تاریخچه تجاوز و بربریت ارتش امریکا در پاناما
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در شنبه، 17 اسد 1394
پس از آنکه دولت امریکا در جنگ ویتنام با شکست ذلتبار روبرو شد به سان مار نیمجان در صدد انتقام برآمد و تلاش نمود تا کشورهای ضعیف و کوچک را نشانه گرفته آنان را تحت تسلط خود درآورد. این کشور اشغالگر به تاریخ ٢٠ دسامبر ١٩٨٩ با ٢٧٠٠٠ الی ٣٠٠٠٠ عسکر بر پاناما حمله نموده آنرا اشغال کرد.
علت اصلی تهاجم امریکا بر پاناما کنترول کانال مهم آن کشور بود. از راه «کانال پاناما» امریکا حاکمیت عام و تام بر دو بحر داشت و میتوانست در مدت کم بر کوبا، چین و دیگر کشورهایی که در آنزمان امریکا از آنان هراس داشت حمله کند و یا خطر حمله را دفع نماید. پاناما تا سال ١٩٨٩ نزدیک به ٦ بار مورد تهاجم نظامی امریکا قرار گرفته بود. در سال ١٩٠٣ دولت امریکا کانال پاناما را (که اقیانوس اتلانتیک و آرام را باهم وصل میکند) که کلمبیا قرارداد حفر و اعمار آنرا به عهده گرفته بود به زور و ترعیب دزدید. امریکا در سال ١٩٠٤ کار اعمار کانال پاناما را آغاز و در ١٩١٤ آنرا تکمیل کرد. این کشور بخاطر تخلیه منطقه کانال از سکنه ابتدا به پخش پرازیت تب زرد پرداخت و به تعقیب آن ١٨ پایگاه نظامی تاسیس کرد. در این مدت تمامی روسای جمهور پاناما با مداخله مستقیم امریکا انتخاب میشدند. در سال ۱۹۷۸ جیمی کارتر رییس جمهور وقت امریکا با امضای قراردادی با عمر ترخیو رییس جمهور پاناما وعده سپرد تا پایان سال ١٩٩٩ نیروهای امریکایی از آنکشور بیرون شده کنترول کامل کانال به مردم پاناما انتقال یابد.
جنایات عساکر امریکایی در پاناما
در سال ۱۹۸۰ با رویکار آمدن رونالد ریگان در امریکا، او مخالفت علنیاش را با این قرارداد اعلان نموده کانال را مالکیت امریکا خوانده به ترخیو هشدار داد که دست از تلاش برای ملی ساختن آن بردارد. عمر ترخیو در سال ۱۹۸۱ در یک سانحه هوایی کشته شد که گفته میشود طیاره او توسط سی.آی.ای انفجار داده شد. با ترور ترخیو قدرت به دست مانوئل نوریگا دیکتاتور خونخوار و قراردادی سی.آی.ای افتاد. این فرد مستبد تعلیمات نظامی و شکنجه زندانیان را در آموزشگاه بدنام «مکتب قاره امریکا» دیده بود. از سال ١٩٥٥ الی ١٩٨٦ مانوئل نوریگا به شکل منظم از سی.آی.ای سالانه ١٠٠٠٠٠ دالر بخاطر جاسوسی دریافت مینمود. پس از به قدرت رسیدن نوریگا، امریکا پول و اسلحه را به شبهنظامیانی که علیه ساندنیستها در نیکاراگوائه میجنگیدند از طریق این کشور انتقال میداد.
عساکر امریکایی خانههای چوبی مردم را نخست بمباردمان و بعد اجساد را به آتش میکشیدند.
مرد پاناماای که مورد بازپرس سرباز امریکایی قرار گرفت و بعداً به قتل رسید.
نوریگا در عین زمان به اشاره امریکا با کارتلهای مواد مخدر رابطه تنگاتنگ داشت. کوکائین و دیگر مواد مخدر از طریق این کشور به امریکا و اروپا انتقال مییافت. این قراردادی سی.آی.ای بعدها از اوامر امریکا سرپیچی میکرد و دولت امریکا بخاطر حفظ هژمونی و کنترولش بر کانال، نوریگا را به قاچاق مواد مخدر و پولشویی متهم کرد و با حمله نظامی او را دستگیر و به بهانه آشنای «حفاظت از جان مردم، مراقبت از املاک امریکا و دفاع از دموکراسی» باشندگان بینوای آنکشور را با خاک و خون یکسان کرد. در اولین اقدام، آنان گدیگک دستنشانده خود به نام گویلرمو اندرا (Guillermo Endara) را در یکی از پایگاههای نظامی خود سوگند وفاداری دادند و به حیث رییس جمهور پاناما انتصاب نمودند. نوام چامسکی مینویسد: «یک شاه وحشی از خط دوستی عبور و به یک دشمن و خلافکار تبدیل شد درست زمانیکه او جنایت استقلالخواهی نمود.»
بمباردمان پاناما توسط بمب افگنهای F-117A امریکا
دولت امریکا تحت ریاست جمهوری بوش پدر با استفاده از مدرنترین و ویرانگرترین اسلحه مردم پاناما را به مدت دو هفته به شکل وحشیانه بمباردمان نمود. در این جنگ برای اولین بار بمب افگنهای F-117A که آنزمان کشندهترین طیاره جنگی به شمار میرفت، آزمایش گردید. در دو روز نخست بیش از ١٠ هزار تن را که عمدتاً باشندگان محلههای فقیرنشین مثل ایل-کولیرلو (El Chorillo) بودند، با خاک و خون یکسان کردند. عساکر امریکایی خانههای چوبی مردم را نخست بمباردمان و بعد اجساد را به آتش کشیدند. شهرهای سان میگولیتو، کولن و ایل-کولیرلو کاملاً از بین رفتند. آنان کارگران، رییسهای اتحادیههای کارگری و معلمان را نشانه میگرفتند چون تصور میکردند که ایده کمونیزم در بین این طبقات و اقشار نفوذ کرده و آنان را خطر جدی به امریکا میپنداشتند. قتلعام و بمباردمان بر این مناطق آنچنان سنگین بود که مردم به آن لقب «هیروشیمای کوچک» دادند. گفته میشود در این حمله برعلاوه کشتن و زندانی کردن هزاران پانامایی، بیش از یک میلیارد دالر خساره مالی نیز به این کشور وارد گردید.
جوانتسکو (Juantxu Rodríguez)
عساکر امریکایی پس از قتلعام، اجساد را در بکسها و خریطههای پلاستکی انتقال دادند، به آتش کشیدند و یا بدون شناسایی در گورهای جمعی دفن کردند. به همین دلایل آمار دقیق قربانیان این تجاوز تا هنوز معلوم نیست. عساکر امریکایی مردم نادار پاناما را استخدام میکردند تا اجساد را به گورها انتقال دهند. در روزهای نخست تهاجم به هیچ خبرنگار اجازه ورود به پاناما داده نشد و خبرنگارانی که برای مستندسازی این جنایات تلاش میکردند از سوی عساکر امریکایی هدف تیراندازی قرار میگرفتند.
مارجوا توریس (Maruja Torres) خبرنگار اسپانیوی خاطرات خود را از روز تهاجم امریکا بر پاناما چنین شرح میدهد:
«عسکر جوان امریکایی صدا کرد عقب بروید!... ما میخواستیم وسایل خود را از هوتل بگیریم، او توجه نکرد. هوتل توسط عساکر امریکایی محاصره شده بود.... در آنجا هیچ پانامایی وجود نداشت، تنها ژورنالیستان بیدفاع بودند. جوانتسکو (Juantxu Rodríguez) به سمت هوتل دوید و عکس میگرفت ولی ما عقب موتر پنهان شدیم. جوانتسکو هرگز برنگشت.»
«کمیسیون حقوق بشر امریکای مرکزی» با همکاری «کمیسیون حقوق بشر پاناما» گزارشی تهیه نموده که در آن جنایات دولت امریکا در پاناما را مستندسازی کرده است. در این گزارش آمده که عساکر امریکا عمداً غیرنظامیان را هدف قرار میدادند و خانههای شان را به آتش میکشیدند. یکتن از شاهدان عینی به این سازمان میگوید:
«من و شوهرم در منزل ١٤ یک ساختمان بودیم. هلیکوپترهای امریکایی بر تعمیر ما شلیک میکردند... ما در اتاق دربسته پنهان شدیم تا گلوله به ما اصابت نکند ولی در آنجا نیز در امان نبودیم. چند دقیقه بعد یک عسکر امریکایی در بلندگو اعلان کرد که در ده دقیقه آنجا را تخلیه کنید در غیر آن ما بمباردمان را دوباره آغاز میکنیم. برق نبود، لفت هم کار نمیکرد. ما از راه زینه با لباس خواب به سرعت پایین شدیم. هیچ چیزی با خود گرفته نتوانستیم. آنان به ما اجازه ندادند تا لباس و دیگر اشیای خود را بگیریم. هنوز تعمیر تخلیه نشده بود که فیر دوباره شروع شده و تعداد زیادی را دیدیم که پیش چشمان ما جان دادند و در آتش سوختند. کنار تعمیر ما یک ساختمان نیمهکاره بود که یک مرمی هم به آن اصابت نکرده بود. ما فهمیدیم که آنان میخواهند غیرنظامیان را بکشند.»
عساکر امریکایی عمداً وسایل نقلیه مردم عادی را هدف قرار میدادند که در یک مورد بس حامل ٢٦ مسافر را با بمب از بین بردند.
عساکر امریکایی عمداً وسایل نقلیه مردم عادی را هدف قرار میدادند که در یک مورد بس حامل ٢٦ مسافر را با بمب از بین بردند. این سربازان درندهخو امدادگران صلیب سرخ و داکتران را نمیگذاشتند تا زخمیها را مداوا کنند. به آنان تا سه روز اجاره ورود به مناطق بمباردمانشده داده نشد. یکتن از کارمندان صلیب سرخ به «کمیسیون حقوق بشر امریکای مرکزی» گفت:
«آنان (امدادگران) به شفاخانه برگشتند و گفتند که عساکر امریکایی بر آمبولانس فیر میکنند. درحالی که در چهار سوی موتر به وضاحت آمبولانس نوشته شده بود. آنان این کار را اشتباهی نمیکردند. کارمندان گفتند بسیار خوشبخت بودند که زنده برگشتند.»
یک داکتر دیگر میگوید:
«به تاریخ ٢٢ دسامبر ١٩٨٩ ما اخطاریه نیروهای امریکایی را از طریق صلیب سرخ دریافت نمودیم که اگر به آنان اجازه تلاشی شفاخانه را ندهیم آن را بمبارد خواهند کرد. عساکر به دنبال سلاح آمده بودند ولی در شفاخانه هیچ اسلحه به دست شان نیامد. آنان به مردهخانه رفتند و اجساد را با برچه تفنگ میزدند تا مبادا زنده باشند.»
یکتن دیگر از شاهدان عینی میگوید:
«از راه اپارتمانهای بمباردمان شده به سوی پناهگاههای خود میرفتیم...در راه توتههای بدن انسانها را دیدیم. اجساد هر سو افتیده بودند. ما آنرا جمع نموده بالای یکدیگر قرار دادیم و فکر کردیم که همهی اینان کشته شده اند ولی متوجه شدیم که بعضی شان حرکت دارند. اجساد تکه تکه شده بودند و فکر میکنم که تانکهای امریکایی بالای شان عبور کرده بود.»
گورهای دستهجمعی در پاناما
با آنکه هزاران تن در گورهای نامعلوم دستهجمعی مدفون شدند و اجساد دیگر توسط مواد کیمیاوی حریق گردید ولی بازهم سردخانههای ٦ شفاخانه پر از اجساد بودند. با این وجود دولت امریکا و وزارت دفاع آن کشور با بیشرمی اعلام کرد در عملیات (Just cause) تنها ٢٠٠ تن کشته شدند. شاهدان عینی که با «کمیسیون حقوق بشر امریکای مرکزی» گفتگو نموده اند میگویند رقم ٢٠٠ خندهآور است. یک تن میگوید:
«من دوبار به سردخانه شفاخانه رفتم تا اعضای فامیلم را شناسایی کنم. هر دوبار دیدم که سردخانه پر از مردههاست. اجساد روی یکدیگر قرار داشتند. هیچ جای خالی وجود نداشت. روکها و روی زمین پر از مرده بودند. عساکر امریکایی هر روز صبح و چاشت موترها را از اجساد پر نموده در منطقه "جوان دیاز" دفن میکردند. آنان در هر موتر ٥٠ جسد را انتقال میدادند.»
چون سردخانهها پر از اجساد بود، نظامیان روزانه از طریق رادیوها و تلویزیونها اعلان میکردند که به شفاخانهها تشریف بیاورید و عزیزان خود را شناسایی نموده با خود ببرید. در بسیار موارد آنان اجساد را آتش میزدند که شناسایی آن مشکل بود.
در کنار اینکه جنگافروزان امریکایی هزاران پانامایی را از دم تیغ کشیدند، بیش از ٦٠٠٠ تن را دستگیر و زندانی کردند. رهبران اتحادیهها دستگیر و تحت فشار قرار میگرفتند تا از حکومت دستنشانده حمایت کنند و رهبران سیاسی به شکل متواتر به مرگ تهدید میشدند تا از اعتراض و بسیج مردم دست بردارند. سربازان امریکایی خانههای مردم را به شکل غیر قانونی تلاشی میکردند و اقامتگاه کسانی که مخالف تجاوز امریکا بودند به آتش کشیده میشد. حدود دههزار کارگر پانامایی را که به گفته آنان مبارز و چپ بودند از سکتورهای دولتی و خصوصی برکنار کردند.
اجساد در یکی از سردخانههای پاناما
دو هفته بعد از حمله نظامی امریکا بر پاناما، شبکه تلویزیونی «سی.بی.اس نیوز» برنامهی گمراهکننده و فریبندهای را پخش کرد تا به مردم امریکا طوری تداعی نماید که پاناماییها از حمله امریکا راضی هستند. این شبکه یک نظرسنجی کاذب به راه انداخت که گویا ٨٠ درصد مردم پاناما از تهاجم نظامی امریکا راضی هستند. «نیویارک تایمز» نیز به تاریخ ٦ جنوری ١٩٩٠ نوشت: «مردم پاناما از دل و جان از نیروهای امریکایی حمایت نمودند.»
شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز این تهاجم را با صدور قطعنامهای محکوم نمود ولی قطعنامه توسط امریکا، بریتانیا و فرانسه «وتو» شد اما به تاریخ ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹، «مجمع عمومی» این سازمان قطعنامه دیگری با ٧٢ رای مثبت صادر و اشغال پاناما توسط امریکا را محکوم کرد.
حمله نظامی امریکا بر پاناما دهها هزار انسان کشته و زخمی و معیوب و معلول به جا گذاشت. دولت امریکا به نام حفاظت جان مردم و دفاع از دموکراسی پاناما را به سان هیروشیما تباه و ویران کرد و دیکتاتور درندهای به نام اندرا را بر گرده آنان سوار نمود که تا سالهای درازی از وحشت و بربریت او ستم کشیدند.