رسانه‌‌های افغانستان، موثرترین حربه امریکا و نوکرانش

کارتون تلویزیون طلوع

مایکل کلدرون (Michael Calderone) به تاریخ ۳۰ جنوری ۲۰۱۳ در روزنامه «هافنگتن پست» نوشت:‌

«از سرنگونی دولت طالبان در عملیات نظامی تحت رهبری امریکا چند ماه بعد از حادثه یازدهم سپتامبر، نهادهای دولت امریکا و سازمان‌های جهانی کمک‌دهنده صدها میلیون دالر را به افغانستان واریز کردند تا صنعت رسانه‌ای افغانستان را راه‌اندازی نمایند.»

او از زبان سخنگوی USAID نوشت:

«با تشخیص نقش حیاتی‌ای که رسانه‌های آزاد و معلومات در یک جامعه آزاد و دموکراتیک ایفا می‌کند، یو.ایس.اید و وزارت خارجه امریکا ۱۶۶ میلیون دالر را برای رشد مطبوعات افغانستان تخصیص داد.»

چنانچه در قسمت اول این مقاله نوشتم، امریکا مطبوعات را همچون سلاحی در جنگ‌های زورگویانه‌اش به کار می‌بندد. به همین دلیل، «جامعه آزاد و دموکراتیک» بهانه‌ای شد برای امریکا که بی‌شمار رسانه‌ها را در افغانستان به‌مثابه بازوی تبلیغاتی‌اش جهت «جنگ روانی» و گول‌زدن مردم افغانستان به کار گیرد. در کشوری که اکثریت آن بی‌سواد بوده و جز همین رسانه‌های دروغگو و عوام‌فریب راهی برای کسب معلومات ندارند، امریکا توانست سود اعظمی را از این بلندگو‌هایش ببرد. بدون این وسایل، ناممکن بود که امریکا و ناتو بتوانند اشغال کشور را «همکاری و دوستی» وانمود ساخته جنایات و پلیدی‌های شان را پنهان نگه‌دارند.

سعد محسنی و تام فریستن
سعد محسنی با تام فریستن
تام فریستن (Tom Freston) رییس سابق MTV و Viacom، متخصص رسانه‌ای که مجله «تایم» او را از جمله صد شخصیت صاحب‌ نفوذ جهان معرفی کرده، از مشاوران مهم سعد محسنی می‌باشد که عضو هیئت مدیره «موبی گروپ» نیز است. فریستن باشنده نیویارک است که در دهه ۷۰ میلای به‌خاطر فعالیت‌های استخباراتی مرتب به افغانستان سفر می‌کرد. او نقش مهم مشورتی در فعالیت‌های شبکه «طلوع» دارد.

«موبی گروپ» سعد محسنی با داشتن تلویزیون «طلوع» و چندین چینل رادیویی و تلویزیونی و موسسات تولیدی (پرودکشن‌ها)، هسته مرکزی دستگاه تبلیغاتی امریکا در کشور را تشکیل می‌دهد که به‌صورت رسوا و بی‌شرمانه به زبان امریکا و نوکرانش بدل گردیده‌است. این شبکه که پول‌های هنگفتی به‌ دست می‌آورد، با «نیوز کارپوریشن» روپرت مردوک، سلطان رسانه‌ای جهان، رابطه تنگاتنگ داشته، تعدادی از متخصصان رسانه‌ای و «مدیریت افکار عامه» خارجی گردانندگان پس‌پرده آن را تشکیل می‌دهند. در ۵ جولای ۲۰۱۰، نشریه «نیویارکر» به قلم کین اولیتا بر بخشی از رازهای پنهان سعد محسنی روشنی انداخته‌است.

تعدادی از برنامه‌های «طلوع» به‌صورت علنی به فرمایش و تمویل یو.ایس.اید تهیه و نشر می‌گردند. برنامه‌هایی چون «هی میدان طی میدان»، «باغچه سم سم» و یا درامه‌هایی چون «بین من و تو»، «عقاب ۴»، «کماندو»، «رازهای این خانه» و چندین درام و برنامه دیگر، همه ساخته و پرداخته سفارت امریکا در کابل اند برای اهداف مشخص تبلیغاتی شان. وزارت خارجه امریکا در ویب‌سایتش، همیشه تلویزیون «طلوع» را به‌مثابه مثال برجسته دستاورد‌هایش در بخش مطبوعات تذکر می‌دهد. مثلا در بخش «واقعیاتی در ارتباط با کوشش‌های وزارت امور خارجه و آژانس توسعۀ بین‌المللی ایالات متحده در حمایت از  آزادی مطبوعات» (۲ می ۲۰۱۴) می‌‌خوانیم:

«موضوع شایان ذکر آنکه تأمین سرمایه اولیه از جانب USAID برای تلویزیون "تولو" یک منبع محبوب اخبار مستقل است، به تولو امکان داده است تا تلویزین غیردولتی در اختیار دو سوم جمعیت کشور قرار دهد.» (متن عینا از سایت فارسی وزارت خارجه امریکا نقل شده که "طلوع" را با همین املا نوشته است!)

تلویزیون‌های وابسته افغانستان

یو.ایس.اید همه ساله تحقیقات و سروی‌هایی درمورد کارکرد رسانه‌های افغانستان انجام می‌دهد. در گزارش مفصلی که تحت عنوان «رسانه‌های افغانستان در ۲۰۱۰» به تاریخ ۱۳ اکتوبر ۲۰۱۰ انتشار داد، گفته می‌شود که یو.ایس.اید در سال ۲۰۰۳ مبلغ ۲۲۸ هزار دالر برای راه‌اندازی رادیوی «آرمان اف.ام» به سعد محسنی پرداخت نمود و یک سال بعد، دونیم میلیون دالر را برای خرید تجهیزات و سایر زیرساخت‌های «تلویزیون طلوع» هزینه نمود.

در گزارش یادشده ضمنا گفته می‌شود که این تنها یو.ایس.اید نیست که در بخش رسانه‌ها پول واریز کرده‌است،‌ کمسیون اروپا، اداره توسعه بین‌المللی انگلستان، انستیتیوت گویته و هنریش بول آلمان، نهادهای مختلف فرانسوی و موسسات غیردولتی مختلف دیگر نیز هرکدام در ساحه مطبوعات افغانستان سرمایه‌گذاری نموده‌اند.

«طلوع» که زیر نام شبکه «آزاد» و «بی‌طرف» فعالیت اغواگرانه دارد، عملا یک شبکه سیاسی‌است که حتا BBC Media Action در یک گزارشش در مارچ ۲۰۱۲ درمورد می‌نویسد:

«آسیب‌پذیری موبی بیشتر سیاسی است تا مالی. این شبکه در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ از وزیر خارجه قبلی عبدالله عبدالله حمایت نمود.... از مرحوم ریچارد هالبروک نماینده سابق امریکا در افغانستان و پاکستان نقل شده که گفته بود محسنی فقط یک مرد رسانه‌ آزاد نیست، او شخص جذاب و کارفرمای کارازماتیک است. او عمیقا و به‌صورت ژرفی در درامه سیاسی با حامد کرزی درگیر است.»

در گفتگو با کارلو انجیریر از شبکه «ان.بی.سی نیوز» (۷ اپریل ۲۰۱۴)، سعد محسنی اعترافی دارد که دلیل حمایت بنگاه تبلیغاتی او از جنایت‌کاران طی یک دهه گذشته را روشن می‌سازد:

«کار ما تنها تولید نیست، باید سیاستمداران و جنگسالاران را خوش نگه‌داریم،‌ با پولیس کار کنیم، از طالبان و تروریست‌ها جلوگیریم.»

این تنها «طلوع» نیست که با دالر امریکا به میدان آمده، اکثر تلویزیون‌ها، رادیوها و خبرگزاری‌های افغانستان از سفارت امریکا جیره دریافت می‌کنند. به‌طور مثال، «خبرگزاری پژواک» که به آن «بزرگ‌ترین خبرگزاری مستقل افغانستان» لقب داده‌اند، براساس گزارش روزنامه «هافنگتن پست» (۳۰ جنوری ۲۰۱۳) «با حمایت مالی یو.ایس.اید امریکا راه‌اندازی شد.»

رادیو تلویزیون «آریانا» از «الحاج سناتور انجنیر احسان‌الله بیات» بازوی دیگر تبلیغاتی امریکاست که در پس پرده، حمایت و راهنمایی زلمی خلیلزاد را با خود دارد. این چینل اگر از یکسو کار شخصیت‌سازی بیات را به عهده دارد، ‌از جانب دیگر بی‌پرده نقش زبان و حامی کاخ سفید را بازی می‌کند. ارتباط بیات با استخبارات امریکا و راه‌اندازی شبکه «افغان بیسیم» منحیث آله جاسوسی سی.آی.ای بحث جداگانه‌ای است که در نوشته دیگری به جزییات آن خواهم پرداخت.

دولت امریکا غیر از داشتن «رادیو آزادی» و «صدای امریکا» به‌مثابه چینل‌های تبلیغاتی‌اش در افغانستان، ده‌ها میلیون دالر را برای راه‌اندازی رسانه‌های «افغانی» با خط امریکایی‌ به مصرف رسانید، تا به گفته خود شان «عملیات به‌دست‌آوردن قلب و ذهن افغان‌ها» در کشور ما را به پیش برند. تمویل این مطبوعات و رشد سرسام‌آور کمی آن‌ها نه به‌خاطر منافع ملت ما و نه هم به حساب علاقه امریکا به «آزادی بیان و مطبوعات» در افغانستان بود، بلکه این بنگاه‌ها را به‌خاطر «جنگ روانی» جهت پیاده‌‌نمودن بی‌دردسرتر برنامه‌های تجاوزی‌اش در کشور ما نیاز داشت.

«هیئت رییسه سخن‌پراکنی» یا BBG یک سازمان دولتی امریکا است که وظیفه نظارت از رسانه‌های تمویل‌شده دولت آن کشور را به عهده دارد و در افغانستان بررسی «رادیوی آزادی» و «صدای امریکا» را به پیش می‌برد تا میزان کارآیی آن‌ها را در جنگ تبلیغاتی‌اش تثبیت نماید. این سازمان در مارچ ۲۰۱۰ نتیجه بررسی‌اش را انتشار داده، از کارکرد آن‌ها به مقامات وزارت خارجه اطمینان داد. این بررسی در ضمن پیشنهاداتی را تقدیم نمود که از جمله باید پنجصدهزار پایه رادیو به مناطق دورافتاده افغانستان رایگان توزیع گردد تا تعداد شنوندگان افزایش یابند. نقش این سازمان در جنگ تبلیغاتی و روانی امریکا به حدی است که دولت اوباما در سال مالی ۲۰۱۵ از کانگرس بودجه ۷۲۱ میلیون دالری برای آن تقاضا نموده‌است.

در افغانستان رسانه آزاد به معنی واقعی کلمه وجود ندارد. اکثر آن‌ها حزبی و تنظیمی اند و با گرفتن دالر از این و آن منبع خارجی و حتا استخبارات خارجی، منحیث وسایل تبلیغاتی اهداف خاص را پیش می‌برند. به طور نمونه: «آیینه» و «باتور» از دوستم، «نور» از حزب جمعیت، «راه فردا» از محقق، «تمدن» از شیخ آصف محسنی، «میترا» از عطا، «نگاه» از کریم خلیلی، «وطن» از شهنواز تنی، «نورین» از شورای نظار به سرکردگی عارف نوری، «دعوت» از سیاف، «خورشید» از امان‌الله گذر، «کوثر» از آیت‌الله تقدسی و ... به همین صورت تلویزیون‌های «شمشاد»، «کابل نیوز»، «ژوندون» و «گربت» منعکس‌کننده افکار اخوانی حزب اسلامی اند. کودکانه خواهد بود که اگر این رسانه‌های گروهی را در قالب رسانه‌های آزاد برشماریم.

مرکز رسانه‌های بیات
در جنوری ۲۰۱۴، کرزی «مرکز رسانه‌های بیات» را که با تجهیزات مدرن مجهز است، شخصا افتتاح نمود. احسان‌الله بیات در مراسم افتتاحیه شعار این مرکز را «توسط افغان‌ها و برای افغان‌ها» اعلان نمود. اما کیست نداند که این شبکه برای اهداف سیاسی امریکا روی‌کار آمده و زلمی خلیلزاد در خفا، خط نشراتی آن را تعیین می‌کند.

این تنها امریکا نیست که جلودار مطبوعات افغانستان می‌باشد. دولت‌های منطقه نیز هرکدام نوکران شان را با اسلحه رسانه‌ای مسلح کرده‌اند. ایران چندین چینل تلویزیونی و متعدد روزنامه و نشریه را تمویل می‌کند، به همین صورت دولت پاکستان بخشی را در چنگ دارد و از آن برای منافع خود سود می‌برد. حتا دولت ترکیه با تمویل و کمک تخنیکی به دوستم، بر چندین چینل تلویزیونی آن دست بالا دارد. اما پولی که به این رسانه‌ها واریز می‌شود آن چنان مخفیانه صورت می‌گیرد که متاسفانه نمی‌توان مقدار آن را در جایی دریافت.

در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳، امرالله صالح بعد از این که در یک جنگ زرگری با همتایش محمد محقق درگیر شد، در صفحه فیسبوکش فاش نمود:

«جناب استاد محقق.... من مانند شما لقب تقلبی استادی ندارم. من مانند شما تلویزیونی که مصارف آنتن‌هایش را یک سازمان استخباراتی و معاش مامورین‌اش را سازمان استخباراتی دیگر بدهد ندارم....»

امریکا هیچ علاقمندی به دموکراسی و جامعه آزاد در کشور ما ندارد، بلکه این مبالغ هنگفت را در رسانه‌های افغانستان سرمایه‌گذاری نمود تا جلو آن‌ها را در چنگ داشته، برای بردگی عمیق‌تر ملت ما از آن سود برد.

امرالله صالح در «مناظره کابل»، «تلویزیون یک» (۲۱ می ۲۰۱۴)، در دفاع از کارکردهای کرزی «آزادی رسانه‌ها» را دستاورد بزرگ او خوانده گفت: «اگر کرزی به امریکایی‌ها می‌گفت که من رسانه‌های آزاد را نمی‌گذارم، آنها هیچ کاری نمی‌توانستند.»

تلویزیون‌های وابسته به آی.اس.آی و حزب اسلام

رسانه‌ها همانقدر برای امریکا مهم اند که تانک و توپ و طیاره‌های بدون سرنشین. بناً ادعای امرالله صالح پوچ است و مثل این است که اگر کرزی از امریکا می‌خواست که وارد افغانستان شوید اما بدون تجهیزات جنگی تان، آنان می‌پذیرفتند! واقعیت این است که کرزی به‌مثابه دست‌نشانده امریکا نمی‌توانست در برابر رسانه‌ها بایستد، این وسیله اغوای مردم را امریکا و متحدانش بر او تحمیل نمودند، چون بدون آن‌ها نمی‌توانستند به آسانی ملتی را زیر سلطه‌اش نگه‌دارند.

یک درجن به اصطلاح «کارشناس» و «تحلیلگر» که دیگر دیدن چهره‌ها و شنیدن تحلیل‌های ضدملی شان در این و آن تلویزیون حال انسان را به هم می‌زند، در پس پرده از سوی نهادهای استعماری جیره دریافت می‌کنند. این تصادفی نیست که طی بیش از یک دهه گذشته نیم عمر احمد سعیدی، سید مسعود، وحید مژده، یونس فکور، معین مرستیال، شکریه بارکزی، جاوید کوهستانی، محمود صیقل، فوزیه کوفی، آذرخش حافظی و یک مشت دیگر از این قماش «کارشناسان» در استدیوهای این و آن رسانه افغانستان تیر شد و سروکله شان بدون مبالغه هر روز از این و آن تلویزیون پیداست. اینان لشکر تبلیغاتی امریکا اند که وظیفه دارند همیشه در خدمت بوده، ذهن مردم را به مسیری هدایت کنند که برنامه‌های اشغالگران نیازمند آن است.

سروصداهای کرکننده و یک‌جانبه در مورد ضرورت امضای پیمان استراتژیک با امریکا و در این اواخر شیرین‌زبانی در مورد مسخره‌ترین و پرتقلب‌ترین انتخابات دنیا و آن را «حماسه» و «انقلاب اجتماعی» و چه و چه نامیدن‌ها توسط این جمع تحلیلگران ویترین امریکا، ثابت می‌سازد که این عناصر فقط وظیفه دارند کار شستشوی افکار عامه به نفع برنامه‌های غارتگرانه و خاینانه امریکا و غرب را در کشور به پیش برند.

در رسانه‌های افغانستان از «اصول ژورنالیستی»، «اصل بی‌طرفی» و «توازن» و دیگر معیارها خبری نیست. تمامی آن‌ها از خط فکر خاصی نمایندگی نموده، با چنگ‌انداختن به مبتذل‌ترین شیوه‌ها به عوام‌فریبی، قوم‌گرایی، اختلافات مذهبی و شایعه‌پراکنی مشغول اند. از آنجایی که مالکان اکثر اینان جنگسالاران و زورمندان اند، هیچ‌کدام خود را به قانون نیز پابند نمی‌دانند، چون طبق روال معمول ده ساله، اینان در برابر محاکم کشور از مصونیت کامل برخوردار اند.

تمام این مسایل باعث شده که مردم نسبت به رسانه‌های افغانستان اعتماد شان را از دست داده و بخصوص از برنامه‌های خبری و سیاسی شان که یکنواخت و معمولا مغایر با حقایق جامعه اند، شدیدا منزجر شوند. تعدادی از اینان با روی‌آوردن به برنامه‌های سرگرمی و سریال‌های مبتذل هندی و ترکی و کوریایی، می‌کوشند بینندگان را جلب کرده توجه مردم و بخصوص جوانان را از مسایل حیاتی‌تر جامعه به سوی دیگری منحرف نمایند.

در قسمت بعدی این نوشته روی سانسور پنهان و شیوه‌های مختلف عوام‌فریبی در رسانه‌های افغانستان خواهم نوشت.

افتتاح تلویزیون شمشاد
۱۰ اگست ۲۰۱۰: آیکن بیری، سفیر امریکا در کابل همراه با امیرزی سنگین وزیر مخابرات و فضل کریم فضل، مالک تلویزیون «شمشاد»، ستدیوی جدید این شبکه را افتتاح می‌کند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 189 نفر