یاد معلم جواد علی، یاور صدیق ستمکشان جاودان باد!
- رده: اطلاعیهها
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در چهارشنبه، 30 جدی 1394
جواد علی از معلمان باسابقه و وطندوست و از اعضای فعال «حزب همبستگی افغانستان» بود که تقریبا چهارسال قبل از امروز دیده از جهان بست.
جواد علی فرزند محمدرضا در سال ١٣٣٦ در یک خانواده فقیر و بیبضاعت و مذهبی در قریه تاجکل ولسوالی یکهولنگ ولایت بامیان دیده به جهان گشود. به سن هفت سالگی راهی مکتب شد. در دوره مکتب با استادان و همصنفان رویه نیک داشته، درجه علمی وی در صنف متوسط بوده عشق و علاقه فراوانی به مطالعه جانبی داشت. از همان دوران مکتب حس انسانی و دفاع از مظلومان در او شعلهور بوده از بیعدالتی رژیم مستبد وقت سخت رنج میکشید و همصنفانش را به مطالعه و مبارزه علیه بیعدالتی ترغیب میکرد.
فراغت او از لیسه دهسرخ همزمان بود با کودتای ننگین هفت ثور و فرورفتن کشور در آتش جنگ و کشتار. او در ١٣٥٨ به حیث معلم در مکتب ابتداییه سرقول یکهولنگ مشغول به خدمت تعلیم و تربیه کودکان فقیرترین لایه های جامعه گشت. در ٩ ثور ١٣٥٨ که مقاومت و خیزش خودجوش تودهها علیه مزدوران روس راه افتاد، ولسوالی یکهولنگ آزاد گردیده تمامی معلمان و کارمندان از سوی چاکران روس از وظیفه سبکدوش شدند. معلم جواد علی هم از جمع منفکیها بود و متعاقب آن توسط منشی ولایتی خلقیها به نام ایوب «طلوع» به زندان انداخته شد.
تقریباً مدت یک سال را در زندان سپری کرد. بعد از رهایی، با دیدن خیانت و وطنفروشی احزاب خلق و پرچم و ستم و جنگهای میانگروهی احزاب نوکر ایران در بامیان، در سال ١٣٦٢ راهسپار دیار هجرت گردید و جهت کسب لقمه نان، به کارهای شاق روی آورد. از جمله در «کان کوله» (معدن ذغال سنگ) کویته پاکستان مصروف به کار شد. مدت چهارده سال در غربت و به دور از خانواده به سر برد. جواد علی در عالم مهاجرت با روشنفکران وطندوست مهاجر رابطه برقرار نمود و با آگاهیای که داشت دولت پوشالی و بنیادگرایان جاهل و جانی را از همان آوان منحیث دشمنان وطن و مردم میدانست.
در سال ١٣٧٢ بود که به وطن برگشت و با عشقی که به تعلیم و تربیه اطفال داشت، دوباره وظیفه مقدس معلمی را پیشه نموده در لیسه ذکور دهسرخ آغاز به کار کرد. او طی این دوره، جهت تربیت شاگردان صادق و وطندوست زحمات زیادی را متقبل شد. او بین معلمان و شاگردان از جایگاه و شهرت خاصی برخوردار بود. در سال ١٣٧٨، با آمدن وحوش طالبی و جنگهای حزب وحدت دوباره مجبور به هجرت گردید. این بار با خانواده، چهار سال را در پاکستان سپری کرده در ١٣٨٢ با آمدن امنیت نسبی به وطن برگشت. در دوران حاکمیت رژیم فاسد کرزی او با روشنفکران و عناصر پیشرو رابطه برقرار نموده برای آگاهیدهی جوانان میکوشید.
جواد علی در سال ١٣٨٣ عضویت «حزب همبستگی افغانستان» را کسب کرد و در جشن تاسیس حزب شرکت کرد. در امور روزمره حزب با علاقمندی ویژهای فعال بود و ارگان نشراتی آنرا مجدانه بین تودههای محروم، روشنفکران، معلمان و شاگردان توزیع مینمود. او در تشریح و تبلیغ اهداف حزب فعالانه سهم گرفته خیانتهای اشغالگران و مزدوران وطنفروش شان را افشا مینمود. او چهرههای معلمان وابسته به گروههای جنایتکار و پلید را چه در داخل صنف و چه در خارج بینقاب ساخته شاگردانش را به اندیشه های مترقی و پیشرو آشنا میساخت.
جواد علی از سال ١٣٨٧ به بیماری زردی سیاه مبتلا گشت که درد آنرا به تنهایی به دوش کشیده نمیخواست اطرافیان و همرزمانش از آن آگاه شده رنج برند. تا اینکه سرانجام مریضیاش کم کم پیشرفته گردیده وضعیت او را وخیم ساخت. وی بالاخره در ١٥ سرطان سال ۱۳۹۰ در شفاخانه انتونی کابل به عمر ٥٤ سالگی پدرود حیات گفته دوستان و همرزمانش را در سوگ نشاند.
تمامی اعضا و رهبری «حزب همبستگی افغانستان» یاد این همرزم نجیب و معلم پرکار و وطندوست را گرامی داشته برای به سرانجام رسانیدن اهداف والای انسانی وی لحظهای از پا نخواهند نشست.
یاد و خاطره معلم جواد علی، این یاور صدیق زحمتکشان جاودان باد!