- توضیحات
- نویسنده: همرزم
- رده: هنر و ادبیات
گیتار من دولتمندان جنایتکار را به کار نمیآید
که آزمند زر و زورند.
گیتار من به کار زحمتکشان خلق میآید.
تا با سرود شان آینده شکوفا شود.
ویکتور خارا (Victor Jara) چهره سرشناس، شاعر، ترانه سرا، آوازخوان و گیتار نواز کشور چلی بود که طی کودتای خونین آگوستو پینوشه یکی از جلادان سرسپرده "سیا" در سال ۱٩٧۳در کنار هزاران هموطنش تیرباران شد. زندگی و مرگ حماسیاش باعث گردید که او به یک قهرمان ملی مردم چلی مبدل شود.
ویکتور خارا در سپتامبر ١٩٣٢ در روستای فقیر نشین چلی چشم به جهان گشود. اولین معلم زندگیش، مادرش بود که با سرودن شعرهای بومی و نواختن گیتار محلی، روح و روان خارا را از آوان طفولیت با ترانه های روستایی (اشعار عامیانه) و نوازندگی آشنا کرد. در ١٥ سالگی وقتی مادر مهربانش را از دست داد، خارا تنها ماند. بعد از ختم تحصیلات ابتدایی وارد رشته حسابداری گردید ولی زود رهایش کرد و در لباس مذهب درآمد تا روح بیقرارش را تسکین بخشد اما بعد از دو سال با مسایل مذهبی نیز وداع ابدی گفت و سرانجام به پوهنتون سانتیاگو در رشته تئاتر به ادامه تحصیل پرداخت و جایگاه هنری اش را یافت.
- توضیحات
- نویسنده: همرزم
- رده: هنر و ادبیات
همین که انسان، انسان نامیده شد و با گذشته حیوانیاش وداع گفت هنر نیز زاده شد و هر گاه حرف هنر و ادبیات به میان میآید لاجرم صدای پای بیعدالتی و کشمکش طبقاتی به گوش میرسد که در مسیر تاریخ تضاد های حاد طبقاتی شکاف عمیق را بین دیدگاه های مختلف هنری ایجاد نموده است.
هنر و ادبیات پویا و مردمگرا همیشه در برابر هنر و ادب درباری و ارتجاعی ایستاده و تقابل آشتی ناپذیر را متقبل شده که در پی خود خونریزی ها و فراز و نشیب های بزرگ اجتماعی را نیز پدید آورده است.
به تعبیر دقیقتر هنر بخش جدایی ناپذیر از فعالیت های بشر است که از آزمونگاه مبارزه انسان برای پیشرفت سر بدر آورده به عالی ترین صورت، زندگی و کشمکش انسان را منعکس و بازگو میکند و یا «هنر یکی از اشکال آگاهی اجتماعی و جزیی از روبنای سیاسی است، از هستی اجتماعی نشئت گرفته نقش موثر و فعال در روند تکاملی جامعه و تغییر آن دارد». هنر متعهد در سیر تکاملی خود با همه کم و کاستی های زندگی و موانع بازدارنده حکمفرمایان در جدل بوده و به سوی فردای بهتر در حرکت است.
- توضیحات
- نویسنده: احمر
- رده: هنر و ادبیات
استاد شاه ولی ولی مشهور به «ترانه ساز» از هنرمندان وطندوست و آزادیخواه افغانستان بود. او در سال ١٩٢٧ میلادی متولد شد. پدرش، شاه محمد ولی خان دروازی، یکی از مشروطه خواهان مبارز و آگاه، وزیر خارجه و نایب السلطنه شاه امان الله خان بود که در زمان رژیم مستبد نادر خان به جرم آزادیخواهی و همکاری با امان الله خان اعدام شد.
با اعدام پدر، ترانه ساز از درس و تحصیل بنابر آزاد اندیشی و پیوندش با خانواده سیاسی مخالف رژیم نادرشاهی، محروم گردید. بعدها به تحصیل مسلکی موسیقی پرداخت و در کنار فضل احمد «نینواز» به یکی از آهنگسازان و تصنیف نویسان شهیر افغانستان مبدل گشت که آهنگ های ماندگاری از او به جا مانده است.
- توضیحات
- نویسنده: همرزم
- رده: هنر و ادبیات
تو باور کن ای همرزم که هیچگاه شور ما خاموش نخواهد شد
اگر در کوته قلفی یا هواکش های سرد و تر بیاندازند
بلند غوغا خواهیم کرد
و ما آن سرکشان حماسه سازانیم
که فریاد های ما خاموش نخواهد شد
سلطان احمد «سهراب» در ١٣٣٣ در كابل به دنیا آمد. مکتب ابتدایی را در ولایات بامیان، پروان و کابل خواند و در ١٣٤٦ شامل لیسه حبیبیه شد. دوره ثانوی تحصیل او مصادف با دهه چهل افغانستان بود که رژیم ظاهرشاه برای جلوگیری از خشم فروخورده توده های استبداد دیدهی ما به دموکراسی نیم بندی گردن نهاد. درین مرحله که یکی از درخشان ترین دوران مبارزات روشنفکری افغانستان بحساب میآید احزاب و سازمانهای مختلف با گرایشات متفاوت شکل گرفتند و سهراب جوان تحت تاثیر همین اوضاع مثل هزاران روشنفکر دیگر به مبارزه و سیاست رو کرد.
- توضیحات
- نویسنده: مجید احمدی
- رده: هنر و ادبیات
ادبیات فولکلوریک (Folklore) یکی از پربارترین گنجینه ها در فرهنگ تمامی ملل جهان است که خوشبختانه ادبیات کشورما هم ارثیه غنیای از آثار فولکلوریک را در خود دارد اما کمتر به آن پرداخته شده است. هرچند تفحص در ادبیات مردمی افغانستان نیازمند تحقیق عمیق و تلاش کافیست اما به گوشه هایی از آن در این نوشته اشاره خواهم کرد.
ادبیات عامیانه یا شفاهی که معمولا سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردد به ادبیاتی اطلاق میشود که آفریدگان آن افراد گمنام و مردم عادی بوده، هدفش انعکاس واقعیتهای اجتماعی و تلخی روزگار و یا بازتاب روح، روان و آرزوهای انسان و محیط معین شمرده میشود، دارای ساختار زبانی ساده ولی عالی بوده در قالب نظم، نثر، رقص، متل و ... جهت رهنمود، آموزش، سرگرمی در نهاد همه اجتماعات بشری، از جایگاه ویژهای برخوردار است.
- توضیحات
- نویسنده: احمر
- رده: هنر و ادبیات
در اکثر کشورهایی که استبداد در آنجا حاکمیت داشته، نسلی از هنرمندان مبارز و معترض ظهور کرده اند که هنر شان را همچون شمشیر بهخاطر مردم شان به کار گرفته با آن به جنگ بیعدالتیها رفته اند. ترکیه از کشورهایی است که هنرمندان و روشنفکران مبارز و مردمی بیشماری را در دامانش پرورش داده است. احمد کایا، آواز خوان و ترانهسرای پرآوازه کوردتبار ترکیه از زمره یکچنین هنرمندان بزرگ و مبارز بهشمار میرود که خاموشی در برابر جنایات و ستم نسبت به مردمش را ننگ دانسته تمامی عمر کوتاه اما پربارش را وقف مبارزه برای کسب حقوق تیرهروزترین لایههای جامعهاش نمود.
احمد کایا (Ahmet Kaya) در خزان ١٩٥٧ در خانوادهی کوردی ترکیه به دنیا آمد ولی شرایط سیاسی و اجتماعی این کشور زندگی کایا را همیشه به مثل خزان نگهداشت. پدرش در فابریکه نساجی شهر مالاتیا کار میکرد و زندگی فقیرانهای داشت. سه سال پس از تولد کایا، ترکیه که هنوز از فاجعه جنگ جهانی دوم سر بلند نکرده بود، شاهد کودتای نظامی بود که رییسجمهور و تمام وزیرانش را به چوبه دار فرستاد.
- توضیحات
- نویسنده: همرزم
- رده: هنر و ادبیات
باید بنای عشق نو و آرزوی نو
با دست های خود
در قلب مهر پرور انسان بپا نمود.
٢٦ اسد ١٣٥٠- زندان دهمزنگ
چند مصراع کوتاه ولی دلنشین از شاعر آزاده و ستم شکنی است که در برابر رژیم های مستبد بیباکانه تا آخرین رمق حیات مبارزه نمود. روشنفکر شرافتمند و مردمی که پس از سالها زندان، شکنجه و تلاش خستگی ناپذیر در راه آرمانهای والای انسانی سرانجام دژخیمان خلق و پرچم تیربارانش را زبونانه جشن گرفتند.
این چهره درخشان و ماندگار تاریخ معاصر جنبش دموکراتیک کشور ما عبدالاله رستاخیز مبارز، رهبر و شاعر تواناست که با تاسف آنطوریکه شایسته این شخصیت بزرگ بود، تا حال معرفی نشده است.
عبدالاله در ۲۹ حوت ۱۳۲۶ در جوار چونی قندهاری (محله قطبی چاق) فعلا مربوط ناحیه دوم هرات چشم به جهان گشود. پدرش عبدالرحیم جگرن نظامی ارتش شاهی بود و زندگی متوسطی داشت. وی لیسه عبدالرحمن جامی هرات را با درجه عالی به پایان رسانید و وارد فاکولته ادبیات و علوم بشری پوهنتون کابل شد.
دهه چهل را میتوان اوج خیزش های مردمسالار و نزول نظام های استبدادی در منطقه و جهان محسوب کرد. دولت مستبد و سرکوبگر ظاهرشاهی نیز متاثر از جو حاکم جهانی و بیداری جنبش روشنفکری، برای ادامه حیاتش تن به یک سلسله آزادی های ظاهری داد که زمینه نفس کشیدن و تحرک جنبش جوان روشنفکری را تا حدی مساعد ساخت.
- توضیحات
- نویسنده: همرزم
- رده: هنر و ادبیات
آیا پرتو نادری و همرکابانش از دیدن این صحنه سرخمی مقابل یک جنایتسالار غارتگر ذرهای احساس شرم میکنند؟
مادامیکه ملتی استقلال و آزادی ندارد، مورد تهاجم گوناگون ٤٩ کشور واقع شده، صدها لانهی جاسوسی شب و روز طرح توطئه و تباهیاش را میریزند، ویروس بنیادگرایی و طالبی در آن بیداد میکند، بیش از ٧٠ فیصد مردمش نان خوردن ندارند، تنها در زیر ساطور رژیم خونریز ایران ٢٠٠٠ پناهجویش انتظار طناب دار را میکشند و تمامیت ارضیاش در معرض هجوم تروریست های ای.اس.ای پاکستان قرارگرفته است و تمام مردم نگونبخت کشور تحت فاجعه پی فاجعه بسر میبرند، در یکچنین اوضاع سکوت و دست تسلیم بلند کردن انتهای شرفباختگی است. با تاسف بیغرضی در برابر فجایع و سر فرو بردن به دامان ژریم های مزدور و فاسد مرض ساری و جارییست که به فرهنگ به اصطلاح «شاعران مقاومت» و روشنفکران بیخاصیت وطنی مبدل شده است و امریکا و غرب هم با تمام توان مرض مهلک بیغیرتی و خنثیگری را در کشور شیوع میدهند.
- توضیحات
- نویسنده: همرزم
- رده: هنر و ادبیات
ابوالقاسم لاهوتی در سال ١٢٦٦ هـ ش در کرمانشاه ایران در یک خانواده فقیر و آزادیخواه چشم به جهان گشود، پدرش بوت دوزی میکرد و سواد اندک داشت ولی شعر های مذهبی میسرود. لاهوتی در دامن خانواده به شعر و محیط ادبی آشنایی یافت. در ١٦ سالگی به یاری مالی دوستان پدرش برای ادامه تحصیل به تهران رفت. تا ١٩ سالگی به درویشان و اشعار مذهبی گرایش داشت و خودش نیز اشعار دینی میسرود. اوج گیری جنبش مشروطه و تحولات سریع منطقه و جهان بر زندگی و روان لاهوتی اثر به سزایی گذاشت، چنانکه او با رشته های مذهبیاش وداع گفت و به صف مشروطه خواهان پیوست.
طی همین سالها با آنکه لاهوتی عضو ارتش بود اشعارش در روزنامه های "حبلالمتین" و "ایران نوین" با نام مستعار میرزا احمد الهام چاپ میگردیدند که سبب شهرت و معرفتش در بین اهل قلم شد.
زبان روان، سادگی کلام، رک گویی، قاطعیت، وطندوستی و آزادیخواهی لاهوتی که در تمام اشعارش از آغاز تا پایان با محتوا و فرم شعر جوشش مییابد وی را زبانزد محافل روشنفکری ایران کرد.
مقالات برگزیده
مقالات رسیده
هنر و ادبیات
از صفحات تاریخ ما
تعداد مهمانان حاضر: 131 نفر