برنامه ریزی اشغال دایمی افغانستان
- رده: ترجمه از منابع بیرونی
- نویسنده: استیفن لیندمن
- منتشر شده در پنج شنبه، 01 حمل 1392
منبع:
گلوبل ریسرچ،
۱۳ جنوری ۲۰۱۳
نویسنده: استیفن لیندمن | مترجم: سمیر
امریکا آمده بود که اینجا بماند. ادعای تسریع خروج نیروها یک حیله است. مقامات واشنگتن و دلالان رسانهای آنان شرح بیشتر در زمینه ارائه نمیکنند. معلومات نادرست و فریب جاگزین حقیقت میشود.
«رویترز» (١١ جنوری ٢٠١٣) زیر عنوان «اوباما؛ کرزی برای پایان دادن نقش جنگی امریکا در افغانستان به سرعت عمل میکند.» مینویسد: «اوباما برای پایان دادن به این جنگ طولانی و منفور مصمم است.»
«نیویورک تایمز» (١٢ جنوری ٢٠١٣) در مقاله «اوباما برای انتقال مسوولیت امنیتی به افغان ها تلاش میکند» مینگارد: «اوباما علاقمند گشودن یک صفحه جدید بعد از یک دهه جنگ است... با فرا رسیدن بهار امسال، نیروهای امریکایی تنها نقش حمایوی در افغانستان خواهند داشت.»
«واشنگتن پست» (١١ جنوری ٢٠١٣) در نوشتهای زیر عنوان «اوباما اعلام کرد، در بهار امسال نقش امریکا در افغانستان تقلیل خواهد یافت» مینویسد: «در نظر است یک کمیت کوچک از نیروها، بعد از ختم ماموریت رسمی امریکا پس از ۲۰۱۴ آنجا حضور داشته باشند.»
در ۱۱ جنوری، کنفرانس مشترک مطبوعاتی اوباما و کرزی بیشتر حیلهگرانه بود تا صادقانه. اوباما گفت، «انتقال مسوولیت بخوبی در جریان است.» در نظر است تا نیروهای افغان جانشین نیروهای امریکایی شوند. تا ختم ۲۰۱۴، آنان «تمام مسوولیت های امنیتی را بدوش میگیرند و این جنگ بصورت مسئولانه به پایان خواهد رسید.»
در عین حال، نیروهای امریکایی «در کنار نیروهای افغان در صورت نیاز به جنگ ادامه میدهند.» اوباما نگفت که چه تعداد ازین نیروها و با چه قوت باقی خواهند ماند.
جنگ طیارات بدون سرنشین ادامه خواهد داشت. نیروهای ویژه امریکایی و عناصر مربوط به سی.آی.ای میگویند، عملیات جستجو و نابود سازی در اولویت کاری شان قرار دارد.
در بهار ۲۰۱۳، «نیروهای ما ماموریت متفاوت خواهند داشت؛ آموزش، مشوره دهی و کمک به نیروهای افغان. این یک لحظه تاریخی و قدم دیگر در راستای حاکمیت کامل افغان ها خواهد بود.» «افغانستان ایالات متحده امریکا را بحیث یک همکار دایمی در کنار خود خواهد داشت.»
این طولانی ترین جنگ واشنگتن است. عراق و افغانستان از پر هزینه ترین جنگ های این کشور محسوب میشوند. کارشناسان اتفاق نظر دارند که عراق بصورت تصورناپذیر میجوشد. شورش در افغانستان ادامه دارد. آنان میگویند، سال ها پیش جنگ را باخته بودیم، اما هنوز ادامه دارد ولی چرا مقامات ایالات متحده توضیح نمیدهند؟
دگروال دانیل دیویس قبلا در مقالهای به این موضوع پرداخته است. او وضعیت را بصورت دقیق مورد ارزیابی قرار داده و در گزارش علنی ۸۴ صفحهایاش آنرا فاجعه بار عنوان کرد.
او میپرسد، «چه تعداد دیگر از مردان ما باید در ماموریتی جان دهند که هیچ موفقیتی در قبال ندارد؟» او در آغاز گزارش خود مینویسد:
«مقامات ارشد نیروهای نظامی امریکا مجبور اند زمانیکه در مقابل مردم و کانگریس ایالات متحده امریکا قرار میگیرند در مورد وضعیت نیروها در افغانستان به تحریف حقایق بپردازند، چیزی که واقعیت را غیرقابل تشخیص میسازد... اینگونه نیرنگ ها اعتبار ما را در برابر متحدین و دشمنان ما خدشه دار ساخته و شدیداً توانایی ما را برای رسیدن به راه حل سیاسی در جنگ افغانستان محدود میسازد.»
گزارش محرمانه او صریحتر ازین بود. او میگوید، «اگر مردم به همچو گزارش های محرمانه دسترسی پیدا کنند، آنان بخوبی به این بازی های نمایشی پی خواهند برد، آنچه که بوسیله رهبران ارشد ما برای مردم گفته میشود متفاوت از چیزیست که واقعاً پشت صحنه ها جریان دارد.... بحث، استفاده و در میان گذاشتن همچو مسایل محرمانه برایم غیرقانونی خواهد بود، روی این ملحوظ دست به این اقدام نمیزنم.»
او هزاران کیلومتر در گوشه و کنار کشور سفر کرد و با قوماندانان امریکایی، افراد تحت امر شان و عساکر پائین رتبه صحبت نمود. همچنان او با مقامات امنیتی افغان، غیرنظامیان و بزرگان قومی در افغانستان به گفتگو پرداخت. دریافت های او ازین سفر هیچگونه شباهت با سناریوی پرداخته شده بوسیله مقامات مسوول ندارند. به گفته او نیروهای شورشی «کوچکترین ساحات را که حتی در چشم رس نیروهای امریکایی و پایگاه های نیروهای آیساف هستند در اختیار خود دارند.»
از هر جایی که بازدید بعمل آورد، «وضعیت تاکتیکی آنان نهایت اسفبار بود.» دولت افغانستان نمیتواند «ابتدایی ترین نیازمندی های مردم را برآورده سازد.» اکثرا نیروهای محلی امنیتی در تبانی با شورشیان قرار دارند. دیوید امیدوار بود با دریافت های مثبت برگردد. او «شاهد عدم موفقیت در تمام سطوح بود.» افراد بلند رتبه به نیابت از دیگران سخن میگفتند. در یکی از بخش ها آرزو کرد جان به سلامت ببرد.
چرا اوباما ادامه جنگ را توضیح نمیدهد و در عوض ازین موضوع فرار میکند؟ افغانستان برای امریکا اهمیت استراتیژیک دارد، این کشور در نزدیکی شرق میانه، آسیای جنوبی و آسیای مرکزی موقعیت داشته و نقش قلب آسیا-اروپا را بازی میکند. اشغال این کشور توانایی نظامی امریکا در منطقه را بلند خواهد برد. ازین پایگاه میتوان روسیه، چین، ایران و کشور های غنی از مواد نفتی شرق میانه را هدف قرار داد. این حاکمیت مطلقه امریکا را تضمین نموده و نفوذ جهانی آنرا گسترش خواهد داد.
درین میان اهمیت چین و روسیه خیلی مهم است. کشور هایی که توانایی این ابر قدرت را به چالش میکشند. بیجنگ از لحاظ اقتصادی نیرومند است. ظرفیت اتمی و برنامه های نظامی روسیه تهدیدی در مقابل طرح های بلند پروازانه امریکا بحساب میآیند.
روسیه از نظر منابع نیز غنی است. ذخایر پهناور را در خود جا داده است. بزرگترین عرضه گاز طبیعی را در سطح جهان دارد. دیگر نمیخواهد هیچ کشور در خدمت برنامه های امریکا قرار گیرد. بدون شک اینجا آخرین خط دفاعی قرار دارد.
قریه تروک کلوچه در کنار دریای ارغنداب در قندهار که به تاریخ ٦ اکتوبر ٢٠١٠ نیروهای امریکایی با ریختن حدود ٢٥ تن بمب آنرا به مخروبه کامل مبدل کردند.
جان پیلجر در کتاب خود زیر عنوان «آزادی آینده: مقاومت در برابر امپراتوری» مینویسد:
«در تمام بحران های انسانی که تاریخ در حافظه دارد، هیچ کشور دیگر به اندازه افغانستان مورد سوءاستفاده قرار نگرفته و رنج هایی ازین نوع را متحمل نگردیده است، این کشوری است که کمترین کمک به آن صورت گرفته است.»
برای قرن ها افغان ها رنج هایی را متحمل میشدند که در تصور انسان نمیگنجد. لشکریان غارتگر شهر ها را محاصره نموده هزاران نفر را میکشتند و ویرانی های عظیم از خود بجا میگذاشتند.
بازی بزرگ قرن ۱۹ مبارزات را به همراه داشت. جنگ، ویرانی و بدبختی های اسفبار انسانی زندگی روزمره میلیون ها انسان را رقم میزد. حال امریکا مسوولیت کامل این مصایب را بدوش میکشد.
حضور نظامی نیروهای امریکایی در هر جا؛ کشتار جمعی، ویرانی و بدبختی های بیشمار انسانی را در پی داشته است. بعد از ۱۱ سال جنگ و اشغال، هنوز افغانستان بیشتر از پیش رنج میکشد.
وضعیت زندگی رقت انگیز است. میلیون ها نفر خانه های خود را ترک گفته اند. راه حل موقتی بجای گام ها موثر روی دست گرفته شده اند. مصونیت ناچیز در برابر هوای نامساعد وجود دارد. انسان ها از سردی جان خود را از دست میدهند.
ده ها طفل هر روز میمیرند. میلیون ها انسان کم و یا هیچ به آب صحی دسترسی ندارند. عمر متوسط درین کشور به پائین ترین سطح در دنیا قرار دارد. مرگ و میر نوزادان بلندترین آمار را در اینجا دارد. مرگ و میر اطفال زیر پنچ سال معمول است. انرژی برق نیز کمیاب است. فقر شدید، بیکاری، مصایب انسانی و ترس پایدار زندگی روزانه مردم را تحت سایهاش دارد. افغان ها به زنده ماندن خود نگران اند. تعداد زیادی غذای کافی برای خوردن ندارند. اخراج اجباری آنان را با خطر مواجه ساخته است. آنان از نبود خدمات صحی، تعلیمی و امکانات ابتدایی دیگر رنج میبرند.
خشونت های ناشی از اشغال، مردان، زنان و اطفال بیگناه را هدف قرار میدهد. بیشترین رنج را غیرنظامیان متحمل میشوند. برای واشنگتن، پیروزی، استعمار، غارت و حکمفرمایی در اولویت های کاریاش قرار دارد. جنگ بدون پایان یافتن شدت مییابد. انسان ها دست به گدایی میزنند.
افغان های بیجا شده تمام هست و بود خود را برای زنده ماندن از دست داده اند. نبود مسکن مناسب برای زندگی، آب صحی، حفظ الصحه، خدمات صحی، تعلیم، کار، درآمد مناسب و غذای کافی زندگی را برایشان مشکل ساخته است.
امریکا و دولت دست نشاندهاش در افغانستان کمکی به مردم نمیکند. کرزی دلقکی بیش نیست. او کاریکاتوری از یک رهبر است. او بوسیله مردم انتخاب نگردیده بلکه درین موقعیت نصب گردیده است. کرزی یکی از عوامل سی.آی.ای و مشاور سابق شرکت نفتی یونیکال است. کرزی چیزی بیشتر از شاروال کابل نیست. کسی او را جدی نمیگیرد، حتی نمیتواند برای پنج دقیقه بدون محافظت زنده بماند.
افغانستان بیشترین تولید مواد مخدر را در سطح جهان بخود اختصاص داده است. در جریان سال های ۱۹۹۰ طالبان رسماً به گسترش آن کمک نمودند. واشنگتن بخوبی به این امر آگاهی داشت.
جنایت روز بروز بیشتر میشود و سی.آی.ای و بانک های بزرگ ازین وضع نفع میبرند. شستشوی پولی یکی از مراکز بزرگ منفعت زایی است. بر اساس یک برآورد سالانه یکونیم تریلیون دالر شستشو میشود که حدود ۵۰۰ میلیارد آن از درک تجارت مواد مخدر بدست آمده است.
اوباما در مورد پایان جنگ در ۲۰۱۴ دروغ میگوید. به این ترتیب امریکا میرساند که اشغال دایمی برنامه ریزی شده است. واشنگتن به عنوان امپراتور همچون پایگاه ها ثابت شده است.
در جریان جنگ دوم جهانی، بریتانیایی ها شکایت داشتند که عساکر امریکایی، «بیشتر پرداخته میشوند، بیشتر تغذیه میشوند، بیشتر روابط جنسی دارند و همه جا نیز حضور دارند.» آنان فعلا همه جا هستند. کره زمین منطقه تحت حاکمیت امریکاست. پایگاه هایش نیز در هر جا متفاوت است.
آنان بزرگترین و مهمترین عملیات خود را در قلب پایگاه های کوچک و متوسط انجام میدهند. پایگاه های مخفی حمایت شان میکنند. نیروهای ویژه امریکایی در ۱۲۰ کشور جهان حضور دارند. عمال سی. آی.ای در هر کجا هستند.
حق حاکمیت ملی نقض میشود. برنامه های امریکا خصومت آمیز اند. زمین های عامه غصب میشوند. آلودگی سمی، تخریب محیط زیست، صدا های غیر قابل تحمل، خشونت، جنایت، اشغال و عدم شفافیت نتیجه حضور امریکا در هرجاست.
این جنگ کاملا ویرانگر است. نمونه آنرا میتوان در دامنه کوه های افغانستان دید. نیروهای امریکایی به اساس توافقنامه وضعیت نیروها (SOFA) یا «سوفا» عمل میکنند که شرایط عملیات را برای آنان در خارج از کشور تعیین کرده است. آنان یک حیله قانونی برای خود ساخته اند. ملت های دیگر را مجبور میسازند تا مسایلی را که ناقض منافع ملی شان است، قبول نمایند.
چارمرز جانسون در کتاب خود، «مصایب امپراتوری: میلیتاریزم، پنهانکاری و ختم جمهوری»، سوفا را اینگونه تشریح میکند:
«مناطق خارجی تحت کنترول نظامی امریکا که با وجود داشتن تشکیلات قانونی متفاوت از مستعمرات، اما در عمل خود به مستعمرات کوچک تبدیل شده اند، چنانچه این نیروها در مناطق اشغال شده مصونیت قضایی دارند.... همیشه ایالات متحده امریکا بر اساس توافقنامه وضعیت نیروها (سوفا) با ملت های آزاد که ظاهراً میزبان این نیروها هستند گفتگو میکند.»
این نسخه امروزی قوانین برون مرزی قرن نزدهم چین است. آنان به اتباع خارجی که مرتکب جنایت میشدند، اجازه میدادند تا بر اساس قوانین ملی و در کشور های خود محاکمه شوند.
«سوفا» به محاکم محلی اجازه نمیدهد تا اتباع امریکایی را به محاکمه بکشانند. قضایایی چون قتل و تجاوز بدون مجازات باقی میماند مگر اینکه مقامات امریکایی اجازه پیگیری را در زمینه برای مقامات محلی بدهند. متخلفین معمولا قبل از فراخواندن از کشور خارج میشوند.
تعداد توافقنامه های «سوفا» نامعلوم اند. بیشتر آنان محرم بوده و مشاهده بعضی آنان خیلی آزار دهنده است. امریکا صد ها پایگاه معلوم، مشترک و مخفی در ۱۵۰ کشور جهان دارد.
به گفته جانسون، «آنان تمام نهاد های دموکراتیک را که در جوامع میزبان وجود دارند واژگون ساخته و به تطمیع و تحریف آنان می پردازند.»
حضور آنان آزار دهنده است. مردم محلی کنترول زندگی خود را از دست میدهند. حرف آنان شنیده نمیشود. آنان هیچ فرصت برای جبران خساره بدست نخواهند آورد. درین میان اشغال دایمی بیشتر به آنان صدمه میزند.
امریکا پایگاه های بزرگ و وسیع در عراق و افغانستان ایجاد کرده است. این پایگاه ها به هدف واگذاری ساخته نشده اند. واشنگتن اعتراف میکند که این دو کشور از مناطق تحت اشغال آن بحساب میآیند. ده ها هزار نفر از قراردادی های خصوصی نظامی مصروف تدارکات برای این نیروها هستند. آنان با مهارت های متفاوت به این جمع پیوسته اند، از افراد تخنیکی گرفته تا سلاح هایی که به کرایه گرفته اند.
اوباما برنامه های واشنگتن را عملی میسازد. اشغال دایمی برنامه ریزی شده است. امریکا میگوید، ما از آنچه که از اهمیت استراتیژیک برخوردار است دست بر نمیداریم. چه مدت مردم امریکا این جنگ نافرجام را تحمل خواهند کرد؟ آنان باید به این پرسش پاسخ بگویند.