فساد و خیانت گسترده در نهادهای امنیتی عامل قتل‌عام سربازان و پولیس

فساد و خیانت گسترده در نهادهای امنیتی عامل قتل‌عام سربازان و پولیس

طی ۱۷سال گذشته، فقر و فلاکت و موادمخدر و جنگ برنامه‌شده در افغانستان جمع وسیعی از جوانان را به بیکاری و تهیدستی سوق داده است که بستر مناسبی برای گروه‌های تروریستی طالبان، داعشیان و جنگ‌سالاران مهیا شده تا از میان آنان سربازگیری کنند. در نبود زمینه کار، لشکری از جوانان بنابه مجبوریت به صفوف نیروهای امنیتی دولت پیوسته با شرایط بدی قربانی می‌شوند.

اکثر این جوانان بدون داشتن هرگونه پیوند ایدئولوژیک فقط به دلیل فقر آگاهی و مهمتر از آن جبر زندگی و غم نان به صفوف پولیس و اردو و یا طالبان کشانیده شده اند و بدین‌صورت چرخ ماشین جنگ توسعه‌طلبانه و جنایتکارانه امپریالیزم امریکا و ناتو مطابق میل آنان در کشور ما در حرکت است.

«جوانان قریه ما در اردو مثل توت تکانیده می‌شوند، هیچ هفته‌ا‌ی نیست که دو سه جنازه به قریه ما و چند قریه اطراف آورده نشود. همه بسیار جوان استند، بیکاریست، مجبور استند به پولیسی بروند. دولت خاین است، غم اولاد غریب را ندارد، بچه‌های ما را در محاصره طالب و داعش بدون نان و سلاح ایلا می‌دهند.»
مادر سربازی از پروان

در حالی که سران خاین و فاسد در وزارت داخله و دفاع از دزدی تیل و نان سربازان بینوا میلیونر شدند و قصرها و تجارت‌های افسانوی برای خود دست و پا کردند، بارها اتفاق افتاده است که پولیس و افسران اردو بخاطر نداشتن تیل و مهمات در جبهه‌های جنگ جان شان را از دست داده و در دام طالبان و داعشیان خون‌آشام سربریده شده اند. چند ماه قبل «سرمفتش خاص امریکا در امور بازسازی افغانستان» (سیگار) گزارش داد که تلفات نیروهای امنیتی افغان بطور تکاندهنده‌ا‌ی افزایش یافته است و دلیل آن وجود «فساد در سطح رهبری» این نیروها می‌باشد. فساد در رده‌های بالایی ارگان‌های امنیتی در حدی بالاست که حتی غنی هم تف سربالا انداخته و گاهی از آن یاد می‌کند. سال قبل وی در جریان کنفرانس سالانه اتحادیه اروپا اعتراف کرد که وزارت داخله «قلب فساد» در نهادهای امنیتی است.

قتل‌عام سربازان در ولایت فراه
قتل‌عام سربازان اردو در فراه

بعضی مقامات امریکایی هم در کنار «سیگار» بارها از وجود فساد در وزارت داخله یاد نموده اند. لیکن نه غنی و دولتش و نه هم باداران امریکایی شان بطور جدی قضایای فساد در افغانستان را تعقیب می‌کنند، زیرا عقب تمامی این موارد سرجنایتکارانی اند که در مقامات بالایی دولت از جمله وزارت داخله و دفاع جا گرفته اند ثانیا گسترش فساد لازمه سیاست اشغالگرانه امریکا در هر کشوریست که دستی در آن دارد. «سیگار» و دیگر نهادهای امریکایی و یا اروپایی در کنار دولت مافیایی ع و غ هیچ گاهی حاضر نیستند که نام فاسدان و دزدان بزرگ در دولت را افشا نمایند. آنان فقط «اداء مسئولیت» کرده و با کلی‌گویی به چشم مردم افغانستان و مردم دنیا خاک می‌پاشند. اگر زمانی هم پای محکمه‌ی مفسدان پیش آید در بهترین حالت به محکمه افراد پایین رتبه و درجه پنجم اکتفا نموده و بدین وسیله تلاش می‌کنند از یک سو به جنایات و دستبردهای کلان را که عاملان اصلی آن جاسوسان و دست‌نشاندگان شان اند، سرپوش بگذارند و از سوی دیگر دولت خود را جدی و قاطع در مبارزه علیه فساد وانمود نمایند.

وضعیت نشان می‌دهد که پادوان مفسد امریکا در افغانستان در چند سال گذشته در کنار سایر خیانت‌ها و جنایات نابخشودنی که در حق مردم انجام داده اند یکی هم به کشتن دادن عمدی جوانان است که در اردو و پولیس فعالیت می‌کنند. فقط شمار اندک از آمار تلفات نیروهای امنیتی در مطبوعات انعکاس می‌یابد، اما اگر به نقاط مختلف کشور سر بزنیم متوجه قتل‌عام جوانانی می‌شویم که در اردو و پولیس وظیفه دارند. فقط یک گزارش کوتاه از «نیویارک ‌تایمز» (۱۳ می ۲۰۱۸) را اگر مدنظر بگیریم، نشان می‌دهد که در جریان هفته اول ماه می امسال بیش از صد سرباز و پولیس در ننگرهار، هلمند، بغلان و زابل کشته شده اند. اما واقعیت اینست که روزانه حداقل صد تن از نیروهای امنیتی افغان در گوشه و کنار کشور کشته می‌شوند.

کشته شدن سربازان اردوی ملی در بدخشان
قتل‌عام سربازان اردو در بدخشان

یک زن از ولایت پروان در مورد کشته شدن جوانان در پولیس و اردو گفت:

«جوانان قریه ما در اردو مثل توت تکانیده می‌شوند، هیچ هفته‌ا‌ی نیست که دو سه جنازه به قریه ما و چند قریه اطراف آورده نشود. همه بسیار جوان استند، بیکاریست، مجبور استند به پولیسی بروند. دولت خاین است، غم اولاد غریب را ندارد، بچه‌های ما را در محاصره طالب و داعش بدون نان و سلاح ایلا می‌دهند.»

یکی از باشندگان ولایت ننگرهار از ولسوالی دره‌نور می‌گوید که در شش سال گذشته در قریه وی ۱۲ جوان در اردوی ملی و پولیس شهید شده اند. این مرد که تمام جان‌باختگان را می‌شناسد و تعدادی از آنان اقارب نزدیکش بودند علاوه می‌کند:

«ما مردم دره نور بی‌زمین هستیم، سابق مردان مخصوصا جوانان برای کار به پاکستان می‌رفتند اما حال مشکل شده، در پاکستان دیگر کار زیاد نمانده و برای افغان‌ها کار نمی‌دهند. برای رفت و آمد از سرحد تورخم هم پاسپورت کار است، مردم ما شش، هفت هزار ندارند که پاسپورت و ویزه بگیرند. کار دیگر به جوانان ما پیدا نمی‌شود. به پولیس می‌روند. چون همه از خانواده‌های فقیر و بی‌واسطه هستند، بیشتر شان به خطرناک‌ترین و جنگی‌ترین جاها مثل هلمند و زابل تعیین می‌گردند.»

این مرد با چشمان پراشک گفت:

«در سه سال گذشته چهار شهید از خانواده خودم دادیم. سهراب ۲۲ ساله بود، او دو سال قبل پولیس شد و سال قبل در زابل به شهادت رسید. چهار ماه پیش از شهادتش با دخترم ازدواج کرده بود. پسر کاکایم علی یکجا با سهراب در زابل شهید شد.او دو سال از سهراب بزرگتر بود و سه ماه قبل از شهادتش عروسی کرده بود. تاجور هم پسر کاکایم بود او هم جوان بود فقط یک دخترک یک‌ساله داشت که با سهراب و علی شهید شد.

«این دولت از خاینان است، جایی برای ما که صادقانه خدمت کردیم وجود ندارد.»
پولیسی از فراه

من جنازه این سه جوان را از منطقه‌ی کمپنی کابل تسلیمی گرفتم و به قریه بردم. در همان روز ۱۸ جنازه از زابل رسیده بود. چند تا را طرف کنر بردند و دو سه تای شان هم از بدخشان و تخار بودند. فامیل‌ها جنازه‌ها را گرفتیم همه می‌فهمیدیم که پسران ما در محاصره طالبان بودند، دولت برای شان کمک نرسانده بود همه کشته شدند. دو سال قبل یک خواهرزاده جوانم بنام شیرسید در جنگ هلمند شهید شد.

قلب ما سوخته، می‌دانم که هیچ یک از پسران افراد زورمند و مقامات بالا رتبه دولت پولیس نیستند و شهید نشده اند. به همین خاطر از دل ما نمی‌آیند، آنان نمی‌دانند که پدر، مادر و زن و اولاد شهید چه می‌کشد.

حالا وقت انتخابات شده بازهم زورمندان در فکر رای گرفتن هستند و پشت خانه مردم می‌آیند. حضرت‌علی یکی از آنان است. این خاین با هزار دروغ و ریا از مردم دره‌نور رای می‌گیرد به پارلمان می‌رود اما در وقتی که ما نیازمند هستیم، باز ما را نمی‌شناسد،‌ از ترس طالب و انتحاری در داخل هفت دیوار پت می‌شوند، ولی بچه‌های ما در جبهه با شکم گرسنه می‌جنگند. حالا در برابر حضرت‌علی یک جنگ‌سالار دزد دیگر گل‌کریم پسر خود عبدالکریم را در انتخابات کاندید کرده است. لیکن مردم قریه ما تصمیم گرفته اند که به هیچ کدام شان رای ندهند. اینان بخاطر پرکردن جیب خود به پارلمان می‌روند. ده فکر شهید و بیوه و یتیم ما نیستند.»

باز هم «سیگار»‌ سال قبل پرده از عمل شرم‌آور دست‌نشاندگان خود در وزارت داخله برداشت و گزارش داد که شماری از بیوه‌های سربازان افغان در بدل گرفتن معاش تقاعدی همسران شهید شان از سوی مقامات وزارت داخله مورد استفاده جنسی قرار گرفته اند. ویس برمک و طوطی‌گک ارگ شاه حسین مرتضوی هم با دیده‌درآیی کم‌نظیری این گزارش را تایید کردند. البته مهر تایید این دو خودفروخته چندان اهمیت ندارد، اکثریت بازماندگان سربازان شهید از مشکلات فراوانی که در گرفتن «اکرامیه» (پولی که بعد از شهادت یک سرباز به خانواده‌اش بخاطر کفن و دفن وی پرداخته می‌شود) و معاش تقاعدی شوهران و پسران شهید شان، توسط دولت شکایت دارند و می‌گویند که بدون رشوه ناممکن است آن را بدست آورند. در حالی که اسدالله عمرخیل جانی گلبدینی که غنی او را در کندز والی تعیین کرد سال قبل خود اعتراف کرد که عین پول «اکرامیه» که برای سربازان شهید داده می‌شود برای بیشتر از ۵۰ تن از کشته‌شدگان طالب هم در این ولایت تادیه گردیده است.

پدر عبدالهادی یکی از سربازان شهید از ولایت فراه می‌گوید از فرط بیکاری و فقر پسرش را به پولیس ثبت نام نمود:

عبدالهادی یک تن از عساکر در ولایت فراه که توسط طالبان کشته شده است.
عبدالهای، جوانی از فراه که به پولیس پیوست و به شهادت رسید.

«راه دیگر وجود نداشت، کار نبود، چند بار بچه‌ام ایران رفت، می‌ترسیدم که معتاد نشود. در ایران هم چندان کار نبود. هر بار به قاچاقبر پول می‌دادیم اما چند روز بعد رد مرز می‌شد.»

عبدالهادی هشت سال پولیس بود و در سخت‌ترین جنگ‌ها شرکت نمود و در نهایت در کمین طالبان به شهادت رسید اما به گفته پدرش بعد از این حادثه کسی از آنان دلجویی نکرده است و در گرفتن معاش تقاعدش هم با ده‌ها جنجال روبه رو هستند.

یک پولیس دیگر از همین ولایت که ۳۵ سال در این اداره کار کرده و حالا به علت کهولت سن و معلولیتی که در اثر انفجار پیدا کرده است، خواهان تقاعد است می‌گوید:

«این دولت از خاینان است، جایی برای ما که صادقانه خدمت کردیم وجود ندارد. ماه‌هاست که در وزارت داخله سرگردان هستم اما کار تقاعدی‌ام را اجرا نمی‌کنند و صد بهانه می‌تراشند. از من اسنادی می‌خواهند که مشکل است آن‌ها را برای شان تهیه کنم، خود شان هم مشکل را می‌دانند لیکن بهانه می‌گیرند و رشوه می‌خواهند، چون همه وطنفروش و دزد هستند.»

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 100 نفر