- توضیحات
- نویسنده: رها آرزو
- رده: گزارشها
![فساد و خیانت گسترده در نهادهای امنیتی عامل قتلعام سربازان و پولیس فساد و خیانت گسترده در نهادهای امنیتی عامل قتلعام سربازان و پولیس](/new/images/aug18/afghan_soldiers_killed.jpg)
طی ۱۷سال گذشته، فقر و فلاکت و موادمخدر و جنگ برنامهشده در افغانستان جمع وسیعی از جوانان را به بیکاری و تهیدستی سوق داده است که بستر مناسبی برای گروههای تروریستی طالبان، داعشیان و جنگسالاران مهیا شده تا از میان آنان سربازگیری کنند. در نبود زمینه کار، لشکری از جوانان بنابه مجبوریت به صفوف نیروهای امنیتی دولت پیوسته با شرایط بدی قربانی میشوند.
- توضیحات
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- رده: گزارشها
![شاه مری فیضی و محرم درانی شاه مری فیضی و محرم درانی](/new/images/aug18/shahmarai_and_duranai.jpg)
به تاریخ ۱۰ ثور ۱۳۹۷ شماری از خبرنگاران که برای پوشش حمله انتحاریای در منطقه ششدرک کابل رفته بودند، خود آماج انتحاری دیگری قرار گرفته، که در آن ۹ تن شان به شهادت رسیدند. با اعضای خانواده دو خبرنگار شهید دیداری داشتیم: شاهمری فیضی، سرپرست خانوادهای که چندین عضو آن بیماریهای جدی دارند و محرم درانی، دختر جوانی که با تمام مشکلات و تهدیدها بهعنوان خبرنگار در رشته مورد علاقهاش کار میکرد و نانآور خانواده بود.
نخست به سراغ بازماندگان شهید محرم درانی رفتیم. با آنکه از پدر رنجورش نشانی گرفته بودیم، حدود نیم ساعت در کوچه پسکوچههای کوچک آن محل سرگردان بودیم، محله فقیرنشینی که خانههای کهنه و دروازههای چوبی قدیمی هنوز در آن دیده میشدند. از هر کوچه که رد میشدیم، شهید محرم در برابرم مجسم میشد که روزها از این کوچههای خرابه گذر کرده تا باوجود مشقتهای زیاد درد و رنج مردماش را اطلاعرسانی کند.
بالاخره برادر محرم ما را پیدا کرده به منزل شان برد. در خانه، محرم را «فرشته» صدا میزدند. با محمد شفیع، پدر فرشته نشستیم. پیش از اینکه سوالی بپرسیم و یا خود را معرفی کنیم، آنقدر دلش پر و غمدار بود که بیقرار شروع به سخن گفتن کرد. حدود یک ساعت او میگفت و ما میشنیدیم:
«شب پاهایم درد میکرد. فرشته تیل زیتون آورد و پاهایم را چرب کرد. گفت، پدر جان پاهایت را در آفتاب بگیر،... صبح فرشتهام رفت، دیگر برنگشت... دخترم شهید شد.»
این جملات را درحالیکه میگریست و دستانش میلرزید با صدای خسته بیان میکرد. اشک در چشمانم حلقه زد، پس از آن نخواستم سوالی بپرسم، راستش در آن لحظه هیچ چیز به ذهنم نمیآمد، چه باید میپرسیدم؟ پس از شنیدن سخنان پردرد پیرمرد داغدار، هر حرفی بیروح و بیمحتوا بود! فقط سر تا پای وجودم را لعن و نفرین علیه خاینان ارگنشین فرا گرفته بود که داغ ننگ آتشبس با قاتلان محرم را بر پیشانی دارند و با «برادر» خطابکردن وحوش طالبی تلاش میکنند تا این برادران شان را هم در قدرت شریک کرده و یکجا مردم ما را هلاک کنند.
![شفیع پدر محرم درانی شفیع پدر محرم درانی](/new/images/aug18/mohammad_shafi_father_mahram_darani.jpg)
محمد شفیع پدر محرم درانی
بعد از لحظهای او دوباره ادامه داد:
«...نمیدانم تا کی این طور خواهد بود، از کرزی هم اینگونه گذشت و از اینها [منظورش غنی و عبدالله] هم این طور! آینده چه خواهد شد... وضعیت روز به روز بدتر میشود.
شما کلانها خو در طیاره فرار خواهید کرد، ملت در آتش سوخته، چه کند؟ شما را خارجیها آورده و غلامی میکنید. اولاد یکی تان هم در اینجا نیست، شما از غم دل مردم غریب نمیآیید. شما مثل من که پدر فرشته استم، غمدیده نیستید.
...ریشهای تان سفید شده و میگویید جهاد کردیم، خاک به این جهاد تان! همهچیز را با خاک یکسان نمودید زیر نام جهاد، و حالا سر ما باداران تان را آوردید.
شما مردم را از وطن شان فراری و متنفر ساختید. همه اینجا را رها کردند و رفتند! تعدادی خوراک نهنگ شدند، تعدادی در کانتینر مردند، تعدادی هم خیمهنشین شدند.
تنها شما چهار نفر هستید در این وطن؟ دیگر هیچکس نیست؟... ما نمیترسیم، از سلاح و طیاره و تانک تان نمیترسیم، ما افغانستان را از دست نمیدهیم. ما اینجا هستیم، ما وطنفروش نیستیم، ما فرزندان این خاکیم و از اینجا دفاع میکنیم.»
حین گزارش متوجه حضور خواهر و مادر فرشته شدیم، که احتمالا پشت در اتاق به ما گوش میدادند. از پدر محرم خواستیم ما را نزد خانمش ببرد. مادر داغدار محرم درمورد دخترش چنین گفت:
«محرم بسیار وطندوست بود، مردمدوست بود. میگفت من سر خود را صدقه مردم و وطن خود میکنم. همیشه میگفت من صدای مردم خود را بلند میکنم. او مثل ناماش، فرشته بود. بسیار دلسوز بود.»
گریه دیگر برای این زن درددیده مجال صحبتکردن را نداد.
پس از آن به دیدار بستگان شاهمری رفتیم.
شهید شاهمری فیضی عکاس، فلمبردار و خبرنگار خبرگزاری فرانسه بود. او دو خانم و شش فرزند داشت که سه پسر و یک دختر از یک خانم و دو پسر با تکلیف روانی از خانم دیگرش میباشد. خانم بزرگ شاهمری از مریضی قلبی رنج میبرد و باوجود تداوی و عملیات هنوز صحتیاب نگردیده است.
منیر، برادر کوچک شاهمری که چشمانش دید ضعیف دارد، گفت:
![منیر برادر شاه مری فیضی منیر برادر شاه مری فیضی](/new/images/aug18/monir_brother_of_shahmarai.jpg)
منیر برادرشاهمری
«برادرم یگانه سرپرست خانواده ۱۵ نفری بود. باوجود مشکلاتی که دامنگیرش بود اما روح بزرگ و اراده قوی داشت. او در کنار رفع تمام نیازمندیهای ما، مصارف پوهنتونم را میداد و همچنان دو فرزندش را در مکتب خصوصی شامل کرده بود. با این که خانواده ما با مشکلات اقتصادی روبرو بود لیکن هر نیازمندی که از او طلب کمک میکرد هیچگاه دریغ ننموده و تا حد امکان همکاری مینمود.»
از منیر پرسیدیم که مسبب این همه بدبختیهای مردم ما کی ها اند؟ در جواب گفت:
«مسوول وضیعت فعلی کشور دولت است، نه تنها بهخاطر برادرم یا یک عدهای از افغانها بلکه بهخاطر کل مردم افغانستان. همچنان رهبرهای جهادی که ادعا دارند و داد و فریاد از حکومت اسلامی میزنند و با ذکر آیه و حدیث می خواهند مردم را بیشتر فریب دهند. ما دوره حکومتداری رهبران جهادی را شاهد بودیم، اینان با ریختن خون مردم صاحب قدرت شدند. اینان باید محکمه ملی و بینالمللی شوند. تا زمانی که جنگسالاران محاکمه نشوند، کشور و مردم ما روی صلح و آرامی را نخواهند دید.»
از منیر خواستیم تا ما را نزد خانم شاهمری ببرد. او خانم شاه مری را صدا زد و ما را به اتاقی هدایت کرد. خانم شاهمری از لحظه ورود ما به اتاق اشک میریخت. او گوشهای از اتاق را نشان داده گفت:
«همیشه وقتی از وظیفه برمیگشت، اینجا مینشست. فرزندان خود را در آغوش میگرفت و محبت میکرد. در کار خانه با ما همکار بود... در هر حادثه انتحاریای که میشود خود دولت مقصر است. اولاد خود شان در خارج زندگی میکنند و خود شان در هیچ انتحاری و حادثه برابر نمیشوند چون خود در آن دست دارند. حال که کل افغانستان را برای ما بدهید به درد ما نمیخورد وقتی شاهمری دیگر نیست.»
وقتی از خانه شهید شاهمری بیرون آمدیم، مادر و مامایش را نزدیک درب منزل دیدیم که تازه از شفاخانه برگشته بودند. به آنان نزدیک شده و خود را معرفی کردیم. مامای او یادآور شد که بعد از شهادت شاهمری مشکلات فامیل شان زیاد شده است. دو کودک و سه برادرش مریض اند. مادر و خانمش تکلیف قلبی دارند.
![مامای شاه مری فیضی مامای شاه مری فیضی](/new/images/aug18/uncle_of_shahmarai.jpg)
مامای شاهمری
مادر شاهمری اشک میریخت، گلویش گرفته بود و به سختی حرف میزد. تسلیت دادیم ولی این را نیز میدانستیم که تسلیتگفتن ما جایی را نمیگیرد. او گفت:
«مردم میگویند صبر کن. چطور صبر کنم؟ بچهام را از دست دادهام. بچهگکم لایق مرگ نبود. ۲۲ سال وظیفه و خدمت کرد اما حال اولاد و تمام خانوادهاش بیسرپرست ماند. چه کنم و به کجا پناه ببرم.»
مادر شاهمری دیگر نتوانست ادامه بدهد. گریه و مریضی، او را از سخنگفتن بازداشت.
![مادر شاه مری فیضی مادر شاه مری فیضی](/new/images/aug18/mother_shahmarai.jpg)
مادر شاهمری
- توضیحات
- نویسنده: گیتی رها
- رده: گزارشها
![شهر تالقان تحت سیطره مظاهرهچیان گلیمجم شهر تالقان تحت سیطره مظاهرهچیان گلیمجم](/new/images/jul18/protestors_in_talaqan.jpg)
از تاریخ ۱۰ سرطان ۱۳۹۷، روز دستگیری نظامالدین قیصاری در فاریاب، شماری از اوباشان گلیمجم با چوب و چماق و سوته بدست زیر نام مظاهره به بازار تالقان ریخته و همهچیز شهر را برهم زده و مردم را به روز سیاه نشانده اند. دولت فاشیست غنی که درگیر زد و بند با بهاصطلاح مخالفان خود در شمال است این شهر و مردمش را به چماقبدستان سپرده و تا کنون اقدامی در مورد ننموده است. در این اعتراضها فقط همان گلیمجمهای پیشین جمع شده اند که هدف اصلی شان دامن زدن به تعصبات قومی است، مهر «حرکت خودجوش مردمی» زدن بر آن احمقانه و دروغی بیش نیست. چنانچه تذکر رفت این هرج و مرج سبب آزار و اذیت باشندگان تالقان شده که در ذیل به ذکر چند مورد آن میپردازم:
- توضیحات
- نویسنده: داوود محمودی
- رده: گزارشها
![از کابل مافیازده تا رستاق جهادیزده از کابل مافیازده تا رستاق جهادیزده](/new/images/jul18/rostaq_takhar.jpg)
بعد از هشت سال تحصیل و کار در کابل فرصتی یافتم تا به زادگاهم ولسوالی رستاق تخار سفر نمایم. با عبور از فضای آلوده، جادههای مزدحم و کند و کپر کابل، به شاهراه سالنگ رسیدم. این شاهراه که ولایات شمالی را به مرکز وصل مینماید در اثر بیتوجهی و خیانت دولتیها و فسادی که در «اداره حفظ و مراقبت سالنگها» وجود دارد، به ویرانه مبدل شده است، طوری که مسافت دو ساعته را در چهار ساعت و با هزار مشکل باید پیمود.
- توضیحات
- نویسنده: رحمت
- رده: گزارشها
![سلما، قربانی خرمستی محافظان اشرف غنی سلما، قربانی خرمستی محافظان اشرف غنی](/new/images/jul18/salma.jpg)
سفر نمایشی اشرف غنی در ۱۱ سرطان ۱۳۹۷ به ولایت لغمان جان سلما را گرفت. سلمای ۱۳ ساله دختر سمیعالله باشنده قریه تاجگری شهر مهترلام بود و روزانه برای کمایی لقمه نانی در این شهر ماست میفروخت که در اثر خرمستی رانندهی کاروان محافظان غنی زیر موتر شده و جان باخت.
خبر شهادت سلما فقط در رسانههای اجتماعی به نشر رسید و برای غمشریکی و معلومات بیشتر به نمایندگی از حزب همبستگی افغانستان به خانه شان رفتیم.
- توضیحات
- نویسنده: پروین
- رده: گزارشها
![جنایت دیگری از چاهآب تحت حاکمیت بشیر قانت جنایت دیگری از چاهآب تحت حاکمیت بشیر قانت](/new/images/jul18/umria_beaten_in_takhar.jpg)
به تاریخ ۱۷ سرطان ۱۳۹۷، زنی به نام عمریا از قریه ورنخواه ولسوالی چاهآب ولایت تخار توسط ارباب این منطقه به نام محمدالله که در گذشته یکی از سرگروپهای بشیر قانت گلبدینی بوده مورد لت و کوب قرار گرفت که تصویر دردناکی از وی با دهن پرخون در شبکههای اجتماعی دستبه دست شد.
- توضیحات
- نویسنده: رحمتالله زیارکښ
- رده: گزارشها
![کارگران رنجدیده شب را در جادههای جلالآباد به صبح میرسانند! کارگران رنجدیده شب را در جادههای جلالآباد به صبح میرسانند!](/new/images/jun18/nangarhar_street_sleepers.jpg)
ساعت ده شب بهسوی خانه میرفتم که چشمم به جوانان و ریشسفیدانی افتاد که در گلدانهای وسطی سرک چوک مخابرات تا پشتونستانوات خوابیده بودند. در نخست، تصور کردم که مانند منطقه پل سوخته شهر کابل در اینجا هم معتادان جمع شدهاند، ولی با کمی دقت متوجه شدم که نه سگرتی به دست دارند و نه چندین تن در زیر یک پتو جمع اند. بهسوی مرد بزرگسالی رفتم، نزدیک شده و پس از احوالپرسی، دلیل بودنش در آنجا را جویا شدم. او خود را محاکم و باشنده مرکز ولایت کنر معرفی کرده گفت:
- توضیحات
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- رده: گزارشها
![تظاهرات حزب همبستگی: در کنار هممیهنان هندو و سیک ایستادهایم! تظاهرات حزب همبستگی: در کنار هممیهنان هندو و سیک ایستادهایم!](/new/images/jul18/spa_protest_condemning_killing_hindu_and_sikh_in_jalalabad_1.jpg)
۱۴ سرطان ۱۳۹۷ – کابل: جمعی از اعضا حزب همبستگی در تقبیح حمله انتحاری بر نجیبترین و پاکترین اقلیت افغانستان، سیکهاو هندوها، گردهمایی اعتراضیای را در کابل برگزار کردند. به تاریخ ۱۰ سرطان ۱۳۹۷ درحالیکه شهر جلالآباد تحت تدابیر شدید امنیتی به خاطر سفر اشرف غنی قرار داشت، در حمله انتحاریای ۱۹ تن بهشمول ۱۷ برادر سیک و هندوی ما به شهادت رسیده و ۱۰ تن دیگر زخم برداشتند.
- توضیحات
- نویسنده: سمیر
- رده: گزارشها
![جان پلجر: «خاموش ساختن آسانژ بخشی از کارزار محدودیت بر آزادی بیان است!» جان پلجر: «خاموش ساختن آسانژ بخشی از کارزار محدودیت بر آزادی بیان است!»](/new/images/jun18/jullian_assuange.jpg)
جولیان آسانژ، بنیانگذار سایت افشاگر ویکیلیکس که سالهاست در سفارت اکوادور در لندن پناه برده است، با قید وبند های فراوانی مواجه گشته، حق استفاده از انترنیت و تلفن را ندارد و نمیتواند ملاقاتکنندهای داشته باشد. دولت جدید اکوادور مدعی است که آسانژ قراردادی را نقض نموده است که مطابق آن حق اظهارنظر در امور هیچ کشوری را نداشت اما در ماههای اخیر در مورد اتهام انگلستان در دستداشتن روسیه در قتل جاسوس پیشیناش در این کشور و خودمختاری کاتالونیا در صفحه توییترش موضعگیری کرده است. در گذشته نیز دولت اکوادور پس از انتشار ایمیلهای هیلری کلنتن به آسانژ اخطار داده بود. اما واقعیت اینست که این موانع بر اساس فشارهای دولت جنگافروز امریکا بر وی اعمال میگردند.
- توضیحات
- نویسنده: راحله
- رده: گزارشها
![دختران آگاه؛ مادران ایجاد و دگرگونی اند! دختران آگاه؛ مادران ایجاد و دگرگونی اند!](/new/images/jun18/rahela.jpg)
با درود به دستاندرکاران متعهد و فداکار نشریه همبستگی!
در روزگاری که وطنم در خون بیگناهان غرق است، هر روز دستهای خونریز، جنایت بر جنایت میآفرینند و دولت پوشالی بهمثابه تماشاگر فقط با «تسلیت»گفتن خود را ارضا میکند، اندکی میشرمم که مصایب زندگیام را که ریشه در عقبماندگی اجتماعی دارد برای خوانندگان خوب تان ردیف کنم. اما این را هم میدانم که سرگذشت من، قصه و درد من، جدا از سرشت سایر هموطنانم نیست، زیرا راکد ماندن و عقبنگهداشتن جامعه، خندق دلخواهیست برای رشد میکروبهای خطرناک از نوع تنظیمهای اخوانی، طالب و داعش.
مقالات برگزیده
مقالات رسیده
هنر و ادبیات
از صفحات تاریخ ما
تعداد مهمانان حاضر: 506 نفر