هنری کسینجر، قاتل میلیون‌ها انسان به جای محاکمه تمجید می‌شود

هنری کسینجر، قاتل میلیون‌ها انسان به جای محاکمه تمجید می‌شود

«هنری کسینجر یک جنایتکار جنگی است. من سالهاست که او را به عبارت جنایتکار جنگی خطاب می‌کنم. این یک استعاره یا فن بیان نیست، توصیف شغلی اوست.»

کریستوفر هیچن نویسنده کتاب «محاکمه هنری کسینجر»

به تاریخ ۹ می ۲۰۱۶، اش کارتر، وزیر دفاع امریکا بالاترین مدال پنتاگون را بر سینه خونپر هنری کسینجر ۹۲ساله آویخت
به تاریخ ۹ می ۲۰۱۶، اش کارتر، وزیر دفاع امریکا بالاترین مدال پنتاگون را بر سینه خونپر هنری کسینجر ۹۲ساله آویخت.

به تاریخ ۹ می ۲۰۱۶، اش کارتر، وزیر دفاع امریکا بالاترین مدال پنتاگون را بر سینه خونپر هنری کسینجر ۹۲ساله آویخت تا از چندین دهه نقش او در پیشبرد سیاست‌های جنایتکارانه و جنگ‌افروزانه امریکا در جهان تقدیر به عمل آورد.

برای دستگاه حاکمه امریکا، خون میلیون‌ها انسان برای رسیدن به اهداف آزمندانه‌اش پشیزی ارزش ندارد. کسانی که در راه خدمت به امریکا در گوشه و کنار جهان دست به قتل‌عام و جنایات نابخشودنی زده ‌اند از سوی پنتاگون تمجید و تحسین می‌شوند. به تاسی از همین سیاست است که امروز در افغانستان تمامی دجالان ۴ دهه‌ی گذشته که هولناک‌ترین ددمنشی‌ها را مرتکب شده‌اند در پناه امریکا بر کرسی‌های بلند لمیده و به ترکتازی ادامه می‌دهند و اینک با گلبدین، قصاب هزاران کابلی نیز معامله‌ای در راه است که به جای محاکمه، امتیازات و مصونیت داده می‌شود.

در اینجا هنری کسینجر از جلادان مشهور جهانی، استراتژیست و دیپلمات نامدار امریکایی را که از سوی روشنفکران امریکایی به نام‌های «دایناسور سیاسی»، «جنایتکار جنگی»، «هیولا»، «خون‌خوار»...یاد می‌شود و با تیوری‌های نابودکننده و کشنده‌اش، در راه منافع امریکا جان میلیون‌ها انسان را در ویتنام و لائوس و کامبوج و اندونیزیا و تیمور شرقی و بنگلادیش گرفت، مختصراً معرفی می‌کنم:

هنری کسینجر پس از آنکه از آلمان متواری و به امریکا پناه برد در آنجا پست‌های مختلف عهده‌دار شد. از ۱۹۴۳ الی ۱۹۴۶ در بخش ضداطلاعات ارتش امریکا کار کرد و از ۱۹۴۶ الی ۱۹۴۹ منحیث کاپیتان «ذخیره معلومات ارتش» ایفای وظیفه نمود. او همچنان در بورد روانشناسی ستراتیژی، اداره تحقیق عملیات، مشاور آژانس کنترول و خلع سلاح ارتش امریکا، راند کارپوریشن، شورای امنیت ملی... وظیفه اجرا کرد.

پس از ختم جنگ دوم جهانی هنری وارد پوهنتون هارورد شد. در این جریان به عنوان محصل برجسته و وارد در سیاست خارجی عرض اندام نموده و باعث شد تا توجه نیلسون راکفلر، بزرگترین سرمایه‌دار امریکا را که در آنزمان کاندید ریاست جمهوری نیز بود به خود جلب کند. از این مقطع به بعد با سمت مشاور راکفلر، هنری کسینجر رویاهای بزرگی را در سرش پرورانید.

تحسین کسینجر از سوی دولت امریکا
جنایات هنری کسینجر این جانی خون‌خوار بی‌حساب اند که اسناد فراوان آن فاش گردیده ولی این درنده امروز هم بدون محاکمه با زور ایالات متحده در پشت‌پرده سیاست‌های ویرانگر آن کشور قرار داشته و در بدل این همه جنایات، دولت جنایت‌پرور امریکا او را با تفویض مدال تحسین می‌کند.

به تعقیب پیروزی لیندون جانسون، کسینجر که صاحب تجربه فراوان کار در کاخ سفید و سایر مقامات دولتی بود، به صفت معاون امور امنیت او مقرر شد. در این زمان جنگ ویتنام به اوج خود رسیده و مبارزان ویت‌کنگ سرزمین شان را برای سربازان امریکایی به جهنم تبدیل نموده بودند. کسینجر به جانسون که سخت از این وضعیت مایوس شده بود گفت: «احتمال پیروزی در جنگ ویتنام نیست اما تخلیه نیروهای امریکایی به اعتبار امریکا لطمه وارد می‌کند.»

جانسون بخاطر فشار دو جانبه (اعتراضات مردم امریکا و مقاومت بی‌مانند مردم ویتنام) از سمتش استعفا داد و معاون او هیوبرت هامفری جانشین او تعیین گردید. هامفری بخاطر کسب آبروی از دست رفته امریکا و پیروزی در انتخابات آینده خواست جنگ با ویتنام را از طریق گفتگو پایان دهد ولی در این زمان هنری کسینجر با ریچارد نیکسون که قرار بود در انتخابات آینده خود را کاندید کند در رابطه شد (هنری با هر دو جناح تماس داشته و برای شان اطلاعات می‌داد). با آنکه مذاکرات صلح با ویتنام محبوبیت هامفری را میان امریکایی‌ها افزایش داد ولی پلان‌های شیطانی کسینجر از جمله اخطار و برحذر داشتن ویتنام جنوبی، این مذاکرات را بی‌نتیجه نموده و نتیجتا زمینه اصلی برد ریچارد نیکسون در انتخابات فراهم شد. نیکسون با آنکه از یهودیان بد می‌برد ولی کسینجر را در اداره خود در اوایل به سمت مشاور امور امنیت ملی و بعدها به صفت وزیر خارجه گماشت. وی همواره در روابط تنگاتنگ با پنتاگون، ستاد مشترک وزارت دفاع و سیا بود.

ریچارد نیکسون به مردم وعده سپرد که به جنگ با ویتنام پایان خواهد داد ولی در خفا با دیدگاه کسینجر موافق بود که بهترین راه دست‌یابی به صلح توسل به زور است. نیکسون و کسینجر به منظور رسیدن به صلح «محترمانه» در صدد بودند تا به ویتنام نشان دهند که رییس‌جمهور جدید به قهر و زور متوسل خواهد شد. در فبروری ۱۹۶۹ طی جلسه‌ای سری‌ در طیاره ویژه ریاست جمهوری، کسینجر و معاونش الکساندر هیگ با ری‌سیتن رییس نیروی هوایی، بمباردمان مخفیانه کامبوج را برنامه‌ریزی کردند.

بمباردمان کامبوج
نخستین بمباردمان کامبوج در سال ۱۹۶۹ «عملیات مینو» (که کسینجر کوشید نقشه و اسناد آن را مخفی نگه‌دارد) نامیده شد که هدف اصلی آن نابودی پایگاه‌های مختلف ویتنام شمالی در کامبوج بود.

نخستین بمباردمان کامبوج در سال ۱۹۶۹ «عملیات مینو» (که کسینجر کوشید نقشه و اسناد آن را مخفی نگه‌دارد) نامیده شد که هدف اصلی آن نابودی پایگاه‌های مختلف ویتنام شمالی در کامبوج بود. گرچه پس از هر حمله پیلوت‌ها گزارش می‌دادند که کدام مناطق ویتنام را نشانه گرفتند اما هرگز در گزارشات‌شان از کامبوج نام نمی‌بردند. تحت نظارت کسینجر ایالات متحده طی ۱۴ ماه با ۳۶۰۰ پرواز مخفی، ۱۱۰ هزار تن بمب بر کامبوج فرو ریخت. به نقل از ستر جنرال ستین، هنری کسینجر از نزدیک بر نحوه جهت‌دهی و زمان‌بندی بمب‌ها دخالت داشت.

دانیال داوسن، از دوستان و همکاران نزدیک کسینجر در امنیت ملی، در مستند «محاکمه هنری کسینجر» می‌گوید:

«کسینجر در سپتامبر ۱۹۶۹ یک حمله وحشیانه و بی‌رحمانه به ویتنام شمالی را آغاز کرد. او خطاب به ما در گروه برنامه‌ریزی عملیاتی گفت: "من باور نمی‌کنم که یک ارتش دست چهارم مثل ویتنام شمالی یک نقطه شکست نداشته باشد..."

من با دو همکارم تونی‌لیک و بیلی‌وایتز تصمیم گرفتیم از شورای امنیت ملی استعفا دهیم چون به نظر من حمله به کامبوج خیانت به وعده رییس‌جمهور مبنی بر یافتن صلحی شرافتمندانه در ویتنام بود. من می‌دانستم که صلح در چنگ ماست. من از نزدیک درگیر مذاکرات بودم. من می‌دانستم که طرف ما حاضر به توافق است و ما حاضر به توافق هستیم و حمله به کامبوج واقعاً تا سال‌ها تمام امید‌ها را برباد داد و به قمیت جان ده‌ها هزار سرباز امریکایی و صدها هزار ویتنامی تمام شد.»

بمباردمان مخفی کامبوج نه تنها به نتیجه نرسید بلکه برعکس روابط میان مبارزان ویت‌کنگ و کمونیست‌های کامبوج را مستحکم نموده و آنان را در برابر حملات نیروهای امریکایی متحد ساخت. دولت امریکا از شهزاده نوردوم سیهانوک در هراس بود چون تصور می‌رفت او تنها فردیست که قادر به متحد کردن کشور می‌باشد و به همین دلیل در کودتایی با حمایت «سیا» سرنگون گردید.

عقده شخصی و سادیزم کسینجر پایان‌ناپذیر بود. به تاریخ ۳۰ اپریل ۱۹۷۰ نیروهای امریکایی با تمام توان به کامبوج حمله کردند تا پناه‌گاه «دشمن» را در مرزهای کامبوج نابود کنند.
عقده شخصی و سادیزم کسینجر پایان‌ناپذیر بود. به تاریخ ۳۰ اپریل ۱۹۷۰ نیروهای امریکایی با تمام توان به کامبوج حمله کردند تا پناه‌گاه «دشمن» را در مرزهای کامبوج نابود کنند.

عقده شخصی و سادیزم کسینجر پایان‌ناپذیر بود. به تاریخ ۳۰ اپریل ۱۹۷۰ نیروهای امریکایی با تمام توان به کامبوج حمله کردند تا پناه‌گاه «دشمن» را در مرزهای کامبوج نابود کنند. خبر این حمله خشم امریکاییان آزاداندیش را برانگیخت و ضمن اعتراضات نزدیک به ۵۰۰ پوهنتون آن کشور تعطیل شد. به تاریخ ۴ می ۱۹۷۰ نیروهای گارد ملی به سوی محصلان پوهنتون کینت استیت آتش گشودند که در نتیجه ۴ تن جان باختند.

یک هفته بعد از اولین بمباردمان، خبر به مطبوعات درز کرد و شخص کسینجر با اف.بی.آی در تماس شده فرمان داد تا جهت یافتن منبع این خبررسانی از دستگاه استراق سمع استفاده گردد. او حتی تلفن و تمامی وسایل ارتباط نزدیک‌ترین دوستان خود را تحت کنترول گرفته و به هیچ فردی باورمند نبود.

در دسامبر ۱۹۷۲ به مدت ۱۱ روز مسلسل طی حملاتی مشهور به «بمباردمان کریسمس»، ۱۲۹ طیاره‌ بمب‌افکن بی-۵۲ حدود ۴۰۰۰۰ تن بمب را بر شهرهای هانوی و هایفام فرو ریخته و با ویرانی کامل مراکز شهری و یک شفاخانه، زندگی و هست و بود هزاران ویتنامی را با خاک و خون یکسان کرد.

کسینجر در مصاحبه‌ای با نایل فرگوسن در مستند «محاکمه هنری کسینجر» اعتراف می‌کند: «ویتنام بلایی بود که خودمان بر سر خود آوردیم، ویتنامی‌ها مقصر نبودند.»

جنگ ویتنام
در جنگ امریکا در ویتنام طی سال ۱۹۵۷ الی ۱۹۷۵، بیش از سه میلیون ویتنامی کشته شده و میلیون‌ها تن دیگر مجروح و معیوب شدند و اثرات مواد کیمیاوی استفاده شده از سوی امریکا به نام «عامل نارنجی» تا امروز از این ملت قربانی می‌گیرد.

در جنگ امریکا در ویتنام طی سال ۱۹۵۷ الی ۱۹۷۵، بیش از سه میلیون ویتنامی کشته شده و میلیون‌ها تن دیگر مجروح و معیوب شدند و اثرات مواد کیمیاوی استفاده شده از سوی امریکا به نام «عامل نارنجی» تا امروز از این ملت قربانی می‌گیرد. امریکا با ریختن هفت میلیون تن بمب (دو برابر مجموع بمبی که در جنگ جهانی دوم به کار رفت) بالای مردم ویتنام، کامبوچ و لائوس جنایت بی‌نظیر تاریخی را مرتکب شد.

باوجود نقش کسینجر در جنایات ضد بشری و کشتار هولناک، کمیته جایزه نوبل در سال ۱۹۷۳ زیر نام مذاکرات موفقانه صلح، کسینجر را مشترکا با داکتر لِ دوک تو دیپلمات مذاکره‌کننده ویتنامی، برنده جایزه صلح نوبل اعلان کرد. در حالی که لِ دوک تو از دریافت جایزه امتناع ورزید چون معتقد بود که صلح واقعی عملا متحقق نشده است، دو تن از اعضای کمیته نوبل در اعتراض به این تصمیم استعفا دادند.

کشوردیگری را که کسینجر به تباهی سوق داد شیلی بود. در سال ۱۹۷۰ سالوادور آلنده، رهبر ملی و مردمی شیلی با شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری تلاش ورزید وضعیت مردم را بهبود و بحران جاری را پایان بخشد. ولی دولت امریکا که نمی‌خواست در حوالی آن کشوری مستقل، آزاد و مرفه وجود داشته باشد، در ابتدا مانع پیروزی آلنده شده و به مخالفان او میلیون‌ها دالر پرداخت ولی پس از آنکه این تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند به فکر چاره‌ای دیگر شد: کسینجر به نیکسون یادداشت محرمانه‌ای فرستاد که در آن گفته بود: «آلنده در مقام رئیس‌جمهور، بزرگ‌ترین مشکل پیش‌روی ما در این نیم‌کره به شمار می‌رود.»

کسینجر در مستند فوق‌الذکر می‌گوید:

کسینجر با جنرال پینوشه، دیکتاتور خونخوار که به کمک سی.آی.ای به قدرت رسیده شیلی را به تباهی کشانید.
کسینجر با جنرال پینوشه، دیکتاتور خونخوار که به کمک سی.آی.ای به قدرت رسیده شیلی را به تباهی کشانید.

«در سپتامبر ۱۹۷۰ سالوادور آلنده مارکسیست نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری در شیلی شد. به گواهی اسناد موجود آلنده دارای پیوند بسیار عمیق با شوروی بود و همچنان با کوبا. ما مصمم به روی کار آوردن دولت سرمایه‌داری در سانتیاگو بودیم....

به ناگاه خبر رسید که آلنده پیروز انتخابات خواهد بود. در این بین دستور مستقیم از جانب رییس‌جمهور خطاب به سازمان جاسوسی سیا صادر شد که "سیاست قاطع و برگشت‌ناپذیر ما ساقط کردن آلنده از طریق کودتا است." تلاش من و نیکسون این بود که اقدامی صورت گیرد اما در نهایت نقشه ناکام ماند و آلنده انتخاب شد. از شنیدن این خبر خون نیکسون به جوش آمد.»

و به تاریخ ١١ سپتامبر ١٩٧٣، دولت سالوادور آلنده رئیس‌جمهور دموکراتیک و منتخب شیلی طی کوتادی خونین نظامی تحت رهبری جنرال آگوستو پینوشه که مستقیما توسط «سی.آی.ای» و هنری کسینجر حمایت و دیکته می‌شد، سقوط داده شد. با سرنگونی دولت مترقی شیلی، سه دهه تمام فاشیزم و ترور و کشتار بر شیلی سایه افکند و هزاران آزادیخواه و دگراندیش زندانی و ناپدید شدند.

کلنتن و سوهارتو
بل کلنتن رییس جمهور امریکا با سوهارتو، دیکتاتور خونخوار اندونیزیا.
سوهارتو طبق طرح کسینجر و حمایت تمام کاخ سفید، دولت ملی‌گرای احمد سوکارنو را سرنگون ساخته بنابر یک سند محرم سی.آی.ای، «دهشتناک‌ترین قتل‌عام قرن بیستم» را در آن کشور راه انداخت. هزاران تن از قربانیان، روشنفکران و شخصیت‌های عدالتخواه بودند که لیست‌ آن توسط سی.آی.ای. تنظیم و در اختیار سوهارتو قرار گرفته بود.

هنری کسینجر در حمله سوهارتو بر تیمور شرقی در سال ۱۹۷۵ نیز نقش اساسی داشت. او به سوهارتو چراغ سبز نشان داد تا هرچه زودتر به تیمور شرقی هجوم برده و جلو تاسیس حکومت ملی و مردمی را بگیرد که در نتیجه این جنگ خونین بیش از ۲۰۰ هزار تن از مردم فقیر این کشور کوچک کشته شدند. بر اساس اسناد غیر رده‌بندی شده، اداره فورد به مشوره کسینجر بیش از ۹۰ درصد اسلحه استفاده شده در این جنگ را در اختیار دولت فاشیستی سوهارتو قرار داد.

در سال ۱۹۷۱ زمانیکه بنگلادیش می‌خواست از پاکستان جدا شود ارتش پاکستان جهت سرکوب آنان دست به حملات گسترده زد که در نتیجه آن ۳۰۰ هزار بنگالی کشته و ده میلیون دیگر آواره شدند. در این جنگ اداره نیکسون به مشوره کسینجر سلاح و مهمات در اختیار ارتش پاکستان قرار داد. در این قتل‌عام کسینجر نقش برازنده داشت که مخفی نگهداشته شد. نیکسون و مشاور او از جنبش آزادی‌خواهی هند هراس داشتند و تصور می‌کردند که با آزاد شدن بنگال این کشور کمونیست می‌شود بناً باید به صورت وحشیانه سرکوب شود تا جلو رشد کمونیزم در آسیا و سرایت آن به دیگر کشورهای جهان گرفته شود.

سفر کسینجر به کابل در سال ۱۹۷۴
سفر کسینجر به کابل در سال ۱۹۷۴

در پس برنامه تقویت ارتش پاکستان در جریان جنگ مقاومت ضد روسی افغانستان و سپردن مسئولیت غلامان افغانش به دست آی.اس.آی نیز کسینجر نقش مهمی داشت.

و امروز هم دونالد ترامپ و هیلری کلینتون دو کاندید ریاست جمهوری امریکا از هنری کسینجر مشوره می‌گیرند. جرج گراندین استاد تاریخ در پوهنتون نیویارک و نویسنده کتابی راجع به کسینجر در مجله مشهور «نیشن»‌ امریکا به تاریخ ۵ فبروری ۲۰۱۶ نوشت:‌ «هنری کسینجر معلم هیلری کلنتن در جنگ و صلح است. کلنتن بازهم از مردی ستایش به عمل آورد که دستانش به خون‌های زیادی آغشته است.»

اعتراض علیه کسینجر
در جنوری ۲۰۱۵، درحالیکه کسینجر در برابر یک کمیته تحقیق سنای امریکا حضور یافته بود، تعدادی از زنان معترض و عدالتخواه جریان تحقیق را برهم زده با دادن شعارهایی او را جنایتکار جنگی نامیده خواهان محاکمه او شدند. (منبع: روزنامه «دیلی میل»)

از سوی دیگر برنی ساندرز کاندید دیگر ریاست جمهوری در یک مناظره تلویزیونی گفت: «من به این باور هستم که هنری کسینجر یکی از مخرب‌ترین وزرای خارجه در تاریخ معاصر کشور است. من افتخار میکنم که کسینجر دوست من نیست و من از هنری کسینجر مشوره نمی‌گیرم.»

جنایات هنری کسینجر این جانی خون‌خوار بی‌حساب اند که اسناد فراوان آن فاش گردیده ولی این درنده امروز هم بدون محاکمه با زور ایالات متحده در پشت‌پرده سیاست‌های ویرانگر آن کشور قرار داشته و در بدل این همه جنایات، دولت جنایت‌پرور امریکا او را با تفویض مدال تحسین می‌کند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 214 نفر