بزرگداشت از «روز جهانی محو خشونت علیه زنان» بدون آموختن از خواهران میرابال بیمعنا است
- رده: مقالات
- نویسنده: احمر
- منتشر شده در سه شنبه، 04 قوس 1393
۲۵ نومبر بهعنوان «روز جهانی محو خشونت علیه زنان» شناخته میشود و معمولا نهادهای «جامعه مدنی» برنامههایی به این مناسبت راهاندازی میکنند. امروز که بازار «جامعه مدنی» و انجیوها در افغانستان گرم است و کوشش میشود که هر کارزار جهانی را بوزینهوار تقلید کنند، اما کمتر یا حتا هیچ به پیشینهی سیاسی این روز بخصوص در افغانستان پرداخته نشدهاست.
در ۱۷ دسمبر ۱۹۹۹، سازمان «ملل متحد» ۲۵ نومبر را پس از ۱۸ سال تلاش فعالان حقوق بشر که در ۱۹۸۱ آغاز گردیده بود، رسما بهحیث روز جهانی محو خشونت علیه زنان قبول کرد. این روز بهمناسبت یادبود سالروز ترور «خواهران میرابال» در جمهوری دومینیکن که به دستور دیکتاتور نظامی این کشور به نام رافایل لینیداس تروخیو به قتل رسیده و به نماد دفاع از حقوق زنان مبدل شده بودند، انتخاب گردید.
خواهران میرابال، که وجدان بلند و مبارزه و جانباختن حماسی شان مبنای «روز جهانی محو خشونت علیه زنان» گردید.
از راست به چپ: ماریا آرژنتینا، ماریا ترسا و پاتریا مرسدس
از ۱۹۳۰-۱۹۶۱، مردم جمهوری دومینیکن تحت استبداد رژیم فاشیست و دیکتاتور رافایل تروخیو، که یک دستنشانده امریکا بود، بهسر بردند. این رژیم خونخوار عامل کشتار ۵۰۰۰۰ شهروند این کشور است. رژیم تروخیو فقط در اکتوبر ۱۹۳۷، ۲۵۰۰۰ دومینیکنهای افریقاییتبار را که از هائیتی به اینجا مهاجر شده بودند، به قتل رسانید که به «قتلعام جعفری» مسما است. گفته میشود که عساکر دومینیکن بته جعفری را به این شهروندان نشان میدادند و فقط شیوه تلفظ واژه «جعفری» سرنوشت شان را تعیین میکرد، عین کاری را که حزب وحدت در جریان جنگهای تنظیمی در کابل با نشاندادن «قروت» میکرد.
رژیم هر صدای مخالف را با شکنجه و کشتار بدرقه مینمود. تا این که در جنوری ۱۹۵۹، چند تن از فعالان سیاسی مانند مانویل تاباریز، لیندرو گوزمن و خواهران میرابال (Mirabal Sisters) هر یک پاتریا مرسدس، ماریا آرژنتینا و آنتونیا ماریا ترسا با الهام از سقوط دیکتاتورهای امریکای لاتین همچون فولجینسیو باتیستا در کیوبا و مارکوس پاریز خامینیز در ونزوئلا، کارزار سیاسی مخفی را علیه رژیم تروخیو آغاز نمودند. بعدها خواهر چهارم شان بلجیکا آدلا نیز به آنان پیوست. در ۱۴ جون ۱۹۵۹، گروهی از دومینیکنهای تبعیدی با حمایت دولت کیوبا، به جزیره دومینیکن حمله نمودند ولی توسط نیروهای نظامی تروخیو سرکوب شدند؛ افراد دستگیرشده با بدترین شیوه ممکن شکنجه و به قتل رسیدند. در نتیجه، کارزار داخلی علیه رژیم تروخیو در همبستگی با انقلابیون، نامش را «جنبش چهارده جون» گذاشت. در این میان، خواهران میرابال نام مستعار «پروانهها» را برای هر سه تن شان انتخاب کردند.
رافایل تروخیو، رییسجمهور دستنشانده امریکا و دیکتاتور خونخوار دومینیکن
قساوتهای رژیم تروخیو باعث شد که گروه وسیع جامعه بخصوص محصلان و حتا محصلانی که پدران شان در نیروی نظامی تروخیو مصروف سرکوب مبارزان بودند، به جمع «جبنش چهارده جون» بپیوندند. این جنبش جنایات رژیم بخصوص کشتار مبارزان را با پخش شبنامه افشا مینمود؛ به جلسههای مخفی در میان محصلان میپرداخت و شیوه استفاده سلاح و ساختن بم را میآموختند. شعار جنبش مذکور دموکراسی، تغییر رژیم و تغییرات اقتصادی بود.
پس از مدت کوتاهی، رژیم از وجود جنبش آگاهی یافت و شروع به دستگیری و سرکوبش نمود. اعضای جنبش در زندان ویژهای که به «۴۰» مشهور بود، فرستاده میشدند و برای اقرار و افشای هویت رفقای شان تا دم مرگ شکنجه میشدند. دو خواهر میرابال، ماریا ترسا و ماریا آرژنتینا، نیز زندانی گردیدند. از سوی دیگر، اعضای جنبش به افشای جنایات رژیم علیه زنان و محصلان زندانی پرداخت و باعث گردید که مردم دومینیکن انزجار شان را برضد رژیم مستبد اعلام نمایند. کارزارها و فشارهای جهانی در مقابل رژیم تروخیو آغاز گردید تا این که دو خواهر میرابال آزاد شدند ولی شوهران این سه خواهر که عضویت «جنبش چهارده جون» را داشتند، در زندان ماندند.
ظاهرا رژیم سفاک تروخیو، خواهران میرابال را آزاد نمود لیکن در ۲۵ نومبر ۱۹۶۰، زمانی که هر سه خواهر میرابال برای دیدار شوهران دربند شان رفته بودند، در برگشت از موتر شان توسط افراد تروخیو به سمت کشتزارها کشانیده میشوند و در پناه علفها با ضربات چوب کشته میشوند. پس از آن، جسدهای این سه خواهر به داخل موتر حامل شان گذاشته میشود و موتر را از فراز کوه به پایین پرتاب میکنند تا جنایت شان را زیر نام تصادم ترافیکی پنهان کنند.
پوستر فلم «در زمانهی پروانهها» که بر مبنای رمان با این نام ساخته شدهاست. این فلم هنری زندگی سه خواهر میرابال را به تصویر میکشد.
این فلم را از شبکه تورنت از اینجا دونلود کنید.
پس از قتل رافایل تروخیو در می ۱۹۶۱، جنرال پوپو رومان، یکی از جنرالهای رژیم، اقرار نمود که وی شخصا اطلاع داشت که ویکتور الیسینیو و پینیا ریبیرا که از افراد خاص تروخیو بودند، این جنایت را مرتکب شدهاند.
برای سالیان متمادی، کسی حرفی از خواهران میرابال نمیزد و اظهار نام شان در جمهوری دومینیکن ممنوع شده بود، تا این که پس کناررفتن خواکوین بالاگویر در ۱۹۹۶ از سمت ریاستجمهوری که یکی از همرژیمیهای تروخیو بود، در ۱۹۹۷ نصاب درسی این کشور مورد بازنگری قرار گرفت و از خواهران میرابال بهحیث قهرمانان ملی نام برده شد. تمامی لوازم بجا مانده خواهران میرابال در موزیم ملی تاریخ و جغرافیه جمهوری دومینیکن مورد نمایش قرار گرفت.
داستان حماسی و زندگی سراسر شهامت و مبارزه خواهران میرابال هرچند سالها مسکوت ماند، اما تاریخ هیچگاه قهرمانان واقعی را فراموش نمیکند، و بالاخره از خودگذری و وجدان بلند این خواهران شجاع تجلیل شایسته صورت گرفت و مبارزان در کشورهای مختلف جهان رزم آنان را سرمشق مبارزات آزادیخواهانه شان قرار میدهند.
خولیا آلوارز، رماننویس امریکایی دومینیکنتبار که داستان خواهران میرابال را از زبان خواهر چهارم شان در رمان «در زمانهی پروانهها» نوشته، درمورد ازخودگذری خواهران میرابال مینویسد:
«به قدرت پروانهها باور دارم: یک پروانه جمع سه تای دیگر، مساوی به چهار خواهر پروانه نه، بلکه چیزی بیشتر از آن میشود که جهان را تغییر میدهد. در موردش فکر کنید، چهار زن جوان از یک کشور کوچک، تمام ملت را بسیج نمودند تا از دیکتاتوری سی و یک ساله رهایی یابند، و امروز خاطرات شان به جنبش جهانی نیرو میبخشد. هنوز با خود فکر میکنم که این چنین شدهاست! سه خواهر میرابال به قتل رسیدند، ولی ناپدید نشدند. آنان پر و بال کشیدند. آنان باعث الهام رمانها، فلمها، نمایشنامهها و رقصهای هنری شدند. آنان باعث الهام سازمان ملل شدند تا ۲۵ نومبر را پایهگذاری کند و روز قتل شان بهحیث روز جهانی محو خشونت علیه زنان درآید. داستان همهجا را فرا میگیرد. پروانهها به الهامبخشیدن شان به زنان و مردان هند، افغانستان، اکوادور، یوگاندا و امریکا ادامه میدهند تا یکجا باهم برای حفاظت خواهران، مادران، دختران و مادربزرگان شان بایستند. این قدرت پروانههاست، قدرتی که وقتی شکل میگیرد که ما مردم بالهای مان را پهن کنیم و بلندتر و دورتر از آن چیزی که تصورش را میکردیم، به پرواز آییم.»
در افغانستان، متاسفانه «جامعه مدنی» ملوثشده و پروژهای آن روز ۲۵ نوامبر را زمینهای برای دریافت فند دانسته، بهصورت نمایشی تجلیل میکند ولی هیچگاهی از پیشینه این روز و قهرمانی خواهران میرابال حرفی به میان نمیآورد چون در قاموس «جامعه مدنی»شدههای دالری افغانستان، کلمات «مبارزه»، «مقاومت»، «ایستادگی در برابر استبداد» و غیره قدغن میباشند. در اینجا هرچیز و حتا مبارز استورهای چهگوارا را از مضمون آزادیخواهانه و رزمجویانه آن تهی ساخته از آنهمه بزرگیش فقط سیگارش را تقلید میکنند.
احیانا اگر از خشونت علیه زنان حرف زده میشود، این جنایات در سطح جنایت فردی تقلیل مییابد و هیچگاهی تمرکز بر این نمیشود که تبعیض و خشونت از سوی نظام حاکم بر زنان مستولی میگردد، حالانکه در کشورهای زنستیز عامل اصلی آن دولتهای فاسد شان است.
با آموختن و الهام از زنان و مردان انقلابی و مبارز جهان و ادامه راه پرافتخار آنان میتوان افغانستان نگونبخت را از وضعیت فاجعهبار کنونی به سوی آزادی، رهایی و شگوفایی سوق داد. اگر چنین نباشد، یادبود و تجلیل از «روز جهانی محو خشونت علیه زنان» صرف برای نمایش، در واقع خیانت به یاد و راه و رسم خواهران میرابال و دیگر زنان مبارز جهان خواهد بود و بس.