دستان خونین آسترالیا در افغانستان
- رده: مقالات
- نویسنده: سمیر
- منتشر شده در شنبه، 20 سرطان 1394
درپی اشغال افغانستان بوسیله امریکا و ناتو، بیش از ۴۰ کشور با درنظرداشت منافع خود و گسترش نفوذ خارجی شان پا در رکاب امریکا گذاشتند. به این ترتیب افغانستان مانند لاشه بجا مانده در میدان جنگ میان آنان تقسیم گردید. آلمانها به شمال دل بستند، انگلیسها کشتزارهای کوکنار را در هلمند آبیاری نمودند، ایتالویها هرات را تحت سیطره خود گرفتند و بالاخره سرنوشت ارزگان بدست آسترالیا افتاد. درین میان امریکایی ها یکهتاز میدان بودند، همیشه و در همه جا حضور دارند، شرق، غرب، شمال و جنوب نمیشناسند و دستان خونین شان تا حال جان دههاهزار هموطن ما را گرفته است.
هر یک از کشورهای اشغالگر در ساحات تحت قیمومیت شان روزهای سیاهی برای مردم آفریده اند. آنان پروژههای کوچک و روبنایی را برای اغفال مردم زیر دست گرفتند، اما در خفا با سرمایهگذاری روی بیرحمترین جنایتکاران خواستند پس از بازگشت به خانه هنوز بتوانند با سرنوشت مردم دردیده ما بازی کنند. در کنار فربه ساختن جنگافروزانی چون عطا، قومندان رزاق، اسدالله خالد، خانواده حاجی قدیر و سایر مهرههای خونآشام؛ آسترالیا نیز از دیگران عقب نمانده و فردی بنام مطیعالله خان را بر گردههای مردم ارزگان سوار ساخت. شاید تعدادی او را تنها به عنوان قومندان امنیه ارزگان بشناسند که بطور مرموزی به تاریخ ۱۹ مارچ ۲۰۱۵ در کابل کشته شد. اما صلاحیتهای او تنها در محدوده این سمت نبود. او همهکاره ارزگان و به گفته مردم امپراتور ارزگان بود. اما او چگونه و با حمایت چه کسانی توانست حلقه مافیایی خود را بوجود آورد؟ واقعا مطیعالله کی بود؟
مطیعالله
در سال ۲۰۰۱ مطیعالله یک راننده تکسی بود. او بعد از آشنایی با نیروهای خارجی بويژه نیروهای امریکایی و آسترالیایی توانست حمایت آنان را جلب نموده و دست به تشکیل یک گروه مسلح بزند. نیروهای آسترالیایی پول هنگفت در اختیار او میگذاشتند تا بتواند به یک جنگسالار قدرتمند در جنوب تبدیل شود. نشریه آسترالیایی «ده ایم نتورک» (The Aim Network) در مقالهای زیر عنوان «حفظ دیوانگی: چگونه آسترالیا از یک جنگسالار در افغانستان حمایت کرد» به تاریخ ۱۵ اپریل ۲۰۱۵ مینویسد:
«در مدت کوتاهی او از یک راننده تکسی به میلیونر مبدل شد که مسوولیت تامین امنیت کاروانهای ناتو را بر عهده داشت. با وجود تخطیهای بیشمار حقوق بشری از جانب وی، او بحیث قوماندان امنیه ارزگان گماشته شد. ما قراردادهایی را با ارتش شخصی او که بنام کندک امنیت ارزگان یاد میشود عقد کردیم تا خدمات امنیتی را برای پایگاههای ما فراهم سازد.»
روزنامه «نیویارک تایمز» بتاریخ ۵ جون ۲۰۱۰ در مطلبی به قلم دیگستر فلکنز مینویسد:
«مطیع الله برای حفظ امنیت شاهراه پول دریافت میکند. افراد او در مقابل هر موتر بزرگ ۱۲۰۰ دالر و برای موترهای خورد ۸۰۰ دالر بدست میآورند. به گفته یکی از یاورانش او ماهانه درآمدی در حدود دونیم میلیون دالر دارد. رقمی نجومی برای کشوری که با فقر دست و گریبان است.»
در کنار امریکا و آسترالیا، دولت افغانستان نیز یکی از حامیان مالی مطیعالله بشمار میرفت. در مطلب فوقالذکر میخوانیم:
«دولت افغانستان نیز بخشی از مصارف افراد مربوط به مطیعالله را میپردازد. بر اساس تفاهمی که میان او و وزارت داخله صورت گرفته، دولت مصارف ۶۰۰ نفر از دسته جنگجویان ۱۵۰۰ نفری مطیعالله به شمول خودش را بر عهده دارد، با آنکه نیروهای او زیر کنترول دولت نیستند.»
هرچند «نیویارک تایمز» تعداد افراد مسلح او را ۱۵۰۰ ذکر نموده، اما با کشته شدن او در ۲۰۱۵ معلوم گردید که حداقل ۳۰۰۰ فرد مسلح در اختیار داشته است. به کمک تفنگداران جنایتکارش، او دونیم میلیون دالر در ماه را از طریق سرقت در شاهراهها، اختطاف، قاچاق مواد مخدر و اخاذی بدست میآورد. یک بار او مخالفانش را هشدار داده بود که میتواند با خریداری یک انتحاری از پولی که ارتش آسترالیا برایش میدهد آنان را از بین ببرد. در اسناد فاش شده بوسیله سایت افشاگر «ویکیلیکس» از مطیعالله به عنوان یک قاچاقبر مواد مخدر و جنگسالار متمول یاد میشود. استخبارات آسترالیا میدانست که او یکی از جنایتکاران جنگی فاسد است، اما با وجود آن، در نتیجه تلاشها و حمایتهای ارتش و استخبارات آسترالیا او به عنوان قومندان امنیه ارزگان توظیف شد.
مطیعالله در کنار اینکه یکی از متحدان قابل اعتماد ارتش آسترالیا بود، روابط پنهانی با قوماندانان طالبان نیز داشت. در حقیقت او نقش رابط را میان طالبان، نیروهای امریکایی و آسترالیایی بازی میکرد. آسترالیاییها بدون اینکه دولت افغانستان را در جریان بگذارند، تعدادی از افراد وفادار به مطیعالله را برای آموزشهای نظامی به شهر سیدنی بردند. آسترالیاییها به کسانی نیاز داشتند که بتوانند منافع شان را در منطقه حفظ کنند. شکنجه، کشتار بیگناهان، دزدی و دهها جنایت دیگر کوچکترین ارزشی برایشان نداشت. نیروهای خارجی به او جرات این را داده بودند تا در هر مورد مداخله کند و به هر ددمنشی دست یازد. با آنکه خودش قومندان حفظ امنیت شاهراه بود، اما برای والی و سایر مقامات ولایت تعیین تکلیف میکرد. والیهایی را که به میلش میبودند قبول میکرد، در غیر آن کسی توانایی ایستادن در مقابل او را نداشت.
ملیار صادقزاده، خبرنگار بی.بی.سی که از نزدیک با او ملاقات کرده در مقالهای که به تاریخ ۲۱ مارچ ۲۰۱۵ در سایت فارسی بی.بی.سی نشر شده مینویسد:
«مطیعالله پذیرفت که با تعیین والیها در ارزگان از سوی حکومت مرکزی مشکل دارد. به باور او حکومت در بیشتر موارد افراد فاسد را بدون مشورت با بزرگان محلی تعیین میکند. عبدالحکیم منیب و اسدالله همدم دو تن از والیان ارزگان یکی پی دیگر از سمت این ولایت کنار رفتند. در جولای ۲۰۰۹ به مطیعالله در اقامتگاهش گفتم که میخواهم با اسدالله همدم والی شما مصاحبه کنم، او کجا است؟ مطیعالله گفت: "او کمونیست بود اینجا کار نتوانست و فرار کرده. من به جایش حاجی خدای رحیم، معاون ولایت را سرپرست تعیین کردهام."
من از فرمانده مطیعالله خواستم که برای انجام مصاحبه با سرپرست ولایت کمک کند. او به برادرش دستور داد که سرپرست ولایت را از مزرعهاش به مهمانخانه بیاورد. از حاجی خدای رحیم معاون و سرپرست این ولایت پرسیدم که آیا این حقیقت دارد که شما یک دهقان هستید و حالا هم از مزرعه خود آمدید؟ گفت: "بلی من دهقان هستم. امسال نیز گندم، جواری و ماش کاشتیم. حاصل بادام خود را هم به تازگی برداشتم." از او در مورد فعالیتهای فرمانده مطیعالله پرسیدم گفت: "مطیعالله خان ستون فقرات امنیت ارزگان است. "»
او رابطه خوبی با احمد ولی کرزی نیز داشت. این روابط به او امکان آنرا فراهم میساخت تا دست به هر جنایتی بزند. چون حمایت محلی، حکومتی و حتی بینالمللی را با خود داشت. نشریه «گرین لیف ویکلی» در نوامبر ۲۰۱۰ در مطلبی زیر عنوان «مطیعالله خان: مرد ما در ارزگان» واقعهای را نقل میکند که چگونه افراد مطیعالله به یک نشست بزرگان در قندهار یورش برده و تعدادی را به گلوله بستند.
«اوج بیرحمی مطیعالله در یک قتل عام که به تاریخ ۱۸ جولای ۲۰۱۰ اتفاق افتاد نمایان شد. به گزارش روزنامه آلمانی «دی پیرس»، نیروهای مطیعالله به گونه ناگهانی در یک نشست ۸۰ نفره در ولسوالی شاه ولی کوت قندهار حمله نمودند. در همان نخست ۵ نفر را به گلوله بستند، سپس ۷۵ نفر دیگر را با ضربات چاقو از بین بردند.
به گفته محمد داود ولسوال چوره، آنان این افراد را شکنجه نموده به شانه و پاهای شان با چاقو زدند. سپس مواد کیمیاوی را به روی اجساد آنان ریختند تا هویت شان شناخته نشود.»
تعدادی از افراد مطیعالله که بوسیله نیروهای آسترالیایی آموزش دیده بودند، یکجا با آنان در میدان جنگ حضور مییافتند. این افراد حتی یونیفورم ارتش آسترالیا را به تن نموده و بیرق آن کشور را با خود حمل میکردند.
آسترالیا مانند سایر نیروهای اشغالگر زیر نام «مبارزه علیه تروریزم» و «حقوق بشر» به افغانستان هجوم آورد. اما با سرمایهگذاری روی پستترین جنایتکاران، بزرگترین خیانت را درحق مردم ما انجام داد.
بعد از ترور جان محمد خان، برادرزاده و دامادش مطیعالله به قدرت رسید. حال در نتیجه اختلافات داخلی و تضاد منافع شان او را نیز از میان برداشته و برادرش بنام رحیمالله را به آن سمت گماشتند. همچو جنایتکاران بدون تصفیه با گذشته یکی پی دیگری به زبالهدانی تاریخ فرستاده میشوند، اما پس از مرگ شان لقب قهرمان بخود گرفته و شاخ و برگ خانوادگی شان پهنتر میگردد. به امید روزی که هر کدام این جانیان در یک محکمه مردمی در مقابل اعمال شان پاسخگو بوده و تا درسی باشد برای هم مسلکان بعدی شان.