شغنان درد دیده شهر محروم و مهجور
- رده: گزارشها
- نویسنده: شبیر از بدخشان
- منتشر شده در شنبه، 29 سرطان 1392
شغنان از ولسوالی های بدخشان است که در امتداد دریای پنج موقعیت و حدود ٣٥ هزار نفوس دارد. مرکز این ولسوالی با شهر فیضآباد تقریبا ٨ ساعت فاصله دارد و شش ماه زمستان راههای مواصلاتی آن مسدود بوده و مردم از مواد ارتزاقی قبلاً ذخیره شده استفاده میکنند.
اهالی شغنان بعد از شکست حکومت نجیب و حاکمیت مجاهدین مصایب و مظالم غیر انسانی بیشماری را از جمعیتیها متحمل شدند. عبدالاول یکی از قومندانان بصیر خالد و افرادش بر این ولسوالی حمله برده نه تنها تمام هست و بود و حتی ظروف کهنه را به غارت بردند بلکه به عزت و ناموس مردم هم رحم نکردند. این قومندان خونخوار به جنایات و خیانتهای متذکره اکتفا نکرده، شغنان را به مجاهدین تاجیکستان فروخته پولهای گزافی به دست آورد.
در سالهای ١٣٧٤-١٣٧٦ برهانالدین ربانی گروه های جنایتکار اخوانی تاجیکستان را در افغانستان پناه داد که شغنان به یکی از مراکز آنان بدل شد. با جابجا شدن این ستمپیشگان، مردم برعلاوه زورگویی و ظلم آنان، مورد ضربات راکتی عساکر روسی مستقر در مرز تاجیکستان قرار میگرفتند تا اینکه به تاریخ ١٦ اسد ١٣٧٦ هزاران هزار مردم به تنگ آمده با سلاح و سوته و داس بنیادگرایان تاجیک را از منطقه شان راندند. تعدادی از آنان که راه گریز نداشتند تسلیم و برخی نیز از راه دریا فرار نموده و یا کشته شدند. این قیام مردمی علیه سلاح به دستان ناموس نشناس هرگز از صفحات تاریخ زدوده نخواهد شد. مردم شغنان نشان دادند که اگر کسی به خاک شان تعرض و به ناموس و عزت شان دست درازی کند، سرنوشتی جز این نخواهد داشت ولو خود را با هفت قلم رنگ دینی و جهادی بیاراید.
با عشق و علاقهای که شغنانیها به علم و دانش دارند اکثریت پیر و جوان آن باسواد اند. معلمان مکاتب و استادان دارالمعلمین در دوران زمامداری سیاه ربانی، مکاتب و دارالمعلمین را حفظ و الی ده سال بدون معاش به شاگردان تدریس نمودند و نگذاشتند دروازههای آن به روی فرزندان شان بسته گردد. مکاتب اکثر ولسوالیهای بدخشان و حتی تخار برای تدریس علوم طبیعی به علت ورزیده و مجرب بودن معلمان را از شغنان استخدام میکنند. گرچه در این اواخر معلمان خوب اکثراً به دلیل عدم تکافوی معاش و نبود امنیت استعفا داده به مناطق خویش برگشتهاند.
جریان امتحان رقابتی در شغنان که فقط چهارده تن از این میان استخدام شدند.
مشکلات ترانسپورتی، بزرگترین معضل مردم بدخشان به حساب رفته و مانع عمده در برابر ورود دختران به یگانه دارالمعلمین این ولسوالی میباشد. چون لیلیهای برای دختران وجود ندارد آنان هر روزه باید هشت الی ده ساعت پیاده بروند تا به این مرکز حاضر برسند. بخصوص فارغان دختر آن از بیسرنوشت ترین افراد بوده و زمینه کار در هیچ مرجعی حتی مکاتب را ندارند. سالانه به صورت نورمال ٢٠٠ الی ٤٠٠ محصل فارغ میشوند ولی آمریت معارف شغنان در یک امتحان رقابتی تنها چهارده نفر را در سال ١٣٩٢ جذب و استخدام نمود.
١٨ لیسه نسوان و به همین تعداد لیسههای ذکور در شغنان وجود داشته و تقریباً ١٣٠٠٠ شاگرد دختر و پسر در این مکاتب تدریس میشوند. وضعیت تعداد زیادی از این مکاتب به علت نبود جای مناسب، میز و چوکی، کتاب، مواد درسی، لابراتوار و مهمترین مشکل یعنی بعد فاصله برای معلم و شاگرد دلگرمی را از آنان گرفته است. معاش معلمان شغنان به علت دور افتاده بودن پس از ماهها تاخیر به دسترس شان قرار میگیرد.
شغنان از آن جمله ولسوالیهای افغانستان است که اگر چه شیوه تولید و سطح اقتصاد آن با سایر مناطق زیاد تفاوت ندارد ولی از لحاظ فرهنگی رنگی دگر دارد. مثلاً زنان بدون برقع و حجاب در شهرها گشت و گذار میکنند. میگویند روزی مولوی عبدالناصر قومندان امنیه شغنان که از عدم رعایت حجاب توسط زنان نفرت دارد، از زنی میپرسد که چرا روی لچ و بدون چادری گشت و گذار میکند، خانم بدون معطلی به قومندان اظهار میدارد که اگر خدا میخواست که زنان روی لچ نباشند و چهره شان پوشیده باشد، چنانچه به سنگپشت نقاب داده، زنان را هم با نقابی خلق میکرد. پس روی لچی که مورد پسندتان نیست سلیقه شخصی شماست نه امر خدا!
برعلاوه تربیه فرزندان و کارهای خانه، زنان اکثراً در تمامی امور زندگی دوشادوش مردان کار میکنند. در گلکاری، تربیه مواشی، پشمریسی، گلیمسازی، جمعآوری محصولات زراعتی و باغداری نقش فعالی دارند.
زنان شغنان نقش مهم در تمامی فعالیت های تولیدی دارند.
وقتی یک پست دولتی به رقابت گذاشته میشود، تعداد زیادی درخواستدهندگان را دختران و زنان تشکیل میدهند؛ در مصافحه با مردان دست میدهند؛ خواهش اعضای فامیل در قسمت انتخاب همسر نقش درجه دوم را دارد و عروسی با اقارب نزدیک اصلاً وجود نداشته و مصارف عروسی بیاندازه پایین است.
افکار ضد زن و تبعیض نسبت به آنان که در سایر نقاط افغانستان منجمله بدخشان حاکم است، نه تنها در شغنان بلکه در ولسوالیهای زیباک، اشکاشم و واخان ضعیف بوده در تعدادی از این ولسوالیها دختران و پسران الی صنف دوازده یکجا درس میخوانند.
با آنکه آبهای جاری دایمی برای ایجاد بندهای برق در شغنان موجود است و با مصرف کم نه تنها این ولسوالی بلکه چندین ولایت همسایه بدخشان میتوانند صاحب برق ارزان گردند، ولی دفتر آغاخان با مصارف هنگفت برق را از تاجیکستان برای قسمتهایی از این ولسوالی وارد نموده است.
شغنان چون در امتداد سواحل دریای پنج موقعیت دارد، زمینهای زراعتی آن کم بوده محصولات آن حداقل نیازمندیهای باشندگان را تکافو نمیکند. مقداری از زمینهای موجود اکثراً مورد تهدید آب دریا قرار داشته و سیلابها و طغیان آب منبع عواید اهالی را تخریب مینماید. بدبختانه این معضل از گذشتهها تا کنون ادامه دارد.
اکثر مردم این ولسوالی به زبان شغنانی صحبت میکنند ولی شغنانی های منطقه روشانها به زبان روشانی صحبت که با سایر لهجه های بدخشان تفاوت زیادی دارد.
در این ولسوالی با وجود نفوس زیاد و پراکندگی آن در مساحت طولانی دو کلینک دارد که یکی آن در مرکز شغنان و دیگرش به شکل سیار کار میکند. تداوی به شکل ابتدایی در این کلینکها صورت گرفته، مریضانی که نیاز به جراحی داشته باشند یا به تاجیکستان انتقال داده میشوند و یا هم فاصلههای طولانی ده الی پانزده ساعته را طی و به فیضآباد میآیند.
بنیاد آغاخان که حضور ملموس کمکرسانی و پیشبرد پروژهها را در ولایات تخار و بدخشان دارد، یگانه موسسهایست که در ولسوالیهای اسماعیلیهنشین بدخشان بصورت مستمر فعالیت میکند. برخلاف شایعاتی که موسسه آغاخان بیشتر به فکر تودههای اسماعیلیه است این موسسه بیشتر به منافع انجوییاش میاندیشد تا به مردم اسماعیلیه. پروژههایی را که آغاخان در این مناطق تحت کار میگیرد چندین برابر مصارف واقعی هزینه برمیدارند. مافیای حاکم در این انجوها، پروژهها را مطابق میل خود برآورد نموده پیشبرد کار آن را به شرکتهای مربوط افراد معین میسپارند. مثلاً در جریان سالهای ٢٠٠٩ و ٢٠١٠ که اعمار پروژه پل قریه کشکتان ولسوالی فرخار٢٩٠ هزار دالر هزینه برداشت درحالیکه از ظاهر پل میشود دانست که بیش از نیم این پول به جیب زده شده است. دلیل انتخاب پروژهها در مناطق دور دست اسماعیلیه مذهب بدخشان توسط بنیاد آغاخان پوششی به این دزدیها گردیده است.
زندگی برای شغنانیها به دلیل نبود کار و عاید خیلی دشوار است زیرا محصولات زراعتی و باغات شان گوشه کوچکی از نیازمندیهای زندگی شان را هم تکافو نمیتواند. به همین دلیل اکثر جوانان جهت تاًمین نیازمندیهای شان به ایران میروند و یا به اردو و پولیس رجوع میکنند. گفته میشود که بیشتر از ١٠٠٠ نفر از اهالی شغنان در اردو سرباز اند.
وضعیت اقتصادی و سطح زندگی مردم شغنان نهایت خراب بوده آنان خود را از بیپناه ترین و بیواسطه ترین مردم در افغانستان احساس میکنند. دلیلش هم برخورد متعصبانه و تبعیضآمیز مذهبی نسبت به آنان است تا جایی که به دلیل عدم پابندی به ارکان اسلامی مورد استهزا قرار میگیرند.
شغنان دارای مناظر دلکش طبیعی میباشد.