داستان پرپر شدن بیوه های افغان توسط تروریست های عرب

بیوهای افغان

از روابط تنگاتنگ باند سیاف با وهابی های عرب، دریافت پول سرشار از آنان، پناه دادن به تروریست های عرب و منجمله اسامه بن لادن در افغانستان توسط شخص سیاف و دیگر چاکری های حزب «اتحاد اسلامی» همیشه در مطبوعات به شکل آشکار سخن رفته است. اما یک جنبه خیانت این باند در برابر مردم و بخصوص زنان ما که به فراموشی سپرده شده پیشکش بیوه زنان مظلوم جنگی افغانستان توسط این گروه جنایتکار به عربها و بی‌سرنوشت ساختن آنان است.

جنگ مقاومت ضدروسی مردم ما با بیوه شدن صدهاهزار زن همراه بود. اکثر این زنان برای حفظ جان و فرار از جنگ با کودکان شان به پاکستان مهاجر شده در کمپ های دوزخ‌آسا تحت اداره باندهای منفور بنیادگرا و از جمله حزب اسلامی و اتحاد اسلامی جابجا گردیدند. یکی از این کمپ ها در جهانگیرآباد باجور موقعیت داشت که صدها زن بیوه قتل عام وحشیانه دولت مزدور روس در کرهاله کنر را در خود جا داده بود و به کمپ بیوه ها شهرت یافته بود.

کمپ دیگری خاص بیوه های جنگی در ناصرباغ پشاور بود که حدود سه هزار زن بیوه در آن زندگی میکردند. این زنان معصوم از یکسو نفقه آوران خانواده خود را از دست داده با کودکان شان آواره شده بودند، از جانب دیگر طعمه هوسرانی و پست فطرتی باندهای بنیادگرا و بخصوص حزب اتحاد اسلامی سیاف، قرار میگرفتند. سیافی ها این بیوه ها را شکار کرده به بهانه های مختلف به عربهای زنباره و جاهلی که زیر نام «جهاد» به افغانستان و پاکستان سرازیر شده بودند پیشکش می‌کردند که جریان این شرفباختگی ها در آنزمان در رسانه های جهان انعکاس یافته بود. در کنار وهابیون سیافی، سلفی های تحت رهبری جنایت پیشه‌ای به نام جمیل‌الرحمن (مشهور به مولوی حسین) نیز در این رذالت بیشرمانه دست داشتند.

رادیو بی.بی.سی. به تاریخ ٢٤ سپتامبر ١٩٨٩ گزارشی در باره وضعیت بیوه های معصوم کمپ ناصرباغ پخش نمود که بخش هایی از آن را در ذیل نقل می‌کنم تا نسل جوانی که از گذشته مکدر و خاینانه این تیکه داران «جهاد» بیخبر اند آگاهی یابند:

«این بیوگان درمانده اکنون ناگزیر با چهره دیگری از تهیدستی و عدم اطمینان زندگی می‌کنند. چهره‌ی بهره کشی جنسی. مردان بخصوص مردان کشورهای عربی آنها را فریب می‌دهند و به حباله نکاح خود در می‌آورند.

سیاف بالای مرده تروریست عرب گریه میکند
سیاف بر جنازه تروریست های عرب گریست، اما بر بیوه های افغان خیانت نموده آنان را با مرگ تدریجی مواجه ساخت.

اما این مردان پس از چند هفته زندگی و بهره بری جنسی آنها را ترک می کنند و بیوه امیدبسته و از اردوگاه خسته را در گوشه‌ی مسافرخانه‌ای بی‌پناه و تنها باقی می‌گذارند و او در می‌یابد که ازدواج معجزه آسا و رهاننده، جز صیغه کوتاه مدت نبوده است. بسیاری از بیوه های جنگی سعی دارند از نو با کسی ازدواج کنند. با کسی از زاد و بوم خودشان اما متاسفانه بسیاری از پسران و مردان در جنگ کشته شده اند و تنها دام مردان عرب برای بهره بری جنسی است که سر راه آنان باز است.

بیوه های جنگی در اردوگاه آوارگان کمترین محل و ارزش را دارند. آنان نمی‌دانند اگر جنگ هم تمام بشود، چه بر سرشان خواهد آمد. غم و نگرانی و نگهداری از بچه ها و آینده نامعلوم، بسیاری از آنان را به آستانه جنون کشانده است.

شوهران این بیوه ها همه در جهاد کشته شده اند اما نظم و نظامی در کار نیست که از آنان نگهداری کند. خانواده های آوارگان در اردوگاه های پاکستان از طرف مقامات پاکستان و گروههای امداد بین المللی پس از آنکه نامشان توسط سر فرماندهان یکی از هفت حزب مجاهدین که در پشاور هستند به ثبت برسند، مقرره‌ی ماهانه و جیره غذایی دریافت می‌کنند. اما تنها مردان مجاز هستند که ثبت نام کنند و از این مزایا برخوردار شوند. بیوه ها که بیشتر شان فرزند هم دارند، غالباً بجز جیره غذایی هیچگونه کمک دیگری دریافت نمی‌کنند. بنا بر این پاره‌ای از بیوه ها برای دیگران رخت شویی و دوزندگی می‌کنند. اما این کار هم از طرف ملاهای مجاهدین منع شده زیرا سبب می‌شود که آنها با مردان برخورد پیدا کنند. چندی پیش بعنوان مجازات، بیوه‌ هایی که نپذیرفتند دست از کار بکشد و در خانه بنشینند، خانه های شان به آتش کشیده شد.»

این بی‌ناموسی در برابر زنان افغان در جریان جنگهای خاینانه کابل نیز ادامه یافت. تروریست های عربی که در کنار سیافی ها می‌جنگیدند، اسیران زن را مورد تجاوز جنسی قرار می‌دادند.

یک تاکسی ران در کابل (نامش محفوظ) که خود مدتی توسط سیافی ها گروگان گرفته شده بود، چشمدید خود را این گونه بیان کرد:

«سیاف در منطقه خوشحال خان مینه از کانتینرها به عربها خانه میساخت و زنانی را که در جنگ غنیمت میگرفت یا زنان بیوه که شوهران خود را در جنگهای بین تنظیم ها هفتگانه و هشتگانه از دست داده بودند؛ به آنان تحفه می‌داد و در بدل بیک های پر از ریال و دالر می‌گرفتند.»

چندی قبل در یک جرگه قومی در ننگرهار، یک قومندان سابق بلند شد و اعتراض کرد که جنگسالاران حاکم در آنجا زنان را از پشاور قاچاق نموده برای بهره‌برداری جنسی امریکایی ها در پایگاه های شان در آن ولایت تقدیم می‌کنند و در بدل آن پول هنگفت بدست می‌آورند. جنایت علیه زنان افغانستان توسط جهالت پیشگان بنیادگرا کماکان ادامه دارد اما فریاد زنان مظلوم ما شنیده نمی‌شود.

بنیادگرایان چاکرپیشه با کارنامه سیاه شان ثابت کرده اند که همه غلامان پول و مقام اند و در برابر آن ایمان و شرف می‌بازند و سرنوشت بیوه های جنگی را نیز در اینچنین معامله های ننگین به بازی گرفتند. استیو کول در کتابش «جنگ ارواح» از شهزاده ترکی الفیصل رئیس سابق سازمان جاسوسی عربستان سعودی نقل می‌کند:

«هرگاهی که با سیاف و یا دیگر قومندانهای افغان ملاقات می‌کردم قبل از آغاز صحبت همیشه کتابچه چک بانکی‌ام را در دست داشتم.»

گری شرون، از ماموران سابق و کارکشته سی.آی.ای. در افغانستان که بعد از یازدهم سپتامبر مسئولیت رسانیدن بسته های دالر به رهبران ائتلاف شمال را به عهده داشت، در کتابش تحت عنوان «First In» جریان پرداخت پول به سیاف را چنین شرح می‌دهد:

«زمانی که بسته های نوت صد دالری را که قبلاً در یک پلاستیک شفاف پیچانیده بودم روی میزی که در وسط اتاق جا داشت گذاشتم، سیاف با یک حمله برق آسا پول را از روی میز برداشت و برای مدت کوتاه با چشمان از حدقه برآمده به آن خیره شد و بعد آنرا به یکی از همراهانش پرتاب نمود.»

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 162 نفر