مسعود، قهرمان ملی یا جنایتکار جهانی
- رده: گزارشها
- نویسنده: قباد
- منتشر شده در جمعه، 13 حمل 1400
به تاریخ ۲۷ مارچ ۲۰۲۱ دولت فرانسه مکانی را در پاریس به نام احمد شاه مسعود مسمی کرد که با این کار همانند هر دولت استعمارگر و مزدورپرور، بر زخم کابلیان و بخصوص مردم زجردیده افشار نمک پاشید. مسعود که در جریان جنگهای تنظیمی با فرانسه روابط تنگاتنگ داشت در ویرانی، قتل، غارت، تجاوز و اختطاف، مخصوصا در جریان جنگهای تنظیمی سالهای ۷۰ چنانچه سایر جنایتکاران باندهای جهادی دست بالا داشت. او در میان خانوادههای قربانیان جنگهای تنظیمی به نام «قاتل افشار» و «پروتوکولی» (در جریان جنگ ضد روسی چندین پروتوکول با شوروی امضا کرد و با نیروها و موترهای اکمالاتی آنان اجازه عبور از سالنگها را داد) مشهور است. فرانسه که در افغانستان این دستپرورده صادق و وفادار خود را از دست داد حالا سعی دارد تا پسر او احمد مسعود را با شکل و شمایل او آراسته و با نثار امکانات و امتیازات، جانشین پدر نماید.
فرانسه در نامگذاری جادهها به اسم جنایتکاران و قاتلان سرشناس، سابقه طولانی دارد. بر اساس کتاب « A guide book یا کتاب راهنما» از میان ۵۰۰۰ جاده و کوچه در پاریس حدود ۲۰۰ مکان به نامهای کثیفترین چهرههای تاریخ فرانسه و جهان که در کشتار و بردهداری و به آتش کشیدن قریهجات شهرت دارند، ملوث اند. در ذیل چند تن آنان را به شما معرفی نموده و بعد چند مثال از جنایات مسعود را نیز ذکر میکنم تا در مورد جنایتپروری این ظاهرا دولت دموکرات و پیشرفته، بیشتر بدانید.
گروه «ضد نژادپرستی» به تاریخ ۵ جولای ۲۰۲۰ تظاهراتی را در شهر پاریس به راه انداختند و خواستار تغییر نام جادههایی شدند که به اسم جنایتکاران مسمی بودند.
جاده بوژو- Bugeaud گرفته شده از نام توماس رابرت بوژو Thomas Robert Bugeaud:
بوژو اولین فرمانده کل فرانسه در قرن نزدهم بود که سیاست «زمینهای سوخته» و «قتلعام مردم» در الجزایر را عملی کرد. بر اساس کتاب مذکور او به افراد خود دستور میداد که قریهجات و زمینهای زراعتی را به آتش کشند تا «عربها نتوانند غلات را جمع و حیوانات خود را بچرانند.» یکی از فرامین وی چنین است:
«هر سال بروید و زمینهای شان را آتش بزنید و کسانی را که مقاومت میکنند بکشید. اگر آنها به مغارههای خود پناه بردند، آنان را مانند روباه بیرون بکشید.»
جاده کلاوزل - Clauzel در ناحیه ۹ به نام برتراند کلاوزل نامگذاری شده:
کلاوزل مارشال فرانسوی بود که در حمله به کارایب و برگشتاندن بردهداری به آنجا دخیل بوده و نیز به صفت رییس مزرعه بردهداری در آلاباما فعالیت داشت. او در حمله و سرکوب وحشیانه مردم الجزایر نقش بسزای داشت.
جاده کولبرت به نام جان باتیست کولبر
کولبرت پادشاه ۱۴ فرانسه بود که در سال ۱۶۸۶ فرمانی را صادر کرد که به «Code Noir» شهرت دارد. طبق این فرمان در تمامی مستعمرات فرانسه به بردههایی که گناهی مرتکب شوند، سختترین جزاها، از گوش و بینی بریدن گرفته تا سلاخی و به دار آویختن، در نظر گرفته میشد.
جاده بناپارت به نام ناپلیون بناپارت مسمی شده
ناپلیون بناپارت از شاهان مشهور فرانسه است که در حمله و قتلعام مصر و سوریه و درهم شکستن قیامهای بردهها در کارایب و بازگرداندن بردهداری به آن کشور نقش داشت.
جاده مارشال گالینی به اسم جوزف گالینی نامگذاری شده
جوزف گالینی از خونخوارترین و بیرحمترین نظامیان فرانسه بود که در مستعمرات فرانسه در افریقا، کارایب و هندوچین اجرای وظیفه کرده و بخاطر سرکوب بیرحمانهی قیامهای بومیان شهرت داشت.
جاده فائدربه به نام لوئیس لئون سزار فیدربه نامگذاری شده
فیدربه یک جنرال استعماری بود که در فتح الجزایر شرکت داشت، در گوادلوپ خدمت کرد و مسوول نظامی کنترل فرانسه بر سنگال بود. وی پس از یک پیروزی بر آنجا دستور داد که شهر فاتیک و روستاهای اطراف آن را کاملا به آتش کشند.
جاده لئوپولد به نام لئوپولد دوم پادشاه بلژیک نامگذاری شده
لئوپولد گرچه فرانسوی نیست اما جادهای در فرانسه به نام او مسمی است. پادشاه بلژیک که به امپراتوریهای انگلیس و فرانسه حسادت میورزید و با زور تمام کنگو را به حوزه خصوصی خود تبدیل کرد. عاج و رابری را که در آنجا غارت کرد، وی را به یکی از ثروتمندترین مردان جهان تبدیل نمود. تخمین زده میشود که ۱۰ میلیون افریقایی بین سالهای ۱۸۸۵ و ۱۹۰۸ تحت حکومت وی جان خود را از دست دادهاند.
و تازهترین آن احمدشاه مسعود:
مسعود و «شورای نظار» تحت فرمانش در کشتار و غارت و چپاول و تجاوز بر ناموس مردم به مراتب جانیتر از جنایتکارانی بود که در بالا ذکر شد. جنایاتی که توسط مسعود و باندش صورت گرفته به قدری تکاندهنده و هولناک اند که حتی یک روز سالگرد مرگ او را کابلیان با ترس و هراس سپری میکنند چون رهروانش به اندازهای وحشی و اوباش اند که با فیر و بدمعاشی کابل را به شهر شبیه روزهای حکومت اسلامی مبدل میکنند.
بخاطر یاددهانی جنایت و بربریت مسعود و شورای نظار یکبار دیگر نمونههایی از جنایات شان را ذکر میکنم که از سوی نهادهای معتبر جهانی سالها قبل نشر شده بود.
- در ماه فبروری سال ۱۹۹۳ حمله در غرب کابل آغاز گردید و مورد حملات کورکورانه و بمباردمان نیروهای شورای نظار قرار گرفت. افشار در روز اول عملیات هدف حملات شدید ثقیله قرار گرفت....
مرکز فرماندهی نیروهای جمعیت و شورای نظار بر محدوده افشار تمرکز یافت و فشار حملات راکتی و توپخانه باعث خروج مردم ملکی از افشار گردید. تعدادی که توسط بمباردمان و توپخانه به قتل رسیدند معلوم نیست ولی پروژه عدالت افغانستان با نجاتیافتهگان که مصاحبه کردهاند اظهار داشتهاند که اجساد در روی سرکها دیده میشدند. آنها گفتهاند که شدت توپ، هاوان و راکت چنان شدید بود که هیچکس نتوانست در روز حمله از خانه بیرون شوند. - یکی از نماد جنایات کابل در سال ۱۳۷۱/۱۹۹۲ واقع شده، موقعی که یک زن جوان به نام ناهید از طبقه بالای یکی از بلاکهای مکروریان خود را انداخت تا از تجاوز جنسی جلوگیری کرده باشد و این به مرگش منتهی شد. عصبانیت مردم محل به قدر کافی قوی بود تا یکی از نادرترین تظاهرات عمومی در جریان جنگ داخلی افغانستان به وقوع پیوسته و قضیه رسوا شد. پروژه عدالت افغانستان با اقارب نوریه و همسایگانی که عسکران شورای نظار را متهم به حمله بالای این خانواده میکنند، صحبت کرده است که قومندان سرتور را مشخص کردهاند. آنان همچنین قسیم فهیم را که در آن زمان رییس استخبارات شورای نظار بود، اما بعدا وزیر دفاع و معاون رییسجمهور بعد از سقوط طالبان شد، متهم به سعی در خرید سکوت این فامیل میکنند.
- خبرنگار بینالمللی به «دیدهبان حقوق بشر» گفت که مسعود و سیاف از یکسو و وحدت از سوی دیگر با هم میجنگیدند. دهمزنگ یک خط جبهه بود. آنان در حد فاصل بین شان به هر چیز و هر جنبندهای فیر میکردند.
س.ک. (نام محفوظ) هم اظهار داشت که آنان هر جنبندهای حتی یک پشک را هم هدف قرار میدادند:به خاطر دارم که یک روز وقتی برای گرفتن سامان طبی به شفاخانه رفتم، آنان به مجرد دیدن من شروع کردند به فیر کردن. هر چیز شبیه انسان را هدف قرار میدادند.
- افراد قاسم جنگل باغ مسوول خشونتها در مکروریان و وزیر اکبر خان (دو منطقه همسایه با هم در شرق کابل)، چپاول، ربودن و تجاوز بر دختران بودند. قاسم یک غند داشت که فکر میکنم مستقل بود. بسمالله خان (قومندان شورای نظار) قومندان عملیاتی او بود اما او شاید مستقیم به مسعود گزارش میداد.... مسعود برای او پیسه میداد (جهت پرداخت به سربازان) اما وی خود آنرا میگرفت.
- یکی دیگر از افراد بلندپایه سابق شورای نظار یک چپاول معمول توسط جمعیت در ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ را بیان کرده از قومندان بخصوص پلیدی به نام رحیم «کانگفو» یاد کرد، که به گفته مقام او «یک غارتگر، قاتل، دزد و در یک کلام، یک جنایتکار» بود.
این مقام (که هنگام صحبت درباره قومندان رحیم میگریست) همچنان به دیدهبان حقوق بشر گفت که رحیم ضمن یک عملیات علیه نیروهای حزب وحدت در ۱۹۹۲ در نواحی تایمنی، در کشتار غیر نظامیان هزاره و اطفال دست داشت: «چندین تجاوز و کشتار چندین مرد و زن صورت گرفت. او تعداد زیادی هزارهها را کشت، او اطفال را کشت....» - در یک مصاحبه بعدی او لافهای رحیم را که در باره جنایات در عملیات تایمنی شنیده بود چنین حکایه میکرد: وی میگفت پوچاق هزارهها را کشیدم: «ما ۳۰۰ تا ۳۵۰ نفر کشتیم.» او گفت «من در یک خانه رفتم. یک کودک را دیدم. من سرنیزه را داخل دهنش کردم او آن لوده آن را چوشید و بعد من آنرا پیش فرو بردم.»
- در جنگهای اخیر، تجاوز جنسی و شکنجههای دیگر به پیمانه هرچه وسیعتر بکار برده شده است. در مارچ ۱۹۹۵ نیروهای شورای نظار بر صدها خانه مردم ملکی در کارته سه، ناحیه جنوب غرب کابل، هجوم برده مجموع اعضای خانوادهها را کشتند و یا مورد لت و کوب قرار دادند، اموال خانهها را به غارت بردند و بر زنان هزاره تجاوز کردند.
- خانوادهای ساکن کلوله پشته به ع.ب (نام محفوظ) گفتند که وقتی منطقه شان به میدان جنگ بین شورای نظار و دوستم علیه حزب اسلامی تبدیل شد، آنان در ۱۹۹۳ خانه را ترک گفتند. چند روز بعد شنیدند که مجاهدین دهها زن پشتون را از محلهی آنان برده بودند. بعد که منطقه به دست گروه رقیب افتاد، زنان در خانهای پیدا شدند. آنان همه برهنه بودند. عدهای از آنان از مجاهدین خواستند تا آنان را بکشند چرا که بیعفت شدهاند....
- روز دوشنبه ۲۷ سنبله ۱۳۷۲ جهادیهای شورای نظار دختر جوانی را که از خیرخانه ربوده بودند بعد از تجاوز جسدش را قطعه قطعه کردند تا هویتش شناخته نشود و آن را در گولایی پارک خیرخانه انداختند.
- در عقرب ۱۳۷۲ افراد شورای نظار منزلی را در گولایی پارک خیرخانه خریداری نموده پول آن را به مالک پرداختند و قباله آن را نیز گرفتند. ولی شب همان روز داخل خانه مذکور شده مالک را به قتل رسانیده و پول را با خود بردند.
دیدهبان حقوق بشر در ختم گزارش خود مینویسد:
«احمد شاه مسعود در بدرفتاریهای فراوانی که در این راپور گزارش شده، آنچه توسط نیروهای جمعیت انجام گرفته و آنچه توسط ملیشای تحت فرمان خودش شامل دو میباشد، دست داشته است.»