یادی از «مرجان»: شیر زجردیده همچون مردمان این سرزمین

یادی از «مرجان»: شیر زجردیده همچون مردمان این سرزمین

چهار دهه جنگ و دربدری در افغانستان نه تنها شوربختی و مصایب اندوه‌باری بر مردمان این سرزمین روا داشت که رحمی بر حیوانات و نباتات نیز نکرد. حیات وحش و جنگلات در جریان جنگ‌ها از بین رفتند و توسط قومندانان غارتگر تنظیمی به پاکستان قاچاق شدند. ذکر این نگونبختی‌ها در هر بخش آن، ضرورت به نوشتن کتاب‌ها دارد، ولی فقط شرح زندگی فلاکتبار «مرجان» بیانگر حال تمام حیوانات معصوم کشور شده می‌تواند.

مرجان، یک شیر نر در باغ وحش کابل بود که در سال ۱۹۷۶ در باغ وحش کلن – آلمان به دنیا آمد و در ۱۹۷۸ به باغ وحش کابل هدیه گردید. پس از چندی «چوچه»، شیر ماده‌ای به مرجان پیوست. از این پس، دو شیر نظاره‌گر جنایات کودتاگران خلق و پرچم بر انسان‌های خانه‌ی نو شان بودند، بی‌خبر از آن که روزی به سراغ خود شان نیز خواهد رسید. تنظیم‌های هفتگانه پشاوری و هشتگانه ایرانی با ساطور جهل بر گرده‌های مردم ما سوار شدند و این بار نوبت «مرجان» و «چوچه» و دیگر هم‌زیستان شان در باغ وحش نیز رسیده بود.

مرجان در باغ‌وحش کابل

با شروع جنگ‌های تنظیمی، حیوانات باغ وحش از فاقگی رنج می‌بردند. نگهبانان باغ وحش که از سالیان سال با حیوانات بیشتر از اولاد شان انس گرفته بودند، با قبول صد خطر و بدون دریافت کدام تنخواه و امتیاز همه روزه در باغ‌وحش سر می‌زدند تا از دلبندان معصوم شان پاسبانی کنند. آنان از مندوی میوه، ترکاری و غذای فاسد، و از نزد قصابی‌ها بخش‌های غیرقابل استفاده حیوانات ذبح‌شده را با گذر از چندین خط اول جنگ برای حیوانات باغ وحش می‌رساندند.

سوین کونارد، عکاس خبری در کنار مرجان
سوین کونارد، عکاس خبری‌ای که بعد از زخمی‌شدن مرجان در باغ وحش، کامره عکاسی‌اش را به تماشاگری می‌دهد تا از جریان عکس بگیرد و خودش یکجا با نگهبانان باغ به کمک مرجان می‌شتابد.

شهر کابل به سنگر جنگ‌های تنظیمی مبدل شده بود. ساحه باغ وحش در خط اول جنگ بین حزب وحدت و شورای نظار قرار داشت ولی این منطقه بیشتر تحت تسلط حزب وحدت بود. بنابر گفته‌های نگهبانان باغ وحش، ملیشه‌های این حزب منفور در روزهای نخست قدرت شان اکثر پرندگان و آهوهای باغ را کباب کرده خوردند، و حتا بر بعضی حیوانات ماده تجاوز جنسی نمودند. آقای اکبر مشهور به اکه اکبر، یکی از نگهبان باغ وحش کابل، که شب و روز در اینجا زندگی می‌کرد و در فرجام در زمان حکومت سیاه طالبان جسدش از کف دریای کابل پیدا شد، به یکی از دوستانش گفته بود که تصور می‌کرد، آنان این جنایات را بر کودکانش روا می‌دارند. تمام باغ در اثر اصابت راکت‌ها درهم ریخته بود. اکه اکبر می‌گفت که آنان هیچ ادویه‌ مسکن درد نداشتند تا به حیوانات زخمی شان تزریق کنند. در این سال‌ها فقط چند حیوان از وحشت تنظیمی جان به سلامت بردند که «مرجان» یکی از آن‌ها بود.

چهره مظلومانه و جنگزده «مرجان»
چهره مظلومانه و جنگزده «مرجان» را تعداد زیادی نماد افغانستان ویران و فرو رفته در جهل و جنایت خوانده اند.

اما خزان ۱۹۹۳، روز شوم‌تری را برای مرجان و چوچه از راه آورد. مردم و ملیشه‌های وحدتی در چاردوبر محوطه این دو شیر جمع شده بودند. یکی از یال‌کشال‌های وحدتی که مربوط پوسته‌ی نزدیک باغ وحش می‌شد، خواست تا به هم‌سنگرانش مردانگی و غیرت خود را ثابت کند، به داخل محوطه می‌شود و روی بدن چوچه (شیر ماده) دست می‌کشد. چوچه واکنشی نشان نمی‌دهد ولی مرجان (شیر نر) از آن سوی محوطه بر این انسان وحشی حمله‌ور می‌شود و در ظرف چند ثانیه وی را تکه و پاره می‌کند و به زندگی‌‌ ذلتبارش پایان می‌دهد. این فطرت شیرهای نر است که در صورت بروز خطر از شیرهای ماده، چوچه‌ها و حیطه شان حفاظت کنند.

همه متفرق می‌شوند ولی فردای آن روز برادر این تفنگدار کشته‌شده که در پوسته دیگر حزب وحدت مصروف آدم‌کشی و چپاول بوده، از راه می‌رسد و به‌سوی مرجان یک بم‌دستی پرتاب می‌کند. مرجان، بم‌دستی را با غذا اشتباه گرفته به سمت آن خیز می‌زند. در این اثنا، بم انفجار می‌کند و چهره مرجان به‌شدت زخم بر‌می‌دارد. سوین کونارد، عکاس خبری‌ای که در جریان وقوع این جنایت در باغ وحش حضور دارد، کامره عکاسی‌اش را به تماشاگری می‌دهد تا از جریان عکس بگیرد و خودش یکجا با نگهبانان باغ به کمک مرجان می‌شتابد و کمک‌های اولیه را به او فراهم می‌کنند. از این جریان چندین قطعه عکس نیز در اختیار است.

داکتران در کنار مرجان زخمی شده در باغ‌وحش کابل

کمی بعدتر، مرجان توسط «داکتران بدون مرز» و «داکتران جهانی» جراحی گردید که در نتیجه یک چشم‌ و چندین دندانش را کشیدند تا از شیوع انتان جلوگیری شود ولی یک چره بم را از سرش بیرون نتوانستند. در نتیجه، مرجان یک چشم، قسمتی از دهن و شنوایی‌اش را از دست داده، ولی به زندگی دردناکش ادامه می‌دهد و تا آخر نتوانست که گوشت استخوان‌دار بخورد.

چند روز پس از یورش طالبان بر کابل، رمه‌‌ای از طالبان بار دیگر بر مرجان حمله نمودند. آنان شروع به سنگسار مرجان کردند و می‌خواستند که او را از بین ببرند، نگهبانانی در باغ وحش به یکی از سران طالبان گفت که مرجان را نکشند، چون پیامبر اسلام نیز به نگهداری حیوانات علاقه داشت. بدینصورت مرجان نجات می‌یابد.

مرجان به تاریخ ۲۸ جنوری ۲۰۰۲ (۸ دلو ۱۳۸۰) در محوطه باغ وحش کابل در حضور صدها عزادار به خاک سپرده شد.
مرجان به تاریخ ۲۸ جنوری ۲۰۰۲ (۸ دلو ۱۳۸۰) در محوطه باغ وحش کابل در حضور صدها عزادار به خاک سپرده شد.

بالاخره، مرجان باوجودی که روزهای سختی را سپری نمود، در ۲۰۰۲ هرچند تحت مراقبت متخصصان خارجی به‌سر می‌برد، بنابر ناتوانی جگر و گرده‌هایش، با یادگارهای تلخ و شیرین از انسان‌ها، جهان را ترک کرد و در ۲۸ جنوری ۲۰۰۲ (۸ دلو ۱۳۸۰) در محوطه باغ وحش کابل در حضور صدها عزادار به خاک سپرده شد.

بر آرامگاه مرجان، لوحه‌ای نصب است که روی آن نوشته شده: «مرجان، ۲۳ ساله و مشهورترین شیر جهان.»

در دروازه ورودی باغ وحش نیز یک مجسمه برنجی او نصب گردیده است.

مجسمه مرجان در باغ‌وحش کابل

جان والش، یکی از متخصصانی که در چند ماه آخر عمر مرجان از وی مراقبت می‌کرد، می‌گوید:

«مرجان، نمادی است از مردم افغانستان. او پیر بود، همچون این سرزمین که از دوره‌های دشوار می‌گذرد ولی به‌مثل مردم افغانستان باغرور بود.»

گزارش کوتاه از آخرین ساعات زندگی مرجان توسط بی‌بی‌سی:


مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 116 نفر