شاگردان دختر در بلخ

به تاریخ ۲۴ اسد ۱۴۰۰ (۱۵ اگست ۲۰۲۱)، بساط نظام کرزی-غنی برچیده و جایش به طالبان داده شد. امتحان‌های دوره تابستانی در مکاتب سپری شده بودند و همه‌ی شاگردان و معلمان طبق معمول رخصتی‌های تابستانی خود را سپری می‌کردیم.

قومندان ناصر از افراد نزدیک مفتی محمد ادریس انوری معاون والی پروان طالبان

با آمدن طالب زمینه رشد عناصر دزد و قاتل و جنایت‌کار بیش‌تر از هر زمانی مساعد شد. از آن جمله پسران انور دنگر به معنای واقعی کلمه «هرجایی» و خاین، نیز به صفت قومندان و ولسوال و معاون والی مقرر شدند. ادریس پسر کلان انور دنگر که حالا به مفتی محمد ادریس انوری مسما گردیده معاون والی ولایت پروان گماشته شد. او بخاطر زهرچشم نشان دادن به مردم شکردره بدنام‌ترین‌های آن ولسوالی‌ را با خود به صفت محافظ و راننده استخدام کرد که در این میان ناصر نام که در هرزگی و رذالت‌پیشگی، زبان‌زد خرد و کلان منطقه است، راننده شخصی ادریس شد که اکنون به قومندان ناصر تغییر نام داده و برعلاوه ماما خسر مفتی ادریس نیز می‌باشد.

زلزله‌زدگان، قربانیان آفت طالبی و طبیعی

در اول سرطان ۱۴۰۱ ، زلزله‌ای مردمان برخی از روستاهای ولسوالی گیان و برمل پکتیکا و ولسوالی سپیره خوست را زنده به گور کرد. «حزب همبستگی افغانستان» در پوشش داکتران رضاکار تیم سیار صحی‌ای متشکل از چندین داکتر زن و مرد، نرس و افراد کمکی را جهت تداوی به بازماندگان این فاجعه مرگبار و بیماران متاثر از مریضی‌های پس از بلایای طبیعی به ولسوالی گیان فرستاد.

راهپیمایی اعتراضی دختران مکتب علیه طالبان
۶ حمل ۱۴۰۱: راهپیمایی شاگردان و معلمان در اعتراض به فرمان اجازه‌ندادن دختران بالاتر از صنف ششم توسط طالبان جانی

زمانی تنظیم‌های جهادی همچون حزب اسلامی و جمعیت اسلامی درس و مکتب را معادل کفر دانسته و به صد‌ها معلم مکتب را سر بریدند، چه رسد به این که مکتب دخترانه‌ای در مناطق زیر حاکمیت شان وجود داشته باشد، اما سال‌های سال طول کشید تا افشا شد که دختر ربانی با لباسی به گفته بنیادگرایان و جهادیان غیراسلامی مادلینگ کرده یکجا با شهزاده دوبی عکس می‌گیرد و رستورانت مجللی در آن شهر دارد. و گلبدین -قصاب کابل نه که قصاب تمام افغانستان- دختران‌اش را برای مذاکره به سفارت امریکا می‌فرستد که یکی تحصیلات عالی در علوم سیاسی از هند دارد و دیگری در پاکستان طب خوانده است. و نواسه دختری‌اش به نام عبیدالله بهیر با تحصیلات آسترالیا در «پوهنتون امریکایی افغانستان»‌ تدریس می‌کرد. به همین گونه، اگر درباره هر سرکرده جهادی سنی و شیعه تحقیق کنیم که باوجود کفری‌خواندن مکتب و درس، پسران و دختران شان در خارج از بهترین تحصیلات برخوردار بوده‌اند.

مرز سپین‌بولدک

با فروپاشی رژیم فاسد غنی و حاکمیت خون‌ریز طالبان شیرازه زندگی مردم نگون‌بخت ما بار دیگر درید و سیل‌آسا مردمی که از درد بی‌وطنی سال‌ها سوخته بودند جبراً تن به مهاجرت دوباره دادند.

آوارگان گرسنه‌ در شهر‌ هرات

از هر گوشه شهرهای بزرگ افغانستان که بگذریم چشم آدم به انبوه عدیدی از خانواده‌های بی‌خانمان می‌افتد که در پارک‌ها و زمین‌های متروکه، زیر خیمه‌‌ها، روزهای داغ و شب‌های سرد را با شکم گرسنه به سر می‌کنند. ترس از انتقام‌جویی طالبان محلی، جنگ، فقر، گرسنگی، خشک‌سالی، بی‌کاری و ده‌ها تیره‌بختی دیگر آنان را به این جاها کشانده‌ است. این منظره غم‌انگیز در کابل، مزار، جلال‌آباد، هلمند، قندهار و هرات هویداست، و نه تاجیک می‌شناسد و نه هزاره و نه اوزبیک و پشتون و...، همه گرسنه اند و دربه‌در. در حکومت فاسد کرزی-غنی-عبدالله بیش از نیم نفوس کشور زیر خط فقر به سر می‌بردند ولی در سپتامبر ۲۰۲۱ پس از گذشتن چند روز از حاکمیت رژیم شوم و منفور طالبی که همه‌چیز به زیر صفر رکود یافت، برنامه توسعه ملل متحد (یو‌ان‌دی‌پی) اعلام کرد که اگر روزگار به همین گونه پیش رود ممکن ۹۷ فیصد مردم افغانستان زیر خط فقر بروند، و هنوز چیزی نگذشته که این وضعیت دردناک در همه‌جا فغان می‌کند.

«کاش همه‌ی ما می‌مردیم»؛ وضعیت دلخراش آوارگان جنگ در پارک آزادی کابل!

امریکا با تغییر نقشه اشغال به نوکران ارگ‌نشین‌اش فرمان «عقب‌نشینی» داد تا لشکر جهل و جنایت طالبی با هجوم دیوانه‌وار بر شهرها و تسلط بر مراکز ولایات راحت‌تر بر جان و مال و ناموس مردم زخمی ما چنگ انداخته، هارتر از قبل «جهاد ضدمردم» ما را به پیش برند.

نقشه بامیان

پس از تسلیم‌دهی ولسوالی‌های سرخ‌پارسا و شیخ‌علی ولایت پروان در ۱۸ سرطان ۱۴۰۰ به طالبان، وقتی این گروه جانی به ‌سوی کوتل شیبر بامیان پیشروی کرده و ولسوالی کهمرد در آستانه سقوط قرار گرفت، اکثریت باشندگان بامیان که خاطرات هولناکی از دوران حاکمیت تاریک و شوم طالبان در ذهن دارند، وادار به ترک شهر در ظرف یکی دو شب شدند.

متاسفانه غیر قتل‌عام یکاولنگ به سایر جنایات طالبان سفاک که در دور امارت خونبارشان در بامیان مرتکب شده‌اند پرداخته نشده است، مثلا کشتار و قساوت در منطقه سرآسیاب و سیدآباد شهر بامیان و به همین طور جنایات چند سال اخیر شان علیه مسافران بامیان در مسیر راه جلریز و غوربند.

درد و آوارگی در قندوز

در تازه‌ترین سفری که به کندز داشتم، وضعیت مردم و مجموع ولایت سخت بر روح و روانم تاثیر گذاشت. دیدن سیهروزی مردم نادار و ستمی که از هرسو می‌کشند قلب هر انسان باوجدان را جریحه‌دار می‌سازد.

کندز از ولایات جنگ‌زده‌ی شمال افغانستان است که از ۱۳۹۲ به این‌سو طی معامله خاینانه بین حکومت فاسد و درندگان طالبی، دو بار سقوط داده شد که برعلاوه ویرانی و صدها کشته و چور و چپاول دارایی عامه از سوی مزدوران آی‌اس‌آی، صدها خانواده دربدر شهر و ولسوالی‌ها را به ولایات همجوار آواره کرده و زخم‌های عمیق بر تن مجروح باشندگان ماتم‌زده‌ کندز وارد نمود.

ولایت فراه از فلاکت فقر و نا‌امنی تا پرتگاه سقوط و تباهی

فراه در غرب افغانستان از ولایاتی‌ است که طی ۲۰ سال اخیر با دگرگونی‌های مصیبت‌بار تا مرز سقوط و تباهی پیش رفته و اهالی ‌بی‌دفاع‌اش بیشترین تلفات و آسیب را دیده‌اند. قتل‌عام سربازان و باشندگان ولسوالی لاش‌جوین و منهدم ساختن ساختمان ولسوالی اناردره، ترورهای پی‌در‌پی در شهر توسط طالبان خونریز و سایر تروریستان، تازه‌ترین موارد ناامنی و ویرانی در این ولایت بربادرفته است.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 91 نفر