"بحران سوريه"، جلوه‌ای از تشديد رقابتهای امپرياليستی!

نویسنده: ع.شفیق | منبع: روشنگری

بحران سوریه

یک سال و نیم پس از آغاز خیزش نوین مردم تشنه آزادی و استقلال و رفاه در سوریه بر علیه رژیم سرکوبگر اسد، جنبش این مردم به پاخاسته با چالشهای اساسی مواجه است.

درگیریهای خونین بین ارتش ضد خلقی در سوریه و دار و دسته های موسوم به "ارتش آزادیبخش سوریه" هر روز گسترش بیشتری یافته و ماشین سرکوب رژیم وابسته بشار اسد عنان گسیخته تر از قبل به قتل عام توده های به پاخاسته بر علیه دیکتاتوری حاکم می پردازد. کشتار روزمره مردم غیر نظامی، زنان و کودکان بی دفاع در روستاها و شهر هایی که در کنترل کامل ارتش ضد خلقی سوریه نیستند، بمباران و گلوله باران مناطق مسکونی، بیمارستانها و زمین های زراعی و محل کسب و کار توده های زحمتکش سوری و شکنجه سبعانه مخالفین در سیاهچالها، جلوه هایی از وحشی گری کم نظیر و قهر ضد انقلابی ای ست که رژیم جنایتکار اسد بر علیه توده های رزمنده و مقاوم سوریه به نمایش گذارده است. با این وجود مبارزات و مقاومت توده های به پا خاسته و عزم آنان در نابود کردن دیکتاتوری حاکم همچنان ادامه دارد.

از سوی دیگر، بر بستر بحرانی که از زمان رشد چشمگیر موج نوینی از مبارزات توده های محروم سوری از ١٨ ماه پیش آغاز شده و ادامه یافته، مردم سوریه در مواجهه با دیکتاتوری وابسته حاکم ، شاهد بوجود آمدن قارچ گونه‌ی دار و دسته های ضد انقلابی‌ای هستند که هر یک توسط قدرتهای امپریالیستی مختلف تغذیه و تسلیح شده اند. برجسته ترین این به اصطلاح مخالفان، نیرویی ست که مدت کوتاهی پس از آغاز و تداوم جنبش مردمی و آشکار شدن ناتوانی رژیم اسد در سرکوب آنان، ظاهرا به دفاع از انقلاب مردم، از ارتش سرکوبگر سوریه "جدا" شده اند و خود را "ارتش آزادیبخش سوریه" می نامند. در کنار این "ارتش" ضد خلقی، نیروهای مزدور وارتجاعی دیگری هم از دار و دسته های ضد انقلابی که توسط امپریالیستها به آن کشور صادر شده اند، شکل گرفته اند که از القاعده گرفته تا مزدوران ارتجاعی رنگارنگ را شامل شده و در ارعاب و اعمال جنایت بر علیه مردم دست کمی از رژیم وابسته و سرکوبگر حاکم ندارند. هریک از این دارو دسته های مرتجع به وظیفه پیشبرد منافع این یا آن قدرت ارتجاعی و امپریالیستی در سوریه که صد البته ربطی به خواستهای آزادیخواهانه مردم سوریه ندارد، مشغولند.

بحران سوریه

چگونگی پیدایش، ترکیب و منابع تغذیه مالی و تسلیحاتی این نیروها، بیانگر و منعکس کننده تلاش آشکار قدرتهای امپریالیستی و ارتجاعی از یک طرف برای نفوذ در جنبش انقلابی مردم سوریه و مصادره آن و کانالیزه کردنش در مسیر های دلخواه آنان می باشد، تا مبادا با پیشرفت مبارزات دلیرانه توده های به پاخاسته و در اثر آن، به اساس نظام وابسته حاکم و ساختارهای آن آسیبی وارد بشود؛ و از طرف دیگر روشن است که شکل گیری این نیروهای ضد خلقی "اپوزیسیون"، در ارتباط با منافع قدرت های امپریالیستی در سوریه و تضاد فیمابین آنها قرار دارد.

واقعیت این است که موج بحرانی که جهان امپریالیستی و قدرتهای معظم سرمایه داری را فرا گرفته و آنها را برای کسب منافع بیشتر و گسترش بازارهایشان به جان یکدیگر انداخته، باعث شده تا سوریه در لحظه حاضر به یکی از گره گاه های تضادهای امپریالیستی در منطقه خاورمیانه و میدانی برای تجلی رقابت امپریالیستهای غارتگر و خونخوار تبدیل گردد. این واقعیت، در صف بندی آشکاری که در میان قدرتهای امپریالیستی راجع به جنبش انقلابی مردم سوریه و چگونگی برخورد به رژیم مزدور اسد و سرنوشت آن ایجاد شده خود را بروشنی منعکس می کند. بطور مثال در حالی که دولت بریتانیا با دخالت آشکار از طریق ترکیه و دول وابسته و مرتجع عرب، مرتبا برای دارو دسته وابسته "ارتش آزادیبخش" سلاح، پول و خدمات و مربیان نظامی ارسال می کند، درحالی که دولت آمریکا از طریق رژیم وابسته ترکیه مرتبا به تهدیدات جنگی بر علیه رژیم اسد دست می زند و اوباما حتی از ایجاد "خط قرمز" و امکان "حمله نظامی" به سوریه سخن می گوید (سخنان اوباما در ٣٠ مرداد)، دولتهای روسیه و چین تهدید کرده اند که "اجازه تخطی" از قوانین بین المللی را به آمریکا و شرکا نخواهند داد و آمریکا را از اقدام "یکجانبه" برای مداخله "نظامی" در سوریه منع کرده اند. ( اظهارات وزیر خارجه روسیه، نقل شده در رویترز مورخ ٣١ مرداد)

البته چنین تنشها و اظهار نظرهایی با لفافه های فریبکارانه تبلیغاتی پوشیده شده اند. مثلا دولت آمریکا که دستانش تا مرفق به خون کارگران و خلقهای تحت ستم منطقه منجمله در عراق و افغانستان و لیبی آغشته است با سرمایه گذاری بر نفرت به حق توده های محروم سوری از رژیم ضد خلقی بشار اسد مدعی دخالت در سوریه با هدف "نجات" مردم از دست "دیکتاتوری" و کمک به تحقق "دمکراسی" و "حقوق بشر" در این کشور است. ادعای دروغین بزرگ و بیشرمانه ای که با توجه به تجربه زنده اعمال تبهکارانه دولت اوباما در افغانستان و عراق با هزار من عسل هم به خورد هیچ انسان اندک آگاه و با وجدانی نمی رود! دولت روسیه و شرکا نیز با ادعای "جلوگیری" از گسترش "جنگ" و فجایع آن، درست در زمانی که در حال تامین ساز و برگ مرگبار نظامی ارتش ضد خلقی سوریه و تسهیل کشتار مردم بیگناه این کشور هستند، این گونه جلوه می دهند که دارند برای برقراری "صلح" در سوریه تلاش می کنند! همه این قدرتهای متخاصم زیر نام "مردم سوریه" و در واقع بر علیه آنها مشغول توطئه هستند.

واقعیت این است که سوریه تنها یکی از جبهه های بروز اختلاف منافع و کشاکش رسمی فی مابین قدرتهای امپریالیستی در سطح بین المللی ست. اختلافات دائم التزاید بین راهزنان بین المللی، واقعیتی ست که در لحظه تاریخی حاضر در اقصی نقاط گستره گیتی، از آفریقا گرفته تا آسیا و اقیانوسیه و... در اشکال سیاسی و نظامی جریان داشته و انعکاس رشد چشمگیر بحرانی ست که نظام بحران زده امپریالیستی را در بر گرفته است.

کارتون ارتش آزاد سوریه

با درنظر گرفتن این اوضاع عینی، تا آنجا که به سوریه مربوط می گردد، در حالی که امپریالیزم آمریکا با به خط کردن برخی از شرکای دیگرش در پشت سر، با قلدری آشکار خواهان گسترش بلامنازع حوزه های نفوذ و برقراری یک سلطه مطلق در بازارهای منطقه با اتکار به قدرت نظامی خویش می باشد و در راه تحقق این هدف حتی از احتمال دخالت نظامی نیز سخن می گوید، برخی دیگر از قدرتهای غارتگر جهانی نظیر روسیه و چین که نگران تبعات ناشی از این تغییر رژیم بر روی موقعیت و منافع کنونی شان در سوریه و منطقه می باشند، در شرایط کنونی با صرف برکناری حکومت اسد مخالفت کرده و ابتکار کمپ مخالف در تهیه حد اقل سه قطعنامه در سازمان ملل برای تشدید فشار و هموار کردن راه حمله نظامی به سوریه را وتو کرده و ناکام گذارده اند. اینها در تبلیغاتشان بر وجود باصطلاح یک دولت "آشتی ملی" با ترکیبی از مرتجعین جنایتکار طرفدار اسد و مخالفین ضد خلقی او تاکید می کنند و در مقابل موضعگیری های آمریکا، رسما بر حل مساله از طریق شورای امنیت سازمان ملل که در آن حق وتو دارند، تاکید می کنند. دلیل این موصع گیری هم برخلاف تبلیغات جاری، نه "دلسوزی" و حس "انساندوستی" این دول امپریالیستی برای جلوگیری از "جنگ داخلی" و فجایع ناشی از آن در زندگی مردم سوریه (که هم اکنون جریان دارد) ، بلکه این واقعیت است که بطور مثال دولت روسیه دارای یک بازار چند میلیارد دلاری فروش سلاح در سوریه می باشد و قراردادهای نظامی مهمی با سوریه دارد. بر اساس یکی از آن قراردادها امروز نیروی دریایی روسیه در بندر "طرطوس" حضور نظامی دارد که مطابق گزارشات منتشره اکنون تنها پایگاه نظامی روسیه در خارج از محدوده جغرافیایی شوروی سابق است و از این منظر برای این قدرت امپریالیستی دارای یک اهمیت استراتژیک در منطقه بحرانی خاور میانه می باشد. بدون شک اگر سقوط دولت بشار اسد در نتیجه پیشبرد مثلا یک "پروژه" آمریکایی و از آن بدتر احتمال لشکر کشی نظامی "یک جانبه" آمریکا و حضور ارتش این کشور در سوریه بوقوع بپیوندد، این امر بطور طبیعی باعث می گردد که روابط کنونی دولت روسیه با رژیم بشار اسد و منافع حاصل از این روابط برای این قدرت امپریالیستی در منطقه به خطر بیفتد. در نتیجه، ایجاد هر گونه تغییر در این موازنه توسط آمریکا و شرکا بدون در نظر گرفتن منافع روسیه امری ست که نمی تواند مورد تایید این قدرت امپریالیستی قرار گیرد. بر اساس چنین واقعیتی ست که دولتمردان روسیه بارها رسما تاکید کرده اند که در مورد سوریه و رژیم اسد به هیچ وجه به "سناریو" هایی نظیر لیبی و عراق (که در هر دو مورد تغییرات سیاسی ایجاد شده و برقراری رژیمهای وابسته جدید توسط آمریکا ضربات بزرگی به منافع روسیه وارد نمود) تن نخواهند داد.

بحران سوریه

این وضع یعنی تحرکات بلاوقفه قدرتهای امپریالیستی برای دخالت در سوریه به نفع خودشان، همانطور که اشاره شده خطرات بزرگی را متوجه جنبش انقلابی مردم مبارز سوریه کرده و آنها را برای حفظ استقلال مبارزات انقلابی خویش در آنِ واحد در چند جبهه درگیر کرده است: دیکتاتوری حاکم از یک سو و "ارتش آزادی بخش" و دیگر نیروهای مرتجع و ضد خلقی جدیداً خلق شده ای که در نقاب دوست، کوشش می کنند تا با لاپوشانی دلیل مخالفت خود با رژیم اسد و ظاهراً همراهی با مردم، رخنه امپریالیست های امریکا و انگلیس در صفوف جنبش مردمی را امکان پذیر ساخته و پیشبرد منافع آنها در سوریه را تسهیل سازند.

اما مردم به پا خاسته سوریه در تجارب عینی خود در جنبش موسوم به "بهار عربی" در تونس و مصر و لیبی و .. به عینه دیده اند که دشمنان کارگران و خلقهای تحت ستم خاورمیانه یعنی امپریالیستها و وابستگان به آنها چگونه در هنگام پیشبرد سیاستهای ضد خلقی شان در این کشورها در مواجهه با جنبش های ضد امپریالیستی- دمکراتیک توده ها، کوشیده اند تا امر تعویض و جابجایی قدرت های وابسته شان را با کمترین هزینه به پیش برده و با سیاست کنترل جنبش توده ای، آلترناتیو سازی های ضد انقلابی و مهمتر از همه حفظ ماشین بوروکراتیک - نظامی به مثابه ستون فقرات دیکتاتوری های موجود، امر سرکوب انقلاب، حفظ نظام و جایگزینی هر چه آرامتر آرایش سیاسی مورد دلخواه خویش را ممکن سازند. در نتیجه پیشبرد چنین سیاستی ست که ما می بینیم در تونس و مصر، ارتشهای ضد خلقی این کشورها که حفظ و گسترش شان تنها با کمکهای میلیاردی قدرتهای امپریالیستی امکان پذیر شده چگونه در شرایط بحران و رشد جنبش های توده ای، پروسه تعویض قدرت از دست دیکتاتورهای وابسته و رسوا را با مزدوران جدید امپریالیزم نظارت و هدایت کرده و اجرا می کنند. همچنین در نتیجه چنین سیاست هایی ست که با توجه به شرایط ویژه در لیبی بخشی از ارتش وابسته این کشور امر نفوذ و کنترل جنبش توده ای بر علیه قذافی را بر عهده گرفت و کوشید تا ضمن خفه کردن خیزش توده ها ، امر جابجایی قدرت را مطابق شرایط دلخواه امپریالیزم آمریکا و شرکا به پیش ببرد. آنچه در سوریه هم شاهد هستیم شکل دیگری از پیشبرد همین سیاست امپریالیستی در کنترل و خفه کردن جنبش انقلابی و ضد امپریالیستی- دمکراتیک توده های به پا خاسته سوری با کمک "ارتش آزادیبخش" سوریه و سایر دار و دسته های وابسته به امپریالیزم امریکا و شرکا است.

تمامی این موقعیت پیچیده و سیاستهای ضد خلقی و جنایات حاصل از آن در زندگی توده ها، محصول مستقیم سلطه سیاه امپریالیستها و سرمایه داران غارتگر در سوریه و در دیگر کشورهای خاورمیانه است که برای حفظ منافع و نظام استثمارگرانه شان از دست زدن به هیچ اقدام تبهکارانه ای بر علیه مردم رنج دیده دریغ نمی ورزند. در اثر جنایات ناشی از تلاش برای حفظ بنیانهای همین سلطه ضد خلقی ست که بحران سوریه بنا به برخی گزارشات منتشر شده از یک سال و نیم پیش تاکنون چندین هزار کشته و ١٧٠ هزار آواره و پناهنده برجای گذارده و هم اکنون بیش از ٢ میلیون تن از توده های محروم و گرسنه سوری نیازمند حمایتهای بسیار ضروری غذایی و درمانی هستند.

این یک تجربه بزرگ و درسی ست برای تمامی توده های آزادیخواه منطقه و به طور مشخص جوانان و مردم مبارز ایران که اکنون در شرایطی مشابه برای رسیدن به آزادی و دمکراسی بر علیه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی به پا خاسته اند و برای سرنگونی این رژیم دار و شکنجه تلاش می کنند. تجربه ای که نشان می دهد تا توده ها خود با پرچم مستقل خویش بپا نخیزند و رهبری انقلابی مورد نیاز هدایت مبارزات خود را شکل ندهند و مهمتر از آن تا دشمنان خود را در همه چهره ها نشناسند و همچنین به دخالتها و راه حل های قدرتهای امپریالیستی یعنی کسانی که بدون نابودی سلطه آنها آزادی دست نیافتی است دل خوش کنند، مبارزات آنها نمی تواند به پیروزی یعنی تحقق مطالبات برحقشان منجر شود. اما تجربه های تاریخی گواه آنند که توده های آگاه و انقلابی قادرند با مبارزه قاطع علیه امپریالیستها و نوکرانشان، در جامعه خود طرحی نو دراندازند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 134 نفر