در بلخ شاگردان و معلمان زن باوجود تهدید گلوله طالبان به درس ادامه می‌دهند

شاگردان دختر در بلخ

به تاریخ ۲۴ اسد ۱۴۰۰ (۱۵ اگست ۲۰۲۱)، بساط نظام کرزی-غنی برچیده و جایش به طالبان داده شد. امتحان‌های دوره تابستانی در مکاتب سپری شده بودند و همه‌ی شاگردان و معلمان طبق معمول رخصتی‌های تابستانی خود را سپری می‌کردیم.

در اول سنبله، نیمه دوم سال تعلیمی مکاتب باید آغاز می‌شدند که آغاز هم شدند، ولی متاسفانه نه در تمام نقاط افغانستان. شهر مزار جایی بود که در مکتب‌ها باز شدند. روزهای اول تعداد اندک شاگردان و معلمان به طرف مکتب رفتیم، چون اکثریت شاگردان و معلمان از ترس طالبان -بعضی‌های‌‌شان خارج از ولایت و بعضی‌ها خارج از کشور- فرار کرده بودند. جلسه مدیران مکاتب در مدیریت معارف از طرف مدیر معارف طالبان در هفته دوم دایر گردید. مدیران زن و مرد دیگر حق نداشتند که به صورت مختلط در جلسه اشتراک کنند، از این رو، دو جلسه جداگانه دایر گردید.

در این جلسه درباره حاضری شاگردان و معلمان و تدریس درست بحث گردید، ولی بیش‌ترین تاکید بر پوشیدن حجاب شاگردان و معلمان بود. مدیر معارف با طمطراق گفت: «هر شاگرد و معلمی که حجاب اسلامی را مراعات نمی‌کند، نباید به داخل مکتب اجازه داده شود!»

در جریان جلسه، یکی از مدیران مکاتب دخترانه اظهار نمود که بعضی از معلمان باوجود تاکید ما باز هم حجاب را درست رعایت نمی‌کنند. در پاسخ، مدیر معارف سلاح خود را بیرون کرده و روی میز گذاشت و گفت: «هر معلمی که از قوانین وضع‌شده ما سرکشی کند، من مدیر همان مکتب را جزا می‌دهم و با همین تفنگ به پیشانی‌اش فیر می‌کنم!» تمام مدیران از ترس خاموشی اختیار و هیچ عکس‌العملی از خود نشان ندادند. یکی از مدیران که از قند بالای خون رنج می‌برد و تفنگ به سوی او نشانه گرفته شده بوده برای دو روز در شفاخانه بستر گردید.

خوب، از یک تروریست قاتل دیگر چه می‌توان انتظار داشت؟

فشارها و تهدیدها برای مراعات حجاب طالبی از روز همان جلسه آغاز شد. ما همه مجبور شدیم تا لباس‌های سیاه و به‌شدت آزاردهنده را بر تن کنیم. تمام شاگردان و معلمان تعجب می‌کردیم که مگر همه‌ی ما با لباس‌های منطبق با دین اسلام به مکاتب نمی‌آییم و این حجاب اسلامی که طالبان می‌گویند چگونه است؟!

پاسخ پرسش‌های‌مان چندی بعد داده شد؛ مدیر معارف نمونه‌ای از عکس شاگردان «باحجاب» را در واتسپ مدیران مکاتب دخترانه ارسال نمود که باید معلمان و شاگردان این گونه حجاب داشته باشند.

طالبان با این بنیادگرایی و شیوه‌های فاشیستی، می‌خواهند اذهان و افکار شاگردان و نسل جوان این سرزمین را شبیه افکار پوچ و توخالی و به‌شدت افراطی خود سازند.

شاگردان دختر در بلخ
شاگردانی که هرچند حجاب دارند ولی نه حجاب به میل طالبان، در گوشه‌ای به جرم پوشیدن چادر سفید تنبیه گردیده‌اند.

روزی معاون مدیر معارف با یکی از اعضای نظارت هنگامی آمدند که شاگردان در صحن مکتب صف شده بودند تا به داخل صنف‌ها بروند. مدیر معاون معارف شروع به سخنرانی کرده و اول از جهاد ۲۰ ساله‌شان تعریف کرد که به‌خاطر پیاده‌کردن شریعت اسلامی و شکست کفار و از میان بردن فساد اخلاقی بود. و سپس افزود که هر شاگرد و معلمی که حجاب اسلامی را مراعات نکند از مکتب اخراج خواهد شد. در آخر، این طالبک با لحن تهدیدآمیز گفت:

«شما در جریان هستید که در بسیاری از ولایات مکاتب دخترانه بسته اند، صرف بخاطری که حجاب را مراعات نکردند. یکی از مثال‌های آن مکاتب ولایت هرات اند که اول مکاتب را شروع کردیم، بعداً دیدیم که شاگردان و معلمان حجاب را مراعات نمی‌کنند، دروازه‌های مکاتب را بر روی‌شان بسته کردیم. روزی نشود که دروازه مکتب بر روی شما هم بسته شود!»

در همان روز، مدیر مکتب ما از این که حج کرده است و چادر سفید پوشیده بود، به این جرم که چرا چادر سیاه بر سر ندارد برای دو روز غیرحاضر شد. همه‌ی شاگردان و معلمان از ترس وادار به پوشیدن حجاب نوع طالبی شدیم. به همین شکل روزها می‌گذشتند و با‌گذشت هرروز تمام شاگردان از درس‌خواندن و معلمان از تدریس بیش‌تر دل‌سرد می‌شدند، بسته‌شدن درب مکتب‌ها به کابوس هرروزی‌مان مبدل شده است.

سرانجام امتحان‌ها پایان سال رو به نزدیکی بود. یک روز مدیر معارف بدون اجازه سوار بر موترسایکل‌اش داخل مکتب شد. هنوز ساعت اول درس شروع نشده بود و بیش‌تر استادان در داخل اداره بودیم و حجاب طالبی را مراعات نکرده بودیم همه با ترس و واهمه دفعتاً حجاب‌های خود را بر سر کردیم. یکی از معلمان کهن‌سال در جریان پوشیدن مقنه از ترس زیاد ضعف کرده و بی‌هوش شد. صحنه‌ای به‌شدت دردآور و ترسناکی بود.

بالاخره مدیر معارف داخل اداره شده و در ‌حالی که بر روی چوکی می‌نشست به تک تک معلمان نظر انداخت و با صورت گشاده از لبخند اولین جمله‌ای که بر زبان آورد این بود: «ماشاء‌الله، چقدر زیبا و قشنگ معلوم می‌شوید با این حجاب اسلامی!»

ما همه چادر، مقنه، دست‌کش، چپن و جوراب به رنگ سیاه پوشیده بودیم.

بعد به سخنان خود ادامه داد و مثل همیشه بازهم تاکید بالای حجاب بود و این که می‌خواهند مکاتب این منطقه را در سطح کشور نمونه قرار بدهند.

و هم‌چنان افزود:

«در حکومت ما هیچ اشتباهی بخشودنی نیست؛ چه اگر معلم با سابقه چهل ساله یا کم‌تر از آن باشد، با اندک اشتباه با مرمی به پیشانی‌اش می‌زنم! برای شاگردان یک نمره هم کمک نکنید حتا اگر تمام شاگردان مکتب هم ناکام بمانند.»

ما معلمان همه از ترس جان خود که مبادا با گلوله به پیشانی‌مان شلیک نشود، در امتحان به شاگردانی که تمام سال تعلیمی را با جنگ و حاکم‌شدن گروهی به شدت افراطی و تروریست پشت سر گذشتانده بودند هیچ کمک نتوانستیم، در نتیجه تعداد زیادی از شاگردان ناکام ماندند و در شروع سال تعلیمی ۱۴۰۱ تعداد قابل توجه شاگردان مکتب را ترک کردند چون تمام زحمات و مصارف‌شان فقط برای کم‌بود یکی دو امتیاز به هدر رفته بودند، ولی خواهر یکی از طالبان به زور مدیر معارف طالبی کامیاب شد. همان مدیر معارفی که برای‌مان از عدالت و قانون حرف می‌زد.

آموزش شاگردان توام با ترس و همان دل‌سردی پیشین ادامه پیدا کرد. فیصدی بیش‌تر معلمان به خاطر پیش بردن روزگار خود به معاش ماهانه خود نیازمند هستیم، به همین خاطر، هر نوع فشار و مشکلات را متقبل شده به مکتب می‌رویم و به شاگردان خود تدریس می‌کنیم، ولی شاگردان بنا بر بی‌سرنوشتی فارغان سال ۱۴۰۰ دل‌سرد درس اند و در آینده مبهم به‌سر می‌برند.

امتحان‌های چهارونیم ماهه ۱۴۰۱ شروع شد و از شروع، هرروز اعضای نظارت و مدیر معارف در صحنه امتحان حاضر بوده و کنترول می‌کنند، هر شاگردی که حجاب طالبی نداشته باشد ۱۰ نمره آن شاگرد را کم می‌کنند. اکثر اوقات نظارت‌شان بیش‌تر بر مکاتب دخترانه است تا پسرانه.

در یکی از روز های امتحان، مدیر معارف یک‌جا با اعضای نظارت و معین ارشد ریاست معارف داخل صنف شدند و بعد از پرسش چند سوال جانبی به شاگردان امر کرد که قلم‌های خود را روی میز گذاشته و متوجه حرف‌های مدیر معارف باشند. مدیر معارف بعد از تکرار همان افسانه جهاد ۲۰ ساله‌شان و توضیح شریعت اسلامی به روایت خودشان، در اخیر به زعم خودش گویا شاگردان را به درس و تحصیل تشویق کرد:

«شما درس بخوانید و قرآن را خوب بیاموزید و به مدرسه بروید. ما شما را بدون رشوه و واسطه که در دوره حکومت قبلی بود معلم استخدام می‌‌کنیم.»

فقط همین و بس، اما از امتحان کانکور و تحصیلات عالی هیچ حرفی نزد. این‌جاست که در‌می‌یابیم که به تدریج یا به سرعت از تمام صحنه‌ها حذف شده و بیش‌تر از پیش در حلقوم اژدهای طالبی بلعیده می‌شویم.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 113 نفر