تیم فوتبال زنان افغانستان

ورزش در افغانستان، برای مقامات فاسد و جنگ‌سالار به یک تجارت سود‌آوری مبدل شده و هر که در راس آن قرار می‌گیرد با پشتاره دالر راهی خانه می‌شود. اینک بوی این گندیدگی به حدی رسید که این دزدان و مافیازاداگان در سطح جهان نام افغانستان را بد کردند.

«سندی تایمز» به ایمیل‌ها و اسنادی دست یافته که فساد و رشوه‌گیری در رای‌گیری «فیفا» را فاش می‌سازد. به تاریخ ٧ جون ٢٠١٤، این نشریه با توجه به این اسناد، فدراسیون فوتبال افغانستان را در دو مورد به اخذ رشوه متهم نموده‌است. بار نخست، زمانی که تلاش جریان داشت تا محمد بن همام، رییس «کنفدراسیون فوتبال آسیا»، از مقامش برکنار شود، مسوولان فدراسیون فوتبال افغانستان با اخذ رشوه از وی حمایت نمودند تا در مقامش باقی بماند. مانلیل فرناندو، فرد دلال میان کرام‌الدین و محمد بن همام، طی نامه‌ای به او چنین نوشته بود:

طالبان وحشی در غرب افغانستان چند رای‌دهنده را قطع کردند.

دور دوم انتخابات نیز همان‌گونه که قابل پیشبینی بود با افتضاح تمام پایان یافت و تقلب سازمان‌یافته، زورگویی، خشونت و بازی رسانه‌ها و تیم‌های انتخاباتی با شعور مردم همه چیز را تحت تاثیر قرار داد. در کشور اشغال‌شده‌ای که مافیا و حکام پوشالی در قدرت باشند، اکثریت قاطع مردم نیز از این مضحکه انتظار بالاتر نداشتند.

یک روز پیش از برگزاری نمایش انتخاباتی یک خبرنگار در کنفرانس مشترک از رحمت‌‌الله نبیل، رییس اداره امنیت، و داودزی، وزیر امور داخله، پرسید که این بار تهدید طالبان بیشتر از دور اول انتخابات است، چه تضمینی وجود دارد تا مردم بتوانند با خاطر آرام پای صندوق‌های رای بروند؟ داوودزی در پاسخ گفت:

پوش کتاب دستبرد به دفتر اف.بی.آی

در ۸ مارچ ۱۹۷۱، گروه ناشناخته‌ای به دفتر اف.بی.آی در شهر میدیا در ایالت پانسلوانیا دستبرد زدند. پس از چند روز خبرنگار «واشنگتن پست» به نام بیتی میدسگر (Betty Medsger) اسناد رده‌بندی‌شده اف.بی‌.آی را از طریق پست از جانب گروهی دریافت نمود که خود را «کمیسیون مردمی برای تحقیق درمورد اف.بی.آی» معرفی نموده بودند. با نشر این اسناد بوی بدنامی اف.بی.آی همه جا را فرا گرفت.

۱۵ سال از جنگ و اشغال ویتنام می‌گذشت. اگرچه در گذشته نیز جنبش‌های ضدجنگ‌های امپریالیستی در امریکا وجود داشت ولی این بار اعتراضات بر ضد جنگ ویتنام به بزرگ‌ترین جنبش در دامن ایالت متحده مبدل و به اوج رسیده بود. در شهرهای مختلف امریکا، فعالان ضدجنگ با اندیشه‌های متفاوت از چپ‌های رادیکال گرفته تا انارشیست‌ها و فعالان صلح‌‌آمیز و جنبش مدنی و مذهبیون در این حرکت سهم داشتند. روزانه هزاران معترض به میدان‌های شهر ریخته و خواهان توقف فوری جنگ و بازگشت عساکر می‌شدند. در مارچ ۱۹۶۶، ۵۰۰۰۰ فعال ضد‌جنگ ویتنام در نیو یارک تجمع کردند ولی این رقم روز به روز افزایش یافت. در ۱۹۶۷، ۱۰۰۰۰۰ در واشنگتن گرد هم آمدند و در ۱۹۷۱ این تعداد به ۳۰۰۰۰۰ تن رسید.

محمود کرزی و حصین فهیم

در این روزها بازار جور‌آمدن و ساخت و پاخت‌های انتخاباتی گرم است، مقامات دولتی، نامزدهای ناکام دور قبلی و معاونان شان، اعضای پارلمان، احزاب و بزرگان قومی خودفروخته تلاش می‌نمایند خود را به دار و دسته عبدالله و یا اشرف غنی آویزان کنند تا در آخور حکومت آینده جا داشته باشند. گل‌آغا شیرزی با عوام‌فریبی تمام در جریان معاملات انتخاباتی دوره اول در سخنرانی خود در غرب کابل از جنایات و جنگ‌های سال‌های ١٣٧١ الی ١٣٧٥ یاد کرد و گفت که تنظیم‌ها در کابل بر سر قدرت می‌جنگیدند: «کابل به ویرانه تبدیل شد و هفتاد هزار مردم به‌خصوص مردم هزاره تکه تکه شدند.» وی همچنان اضافه کرده بود که اگر در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شود، در حکومتش برای قاتلان و دزدان جایی نخواهد بود. اما امروز با بی‌شرمی تمام درکنار همان «قاتلان و دزدان» و قصابان مردم کابل و مشخصا مردم هزاره قرار گرفته‌است.

افشار در گذشته و حال

چند روز قبل سری بر کوه‌های افشار زدم، و از سنگرهایی دیدن نمودم که در جریان جنگ‌های خانمانسوز تنظیمی، از آن‌ها هموطنان هزاره ما توسط باندهای شورای نظار، اتحاد اسلامی و حرکت اسلامی مورد هجوم قرار گرفتند. این داره‌های جانی در جنگ شان با آدم‌کشان حزب وحدت صد‌ها زن و مرد و کودک بی‌گناه افشار را به‌صورت وحشیانه به قتل رسانیدند و بر مال و ناموس شان تجاوز نمودند.

تصاویری از بلندای این کوه گرفته به سایت وزین «حزب همبستگی افغانستان» تقدیم می‌دارم.

برای رسیدن به ارگ، عاملان تیره‌روزی ملت دست به دست هم داده‌اند و در جریان کارزارهای انتخاباتی شان می‌کوشند حتا از فجایعی که خود مسبب آن بوده‌اند با نیرنگ‌های گوناگون به نفع خود سود برند. یکی از این فجایع که از آن سوءاستفاده صورت می‌گیرد قتل‌عام افشار است. آنان با فریب‌دادن قربانیان افشار می‌کوشند، رای شان را بقاپند.

قصابان طالبی با سرباز امریکایی

با رهایی پنج تروریست خطرناک طالبی توسط دولت امریکا، برای هزارمین بار عوام‌فریبی و دروغین‌بودن «جنگ علیه ترور» کاخ سفید ثابت گردید. رهایی جلادان طالبی و رنگمالی دوباره آنان به‌عنوان «طالبان معتدل» برنامه شوم امریکاست برای تحمیل دوباره این دایناسورهای تاریخ‌زده بر ملت ما.

رهایی پنج آدم‌کش از گوانتانامو که لقب «مهمانخانه طالبان در کیوبا» را به آن داده‌اند، یک دسیسه‌‌ی برنامه‌ریزی‌شده بود. آنان ظاهرا در بدل رهایی «بوئی برگدال» ۲۸ ساله، یک سرباز امریکایی که پنج سال پیش از پایگاه نظامی امریکا فرار کرده خود را به طالبان تسلیم داده بود، رها شدند. تمامی آنان به قطر فرستاده شدند تا دوباره با شیخ‌های عرب برای برنامه‌های آینده شان در افغانستان سازماندهی کنند. اوباما پنج تروریست وحشی و خطرناک را در برابر سربازی معاوضه نمود که در امریکا منحیث خاین شناخته می‌شود، چون نه در جنگ بلکه به پای خود به طالبان پیوسته بود.

عزت‌الله انتظامی

عزت‌الله انتظامی هنرمند پیشکسوت تیاتر و سینمای ایران که با نقش‌آفرینی در فلم ماندگار «گاو» ساخته سال ١٣٤٨، به شهرت جهانی رسید، پیشنهاد ٩٠ میلیونی بانک ملی و بانک صادرات و مسکن دولت جمهوری اسلامی ایران را به‌خاطر گذاشتن عکسش جهت تشویق سرمایه‌گذاری در این بانک‌ها رد کرد. این هنرپیشه نامدار که در بسا فلم‌های با جنبه اجتماعی نقش بازی نموده و چندین بار جوایز بازیگر نقش اول را از آن خود کرده‌است، حاضر به معامله با بنگاه‌های پولی رژیم خون و خیانت ولایت فقیه ایران نشد.

اتفاقا مردم ایران در این زمینه خوشبخت‌تر از مردم ما اند. کم نیستند هنرمندان ایرانی که به‌سان انتظامی به شیرینک‌های رژیم دل نبسته و کنار آمدن با یک رژیم مستبد را شرم و ننگ برای شان می‌شمارند. نمونه دیگر محمدرضا شجریان خواننده و آهنگساز پرآوازه ایرانیست که نسبت به پخش آهنگ‌هایش از «صدا و سیما» (تلویزیون دولت ایران) اعتراض کرد. وی در مصاحبه‌ای با «یورو نیوز» که در استانبول انجام داده‌است، می‌گوید:

نمای یادبود از قربانیان قیام گوانگجو

چند روز قبل تصاویری از اهدای «جایزه جهانی گوانگجو» را دیدم که امسال برای «مادران خاوران» از ایران و عادل رحمان خان (فعال حقوق بشر بنگلادیشی) داده شده‌است. بی‌درنگ به یادم آمد که از افغانستان این جایزه در سال ۲۰۰۶ به ملالی جویا اهدا شده بود.

«بنیاد یادبود ۱۸ می» در کوریای جنوبی خاطره ۱۶۵ کشته‌ای را زنده نگه‌می‌دارد که در قیام شکوهمند می ۱۹۸۰ جان باختند. این قیام ضد استبدادی از صفحات درخشان مبارزات مردم کوریا می‌باشد.

در ١٩٧٩ کودتاهی تحت رهبری چون دو هوان که از جانب دولت امریکا حمایت می‌شد به وقوع پیوست و دولت نظامی اعلام گردید. با گسیل ارتش به شهر گوانگجو، خیزش‌های وسیع مردمی علیه دیکتاتوری آغاز و طی چند هفته به اوج خود رسید. مردم با حمله بر مراکز ارتش و پلیس سلاح به‌دست گرفته علیه دولت خودکامه به پا ایستادند. محصلان و معلمان تظاهرات سراسری را رهبری نموده و چندین اتحادیه را بنیان نهادند که پایان دادن به دیکتاتوری حکومت نظامی، حداقل دستمزد و آزادی مطبوعات از خواست‌های اساسی شان به‌شمار می‌رفت. اما دولت اقدامات سختی را در پیش گرفت و جهت سرکوب معترضان نیروی نظامی فرستاد؛ دروازه‌های نهادهای تعلیمی را بست؛ تمامی فعالیت‌های سیاسی را قدغن نمود و فعالان زیادی را به زندان افکند.

«بمب‌ها، طیاره‌ها، تانک‌ها و تجهیزات تخنیکی دیگر در درجه دوم اهمیت برای جنگ علیه تروریزم اند. ترسناک‌ترین و پرقدرت‌ترین اسلحه در زرادخانه امریکا کدام است؟ مطبوعات ما.»
تام ایدکنس (Tom Adkins)، سایت NewsWithViews.com
نقش رسانه‌ها در جنگ

در تکسی شهری از یک گوشه کابل به گوشه‌ دیگر روان بودم که نطق هفته‌وار کرزی از ورای رادیو پخش می‌شد. کرزی رشد رسانه‌ها و آزادی بیان را بزرگ‌ترین دستاورد حاکمیت سیزده ساله‌اش خواند. پیرمردی که در کنارم نشسته بود بلافاصله گفت: «در گذشته به دهن مردم قفل می‌انداختند اما گوش حاکمان باز بود، کرزی راه ساده‌تر را انتخاب کرد، به گوش خود و کابینه‌اش قفل انداخت ولی دهن مردم را باز گذاشت.»

درمورد بسط بی‌سابقه‌ رسانه‌های افغانستان طی سیزده سال گذشته حرف‌های ناگفته بسیاری وجود دارند که از دید مردم همیشه پنهان نگهداشته شده‌اند. درک عوامل سربرآوردن سمارق‌وار صدها نشریه و رادیو و تلویزیون و تمویل آن‌ها توسط امریکا و متحدانش ممکن نیست مگر این که مروری بر تاریخچه سوءاستفاده استعمار امریکایی از مطبوعات داشته باشیم که امروز از آن منحیث «امپریالیزم رسانه‌ای» یاد می‌شود.

معترض ترکی

یوسف یرکل مشاور رجب طیب اردوغان، صدراعظم ترکیه، با لگدکاری یک معترض در منطقه «سوما» در شهر «مانیسا»، خشم مردم و کارگران را برانگیخت. این معترض اردوغان را دزد و قاتل خوانده به سمت موتر حامل وی حمله کرده بود. این لگد به سان دسته گلی از سوی حکومت اخوانی اردوغان تلقی شد که در پای تابوت قربانیان حادثه انفجار معدن گذاشته‌است. در پی این حرکت، هزاران کارگر و فعالان سازمان‌های مدنی و احزاب چپی به سرک‌ها ریختند و علیه دیکتاتوری ترکیه شعار دادند.

روزنامه ترکی‌زبان «ملیت» در سرمقاله ١٨ می ٢٠١٤ خود نوشت:

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 290 نفر