ولسوالی پرچمن فراه، قربانی انتخابات رژیم پوشالی کابل
- رده: گزارشها
- نویسنده: هادی
- منتشر شده در سه شنبه، 22 جوزا 1397
پسران و بازماندگان سلیم مبارز
سالهاست که مردم ستمکش ولسوالی پرچمن ولایت فراه در گرو خانواده جنگسالار ددمنشی به نام سلیم مبارز روزگار بس تلخی را سپری میکنند. هرچند سلیم خودش چندسال قبل در انفجار ماینی کشته شد، اما حالا پسران و بازماندگان ستمگرش تحت حمایت تیم عبدالله با راحتی تمام در حق تودههای پرچمن خیانت و رذالت روا میدارند. سالهاست که در این ولسوالی نه ولسوال را کسی توانست تغییر بدهد و نه قومندان را.
حاجی موسی معاون برحال ولایت فراه
اینک با نزدیکشدن مضحکهای به نام انتخابات شورای ملی و به تعقیب آن ریاست جمهوری، ارگنشینان مثل اینکه به تازگی به کشف جدیدی دست یافته اند طی فرمانی به یکبارگی در صدد آن شدند تا مهرههای گندیده خود را به بهانه «حکومتداری خوب» جاگزین افراد نامطلوب دگر از تیم حریف سازند. تحت این عنوان چندی قبل سلام رحیمی رییس اداره امور به مشوره مستقیم اشرف غنی، ملا ابراهیم (قبلا نیز به صفت قومندان این منطقه معرفی شده بود اما به زور رانده شد) با زعامت حاجی موسی معاون برحال ولایت فراه (که خود نیز در زمان آصف ننگ به عنوان ولسوال پرچمن از سوی اشرف غنی و سلام رحیمی تعیین گردیده بود و هنگامیکه داخل ولسوالی گردید توسط نیروهایی وفادار به مبارز برای چند وقت قرنطین و بعدا به وساطت دیگران رها گردید) همراه با ٥٠ تن از افراد اردوی ملی از طریق هوا به مرکز قومندانی نه، بلکه در ساحه دیگر پرچمن انتقال داده میشوند. از گامهای نخستین این حرکت معلوم میگردد که حاجی موسی و ملا ابراهیم که ضرب خاندان مبارز را قبلا چشیده بودند اینک با قدرتی که تازه یافتهاند برای انتقام گرفتن وارد میدان میگردند.
عبدالولی مبارز
با رسیدن آنان جدال لفظی میان پسران سلیم مبارز هریک عبدالولی مبارز قومندان و ظاهر مبارز قومندان امنیه و حاجی رییس کاکای شان و گروپ غنی به رهبری حاجی موسی آغاز میگردد. حاجی موسی به عبدالولی مبارز میگوید: «خودت به عنوان قومندان به ولسوالی اناردره برو و چوکی پرچمن را به ملا ابراهیم خالی کن.» و پاسخ میشنود: «من به این منطقه آشنایم و همینجا نقش خوب ادا کرده میتوانم، در غیر آن نه من در اینجا میباشم و نه ملا ابراهیم نفر سوم بیاید.» ولی از آنجایی که هر دو طرف چشمان کرکسی خود را به کسب رای دوخته و حس قدرت و ثروتاندوزی هار شان ساخته، دست به سلاح میبرند. عبدالولی با تمامی تجهیزات دست داشته ولسوالی به طالبان پیوسته همراه با برادرش ظاهر، کاکایش و افراد وابسته به کوه بالاشده و هماهنگ با طالبان جنگ را شعلهور میسازند. این جنگ طی ٣ روز گذشته باعث کشته شدن ٣٢ تن از فرزندان فقیر کشور که فقط فقر و بیکاری آنان را به صف نیروهایی امنیتی کشانده، گردیده است. وضع خونبار جاری و هوشدارهای پی در پی نشان میدهد که در دو طرف قضیه قلدرها به قابو نشسته و به نام انتخابات زورآزمایی دارند.
گفته میشود که دولت با گسیل ٦٠ کماندو قصد دارد به هر شکل شده نفر مورد قبولش را نصب کند. در این میان داوود مبارز ولسوال پرچمن ظاهرا بیطرف مانده و تا هنوز در مقر ولسوالی حضور دارد.
از جهت دیگر بمباردمان کور هوایی از سوی دولت، مردم عام را که سالهاست متحمل هزارو یک رنج و استبداد بیپایان گردیده اند، بار دگر قربانی انتخابات مملو از گندیدگی و تقلب کرده است که نتیجهاش جز نصب یک مشت جنایتکار و چپاولگر بر گردههای مردم نخواهد بود.
ولسوالی پرچمن
ولسوالی پرچمن درگذشته با داشتن ٣٦٠٠٠ کارت رایدهی بانک رای و تعیینکننده انتخابات در فراه محسوب میگردید و اکنون نیز تیم توزیع تذکره به تاریخ ٢٥ ثور سال جاری خود را به آنجا رسانیده تا این رقم را انکشاف دهد. این یگانه ولسوالی فراه است که با گشودن ٣٩ مرکز رایدهی اینبار نیز یکهتاز میدان بهاصطلاح انتخابات خواهد بود. بنا مردم فراه صاف و ساده جنگ کنونی مقامات فاسد دولتی را جنگ رای میخوانند. سلام رحیمی میکوشد دو تن به نام هادی حاجی حکمت (برادر حاجی موسی) و ناصر زوری بچه عبدالخالق ذهکنی را به هر شکلی که شده وارد پارلمان آینده سازد. از آنجایی که چانته افراد متذکره خالی است و شانس شان برای رای آوردن بینهایت کم است، بنا با زور سلاح و تقلب از اکنون تلاش دارند که آنان «برنده» گردند.
بصیر سالنگی والی بیکاره ولایت فراه که ماهیت کثیف اخوانی داشته از سوی غنی و سلام رحیمی به این مقام گماشته شده است، در جواب سوال یکی از شهروندان فراهی مبنی بر اینکه: «مگر تو وضعیت بحرانی پرچمن و تضاد پسران سلیم مبارز از یک جهت و حاجی موسی و ملا ابراهیم از سوی دگر را نمیدانستی که فرزندان بیچاره مردم را که شامل اردو و پولیس اند بدست خود به کشتن دادی؟» سبکسرانه پاسخ میدهد: «این فرمان ازسوی ارگ ریاست جمهوری آمده به من رابطه نمیگیرد.»
جدل مقامات خاین و ضدمردمی بر سر رای که هنوز سرنوشت آن معلوم نیست هنگامی آغاز میگردد که چندی قبل نیم فراه بدست طالبان افتاد و خونهای فراوانی جاری گشت که تا هنوز نخشکیده و اکنون این ولایت در معرض تهدید شدید قرار دارد و شهروندانش از ناحیه امنیت عمیقا نگران اند.