مردم عام، قربانیان اصلی جنگ طالبان و دولت در بدخشان

خانواده فقیر در بدخشان

از زمان جابه‌جایی طالبان در بدخشان، مردم این ولایت روزگار تیره‌ای از سر می‌گذرانند. ظلمت بر زندگی بخور و نمیر شان مستولی گردیده و برعلاوه ستم جنگسالاران و طالبان، اکنون جغد مرگ، قحطی، گرسنگی، انفجار، انتحار و دربدری هر لحظه حیات آنان را تهدید می‌کند.

حکایات فراوانی موجود اند که در جنگ، طالبان در این ولایت در آستانه شکست و نابودی کشانده شده‌اند ولی با فرمان مقامات بلندپایه دولت، عملیات متوقف گشته امر عقب‌نشینی داده می‌شود. حتی در صورت سرپیچی، نظامیان مورد حمله هوایی قرار گرفته‌اند.

افزون بر رشته کمک‌های مرئی و نامرئی جهت تقویت طالبان در این ولایت، تضاد میان قومندان‌های محلی جهت کنترول معادن لاجورد از دلایل دیگر برای قدرت‌گیری طالبان در بدخشان می‌باشد.

البته جابه‌جایی و قدرت‌گیری طالبان در ولسوالی‌های مختلف بدخشان یک‌شبه صورت نگرفته و با برنامه‌ریزی و گام به گام تحقق یافت. در اوایل، سالیان متمادی گروه‌های تبلیغی دسته دسته در این مناطق رفت و آمد داشته و یا از طریق مدارس متعدد مذهبی مردم را به لحاظ ذهنی با مفکوره افراطی طالبانی آماده کردند. سپس، در اسد ۱۳۸۹ تیم ده نفری داکتران خارجی در ولسوالی کران و منجان به اتهام تبلیغ عیسویت به قتل رسانیده شدند و در ادامه «اتهام تبلیغ عیسویت» بیشتر دامن زده شد. به تعقیب آن، تبلیغات گسترده‌تری راه‌اندازی گردید که گویا «بنیاد انکشافی آغا خان» به بهانه اعمار مرقد ناصر خسرو، پلان دارد مراکز مذهبی برای عیسویت و جماعت‌خانه‌های بزرگ برای اسماعیلیه‌ها و همچنان هوتل‌های رقص و پایکوبی و فاحشه‌خانه تاسیس نماید. همه‌ی این تبلیغات برای ذهنیت‌سازی مردم برای انجام یک حرکت بنیاد‌گرایانه در این مناطق بود که یکی پی دیگر پیش برده شدند.

انتقال زن حامله به مرکز صحی در بدخشان(عکس از فیسبوک)
انتقال زن حامله به مرکز صحی در بدخشان(عکس از فیسبوک)

در آغاز، طالبان حملات چریکی خود را از قریه‌هایی در ولسوالی‌های وردوج، تگاب، کشم، درایم و تشکان شروع کردند. با گذشت زمان، یک عده افراد شان در ولسوالی کشم، درایم و تشکان دست از جنگ کشیده به دولت پیوستند و یا هم از مناطق خویش به ولسوالی وردوج عقب‌نشینی کردند. طالبان ولسوالی تگاب بدخشان به استثنای مرکز ولسوالی تمام نقاط را تحت کنترول شان گرفته و حتا قریه‌هایی از ولسوالی کشم را مورد تهدید قرار دادند. طالبان علاوه بر تصرف تدریجی اکثریت قریه‌های ولسوالی وردوج، ولسوالی یمگان و قسمت عمده ولسوالی جرم را نیز تحت تسلط خود درآورده دامنه جنگ را به ولسوالی شغنان، راغستان، یاوان، کوهستان، یفتل و قسمت‌هایی از درواز کشانیدند.

صدها طالب چیچنی، تاجیک، ایغوری، اوزبیکستانی و ترکمنستانی در صفوف طالبان حضور داشته و قسمت عمده جنگ‌ها را رهبری می‌کنند. در هر ساحه، طالبان خارجی یکجا با خانواده‌های شان در خیمه‌های سفیدرنگ زندگی می‌کنند که تعداد شان در هر نقطه تا۴۰۰ تن می‌رسد. همه مردم آنان را می‌بینند ولی طیاره‌های جاسوسی دولت و خارجی‌ها نه! وظیفه آنان رهبری جنگ‌ و آموزش نظامی از قبیل ساختن بم‌های کنار جاده و انواع و اقسام دیگر تاکتیک‌های جنگی می‌باشد.

جابه‌جایی‌ و قدرت‌گیری طالبان با جنگ و خونریزی همراه بوده و جوانان، زنان، کودکان، پیرمردان و باشنده‌های فقیر ساحات درگیر قربانیان اصلی فاجعه هستند. آنان همه‌چیز خود را از دست داده‌اند:

- نیم زنان مناطق زیر کنترول طالبان، شوهر و نان‌آور خانه‌ی خود را در جنگ‌ها و بمباران‌های دولت از دست داده‌اند. برعلاوه، یک تعداد دختران اختطاف و ناپدید گردیده‌اند که تا هنوز از سرنوشت شان خبری نیست.

- گروه‌های طالبان به هر قریه‌ای که می‌رسند، برای باشندگان آنجا دستور می‌دهند که فرزندان شان را مجاهد ساخته و غذای سه وقت شان را تهیه بدارند و به مسجد بیاورند. این مسئله برای اکثریت ۹۹ فیصدی این مردمان که توانایی تهیه یک وقت نان برای خانواده‌ی خود را ندارند، بدبختی چندلایه شمرده می‌شود. عین کار را اربکی‌ها در مناطق زیر کنترول شان در حق مردم روا می‌دارند.

- پس از تصرف یک ولسوالی توسط طالبان، دولت معاش ماموران و معلمان آن ولسوالی را قطع نموده و میزان بی‌کاری مردم عام بالا می‌رود که در نتیجه خرید و فروش کاهش یافته مشکلات اقتصادی به صورت فاجعه‌باری فزونی می‌یابد. اربکی‌ها و بخصوص اربکی‌های ولسوالی وردوج انتقال مقدار کم مواد اولیه را مطابق میل خود به این ولسوالی اجازه می‌دهند که سبب افزایش قیمت‌ها و کمبود موادغذایی گردیده است.

- طالبان به‌خاطر ایجاد فضای رعب و وحشت، هر از گاهی یک تعداد از افراد را عمدا به بهانه‌های مختلف در محضر عام به‌قتل می‌رسانند. به‌طور مثال، تیم رهبری طالبان در ولسوالی وردوج یک نفر طالب داخلی را که با طالب خارجی تاجیکستانی غالمغال نموده و برایش گفته بود که فامیل‌های شما در تاجیکستان هنوز دست از رقص و بازی برنداشته ولی شما به فکر مسلمان‌کردن ما به اینجا آمده‌اید، به تنه‌ی درخت بسته و یکجا با درخت پیش چشم مردم عام او را اره نمودند.

همچنان طالبان خارجی تعدادی از اسیران جنگی را نزد زنان و پسران خرد سن خود می‌برده آنان را وادار می‌سازند که سر قربانی را ببرند تا فن سربریدن را یاد بگیرند.

براساس گفته‌های مردم مناطق تحت کنترول طالبان، تفنگداران خارجی به افغان‌های تازه پیوسته به صفوف شان، سربریدن را آموزش می‌دهند. در یک مورد، وقتی یک طالب خارجی کارد را به دست طالب محلی می‌سپارد تا گردن سرباز اسیر اردو را ببرد، طالب محلی کارد را می‌گیرد اما از عهده این کار وحشتناک برنیامده بی‌هوش می‌شود. طالب خارجی او را به هوش می‌آورد، دستش را گرفته سربریدن را برایش تعلیم می‌دهد.

- در حملات دولت، مردم عام بیشتر از طالبان تلفات جانی و مالی می‌بینند.

- در مناطق تحت کنترول طالبان از مکاتب پسرانه و دخترانه، خدمات صحی و کارهای زیربنایی خبری نیست.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 48 نفر