در هجوم طالبان ایرانی بر فراه چه گذشت؟
- رده: گزارشها
- نویسنده: ذکریا
- منتشر شده در دوشنبه، 14 جوزا 1397
تعرض گروهی طالبان بر ولایت فراه روزها به سرخط رسانههای جمعی بدل گشت که اخبار ضد و نقیضی نیز در مورد به نشر رسید. به مثابه چشمدید عینی، درین گزارش میکوشم آنچه را واقعا به وقوع پیوسته بیان دارم. حمله طالبان به اشاره مستقیم سپاه پاسداران رژیم خونآشام ایران ساعت ٢ بجه شب سه شنبه، مورخ ٢٥ ثور ١٣٩٧آغاز گردید. صدها طالب مسلح از طرف شمال با عبور از فراهرود پوستههای کمربند امنیت شهری را شکستانده نخست وارد قریه ریگی، قلعه بهبود، سیدآباد، یزدی، چهارباغ و حیدرقلی گردیدند و در همان ساعات اول جنگ از مسیر قلعه بهبود داخل باغ فرقه سابقه که متصل ریاست امنیت ملی فراه میباشد، گردیده و بر امنیت ملی حملات تهاجمی شانرا آغاز نمودند که با مقاومت سربازان مواجه گردیدند. اما رییس امنیت ملی میدان جنگ را ترک گفته به لوای عسکری فرار مینماید سرانجام طالبان توانستند داخل امنیت ملی شده تعدادی از سربازان را مورد رگبار قرار دهند.
در همین شب طالبان با یورش گسترده پوسته دوراهی ریگی و سرک فراه و فراهرود را بعد از جانباختن قومندان و چند تن از سربازانش تسخیر و تمام تاسیسات آنرا به آتش میکشند. از سمت شمال فراه نیز طالبان با برچیدن پوسته سیدآباد و کشتن قومندان واحدخان و تنی چند از سربازان و اسارت عدهای دگر(۱) خود را به شهر میرسانند و به همین صورت از مسیر قریه چهارباغ حیدرقلی و باغکافی انستیتیوت ملکی زراعت را که فاصله کمی با قومندانی امنیه و محبس عمومی دارد به تصرف درمیآورند و در این ساحه جنگ دو روزه دوام میکند تا نهایتا طالبان به شهر فراه داخل میگردند.
والی فراه عبدالبصیر سالنگی همپای رییس امنیت ملی بجای اینکه جنگ را رهبری و روحیه نیروهای جنگی را تقویت بخشد، در نخستین ساعات مقر ولایت را ترک گفته با نگهبانانش به لوا پناه میبرد اما با آرام شدن اوضاع در داخل شهر ظاهرشده چند تصویر در صفحه فیسبوکیاش پخش کرد.
این جنگ بیش از ١٠٠ کشته و زخمی به جا گذاشت و خسارات مالی فراوانی را به شهروندان فراه وارد ساخت. علاوه بر ساحات نظامی، به آتش کشیدن گمرک فراه، ویرانی دارالمعلمین و انستیتیوت زراعت، تخریب دکانهای کوپراتیفها، تالارشام عروس، خانه و دکانهای مردم و... از جمله خساراتی اند که حکومت فاسد ع – غ و اربابان جنگطلب شان با خونسردی از کنار آنها گذشته و تا سالها برای بازسازی آن بودجهای داده نخواهد شد.
از آنجاییکه طالبان جانی جنگ را به خانههای مردم کشانیده بودند، مردم ملکی نیز با ترس و وحشت به گوشههای دور و قصبات اطراف شهر مخصوصا ساحه اطراف شفاخانه جدید، میدان هوایی، اطراف لوای عسکری، قریه ننگآب، کهدانک، غلامان، توسک، دارآباد، کوک اولیا، کوک شیب و سایر مناطق پناه برده و پراکنده شده بودند. از سوی دگر قسمتهایی از شهر خالی از سکنه شده بود و صداهای مهیب و پی در پی انفجارات و تبادل آتش توپ، تانک، راکت و انواع سلاحها میان دو طرف، شهروندان فراه را سراسیمه و شهر را به وحشتسرایی مبدل ساخته بود.
بعد از دو روز جنگ، نیروهای کمکی هوایی و زمینی به فراه رسیدند، هلیکوپترها بر فراز شهر به پرواز درآمدند و فیرهای راکت و ماشیندار بالای ساحات جنگی و غیرجنگی انجام دادند. در همین گیرودار نیروهای امریکایی مدعی شدند که تعدادی از طالبان را در نتیجه بمباردمانهای شان کشته اند. دراین میان چند تن از کارگران مظلوم یک شرکت ساختمانی خصوصی کشته و زخمی گردیدند.
طالبان توانستند از راه چهارباغ و باغ کافی با برداشتن پوسته امنیتی پل باغکافی از سر راه خود، وارد چهارراهی سرک بانک زراعتی یا چهارراهی ماهیها گردند و عکسهای فیسبوکی به نشانه فتح بگیرند. همچنان افسران و سربازان مدیریت شهری امنیت ملی که در سرک بانک زراعت موقعیت دارد با رسیدن طالبان به این چهارراهی، بدون کوچکترین مقاومت، به طرف لوای اردو فرار کردند و طالبان مدیریت مذکور را بیهیچ مانعی به آتش کشیدند.
عصر روز چهارشنبه شهر از آدمی خالی شد و دولت مزدور که اصلا به فکر جان و مال شهروندان بیدفاعش نیست فقط ماموران بلندرتبه دولتی را که اکثر شان در فساد و چپاول دارایی کشور سهیم اند در لوای ۲۰۱ جابجا ساخت و فامیلهای این عالیجنابان که از حیف و میلهای بزرگ و نامشروع به امکانات وافر رسیده اند با وسایل در دست داشته شان به ولایات همجوار پناه بردند و تنها مردم فقیر در میان بلایای دوگانه چشم انتظار ماندند.
خاطره دخترک هفت سالهایست که پدرش را در جنگ های اخیر فراه از دست داده و خودش نیز مجروح بوده بدون سرپرست در شفاخانه ملکی فراه بستری است. مادر خاطره معتاد به مواد مخدر است و زخم خودش نیز به علت گیرماندن پارچهای در زانویش در اینجا قابل تداوی نمیباشد.
ساعت ۸ شب روز پنج شنبه، مورخ ٢٧ ثور سال جاری، دستههای طالب بدون فشار و مقاومت نیروهای دولتی شروع به عقبنشینی کردند و تا توانستند با خود بردند و آنچه از توان شان خارج بود به آتش کشیدند. گفته میشود که گروپهای جنگی طالبان از سوی تعداد از دکانداران و ساکنان اطراف همکاری و راهنمایی میگردیدند. کشته شدن پسر کاتب عبدالرحیم کارمند موسسه UNهبیتات در این زمینه مشخص شک را به یقین نزدیک میسازد.
بعد از عقبنشینی طالبان به ساحات امن، مثل آنکه دولت فاسد فاتح جنگ باشد، وزیران دفاع و داخله با رییس امنیت ملی همراه با سرلشکر جنایتکاران متجاوز نیکلسون به ولایت فراه رسیدند و به جمع یاران بیمایه دولتی خود پیوستند. آنان با کلمات نفرتبار خود زیر دل برخون جاری فراهیان مست خندیدند و با پاشیدن نمک بر زخمهای مردم لاف و پتاق زیاد زدند. خوشبختانه مردم با انزجار و نفرت بیکران اصلا از آمدن و رفتن شان استقبال نکردند و چند تن از نمایندگان مردم در نشست رسانهای شان بیباکانه بیکفایتی، مزدورمنشی، فاسد بودن و غرق عیش و نوش بودن شان را همانند سیلی به صورت خونآلود هر یک حواله کرد ولی افسوس شرم و شرمساری در این وطن نیز مرده است و اگر نه همین کافی بود.
مردم میگویند فراه یک پروژه است: بین خارجیها، طالبان و دولتیها. یک سازش است. در غیر آن، آیا طالبان کدام فرشته اند که به این آسانی تا مرکز شهر میرسند؟
واقعیت امر این است که طراحان و مجریان جنگ فراه سپاه پاسداران رژیم ایران بوده که امروز در عقب طالبان به صورت گسترده در کنار روسیه و پاکستان ایستاد اند. تمام امکانات مالی و تسلیحاتی و حتا نیروی انسانی از طریق مرزهای ایران به این ولایت و سایر ولایات همجوار منتقل میگردد. به استثنای مرکز فراه و ولسوالی پرچمن و مراکز ولسوالیها سایر مناطق وسیع فراه، نیمروز، هلمند زیر کنترول طالبان قرار دارد و دولت پوسیده با دروغپراکنی و دامنزدن به اختلافات بیارزش و خاینانه ملت را مصروف نگهمیدارد.
با توجه به تجربه سال گذشته که خطر سقوط شهر فراه را لحظه به لحظه تهدید میکرد و طالبان تا دروازههای شهر رسیده بودند، در حال حاضر نیز مردم اطمینانی از امنیت جان و مال خویش ندارند زیرا اوضاع حاکم و بیتفاوتی سردمداران فاسد نشان میدهد که وضعیت بینهایت وخیم است و مردم نیز در حال فرار بوده.
یادداشتها:
۱- این اولین بار است که گروه طالبان مجروحان و اسیران جنگی را به جای تیرباران رها میسازند. گفته میشود که این دستور از سوی رهبری سپاه پاسداران ایران به طالبان داده شده است.