بزرگداشت حزب همبستگی از شهید داکتر ضیا

بزرگداشت حزب همبستگی از شهید داکتر ضیا

به تاریخ ۲۳ دلو ۱۳۹۴ (١٢ فبروری ٢٠١٦) شاخه ننگرهار «حزب همبستگی افغانستان» طی محفلی از داکتر ضیا بزرگداشت به عمل آورد. این انسان متعهد و ضدبنیادگرا به تاریخ ٢ دلو ١٣٩٤ در یک حادثه ترافیکی در کوتل نغلو جان باخت و دوستان و اقاربش را در سوگ عمیقی نشاند.

نماینده زون شرق حزب در مورد زندگی پربار و تلاش‌های این شخصیت وطندوست معلومات ارائه نموده به نمایندگی از حزب همبستگی شهادت او را به دوستان و اقاربش تسلیت گفت. او در بخشی از سخنانش گفت:

«داکتر ضیا شخصیت انقلابی و مردمی بود. همیش در کنار مردمش بود و برای رهایی آنان رزمید. امروز جمع شدیم تا یاد و خاطره او را گرامی بداریم و از زندگی و ایستادگی او در برابر بی‌عدالتی‌ها بیاموزیم. یاد او را با اشک ریختن نه بلکه با تعهد به ادامه راه پرافتخارش گرامی بداریم و این شایسته‌ترین تجلیل از او خواهد بود.»

بزرگداشت حزب همبستگی از شهید داکتر ضیا

در ادامه محفل پروین، زندگی‌نامه شهید داکتر ضیا را خواند و از مبارزه او علیه نوکران روس و بنیادگرایان سخن گفت:

«داکتر ضیا فرزند محمد فیروز در سال ١٣٣٦ در خانواده دهقان و فقیر در ننگرهار چشم به جهان کشود. او از آوان کودکی در کنار درس مکتب با پدرش مصروف دهقانی بود. در سال ١٣٤٣ شامل مکتب ابتداییه میاعمر گردید و پس از اتمام صنف ششم شامل لیسه عالی ننگرهار شد که در سال ١٣٥٥ با نمرات عالی از آنجا فارغ شده به فارمسی کابل راه یافت. داکتر ضیا که از طفولیت طعم فقر را چشیده بود و ستم‌پیشگان را دشمنان اصلی وطن و مردم می‌دانست در جریان تحصیل به مبارزه علیه آنان پرداخت. او باور کامل داشت که رهایی مردم بدون آگاه ساختن آنان میسر نیست بناً سخت علاقه داشت تا با محصلان کار کند و آنان را آگاه سازد.»

«داکتر ضیا ٥ سال را تحت شکنجه‌های حیوانی در اسارتگاه‌های مخوف خاد سپری کرد اما این شکنجه‌های وحشیانه در اراده او خللی وارد ننمود بلکه او را آبدیده‌تر و متعهدتر ساخت. دشمن تلاش نمود تا او را به خیانت کشانیده دوستانش را افشا کند، اما تا آخر مقاومت نموده هیچ‌یک از همرزمانش را فاش نساخت. او به یکی از دوستانش گفته بود: "زخم‌ها مداوا می‌شوند و درد فراموش می‌شود ولی خیانت به دوستان و هم‌سنگرانم زخم ناسوری است که نه دوا دارد و نه درمان و آدم را تا روز مرگ آزار می‌دهد."»

بزرگداشت حزب همبستگی از شهید داکتر ضیا

در بخش دیگر محفل، داکتر محسن از دوستان و همکاران نزدیک داکتر ضیا درحالی که بغض گلویش را گرفته بود خاطراتش از وی را بیان داشت. در بخشی از سخنانش خطاب به جوانان گفت:

«یگانه آرمان داکتر ضیا این بود که نسل جوان به دور از جنگ در فضای سالم و صلح تحصیل کنند و در راه رهایی مردم شان گامزن شوند. او خواهان جامعه‌ای بود که در آن جنگ نباشد، خدمات عامه و تحصیل به مردم مجانی باشد، به نام زندان چیزی وجود نداشته باشد و کسی بر کسی برتری نداشته باشد.»

ځلا، از فعالان حزب «شعر بی‌نام» از شخصیت بزرگ و ستم‌ستیر ایران، خسرو گلسرخی را دکلمه نمود که مورد توجه اشتراک کنندگان قرار گرفت. در ادامه تعدادی از دوستان و همرزمان داکتر ضیا یکی پی دیگری از خصال بزرگ این یاور ستم‌کشان سخن گفته تاکید نمودند که بدون سرمشق قرار دادن افکار و آرزوهای انقلابی او در عمل، هرگونه یادبود از او بی‌معنی خواهد بود.

پسر جوان داکتر ضیا که به شدت تحت تاثیر سخنان اشتراک‌کنندگان قرار گرفته بود تعهد سپرد که به راه پدرش ادامه داده برای تحقق آرمان‌های انسانی او گام‌های استوار برخواهد داشت.

در پایان محفل، کمک‌ها نقدی که از سوی اعضا و هواداران حزب برای خانواده داکتر ضیا جمع‌آوری شده بود به پسرش تحویل داده شد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 215 نفر