«برنامه ققنوس»، تروریزم سی.آی.ای در ویتنام

«ققنوس» از برنامه‌های «سیا» جهت تضعیف و نابودی مبارزان «جبهه آزادیبخش ملی ویتنام جنوبی» یا «ویت‌کنگ» بود که به سرکردگی «پیتر دی‌سیلوا»، شکنجه‌گر معروف از سال ۱۹۶۵ الی ۱۹۷۲ و در جریان جنگ ویتنام در آن کشور عملی گردید. در این دوران نزدیک به ٨٢٠٠٠ زن و مرد دستگیر و شکنجه شدند و ٤٠٠٠٠ تن از آنان به کام مرگ رفتند.

«برنامه ققنوس» در حقیقت نوعی جنگ روانی علیه مردم و معترضان کوریای شمالی نیز بود که ضمن آن عساکر امریکایی و قراردادی‌های سی‌.آی.‌ای نه تنها اعضای «ویت‌کنگ» بلکه فامیل و همسایه‌های غیرنظامی‌شان را نیز تیرباران و شکنجه می‌کردند، با این تصور پوچ که در نتیجه چنین کشتاری، مردم روحیه خود را برای مبارزه باخته و بالاخره مجبور به افشای مواضع و مخفی‌گاه‌های مبارزان «ویت‌کنگ» و یا تسلیم به دولت دست‌نشانده خواهند شد. نیروهای امریکایی و عساکر دولت دست‌نشانده ویتنام این قتل‌عام را بدون محاکمه و تحقیق انجام داده و اگر سندی دال بر وابستگی افراد به «ویت‌کنگ»‌ها بدست نمی‌آوردند، به نام «سمپات کمونیست‌ها» کشته می‌شدند.

بازهم قتل نیروهای امریکایی به دست سربازان افغان
تصویر بالا مربوط این حادثه نیست.

همزمان با اعلان نیروهای امریکایی برای بازگشت به ولسوالی موسی‌قلعه هلمند، صبح ٢٦ اگست ۲۰۱۵ دو سرباز افغان در یک مرکز نظامی آن ولسوالی به سوی نظامیان امریکایی رگبار نموده چند تن از آنان را کشتند. گزارش‌ها در مورد رقم کشته‌های این رویداد ضد و نقیض اند. بعضی رسانه‌ها تعداد کشته‌های خارجی را سه تن گزارش کرده اند. سربازانی که بسوی امریکایی‌ها آتش گشودند، جابجا کشته شده اند. تا حال هویت این سربازان فاش نشده و طبق معمول در مورد چگونگی این واقعه تمامی اطلاعات از چشم رسانه‌ها دور نگهداشته شده است. اما در یک چنین حملات معمولا سربازان خسته از جنگ افغان که شاهد جنایات و بدرفتاری نظامیان خارجی بر هموطنان خود هستند، بارها با نفرت و کینه تمام به کشتن عساکر خارجی دست زده اند. در اکثر موارد با آنکه طالبان فوری مسئولیت را به دوش گرفته اند، اما در واقع اینان هیچ ارتباطی با طالبان نداشته اند.

از اواخر ماه جولای ۲۰۱۵ تا اکنون تجمعات متعددی در عراق علیه فقر، ناامنی، سیستم قضایی گندیده، فساد و فرقه‌گرایی راه افتیده اند. در کنار تظاهرات بیش از نیم میلیون نفر در بغداد، شهرهای سماوه، دیوانیه، بصره، ناصریه، نجف، عماره، سلیمانه، رانیه، قلادزه، چمچمال، دربندیخان و حلبجه نیز شاهد گردهمایی‌های گسترده‌ای بودند. زنان حضور چشمگیری در تمام این اجتماعات داشتند. در کنار فریادهای آتشین اعتراض علیه فساد و بی‌کفایتی دولت، مردم به جان آمده کلید رهایی از زنجیر های تیکه‌داران دین و قوم را در سکیولاریزم و دولت دموکرات دانسته فریاد سر می‌دادند که «سیستم دینی ما را غارت کرده است»، «نه شیعه، نه سنی، جامعه‌‌ی سکیولار»، «مدنیت ضد ترور و ضد دیکتاتوری»، «مدنیت ضد فساد و کشتار».

حمید گل با سران تنظیمی

حمیدگل رییس سابق آی‌اس‌آی که حکم پدر معنوی تمامی سران تنظیم‌های هفتگانه و طی سال‌های گذشته طالبان را داشت و از او منحیث «ماستر مایند – مغز چیره» تروریزم و وحشت بنیادگرایی در منطقه نام برده می‌شد، به تاریخ ۱۵ اگست ۲۰۱۵ با کوله‌باری از جنایت و ترورافکنی به زباله‌دان تاریخ رفت.

در مورد پلیدی‌ها و خیانت‌های این جنرال پاکستانی که سال‌ها به کشور ما جانی و تروریست فرستاد و یکی از عوامل تیره‌بختی‌های مردم ما بود زیاد گفته شده‌است. در کنار جنرال ضیاءالحق، جنرال اختر عبدالرحمن، دگروال یوسف، کرنل امام، مولانا فضل‌الرحمن، نصیرالله بابر، نواز شریف، مولانا سمیع‌الحق، اسد درانی وغیره، حمیدگل از رذالت‌پیشه‌ترین مهره‌های استخبارات نظامی پاکستان بود که دستان خونین در کشور ما داشت.

ملیشه حزب وحدت در جریان جنگ‌های کابل

حزب وحدت اسلامی که از اتحاد هشت گروه مستقر در ایران به تاریخ ۲۵ سرطان ۱۳۶۸ پس از امضای منشور ۱۲ ماده‌‌ای شکل گرفت، در اصل همان سازمان نصر است که در ایران به رهبری عبدالعلی مزاری تحت نظر و حمایت رژیم آخندی ایران بنیانگذاری شده بود. در آغاز رهبری این حزب به اکبری سپرده شد، اما پس از اولین کنگره در ۱۳۶۹ مزاری به کرسی رهبری نشست که تا روز مرگش این سمت را داشت. هدف اصلی ایجاد سازمان نصر و بعد حزب وحدت توسط ر‌ژیم ایران منحرف‌ساختن مبارزه مردم ما علیه روس‌ها بود، رژیم سفاک تلاش به خرج می‌داد تا مجاهدین بیشتر مصروف درگیری بین خود باشند تا جنگیدن علیه روس‌ها.

سیلی‌های کاربران فیسبوک به روی سران حکومت

کابل به تاریخ ١٦ اسد ١٣٩٤ (٧ اگست ٢٠١٥) یکی از خونین‌ترین روزهایش را تجربه ‌کرد و بیش از ششصدتن از هموطنان ما کشته و زخمی شدند. انفجار مرموز در شاه‌شهید کابل بیش از صدتن از هم‌شهریان بی‌گناه ما را کشت، اما دولت به جای رسیدگی به قضیه، تلاش فراوان به عمل آورد که بر این جنایت سرپوش گذارد. چکر زدن نمایشی غنی و عبدالله بر ویرانه‌های شاه‌شهید نه‌تنها قربانیان این فاجعه بلکه اکثر مردم ما را مالامال از انزجار ساخت.

با این همه خونی که در سراسر کشور جاریست و فغان ملت از فقر و بیکاری و بدامنی و بی‌تفاوتی مقامات بلند است، اما یک روز بعد از این حوادث خونبار، در صفحه ارگ در فیسبوک پستی گذاشته شد که بیشتر به یک اعلان تجارتی جهت فریب افکار عامه شباهت داشت:

تاریخچه تجاوز و بربریت ارتش امریکا در پاناما

پس از آنکه دولت امریکا در جنگ ویتنام با شکست ذلتبار روبرو شد به سان مار نیم‌جان در صدد انتقام برآمد و تلاش نمود تا کشورهای ضعیف و کوچک را نشانه گرفته آنان را تحت تسلط خود درآورد. این کشور اشغالگر به تاریخ ٢٠ دسامبر ١٩٨٩ با ٢٧٠٠٠ الی ٣٠٠٠٠ عسکر بر پاناما حمله نموده آنرا اشغال کرد.

علت اصلی تهاجم امریکا بر پاناما کنترول کانال مهم آن کشور بود. از راه «کانال پاناما» امریکا حاکمیت عام و تام بر دو بحر داشت و می‌توانست در مدت کم بر کوبا، چین و دیگر کشورهایی که در آنزمان امریکا از آنان هراس داشت حمله کند و یا خطر حمله را دفع نماید. پاناما تا سال ١٩٨٩ نزدیک به ٦ بار مورد تهاجم نظامی امریکا قرار گرفته بود. در سال ١٩٠٣ دولت امریکا کانال پاناما را (که اقیانوس اتلانتیک و آرام را باهم وصل می‌کند) که کلمبیا قرارداد حفر و اعمار آنرا به عهده گرفته بود به زور و ترعیب دزدید. امریکا در سال ١٩٠٤ کار اعمار کانال پاناما را آغاز و در ١٩١٤ آنرا تکمیل کرد. این کشور بخاطر تخلیه منطقه کانال از سکنه ابتدا به پخش پرازیت تب زرد پرداخت و به تعقیب آن ١٨ پایگاه نظامی تاسیس کرد. در این مدت تمامی روسای جمهور پاناما با مداخله مستقیم امریکا انتخاب می‌شدند. در سال ۱۹۷۸ جیمی کارتر رییس جمهور وقت امریکا با امضای قراردادی با عمر ترخیو رییس جمهور پاناما وعده سپرد تا پایان سال ١٩٩٩ نیروهای امریکایی از آن‌کشور بیرون شده کنترول کامل کانال به مردم پاناما انتقال یابد.

«سیگار» فساد در وزارت صحت عامه را فاش نمود

به تعقیب بلندشدن بوی گند مکتب‌های خیالی توسط وزارت معارف فاروق وردک، این بار کلینک‌های خیالی وزارت صحت عامه تحت ریاست ثریا دلیل نیز فاش شدند.

جان سپکو، رییس «بازرس ویژه برای بازسازی افغانستان – سیگار» مسوولیت تفتیش مصارف امریکا از طریق «یو‌.اس.‌اید» در افغانستان را دارد. این اداره ظاهرا برای مهار فساد ساخته شده اما این نکته‌ی مبرهن است که با رسیدن پای امریکا به هر کشوری، فساد و چپاول در آن به اوجش می‌رسد و دولت عراق و افغانستان مصداق این امر است. «یو.اس.اید» هم بیشتر برای سفیده‌مالی و روپوشی جنایات دولت این کشور عمل می‌کند.

براساس گزارش «یو.اس.اید»، این سازمان از ۲۰۰۸ تا مارچ ۲۰۱۵، ۲۱۰ میلیون دالر را جهت اعمار و پیشبرد ۶۱۰ کلینک صحی از طریق برنامه «قرارداد‌های همکاری برای صحت» (Partnership Contracts for Health – PCH) به مصرف رسانیده‌است. جان سپکو از سازمان نامبرده خواست تا موقعیت‌ کلینک‌های مذکور را برایش بفرستد و پس از استفاده‌ی مختصات طول و عرض جغرافیایی موقعیت‌ها در «جی‌پی‌اس» (موقعیت یاب)، سپکو به نتایج خنده‌‌آور و در عین حال تکان‌دهنده‌ای رسید. در ۲۵ جون ۲۰۱۵، او طی نامه رسمی به «یو.اس.اید» نوشت:

- ۱۳ کلینک اصلا در داخل افغانستان موقعیت ندارند: ۶ کلینک در پاکستان، ۶ در تاجکستان و ۱ کلینک در بحیره مدیترانه؛
- در ۱۳ قضیه، دو کلینک در عین ساحه قرار دارند؛
- ۱۵۰ مختصات طول و عرض هیچ تعمیری را نشان نمی‌دهد؛
- برای ۹۰ کلینک اصلا موقعیتی ارایه نشده‌است.

افزون بر آن، نهاد تفتیشی «سیگار» چند تصویر ماهواره‌ای موقعیت‌ کلینک‌های متذکره را نیز به نشر رسانیده که به وضوح می‌توان دید، نشانی تعدادی از کلینک‌ها قلعه کوه، مزرعه یا دشتی را نشان می‌دهد که اصلا تا چندین کیلومتر خبری از یک چپری‌خانه هم نیست.

فاشیزم دولت بنیادگرای ترکیه در برابر موج اعتراضات

به دنبال موجی از اعتراض‌های سراسری و خشم فعالان سیاسی مترقی در ترکیه، دولت اردوغان به دستگیری‌های وسیع در سراسر این کشور اقدام کرده و صدها تن را بازداشت و راهی زندان‌ها کرده‌است.

احمد داود اوغلو صدراعظم ترکیه به تاریخ ۲۴ جولای ۲۰۱۵ به خبرنگاران گفت که هدف این عملیات که در سیزده شهر ترکیه و از سوی حدود بیست هزار نیروی نظامی اجرا شده «سه گروه داعش،کوردهای وابسته به پ‌ک‌ک و اعضای یکی از گروه‌های چپ‌گرا» بوده‌است.

پولیس ترکیه اعلام کرده‌است که تنها به تاریخ ۲۴ جولای حدود پنج هزار نظامی در شهر استانبول در عملیات تلاشی خانه به خانه از ۱۴۰ منزل افراد را بازداشت کرده‌اند. همچنان شماری دیگر در شهرهای انقره، ازمیر و در شانلی‌اورفا در نزدیکی مرز با سوریه بازداشت شده‌اند. در جریان این عملیات شماری از اعضای شاخه جوانان «حزب کارگران کردستان» (پ‌ک‌ک) و همچنان گروه چپ‌گرای موسوم به «جبهه آزادیبخش مردم ترکیه» بازداشت شدند. در یک حمله دیگر، پولیس یک عضو «جبهه انقلابی آزادی خلق» را در استانبول با ضرب گلوله به قتل رسانید.

محاکمه دیکتاتور چاد، الگویی برای رسیدگی به جنایات جنگی در افغانستان

حسین حبری، رئیس جمهور سابق چاد که متهم به جنایت علیه بشریت، شکنجه و جنایت جنگی است در محکمه‌ای در داکار، پایتخت سنگال، تحت محاکمه قرار گرفت. محاکمه او حاصل ۲۵ سال تلاش و دادخواهی است که توسط متضررین و بازماندگان قربانیان صورت گرفت.

حسین حبری (Hissène Habré) به تحریک فرانسه با یک کودتای نظامی در ۱۹۸۲ قدرت را در دست گرفت. رژیم مستبد حبری اعضای بسیاری از گروه‌های قومی چاد را تحت تعقیب قرار داده به قتل رسانید. او مسئول قتل نزدیک به ۴۰هزار انسان و شکنجه دوصد هزار نفر دیگر قلمداد گردیده است. در طول حاکمیتش، او از حمایت امریکا و فرانسه برخوردار بود. امریکا به علت داشتن تضاد شدید با رهبر لیبی معمرالقذافی، که در همسایگی چاد قرار دارد و مناسبات پرتنشی باهم داشتند، از این دیکتاتور حمایت می‌نمود تا از این طریق لیبی را دچار بی‌ثباتی سازد. سازمان «دیده‌بان حقوق بشر» در گزارشی می‌نویسد که امریکا با وجود اطلاع از قساوت پولیس مخفی چاد، به آموزش و تجهیز آن ادامه داد و کمک‌های فراوان مالی و تسلیحاتی به رژیم حبری نمود. دونالد نورلند (سفیر امریکا در چاد از ۱۹۷۹ الی ۱۹۸۱) به «دیده‌بان حقوق بشر» گفته است: «سی.آی.ای شدیدا در به قدرت رسانیدن حبری دخیل بود و من نمی‌توانم تصور کنم که آنان از آنچه در آنجا می‌گذشت بی‌خبر بودند.»

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 188 نفر