تنها با طرد اشغالگران و مزدورانش می‌توان به‌ دموکراسی و رفاه رسید!

از تجاوز آشکار امریکا و متحدانش بر افغانستان چهارده سال گذشت. اشغالگران با دسیسه خاینانه‌ی «مبارزه با تروریزم» وارد میدان شدند و با قتل و غارت، رشد بی‌سابقه مواد مخدر و آفرینش جنگ و چاق نمودن جنایتکاران و هیرویین‌سالاران، این سرزمین را به گورستان مردم بی‌دفاع‌ مبدل کردند. اشغالگران برای اهداف استراتژیک و اقتصادی شان مجهز‌ترین پایگاه‌های نظامی‌ را در افغانستان مستقر ساخته‌اند که تا سالیان دراز سرزمین ‌ما را در آتش جنگ و وحشت شعله‌ور نگهدارند.

ملتی محروم از استقلال، هیچ‌گاهی به عدالت، دموکراسی و ترقی نمی‌رسد!

در آستانه ۹۶مین سالروز استرداد استقلال افغانستان قرار داریم، اما هنوز وطن نگون‌بخت ما در اسارت تام متجاوزان امریکایی و قلاده‌به‌دستان منطقوی‌اش روزهای بس هولناکی را سپری می‌نماید.

امان‌الله ‌خان و یاران مشروطه‌خواه‌اش با عزم راسخ و با درک این نکته که بدون استقلال، یک کشور ناممکن است که راه آزادی و ترقی بپوید، پا به میدان عمل زده، امیر بی‌کاره، عشرت‌طلب و خودکامه را که سد ترقی و شکوفایی سرزمین ما گردیده بود، با یک حرکت قهرمانانه سر به نیست کردند و با کشیدن شمشیر از غلاف در برابر تجاوزکاران انگلیسی، استقلال و آزادی را به بهای خون نیاکان مان برای نسل امروز به ارمغان آوردند.

ملا عمر جاهل، بازیچه دست امریکا و پاکستان بود!

دو دهه تمام مردم نگونبخت ما با فرمان‌های صادرشده از آدرس یک فرد جاهل، جانی و مجهول‌الهویه به نام ملا محمد عمر، خونریزی و تباهی و دردهای جانکاه را تجربه کردند. ملا عمر نماد وطنفروشی و جهالت و بربریت بود و «تحریک» طالبان نیز منحیث خونخوارترین، ضدانسانی‌ترین و ضدزن‌ترین گروه در تاریخ کشور ما ثبت گردید.

دیگر راز رسواییست که ملا عمر و گروهش از پروژه‌های ساخته و پرداخته امریکا و انگلستان بود که از طریق پاکستان به آن سروسامان دادند. ملا عمر به‌مثابه «ملای لنگ» عصر کنونی، یک گدی‌گک بی‌اراده در دست دستگاه شیطانی آی‌اس‌آی بود که سال‌ها او را در خانه‌های امن در کویته و کراچی در چنگ شان اسیر نگه‌داشتند، ولی در رسانه‌ها تحت نام «امیر المومنین» با امضای او اعلامیه صادر کرده و وحشت آفریدند. روزی که تاریخ استفاده این دلقک به پایان رسید، مرگ مرموز و ذلتبارش از سوی بادارانش اعلان گردید.

خون فرخنده شهید وجدان هر افغان شرافتمند است، نگذاریم خاینان بر وجدان ما پا گذارند!

زجرکش‌شدن وحشیانه فرخنده در کابل، نه تنها افغانستان که جهان را تکان داد. فرخنده نماد توحش در برابر ملتی شد که چهار دهه می‌شود در جهنم جهل و جنایت و اشغال می‌سوزد. این حادثه ملت را متحد ساخته، از هرسو صدای عدالتخواهی بلند شد که نهایتا دولت «وحشت ملی» را مجبور ساخت تا محاکمه فرمایشی‌ای برای فرونشاندن خشم ملت برگزار کند.

اما از نخستین روزها معلوم بود که جلادان حاکم با حمایت از درندگان اصلی فرخنده، می‌کوشند با نیرنگ این قضیه را زیر زده، موج اعتراضات مردم را مهار نمایند. ابتدا سران نیروهای امنیتی، که ندانم‌کاری شان هویدا بود، و مقاماتی که از این فاجعه حمایت کردند، از بازخواست نجات داده شدند، بعد وعده بازداشت چند بدمعاش شورای نظاری مسبب این ددمنشی نظیر حبیب ده‌افغانان را دادند، ولی تا امروز از دستگیری آنان خبری نیست.

اعتصاب معلمان را به جنبش سراسری بدل کنیم!

چند روزیست که معلمان به‌جان رسیده افغانستان با شعارهای «معلمین بی‌بضاعت و وعده‌های دروغین دولت»، «معلم نان ندارد، معلم مسکن ندارد، معلم قرضدار است» و... به نشانه اعتراض در ۱۹ ولایت کشور به اعتصاب ایستاده اند اما طبق معمول گوش دولت کر است و این خروش را نادیده گرفته اند.

در سرزمین ما باوجود نقش بس برازنده، معلم از اقشار محروم و محکوم جامعه است که با رد و بدل شدن رژیم های دست‌نشانده و فاسد، ‌جز سیه‌روزی و فقر و فلاکت آسایش زندگی را هرگز نچشیده اند. اکنون اینان نه برای احراز کرسی وکالت و وزارت چانه می‌زنند و نه توقع بسیار بالایی از دولت فاسد فعلی دارند. می‌گویند، غنی و عبدالله که سرانجام به دستور جان کیری بر گرد دسترخوان دولت وحشت ملی زانو زدند، در دوران انتخابات وعده دادند که طی ۶ ماه نخست حکمرانی شان برای هر معلم یک نمره زمین، افزایش معاش و کاهش ساعات درسی را اجرا می‌سازند، ولی تا کنون کوچکترین توجهی به بهبود وضعیت معلمان نشده بنا اینبار آنان با ایستادگی مدنی، می‌خواهند حق شانرا به دست آورند.

۸ ثور ماتم ملی

هشت و هفت ثور دو روز نکبت‌بار و فاجعه‌آفرین در تاریخ خونین سرزمین ماست که با جنایت و ویرانی گره ناگسستنی خورده و هرگز فراموش نخواهند شد.

هفتم ثور ۱۳۵۷ به یاری سردمداران خلق و پرچم میدان را برای تجاوز شوروی باز کرد و در کنار بربادی و مهاجرت، خون یک‌و‌نیم میلیون انسان را جاری ساخت. هشتم ثور ۱۳۷۱ نیز نه‌تنها حاصل جانفشانی‌های ۱۴ ساله‌ی جنگ مقاومت ضدروسی را برباد داد بلکه فجیعانه‌تر از آن افغانستان را به حمام خون و ویران‌کده مبدل نمود. هشت‌ثوری‌ها تمامی زیربناها و تار‌ و پود روبنایی کشور را به خاک و خون یکسان کردند و شیرازه زندگی و عصمت بخصوص زنان ما را وحشیانه دریدند.

وطن در خـون و خیـانت می‌جوشد، خاموشی ننگ است!

همانگونه که قابل پیش‌بینی بود، با تحمیل حکومت وحشت ملی از سوی امریکا بر مردم ما، افغانستان به‌طور روزافزون در بربریت و بدبختی‌های عذابناک غرق گردیده‌است. فقر و بی‌کاری و فساد و زورمداری از یکسو و تشدید جنگ و انفجار و انتحار و کشتار از سوی دیگر زندگی مردم مظلوم ما را شکنجه‌بار ساخته‌است.

در پی قتل فجیعانه فرخنده، حوادث دلخراش کشته‌شدن هموطنان ما در بدخشان، هلمند، بلخ، غزنی، خوست، ننگرهار، کابل، فراه و سراسر کشور، ابر تیره خفقان و مرگ بر فضای کشور ما مستولی گردیده‌است. به گروگان رفتن ۳۱ هموطن فقیر ما، قتل‌عام و سربریدن داعشی ده‌ها سرباز اردوی ملی در بدخشان و بی‌تفاوتی ذلتبار ع‌–غ و اطرافیان شان در قبال این فجایع، مردم سراسر کشور را غرق تنفر از حکومت شاریده و فاسد ساخته‌است.

فراخوان مشترک سیلی غفار و مینا احدی برای دفاع فعالانه‌تر از جنبش برابری‌طلبانه زنان در افغانستان

راهپیمایی دادخواهانه برای خون فرخنده در کابل

یک هفته قبل در کابل پایتخت افغانستان، فرخنده ۲۷ ساله به دست تعدادی متعصب و جاهل به‌طرز فجیعی به قتل رسید. آن‌ها با اعلام این که فرخنده قرآن را آتش زده او را وحشیانه کشتند و جسدش را آتش زدند.

عکس‌العمل زنان و مردم در افغانستان به این فاجعه، چنان قوی و متحدانه بود که حکومت در افغانستان را مجبور کرد چند نفر را دستگیر کند و چند پلیس را اخراج کند. اگرچه حداقل چهار نفر از مقامات حکومتی قبلا از این جنایت دفاع کرده بودند و نظر تعدادی اینست که این حرکت وحشتناک توسط چند سرکرده احزاب زن‌ستیز اسلامی جهت مرعوب ساختن مردم طرح‌ریزی شده بود.

فرخنده

بازهم موحش‌ترین بربریت در برابر زن در یک کیلومتری ارگ، وجدان‌های بیدار را تکان داد. فرخنده ۲۸ ساله را جهالت‌پیشگان درنده به اتهام واهی قرآن‌سوزی در حضور پولیس جبرکُش کرده، تن توته توته‌اش را به آتش کشیدند. هرچند ملا نیازی، سیمین غزل حسن‌زاده، حشمت استانکزی، زلمی زابلی و چند ناانسان دیگر به‌صورت علنی پرپرشدن فرخنده را مورد تایید قرار دادند، اما واقعیت این است که جمع وسیع از به‌اصطلاح مقامات دم و دستگاه مشبوع از جنایتکاران و جاهلان از این فاجعه حظ بردند. اما خوشبختانه اکثریت مردم ما که فریب و دغلکاری‌های تیکه‌داران دین و وطن را که چندین دهه است با تمام وجود درک می‌کنند، با واکنش سریع و یک‌صدا در مقابل این عمل هیتلری، دهان ملا جاسوسک‌های رژیم ع و غ و سایر اوباشان پلید شان را چنان بستند که در اولین دقایق شرمنده به جایگاه ننگین خود نشستند و سکوت اختیار نمودند.

زنان مبارز کوبانی

هفته‌هاست که مردم مبارز کوبانی اعم از زن و مرد و پیر و جوان آن چنان حماسی و فدایی‌وار علیه لشکر جهل و وحشت ایستادگی می‌کنند که همدردی و حمایت آزادی‌خواهان و انسان‌های شرافتمند سراسر جهان را در پی داشته‌است. شهرهای بزرگ جهان شاهد تظاهرات وسیع در دفاع از مبارزان کوبانی‌است، هرچند جهان به‌اصطلاح آزاد و رسانه‌های غرب در برابر آن چشم بسته‌اند.

آنچه جنبش کوبانی را واقعا نمونه و پرصلابت می‌سازد حضور شیرزنان مسلح در خط مقدم جنگ است. زنان آگاه و مصمم همدوش مردان بی‌باکانه با قلب‌های مملو از عشق می‌رزمند و جان می‌دهند، اما سرزمین شان را به جلادان عصر عتیق نمی‌دهند. درخشش زنان پرشور کورد در کوبانی، درس بزرگی ازعشق به میهن و انسانیت را به تمام ملل دربند و گرفتار رژیم‌های پوشالی خاصتا سازمان‌های زنان آزاده می‌دهد که «مردم متحد هرگز شکست نمی‌خورند».

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 37 نفر