مبارزه علیه فاشیزم جمهوری اسلامی بدون مبارزه علیه دلقکان غرب ناقص است!
- رده: مقالات
- نویسنده: آزاده
- منتشر شده در چهارشنبه، 24 حوت 1401
گردهمایی چوبدستان ایرانی و افغان امریکا و غرب چقدر به هم شباهت دارند درست مثل دردهای مشترک دو ملت.
به تاریخ۱۰ فبروری ۲۰۲۳، «دانشکده روابط بینالملل» و «انجمن فرهنگ ایرانی» در دانشگاه جورج تاون، هشت چهره سفیدهمالیشده بهشمول «اسپرمالسلطنه» را در یک نشست گردهم آوردند. در این نشست شیرین عبادی، رضا پهلوی، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی، علی کریمی، حامد اسماعیلیون، گلشیفته فراهانی، عبداله مهتدی شرکت داشتند. سرهم بندی چهرههای بهشدت امریکایی ما را به یاد «کنفرانس بن» برای افغانستان در سال ۲۰۰۱ میاندازد که امریکا و متحداناش به یکبارگی خاینان جهادی و زنان سرکاری و دستنشاندهاش را بر گردههای زخمی مردم ما سوار کرده و چنان برای این چاکران شان تبلیغ کردند که گویا بهجای طالبان، مدافعان بیمانند حقوق بشر را به مردم افغانستان تقدیم کردهاند.
ما مردم افغانستان تجربه فاجعهبار و دردناک جاگزینی یک رژیم مستبد، بنیادگرا و ناقض دموکراسی با رژیم دیکتاتور و خونخوار دیگر در لباس روشنفکر و دموکرات داریم. امروز رسانههای دروغپرداز غرب چون آیتالله بیبیسی، ایران انترنشنال، منوتو و صدای امریکا مصروف قباحتزدایی کسانی اند که از سر و روی شان خون فرزندان قهرمان ایران جاریست.
در افغانستان و ایران سرنوشت مشابهی تکرار میشود، دستنشاندگان و مزدوران غرب فرزندان راستین ما را شکنجه، اعدام و تیرباران کردند. در ایران خاندان پهلوی مبارزان سترگی چون بیژن جزنی، خسرو گلسرخی، کرامت دانشیان، مرضیه اسکویی، خسرو روزبه، بهروز دهقانی، صمد بهرنگی، مسعود احمدزاده، امیر پرویز پویان، حمید اشرف و جانباختگان بسیار دیگر آزاداندیش را سلاخی کردند.
در افغانستان نیروهای بنیادگرا و بهشدت منفور جهادی به حمایت امریکا، انقلابیون مارکسیست، روشنفکران و افراد ملی را به قتل رسانده و زمینه اشغال و تجاوز امریکا را فراهم ساختند. گلبدین و مسعود، فرزندان نازدانه امریکا ماشین ترور و کشتار میناها، داکتر فیضاحمدها، قیومرهبرها، پهلواناحمدجانها و چهرههای محبوب دیگر بودند.
برای امریکا و متحداناش ماهیت رژیمهایی که رویکار میآیند هیچ تفاوتی ندارد و فقط به این اهمیت میدهند که نوکران و سرسپردگان خوبی باشند و به درستی به ارباب خدمت کنند. آنان هرگز نمیخواهند رهبران واقعی با پایههای مردمی زنده مانده و مردم سرزمینهای ما دموکراسی و سکولاریزم را تجربه کنند.
شریل بنارد، همسر زلمی خلیلزاد و یکی از اعضای مهم «راند کارپوریشن» ابراز میدارد:
«همه در ابتدا فکر میکردند که راهی برای کوبیدن شورویها وجود ندارد. بنا آنچه باید انجام میدادیم این بود که هارترین دیوانهها (گلبدین و دیگر بنیادگرایان) را که سراغ داشتیم علیرغم تلفات جانی فراوانش، به جان آنان بیندازیم. ما این آدمها و تنظیمهای شان را دقیقا میشناختیم و برای ما اهمیت نداشت که کی و چه هستند. سپس به آنان اجازه دادیم که خود را از شر رهبران میانهرو خلاص کرده همه را بکشند. دلیلی که ما امروز در افغانستان رهبر میانهرو نداریم اینست که به دیوانهها اجازه دادیم همه میانهروها را بکشند.» (کتاب «بازی شیطانی»، رابرت دریفوس)
دو شکنجهگر از دو سرزمین، حنیف اتمر شکنجهگر «خاد» و پرویز ثابتی شکنجهگر «ساواک»
در «کنفرانس بن»، امریکا چهرههایی چون سیما ولی و سیما ثمر را در کنار زن منفور بنیادگرا و جهادی به نام آمنه افضلی قرار داد تا به جهان و مردم افغانستان نشان دهد که ما اگر جهادی را به شما تحمیل میکنیم، نگران نباشید، در کنار بنیادگرایان خونخوار، زنان به ظاهر دموکرات و بدون چادر نیز حضور دارد و از حقوق زن نیز مستفید میشوید. ظاهرشدن سیما ولی چهره کاملا نو به مردم افغانستان در کنفرانس بن و تبلیغات عجیب و غریب برای وی در روزنامه گاردین و اعطای سند ماستری و دوکتورا همه و همه برای فریب مردم نگونبخت ما بود، سیما ولی در ۶ دسامبر ۲۰۰۱ در صفحه اول روزنامه گاردین ظاهر شده و همچنان برنده چندین جایزه معتبر میگردد. امریکا با آوردن وی در «کنفرانس بن»، از او زن به ظاهر بسیار تحصیلکرده و دموکرات به نمایش گذاشت تا خاک به چشم مردم بیچاره افغانستان بزند و بتواند زیر نام حقوق زن به خوبی برنامههای استعماریاش را در افغانستان عملی سازد. امروز ما شاهد حضور شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و مسیح علینژاد، دلقک بیچونوچرای امریکا در نشست هشت نفره استیم. مسیح علینژاد آنچنان برای بادار مهم است که در یک مصاحبهاش با ایران انترنشنال میگوید:
معصومه علینژاد قمی مشهور به مسیح علینژاد از دفاع از رژیم آدمکُش ایران تا پابوسی امریکا و اکنون همدست «اسپرمالسلطنهها»
«توی داوس، وقتی که تو هوتل نشسته بودم. صبح بود، دهونیم صبح، در میزدند، من گفتم: لیتر. [به انگلیسی یعنی بعدا] فکر کردم آمدند اتاق را تمیز کنند، دوباره گفتم بعدا بیایید کسی که پشت در بود، داد زد پلیس، من دلم ریخت و گفتم از کجا بدانم پلیس است در را نیمه باز کردم و گفتم من نمیدانم شما پولیس هستید یا نه، باید کارت تان را به من نشان بدهید تا عکس بگیرم و به پلیس امریکا بفرستم. عکس را فرستادم به پلیس اف بی آی، بعد از اینکه پی گیری کردند و تایید کردند من را با ماشین ضدگلوله در نزدیک یک دریاچه بردند از آنجا با هلکوپتر به فرودگاه رساندند.»
اما زنان شجاع و مبارز ایران هرگز فراموش نمیکنند که در سه دهه گذشته زنان ضدزن و خودفروخته و اصلاحطلب همچون مسیح علینژادها برای تغییر مسیر مبارزه زنان ایران با تمام وجود برای اصلاحطلبی حکومتی تبلیغ میکردند و زنان مبارز و مدافع واقعی حقوق زن را دشمنان زنان ایران میدانستند و مبارزه زنان علیه حجاب اجباری را تفرقهافکنی بین زنان با حجاب و بیحجاب میخواندند.
ویترینیساختن مسیح علینژادها، ما را کاملا به یاد برنامههای تباهکننده غرب برای زنان افغان میاندازد، برنامههایی که تا امروز زنان افغان قربانی آن اند. امریکا در بیست سال حضورش در افغانستان زنان فاسد، مافیایی و زنستیزی چون فوزیه کوفی، حبییه سرابی، محبوبه سراج، ملالی شینواری، جمیله افغانی، ماری اکرمی، شکریه بارکزی، اورزلا اشرف، فاطمه گیلانی، ناهید فرید و بیشمار گدیگگهای دیگر را نقل مجلس ساخت و به هر نحوی که مطابق تامین منافعاش استفاده کرد. تعدادی از این زنان در مذاکرات دوحه بدترین نقش را ادا کرده در سفیدهمالی طالبان یار و یاور بادار بودند. امریکا امروز نیز دست روی آنان کشیده برای فردای بعد از طالبان و یا در کنار طالبان برای آنان برنامههایی دارد. در ایران نیز همان برنامه استفاده ابزاری از نام زن را امروز عملی ساخته بدنامترین و مرتجعترین زنان را زیر نام «اپوزیسیون جمهوری اسلامی» به جهان معرفی میکنند تا انقلاب شکوهمند زنان شجاع ایران را به غارت برده از مسیر واقعیاش منحرف سازند. این زنان درحالی برجسته ساخته میشوند که مبارزان راستین جنبش شکوهمند کنونی در داخل ایران گمنام مانده و دفاع واقعی از قربانیها و ایستادگی حماسی شان صورت نمیگیرد. امریکا و غرب این مبارزان را خطر میشمارد چون میدانند که یکچنین انسانهای آزاده و خودگذر را که در برابر فاشیزم دینی ایستادگی میکنند، هرگز نمیتوانند رام نموده منحیث مهرههای شطرنج شان مورد استفاده قرار دهند، به همین دلیل بر زنان مرتجع، خودفروخته و وجدانخفته حساب کرده از آنان قهرمان میتراشند.
تنها به حضور زنان بدنام اکتفا نکرده بلکه از شخصیتهای ضدانقلابی و اپورتونیست نیز نهایت سود میجویند. بهطور مثال حضور عبدالله مهتدی، دبیر حزب کومله، و از جمله چپهای خودفروخته و پشتکرده به ایدلوژی مارکسیزم در نشست «شاهکراسی» یادآور نصب چهره منفور و خودفروش و خاین به جنبش چپ در افغانستان رنگین دادفر سپنتا بهعنوان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی در رژیم پوشالی کرزی است.
خوشبختانه، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومەله) که از سالیان سال عبدالله مهتدی را طرد کرده بودند، طی اعلامیهای پیرامون اشتراک وی در این جلسه، نگاشتند:
«...کمیتەمرکزی کومەلە ضمن رد اصولی منشور اعلام شده، اعلام می دارد کە امضای آقای عبدالله مهتدی بە عنوان دبیرکل حزبی کەبا نام کومەلە فعالیت میکند در پایین منشور، هیچگونە ربطی بە کومەلە و سیاست های شناختە شدە آن کە وی بیش از ٢٣ سال است از تاریخ و سنت های انقلابی و افتخار آفرین آن عدول کردە است، ندارد.»
رنگین سپنتای مرتد مشهور به «شاهد کرزی» که زمانی از کار روی مسوده سند فروش افغانستان به امریکا میلافید، اکنون «احساس گناه میکند».
عبدالله مهتدی از طردشدگان انقلابیون ایران که اکنون با عکس گرفتن در کنار دینا روراباکر میبالد. دینا روراباکر، از نمایندگان جمهوریخواه امریکا، در دفاع از جنگسالاران «ایتلاف شمال» گفته بود: «درمورد افرادی چون دوستم، عطا، [اسماعیل] خان که در کنار امریکا ایستادند، نکات منفی زیادی شنیدهام. اگر امریکایی هستید، این را به یاد داشته باشید، اینان افرادی بودند که به ما کمک کردند تا کسانی را شکست دهیم که مردم ما را یازده سپتامبر کشتند. از اینان ممنونم. و این برچسب تحقیرآمیز جنگسالار را علیه شان به کار نمیبرم...»
قرار گرفتن گلشیفته فراهانی و نازنین بنیادی در کنار سلطنتطلبان، سوءاستفاده امریکا و متحداناش از هنر و هنرمند را در برنامههای استعماریاش نشان میدهد. در افغانستان خونین ما نیز امریکا سالها هنرمندان رنگارنگی را در خدمت گرفته و بهمثابه ابزار برای تامین منافعاش استفاده کرد. سمیع حامد، از جمله «ماعران» هنرفروش همیشه در خدمت رژیم پوشالی قرار داشت و بهسمت مشاور نوآوری در کنار اشرف غنی میلیونها دالر به جیب زده مصروف خاک زدن به چشم مردم بود و یا آوازخوانی در خدمت بنیادگرایان وحید قاسمی آهنگ «آشتی میوه شیرین خداست» را برای عفو حنایتکاران جهادی میخواند تا مردم را از انتقام خونهای ریختهشده در سالهای خون و خیانت جهادی برحذر دارد و به عفو و پذیریش قاتلان شان تشویق کند. وحید قاسمی، افزون بر نوحهخوانی برای احمدشاه مسعود، این قاتل مردم افشار، در جریان انتخابات امریکایی به عبدالله عبدالله از جهادیهای دریشیپوش آهنگ خوانده و نوید روزهای خوب را به مردم میداد.
و یا فرهاد دریا، خواننده بدنام دیگر همیشه در خدمت امریکا قرار داشته و در پنهانساختن جنایات جنگی امریکا نیز نقش ادا کرده است. در نوامبر ۲۰۱۰ بعد از اعتراض مردم هلمند علیه حملات شبانه امریکا، فرهاد دریا کنسرتی را در هلمند برگزار کرد تا ذهنیت جهانیان را منحرف ساخته و مردم آنجا را شاد و راضی نشان دهد، اما این برای مردم ما آشکار بود که بودجه این نوع کنسرتها از سفارت امریکا میآید. امریکا بودجه مشخصی در افغانستان تحت عنوان «برنامه واکنش فرماندهان برای وضعیت اضطرار ـ سیایارپی» داشت که این بودجه در اختیار فرماندهان امریکایی بود و در مناطق جنگی برای بهاصطلاح بهبود روحیه مردم در جریان جنگ و کمکهای بشردوستانه به مصرف میرسید. فرهاد دریا، زمانی سفیدهمال جنایات روس و سپس جنایات امریکا و مزدورانش در افغانستان بوده است.
جنایتپروران غربی رژیم خمینی-خامنهای را در گوادلوپ و رژیم طالبی را دوحه بر سرنوشت دو سرزمین شوربخت تعیین کردند.
رذالت و بیشرافتی دولتهای امپریالیستی غرب به این خلاصه نشده در هردو کشور قاتلان و شکنجهگران بدنام را نیز رونمایی کرده در دستگاه مزدوریاش نصب میکنند. در افغانستان حنیف اتمر چهره منفور و شکنجهگر «خاد» را به مقامات بالایی چون وزیر داخله و خارجه و رییس شورای امنیت نصب کرد و امروز از پرویز ثابتی قاتل صدها فرزند صدیق ایران در امریکا رونمایی میکند. غرب چنان پناهگاه امن دشمنان مردم است که پرویز ثابتی باوجود اعدام و شکنجه هزاران انسان امروز در امریکا لمیده و زندگی شاهانهاش را میگذراند تا پس از نصب دوباره رژیم دستنشانده در ایران بازهم دست به سرکوب و شکنجه مخالفان نوکران امپریالیزم بزند.
امروز با بیشرمی تمام کشورهای جنگطلب و تباهیآور غرب در «کنفرانس مونیخ» از رضا پهلوی، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی بهعنوان نمایندگان مردم ایران دعوت کردند و از افغانستان زنان بهشدت مزدور و منفور چون محبوبه سراج و حسنا جلیل بهصورت آنلاین شرکت کردند. مجبوبه سراج امروز به لابیگر طالبان میان زنان افغان مشهور است. دعوت دولتهای غربی از آنان به صورت آشکارا نشان میدهد که در فردای براندازی حکومت آخندی، «شاهکراسی» را به مردم ایران هدیه خواهند داد.
رضا پهلوی در جریان «کنفرانس مونیخ» در مصاحبهای با صدای امریکا میگوید: «دعوت اپوزیسیون جمهوری اسلامی به این معنا است که دولتهای غرب اینبار در کنار مردم ایران است.» به وی باید گفت، نخیر! دولتهای خاینپرور و جنگافروز غرب همیشه در کنار خاینان و مزدوراناش همچون فرد خودت ایستاده و با پول و سرمایه از آنان حمایت بیدریغ میکنند. برای دولتهای جهانخوار غرب خون جوانان ایران و شکنجه و زندان زنان قهرمان ایران پشیزی ارزش نداشته فقط برای تامین منافع شان دست به هر رذالتی میزنند به شمول آوردن دوباره جناب «اسپرمالسلطنهها» به قدرت و شکنجهگران دیروز.
انقلاب شکوهمند مردم ایران فقط برای فردای دموکراسی است و ما معتقد و امیدواریم که جوانان آگاه و دلیر ایران و رهبران قهرمان زندانی این انقلاب هرگز اجازه غصب انقلاب و پامالشدن خون نیکاها، ژیناها، حنانهها، مهدی محمدکرمیها، محمد حسینیها، ساریناها، غزالهها، حدیثها و هزاران مبارز این سرزمین را نخواهند داد.
سرنوشت ایران را مبارزه و پیکار زینبجلالیانها، سپیدهقلیانها، نسرینستودهها، نرگسمحمدیها و زنان بیشمار دیگر تغییر خواهند داد نه زنان پوشالی همچون مسیح علینژاد و شیرین عبادی.