مردم وحشتزده کندز از ترس سقوط دوباره ولایت، بار دیگر آواره میشوند
- رده: گزارشها
- نویسنده: سهراب
- منتشر شده در جمعه، 18 سرطان 1400
در تازهترین سفری که به کندز داشتم، وضعیت مردم و مجموع ولایت سخت بر روح و روانم تاثیر گذاشت. دیدن سیهروزی مردم نادار و ستمی که از هرسو میکشند قلب هر انسان باوجدان را جریحهدار میسازد.
کندز از ولایات جنگزدهی شمال افغانستان است که از ۱۳۹۲ به اینسو طی معامله خاینانه بین حکومت فاسد و درندگان طالبی، دو بار سقوط داده شد که برعلاوه ویرانی و صدها کشته و چور و چپاول دارایی عامه از سوی مزدوران آیاسآی، صدها خانواده دربدر شهر و ولسوالیها را به ولایات همجوار آواره کرده و زخمهای عمیق بر تن مجروح باشندگان ماتمزده کندز وارد نمود.
شهر کندز با مردم خسته از جنگ و فلاکتاش که هنوز از ضربه دو سقوط ویرانگر کمر راست نکرده بودند، با اوجگیری دوباره جنگ میان خاینان و میهنفروشان طالبی-حکومتی، بار دیگر در آستانه سقوط قرار گرفت. «مقامات» فاسد زیر نام «عقبنشینی تاکتیکی» تمامی ولسوالیهای این ولایت را به طالبان جانی واگذار کرده و خود پشت حصارهای سمنتی منتظر هجوم زامبیوار وحوش طالبان بر جان و مال باشندگان شهر اند.
اینچنین خانوادههای آواره از مناطق جنگزده کندز را در هر گوشه شهر میتوان دید.
مردم زجردیده این ولایت سالهاست بین دو سنگ آسیا، طالبان خونریز و حکومت ضدمردمی له شده و بار اصلی جنگ و مصایب ناشی از آن را بردوش میکشند. از هفتهها بدینسو با سقوط ولسوالیها و افتادن نقاطی از مرکز شهر بدست طالبان، باشندگان سه درک، باغ شرکت، چهاربندر، زاخیل و... برای نجات جان شان از شر هاوانهایی که شبانه بیوقفه از سوی نظامیان مستقر در میدان هوایی کندز بر این مناطق شلیک میشود، اجبارا خانههای شان را ترک گفته و به ولسوالیها یا ولایات دیگر از جمله کابل آواره شدهاند. شلیک بر مناطق مسکونی که انسان را به یاد موشکپراکنیهای قصاب کابل در دهه ۹۰ میاندازد، هر شب خانوادهای را بر ماتم مینشاند.
شفاخانهها مملو از مجروحانی است که یا از سایر مناطق با هزار مصیبت منتقل شدهاند و یا در درگیری بین حکومت و طالب در اطراف شهر زخم برداشتهاند. کابوس وحشت و سقوط باشندگان کندز را چنان در خود پیچیده که اکثریت دکانداران یا فرار کردهاند و یا از ترس جان ترجیح میدهند در خانه بمانند. در میان شعله جنگ و کشتار، بیکاری گسترده، کمبود مواد غذایی و بلند رفتن قیمت مواد خوراکه، نبود بازار فروش و سردخانه برای باغداران و دهاقین، آفتهای طبیعی، باجگیری طالبان وحشی از دهاقین و تجار زیر نام عشر (مثلا از ۱۰۰ سیر گندم ۱۰ سیر)، تهیه سه وعده غذا به دهها تن از مزدوران چشمسرمهای آیاسآی توسط روستانشینان فلاکتزده وغیره از عوامل دیگر افزایش فقر و مرارتهای مردم کندز است. علاوه بر این، در اثر مسدود بودن راههای ولسوالیها به مرکز تعداد زیادی مریضان کرونایی در روستاها جان باخته و محصولات زراعتی دهاقین فقیر میپوسد که خود فشار کمرشکنِ بر این طبقه نادار به شمار میرود.
چندی قبل عواید شیرخان بندر که جز چاق کردن مافیای حکومتی تغییری بر زندگی مردم نیاورده بود، بدست طالبان جانی افتاد. قومندانان این گروه جاهل با کنترل این شریان اقتصادی و جمعاوری صرفیه برق از مناطق تحت اداره شان، وضع ۵۰ درصد «مالیه» برای پروژههای صحی و آموزشی موسساتی چون حمایت اطفال (Save the Children)، اخذ رشوت از مراجعین دارای دعواهای حقوقی به کمسیون و غیره به امکانات وسرمایه دست یافته و به جذب جوانان ناآگاه و بیکار در صفوف لشکر مزدور و جهل و جنایت طالب پرداختهاند.
فشار و تبعیض فاشیستی طالبان جنایتکار مخصوصا بر اقلیتهای قومی از واقعیتهای جانکاه دیگریست که اکثریت جوانان روستانشین برای نجات از این آزار و اذیت و نیز تهیه حداقل معیشت برای خانواده گرسنه شان با قبول خطر مرگ راهی ایران و ترکیه میشوند. در چند روز گذشته، کوچ اجباری ۴۰۰ خانواده بدخشانی از منطقه باغ شرکت کندز توسط طالبان از معدود نمونههای تفکر شوونیستی این گروه اجیر و تاریکاندیش محسوب میشود که نه تنها جنگ و نفاق قومی را بیشتر دامن خواهد زد بلکه بهانهای بدست قومندانان عمدتا جهادی، فرصتطلبان و سران قومپرست اوزبیک و تاجیک میدهد تا زیر نام «دفاع از اقوام غیرپشتون» به ملیشهسازی ادامه داده و از این تنور داغ جنگ قومی برای حفظ سرمایه و موقعیت خود سود برند. عوامفریبی ناسیونالیزم ارتجاعی غیرپشتون به اندازه افکار پلید شوونیستهای پشتون و اعمال فاشیستی طالبان خاینانه و ضد ملی است و مردم ما نباید فریب این دو کمپ ارتجاع قومی را بخورند.
زنان و کودکان قربانیان اصلی جنگ در کندز
علاوه بر طالبان ستمکار، چندین گروه بنیادگرای دیگر از نوع اشرفالمدارس، جماعت تبلیغی، حزبالتحریر، جمعیت اصلاح، نجم و... که هرکدام جیرهخوار کشورهای بیرونی اند شدیدتر و خطرناکتر از قبل مصروف فعالیت و جلب و جذب اند تا اثری از ترقی و تمدن باقی نگذاشته و راه سلطه بیدردسر طالب و سایر گروههای تروریستی را هموار نمایند.
نفوذ کمسابقه بنیادگرایان در نهادهای آموزشی این ولایت، ناامنی و ادامه جنگ نیز بر معارف کندز اثر ناگوار و منفی گذاشته است، طوری که مکاتب به روی شاگردان دختر و پسر بسته بوده و معلمان بدون این که در مکاتب حاضر شوند فقط معاش میگیرند. اگر از یک سو دلیل مسدود بودن این است که طالبان اکثر مکاتب را به پایگاههای نظامی خود مبدل نمودهاند ولی والدین هم بنابر خطر حملههای هوایی از سوی حکومت و امریکا بر این مکاتب، از فرستادن کودکان شان خودداری مینمایند.
تصاویر از شبکههای اجتماعی