نویسنده: ایگور ایگناتچنکو | مترجم: ا. م. شیری
منبع روسی: «بنیاد فرهنگ استراتژیک» | منبع فارسی: ویبلاگ ابراهیم شیری

دولت امریکا در سوریه با القاعده اتحاد مقدس بسته است

رئیس مستعفی آکادمی نظامی ترکیه، آدمیرال تؤرکر ارتؤرک در ماه جون اعلام کرد: «دولت ایالات متحده امریکا از هجوم همه انواع تروریستها به سوریه، و «القاعده» که چندین عملیات تروریستی بزرگ در این کشور انجام داده، پشتیبانی می‌کند». او اضافه کرد: انجام عملیات تروریستی با استفاده از تروریستهای انتحاری در دمشق ثابت می‌کنند که غرب و متحدان عرب آن تصمیم گرفته اند «سناریوی السالوادور» را با جازدن تروریستها بجای مخالفان در سوریه تکرار کنند. لازم به یادآوریست که آنوقت فرماندهی عملیات بی‌ثبات سازی السالوادور با استفاده از تروریستهای انتحاری را جون نگروپونته و روبرت فورد سفیران بعدی امریکا در عراق و سوریه بر عهده داشتند.

مفسر روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف، پیتر اوبورن تأئید می‌کند که در زمانهای اخیر ایالات متحده امریکا و انگلیس همکاری مخفیانه خود با القاعده را در مبارزه علیه دولت سوریه تشدید کرده اند. پیتر اوبورن در مقاله «بحران سوریه ما را بسوی متحدان غیرمنتظره سوق می‌دهد»، می‌نویسد که عملیات تروریستی روی داده در دمشق در آستانه سال نو، خاص القاعده است شباهت بسیاری با همان عملیاتی دارد که این سازمان تروریستی قبلا در عراق انجام می‌داد. به نوشته مجله انگلیسی، شبه نظامیان «القاعده» در لیبی از راه ترکیه به سوریه نفوذ کردند. پیتر اوبورن، «اتحاد سه جانبه واشینگتن، لندن و القاعده» را خطر بسیار بزرگی برای انگلیس ارزیابی می‌کند.

ویکتور هوگو

ویکتور هوگو بزرگترین نویسنده و شاعر قرن نزدهم فرانسه و یکی از نام‌آورترین شخصیت های تاریخ جهان است. سخنرانی او در مجلس قانونگذاری فرانسه به مثابه تاثیرگذار ترین سخنرانی دو قرن اخیر ارزش استثنایی دارد. این سخنرانی بوسیله داکتر شجاع الدین شفا ترجمه شده و در کتاب «پس از ١٤٠٠سال» انتشار یافته است:

«برای پی ریزی جامعه‌ای بکوشیم که در آن حکومت بیشتر از یک قاتل عادی حق قاتل شدن نداشته باشد، و وقتیکه بصورت حیوانی درنده حمله کند، با خودش نیز چون با حیوانی درنده عمل شود.

برای پی ریزی جامعه‌ای بکوشیم که در آن جای کشیش در کلیسای خودش باشد و جای دولت در مراکز کار خودش، نه حکومت در موعظه مذهبی کشیشان دخالت کند و نه مذهب به بودجه و سیاست دولت کاری داشته باشد.

نویسنده: عبداله باوی | منبع: سینمای آزاد

تظاهرات حزب همبستگی علیه رژیم ددمنش آخندی

تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، این جرثومه فساد، استثمار و ستمی که بر توده های زحمتکش روا می‌شود هر روز ابعاد وسیع تر و شدید تری به خود می‌گیرد. و در این میان ظلم و ستم اعمال شده بر پناهندگان و مهاجرین افغان که اجبارا کشور خود را ترک کرده و به ایران آمده اند آنچنان شدیدتر و دهشتناک تر است که زبان از بیان آن قاصر است. جدا از همه اجحافاتی که بر کارگر افغان اعمال می شود و عملا آنها را به کارگر ارزان تبدیل نموده اند، پناهندگان افغان با برخورد های تحقیر آمیز رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی و حق کشی های آشکار آنها نیز مواجه اند. برای نمونه در روز سیزده بدر امسال "کمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان" از ورود افغانها به پارک "صفه" این شهر جلوگیری نمود! این تحقیر ها و اجحافات ضد انسانی در شرایطی بر زحمتکشان افغان تحمیل می‌شود که دولت هر از چند گاهی آنها را تحت فشار قرار می دهد تا ایران را ترک کنند. برای نمونه همین چندی پیش بود که مدیر کل اتباع خارجی استانداری تهران اعلام نمود که بیش از نیم میلیون افغان بدلیل سکونت غیرمجاز در خطر دستگیری و اخراج قرار دارند. (طبق گفته عیسی موسوی نسب مدیر کل اتباع خارجی استانداری تهران در ۲۳ حمل/فروردین ۱۳۹۱)

نویسنده: دمیتری سدوف | ترجمه و متمم از: ا. م. شیری، ۲۶ میزان ۱٣۹۱

جایزه صلح نوبل

یک خبر غیرمنتظره عجیب از کمیته نوبل: جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا...، سازمانی که ۲۷ کشور اروپائی را در خود جمع کرده و، طبق اساسنامه، موظف به حل و فصل مناقشات نظامی- سیاسی بین المللی نیست، اعطاء گردید. اتحادیه اروپا حتی دارای یک نهاد، به سخن دیگر، یک سازمان نظامی خاص خود نمی باشد تا به امر «برقراری صلح» مشغول بشود. اتحادیه قوم و خویشی اروپا برای چنین منظوری به پیمان نظامی موجود، ناتو تکیه می کند.

اما بطوریکه رئیس کمیته نروژی نوبل، توربرن یاگلاند اعلام کرد، مبارزه موفقیت آمیز در راه برقراری صلح و حل صلح آمیز مناقشات، دموکراسی و حقوق بشر بزرگترین دستاورد اتحادیه اروپا بشمار می آید. در جمله بندی جایزه گفته می شود:

«جایزه صلح سال ۲۰۱۲ بخاطر متحد ساختن اروپا و تبدیل آن از قاره جنگ به قاره صلح، به اتحادیه اروپا اعطاء می گردد».

نویسنده: يونس پارسابناب
منبع: «روشنگری»، ١٣ میزان ١٣٩١

١ - در گذشته های نه چندان دور کشور آمريکا از اعتبار نسبی و قابل توجهی در سراسر جهان برخوردار بود. دولتمردان خيلی از کشورها نه فقط در اروپای غربی بلکه حتی در بعضی از کشورهای پيرامونی (جهان سوم) يا بطور مستقيم و داوطلبانه و يا تحت تاثير نفوذ و پرستيژ آمريکا عموما "دوستان" و يا "پيروان وفادار" آن محسوب ميشدند. شايان توجه است که در دوره سال های ١٩٥٠ تا ١٩٧٥ (که به دوره بيست و پنج ساله هژمونی آمريکا در جهان معروف است) تعداد زيادی از کشورهای متعلق به سه قاره (آسيا، آفريقا، آمريکای لاتين) در مقابل رقابت های خانمانسوز بين شوروی و آمريکا موضع "بی طرفی" و يا "غير متعهد" اتخاذ ميکردند. در اين دوره بيست و پنج ساله که دوره اوجگيری "جنگ سرد" نيز محسوب ميگردد، برتری بين المللی آمريکا در گستره های متعدد ديپلماسی، تجارت، اقتصاد، سياست، فرهنگ و.... در بخش بزرگی از جهان به آمريکا يک موقعيت هژمونيکی داده بود که با استفاده از آن دولت های آمريکا ميتوانستند بدون توسل به حمله و تجاوز نظامی حتی دموکراتيک ترين دولت های موجود در کشورهای جهان سوم که خواهان گسست از محور نظام امپرياليستی بودند را، سرنگون سازند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 232 نفر