هانی اسغافت، زن چریک هالندی که به دست نازیها کشته شد
- رده: مقالات
- نویسنده: میرویس
- منتشر شده در شنبه، 13 حوت 1401
یاناچه یوهانا اسغافت (Jannetje Johanna Schaft)، متولد ۱۶ سپتامبر ۱۹۲۰ – تاریخ جانباختن ۱۷ اپریل ۱۹۴۵، مشهور به «دختر مو سرخ» از مبارزان هالندی در جریان جنگ دوم جهانی بود که به اسم مستعارش «هانی اسغافت» (Hannie Schaft) شهرت یافت.
پدر هانی معلم و از هواخواهان «حزب سوسیالدموکرات کارگری» بود که علایق چپیاش را به دخترش نیز منتقل کرد. والدین هانی به علت این که خواهر بزرگتر وی را در اثر بیماری از دست داده بودند، فرزند خود بیش از حد معمول حفاظت میکردند.
فضای سیاسی حاکم در خانواده، هانی را از نوجوانی به بحث و گفتگو روی مسایل سیاسی و اجتماعی تشجیع نموده و آرزو داشت تحصیلاتاش را در رشته حقوق بهسر رسانده و بهمثابه کارشناس مسایل حقوق بشر برای «جامعه ملل» (سازمانی که در جنوری ۱۹۲۰ تاسیس و جنگ جهانی اول را به پایان رساند، اما پس از جنگ جهانی دوم جایش را به «سازمان ملل متحد» داد.) کار کند. نامبرده در ۱۹۳۸ شامل «پوهنتون امستردام» گردید و وقتی یک سال بعد لهستان توسط آلمان هیتلری اشغال شد، وی با ارسال بستههای غذایی و دیگر ضروتهای اولیه از طریق «صلیب سرخ» به سربازان اسیر لهستانی، ضدیتاش را با نازیها ابراز داشت. در دوران پوهنتون با دو خواهر محصل یهودی به نامهای تروس و فریدی اورستیجین دوستی برقرار میکند که افزون بر شدت حساسیتاش در قبال یهودستیزی، تا آخر عمر در کنارش میمانند.
در این مدت، وی گروه مناظره دختران را میسازد که بیشتر مباحثات شان را مسایلی همچون اشغال نازیها و یهودیستیزی میساخت. روزی فرا رسید که این دختران بیشتر از درس، مصروف برگزاری اعتراضات در جادهها بودند.
با اشغال هالند توسط نازیها در ۱۹۴۳، تمامی محصلان مکلف به امضای سند بیعت با مقامات آلمانی میشوند، اما هانی وقتی همانند ۸۰ درصد محصلان دیگر از امضای این سند ابا میورزد، از ادامه تحصیل بازمانده و با دو دوست یهودیاش که در آن زمان دیگر مخفی شده بودند، به خانه والدیناش برمیگردد.
فعالیتهای هانی از کارهای بسیار کوچک آغاز شد. در اوایل برای هموطنان یهودش تذکره میدزدید ولی همزمان با ترک تحصیل، به «شورای مقاومت» میپیوندد که ارتباطات تنگاتنگی با «حزب کمونیست هالند» داشت.
با پیوستن به این سازمان چریکی، هانی پافشاری داشت که بایست کاری بیشتر از پخش شبنامه و دزدی پاسپورت بکند، و میخواست در نقش یک چریک شهری فعالیت کند. سازمان وی به او وظیفه قتل یک مامور امنیتی آلمانی را داد، و هانی با جرات تمام ماشه را بهسمت این مامور فشار داد، بیخبر از این که با گلولههای رابری بر یکی از اعضای «شورای مقاومت» شلیک میکند. هانی در آزمایش سازماناش کامیاب به در آمده بود و این زمانی است که جنگجوی افسانهای هالندی به دنیا میآید. یاناچه یوهانا اسغافت ناماش را به هانی اسغافت تغییر داد و دیگر یک چریک تمامعیار شده بود.
وی موظف به طرح و انجام چندین حمله نظامی و بهمثابه مسوول به کیفر رساندن بسیاری از آلمانیها و هالندیهای نازی و خاینان داخلی گماشته شد. همچنان تکلم آلمانی را به خوبی آموخته و در صفوف افسران نازی نفوذ کرد.
نظامیان آلمانی وقتی هانی را در صحنه یکی از ترورهای انتقامجویانه میبینند، وی را به نام «دختر مو سرخ» شناسایی نموده و دیگر به همین نام درج فهرست خطرناکترین دشمنان نازیها گشته و هیتلر شخصا دستور دستگیری وی را صادر میکند.
مجسمه هانی اسغافت تحت عنوان «زن مقاومتگر» در زادگاهاش
در ۱۹۴۴، زمانی که جوان ۲۴ سالهای بیش نبود، طبق روال عادی کار، با یکی از همرزمانش به نام جان بونیکامپ (Jan Bonekamp) طرح ترور یک پلیس هالندی و همدست نازیها را میریزند. هنگام اجرای نقشه، در نخستین شلیک توسط هانی و قبل از شلیک دوم و کشتن افسر، بونیکامپ خود مورد اصابت مرمی قرار میگیرد. هرچند شدیدا زخمی ولی بونیکامپ از ساحه فرار نموده که بعدا دستگیر و به شفاخانه انتقال مییابد. هنگامی که بونیکامپ در شفاخانه بستر است، نرسهای نازی هالندی در کسوت نمایندگان مقاومت به عیادت وی آمده و بونیکامپ سهوا نام و آدرس هانی را به آنان میگوید.
مقامات نازی برای تحت فشار قرار دادن و تسلیم هانی، پدر و مادرش را به یکی از اردوگاههای کار اجباری میفرستند. فشار روحی این وضعیت و مرگ بونیکامپ، هانی را وادار به توقف موقت فعالیتهایش میسازد. هنگام برگشت به کار، هانی برای تغییر قیافه، موهایش را رنگ کرده و عینک پوشیده و بازهم به فعالیتهای مختلف نظامی، پیامرسانی و انتقال اسلحه و پخش اعلامیه ادامه میدهد.
در مارچ ۱۹۴۵، بر یک سلمان هالندی که برای استخبارات نازیها خبرچینی میکرد، یورش برد ولی سلمانِ جاسوس زخمی شده و فرار میکند. شش روز بعد از آن حمله نافرجام، در ۲۱ مارچ حین پخش روزنامه کمونیستی به نام «حقیقت» و انتقال اسناد محرم مقاومت، هانی در یک محل بازرسی پلیس دستگیر و به زندانی در امستردام منتقل میگردد. بعد از استنطاق، شکنجه و سلول انفرادی، از روی ریشه موهای سرخاش توسط همکار گذشتهاش شناسایی شد.
هرچند قبل از پایان جنگ، موافقتی بین دو طرف (نازیها و مقاومتگران) صورت گرفته بود که اسیران یکدیگر را اعدام نکنند، اما هانی سه هفته قبل از پایان جنگ، در ریگزارهای بلومندال، به تاریخ ۱۷ اپریل ۱۹۴۵ در سن ۲۵ سالگی، اعدام گردید.
«نه آن زمان، نه اکنون، نه هیچگاهی»، کتابی درمورد زندگی و مبارزه هانی اسغافت به قلم همرزماش تروس مینجر اورستیجین
دو مرد به نامهای شمتز و کویپر وی را به محل اعدام میبرند؛ شمتز از فاصله نزدیک به سر هانی شلیک میکند اما گلوله خطا رفته و فقط خراشی بر روی هانی میگذارد که هانی میگوید: «آخ، بهتر از تو شلیک میکنم...». سپس کویپر تیر خلاص را به سر «دختر مو سرخ» میزند.
بعد از پایان جنگ، ۴۲۲ جسد از ریگزارهای بلومندال بیرون شد؛ ۴۲۱ مرد و ۱ زن، هانی. جنازه وی طی مراسمی باشکوهی دوباره به خاک سپرده شد.
از آن جایی که حزب کمونیست هالند همه ساله از سالگرد اعدام وی یادبود به عمل میآورد، از سال ۱۹۵۱ به بعد این مراسم بر مقبرهاش، ممنوع اعلام گردید. با این که شرکتکنندگان که حدود دههزار نفر تخمین زده میشدند، توسط چند صد نیروی نظامی و پلیس و چهار تانک از شرکت و تجلیل باز داشته شدند، گروه هفت نفرهای قادر به شکستن محاصره پلیس شده و خود را به قبرستان رسانیده و زنگهای کلیسا را به صدا در آوردند که بعدا دستگیر شدند.
امروز، دو کتاب، یک فلم و یک فلم کوتاه براساس زندگی هانی اسغافت به نشر رسیدهاند. همچنان مجسمه وی توسط همرزماش تروس اورستیجین با عنوان «زن مقاومتگر» در زادگاهاش ساخته شده است. این همرزماش نهادی به نام «بنیاد ملی هانی اسغافت» را نیز بنیان گذاشته است که برای ترغیب جوانان برای آزادی کار میکند و همهساله برنامهای زیر عنوان «یادبود ملی هانی اسغافت» را برگزار میکند.
آرامگاه هانی اسغافت