اعتراضات جوانان پوهنتون تعلیم و تربیه

حاکمان بر مسند لمیده‌ی افغانستان که سرشت پلید شان را بی‌توجهی به مصائب درد آور ملت فقیر ما میسازد، با شیادی و رذالت تمام مسایلی را دامن می‌زنند که تنفر همگانی را به دنبال دارد. حامد کرزی طی محفل اولین سالگرد کشته شدن ربانی، پوهنتون تعلیم و تربیه کابل و جاده مشرف به افشار را، که هنوز خون کشته شدگان مظلوم بدست جمعیتی ها، شورای نظاری ها و سیافی ها در آن نخشکیده است، به نام ناپاک او مسما کرد، تصمیمی که توهین و بی‌حرمتی به خون مردم افشار و ٦٥٠٠٠ کابلی به حساب می‌آید. و این اولین بار نیست که طی دهسال گذشته اماکن ما با نام های عناصر پلید و ستمکار ملوث می‌گردند.

جوانان ما که زخم کاری بربریت هولناک دوران زمامداری ربانی و شرکا در سالهای ٧٠ را به دل دارند و قتل و کشتار و وحشیگریهای باند ربانی و دیگر تنظیمهای آدمکش را فراموش نکرده‌ اند، اینبار در برابر حاتم بخشی دولت حامی قاتلان، سکوت را برهم زدند و با اعتراض شدید در برابر آن ایستادند. آنان راه پارلمان نشینان را بستند و قریب یک ماه است با این شعار که تحصیل تحت نام یک جنایتکار را ننگ میپندارند، از رفتن به صنوف درسی ابا ورزیده اند. جوانان ما میدانند که تحت لوح مزدورپیشگان حامی جهالت و دشمن علم به تحصیل پرداختن زهرخندیست که تنها به کام میهنفروشان گواراست نه جوانان فردای افغانستان آزاد.

amanullah khan

نودوسه سال قبل از امروز، در همین کابل پیچیده به سیم خاردار، غازی امان اله خان با بلند کردن شمشیر، شجاعانه اعلام استقلال کرد و با عزم راسخ در برابر استعمارگران انگلیس در پرتو آزاد اندیشی و وحدت ملی قیام های سرتاسری را سامان بخشید و افغانستان عزیز را بر سکوی استقلال و آزادی نشاند و برای سایر ملل آسیایی راه را برای رهیدن از غل و زنجیر استعمار هموار نمود.

امروز ٢٨ اسد که مصادف با سالروز جشن استقلال و ایثارگری قهرمانان این خاک است، افغانستان خاموش است و هیچ نشانی از نشاط و ولوله در سیمای شهروندانش بخاطر تجلیل ازین روز سترگ به چشم نمی‌خورد، شهرها با حصارهای کانکریتی و سیم های خاردار به زندان سراسری شباهت یافته اند. توگویی تاریخ عوض شده و افتخارات قهرمانانی که جز خدمت به مردم مظلوم اندیشه‌ای نداشته اند، یکباره مُرده است. دولت مزدور کرزی که از سالروز مرگ هر جنایتکار و دزد و روزهای شوم تاریخ کشور ما تجلیل به عمل می‌آورد، میکوشد روز درخشان استقلال افغانستان به باد فراموشی سپرده شود.

afghan refuges in yazd

رژیم منفور و آدمکش ایران که هیچ قانون و ارزش انسانی را نمی‌شناسد در کشتن، بستن، توهین و تحقیر ایرانیان آزادیخواه، زنان، اقلیت های ملی و مذهبی و پناهجویان شهره عالم است، به همین دلیل طی بیش از سه دهه بربادی افغانستان کوچکترین ترحمی نسبت به مهاجران نگونبخت ما که بار ستم چند لایه را میکشند، نداشته است.

یورش سگان شکاری رژیم پلید «ولایت فقیه» بر کاشانه مهاجران بیدفاع ما در یزد، منع عبور و مرور، ممنوعیت حضور افغانها در تفریحگاه ها، اعدام های پی در پی، پرتاب کارگران از بلند منزل ها، شکنجه روحی و جسمی مردم ما در «گتو» های «تل سیاه»، «سفید سنگ»، «عسکر آباد» وغیره و بیشمار فشارهای دیگر نمونه‌هایی از استبداد آخندی اند که مکررا توسط عوامل دولت هیتلری احمدی نژاد ــ خامنه‌ای مقابل آوارگان ما در ایران روا داشته شده قلب هر انسان آزاده و شرافتمند را به سختی می‌فشارد. در زندانی به نام ایران، بارها اتفاق افتاده است که به جای یک قاتل حرفه‌ای، یک افغان مظلوم، به جای یک قاچاقبر بسیجی یک کارگر مهاجر، به جای یک متجاوز واقعی یک انسان شریف بر طناب دار «عدالت الهی» حلق آویز گردیده است.

ministry order

چنانچه به تاریخ ۲۰ ثور ۱۳۹۱ طی اعلامیه‌ای گفتیم، «حزب همبستگی افغانستان» بعد از راه اندازی تظاهرات بزرگی در تقبیح سیاهروز های هفتم و هشتم ثور در کابل، با موجی از فشار های نهاد های مافیایی دولت کرزی روبرو بوده و بخصوص مشرانو جرگه میکوشد عرصه را برای فعالیت های ما تنگتر سازد.

به ادامه این فشار ها، به تاریخ ١٣ جوزا، نمایندگان ما در کمسیون «سمع شکایات» مشرانو جرگه فراخوانده شدند که در آنجا با قاطعیت تمام از موضع حزب در برابر جنایتکاران سه دهه اخیر و اکسیون اخیر ما دفاع نموده به آنان تفهیم نمودند که هیچ مقدار تهدید و فشار قادر نخواهد شد که حزب ما را از مبارزه برای عدالت، دموکراسی و آزادی بازدارد.

دیروز ما مکتوبی از وزارت عدلیه دریافت نمودیم که حکم مشرانو جرگه را به اطلاع ما رسانیده اند که در آن از این وزارت خواسته شده است تا به خاطر تعلیق فعالیت حزب ما و معرفی آن به نهاد های عدلی و امنیتی اقدام نماید. در نامه گفته شده:

دفاع از حزب همبستگی افغانستان، راه را برای محاکمه جنایتکاران کوتاهتر میسازد!

هموطن درد دیده!

protest of SPA on black days

یازدهم ثور راهپیمایی بی سابقه‌ای از سوی حزب همبستگی افغانستان بخاطر تقبیح هشتم و هفتم ثور بعنوان روز های سیاه، خونین و نفرت آفرین تاریخ کشور ما در کابل به راه انداخته شد. این حرکت که خواست اساسی آن به محاکمه کشانیدن جنایت پیشگان سه دهه اخیر افغانستان بود و برای اولین بار تصاویرعاملین این روز های نحس را در میان شور وهیجان مردم به آتش کشیدند، به استقبال گرم و صمیمانه ملت افغانستان مواجه شد.

این پیشمرگان حزب همبستگی افغانستان بودند که با تهور، نقاب از چهره جنایتکاران و دزدان جهاد مردم افغانستان برداشتند و آنانی را افشا کردند که در جاسوسی و خوشخدمتی به روسها، پاکستانی ها، ایرانی ها وغیره عادت دیرینه داشته و حالا درپناه اشغالگران امریکایی و متحدانش خون مردم ما را می مکند و با تصرف تمامی پست ها و امکانات دولتی صاحب صدها جریب زمین، ده ها اپارتمان تجملی ومیلیاردها دالر پول در بانک های جهانی شده اند.

Demonstration of SPA on black days

خواهران و برادران، دوستان ارجمند،

حزب همبستگی افغانستان پس از تظاهرات ضد جنایتکاران و سیاهروز های ٧ و ٨ ثور، از طریق تلفن، ایمیل و دیدن حضوری پیام ها، نامه ها و نوشته های فراوانی حاکی از همبستگی و قدردانی با حزب ما دریافت داشته است و این جریان دوام دارد که بنابرین خواستیم تا خیلی دیر نشده به این وسیله از فرد فرد شما قلبا تشکر نماییم.

Solidarity Party doesn't fear terrorist threats of criminals

حزب همبستگی افغانستان، با شکستن سکوت در برابر سلطه جنایتکاران و خاینان، صدها تن را در تظاهرات بزرگی در تقبیح فاجعه آفرینان هفتم و هشتم ثور در کابل بسیج نمود و برای نخستین بار تصاویر آدمکشان خلقی، پرچمی، تنظیمی و طالبی را به آتش کشید. این حرکت ما بر خرمن میهنفروشان آتش افکند و فضای خوف مقابل دژخیمان سه دهه اخیر را برهم زد.

تاجران «جهاد» و تیکه داران دین و مذهب که شعله‌ور شدن غریو دادخواهی قربانیان توحش و رذالت هایشان را پایان حاکمیت مافیایی خود میدانند، از فریاد "مرگ بر جنایتکاران" در جاده های کابل سراسیمه شده اند. طی چند روز گذشته حزب ما در محراق حملات و فشارهای منابع رسمی و غیررسمی قرار گرفته و تلاش دارند تا عرصه را برای ما تنگ سازند. یک تعداد جنگسالاران درمشرانو جرگه با غوغا از دولت خواستند که حزب همبستگی را غیرقانونی اعلام نموده رهبرانش را به نهاد های عدلی و قضایی معرفی نماید. اینان رئیس امنیت ملی را مورد سوال قرار دادند که چرا علیه این حرکت اقدامی ننموده است. یکی از این ستم‌پیشگان تهدید نمود که اگر دولت اقدامات لازم را علیه ما روی کار نگیرد خود مستقلانه دست به عمل خواهند زد. در ولسی جرگه نیز چند دزد جنگسالار سروصدا راه انداختند و خواهان برچیده شدن بساط حزب ما شدند. اینان به وزارت عدلیه دستور داده اند تا رسمیت حزب را به حالت تعلیق درآورند. چند تن از اوباشان جنگسالار نیز با تماس های تلفنی لمپنانه به زعم خود خواستند ما را مرعوب سازند.

international worker's day

از جانبازی های بیهراس کارگران باید آموخت!

تاریخ جنبش گارگری جهان، دیرینه درخشان دارد و مالامال از اعتراضات و قیام های شکوهمندی است که با خون و عرق آنان نوشته شده است. این جانبازی ها درسهای گرانبهایی به زحمتکشان به میراث گذاشته که اگر متحد بود و اراده کرد، پوزه هر قدرت بزرگی را میتوان بسادگی بخاک مالید.

اولین خواست صنفی کارگران، تحقق هشت ساعت کار و تعطیلات شان، بر میگردد به سال ١٨٥٦ که از طرف پرولتاریای آسترالیا مطرح شد که این روز را با توقف دسته جمعی کار و راه اندازی جلسات سازماندهی کردند. در سال ١٨٧١ قیام كمون پاريس، فرانسه و تمام اروپا را به لرزه درآورد. كارگران پاريس توانستند جامعه را از طريق بدست گيري قدرت سياسي ٧٢ روزه، با خواست از ميان بردن طبقات، هدايت نمايند.این قیام بیرحمانه سرکوب شد.حدود ٣٠٠٠٠ نفر در آن کشته، ٥٠٠٠٠نفر اعدام و زندانی و ٧٠٠٠ نفر تبعید شدند.

يكسال پس از كمون پاريس، در زمستان ١٨٧٢ هزاران نفر بخاطر آتش سوزي بزرگ شيكاگو بي خانمان و گرسنه مانده بودند. آسیب دیده ها براي گرفتن كمك دست به تظاهرات زدند. در دست بسياري از آنها پرچمهائي ديده مي شد كه رويش نوشته شده بود:

«يا خون يا نان».

در سال ١٨٧٧ اعتصاب بزرگي از سوي كارگران راه آهن انجام گرفت. بزودي اين اعتصاب، كل كارگران راه آهن در سراسر آمريكا را فراگرفت. اما این اعتصابها نیز با سركوب پليس از هم پاشيد. «اتحاديه مركزي كارگري» قطعنامه اي را به تصويب رساند. در بخشي از اين قطعنامه آمده بود:

«ما از طبقه كارگر مي خواهيم كه فورا خود را مسلح كند. تنها با ابزار قهر مي توان در مقابل استثمارگران صف آرائي كرد.»

black days of Afghanistan history

هشتم ثور سیاه‌ترین روز تاریخ معاصر کشورماست. در چنین روزی سرجنایتکاران تنظیمی با سران وطنفروش خلقی و پرچمی در یک مغازله خاینانه، حاصل مقاومت آزادیخواهانه ضد روسی ملت درد‌دیده ما را دزدیده و به اشاره اربابان پاکستانی و ایرانی‌شان سرزمین ما را به حمام خون مبدل ساختند و طی فقط چهار سال فرمانروایی خونبار شان هولناکترین فجایع را رقم زدند. جنگ‌های ویرانگر تنظیمی، وحشیگری و فاشیزم بی‌انتها، پاتک سالاری، قتل عام ٧٠ هزار کابلی، ویرانی کامل شهر زیبای کابل، غارت و چپاول اموال مردم، تجاوز به مادران هفتاد ساله و دخترکان هفت ساله؛ انهدام کامل زیربناهای اقتصادی ما، به یغما بردن هفتاد هزار قطعه اثر بی‌نظیر تاریخی از موزیم کابل و سپردن آن به جرنیل‌های پاکستانی و سایر جنایات چنگیزی ارمغان ننگین جانیان جهادی بود که دامنه‌اش تا امروز گسترش یافته و هنوز هم ددمنشان هشت ثوری و هفت ثوری کارد جنایت و خیانت‌‌شان را تا مغز استخوان ملت ما فرو برده‌اند. با هجوم ستم‌پیشگان جهادی بر کابل، محشری را به راه انداختند و به روده‌دری همدیگر آغاز کردند که حتی برای باداران پاکستانی و ایرانی‌شان هم که خواب یک حکومت متحد دست‌پروردگان هفتگانه و هشتگانه را بر کابل می‌دیدند، خلاف انتظار بود. به همین خاطر به زودی پاکستان، امریکا و عربستان لشکر قرون وسطایی‌ای را زیر نام طالبان سروسامان داده برای تشکیل دولتی مزدور و یکدست به کشور ما فرستادند و بدینصورت مردم ما در دام شیطانی نیروی جهالت‌پیشه دیگری اسیر گردیدند.

late tawakal khan

"حزب همبستگی افغانستان"، با درد فراوان خبر درگذشت عبدالرحمان "پیروز" (مشهور به توکل خان) مسئول بخش ولایت فراه حزب را به آگاهی اعضا و هوادارانش می رساند. وفات نابهنگام عبدالرحمان تمامی دوستدارانش را در سوگ عمیقی فرو برد. با خاموشی او وطن ما یکی از وطنپرستان ثابت‌قدم خود را از دست داد و مردم ما ازمعلمی توانا و عاشق آزادی محروم گشتند.

عبدالرحمان در سال ١٣٣٢ در خانواده ی زحمتکش و فقیر ولایت فراه زاده شد. در سال ١٣٥١ از لیسه ابونصر فراهی فارغ و تحصیلات عالی را تا صنف ١٤ در دارالمعلمین هرات به اتمام رساند. بعد از فراغت در ولسوالی های دوردست قادس ولایت بادغیس،‌ ولسوالی کشک کهنه ولایت هرات، مکتب عبدالصمد نظری ولسوالی اناردره و در ولسوالی پرچمن ولایت فراه به حیث معلم ایفای وظیفه نمود.

او در اواخر دهه چهل هجری شمسی که هنوز متعلمی بیش نبود به جنبش دموکراتیک ضد مزدوران روس و ضد اخوانی‌های بنیادگرا پیوست و تا آخرین روزهای حیاتش به اندیشه خود وفادار ماند ودر سنگر دفاع از مردم و در ضدیت با گروه های مرتجع و نوکر بیگانه دلاورانه رزمید. بعد از روی کار آمدن نوکران روس، عبدالرحمان از اولین روشنفکرانی بود که به صفوف مقاومت پیوست و در مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران روسی و مزدوران خلقی و پرچمی شان و افشای ماهیت سیاه و ارتجاعی گروه های تروریست اخوانی نقش بزرگی بازی کرد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 40 نفر