صلح کاذب درمانگر آلام مردم ما شده نمیتواند
- رده: دیدگاه حزب
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در دوشنبه، 05 حوت 1398
این روزها افزون بر جارچیان امریکا و دولت پوشالی افغانستان تعدادی از عناصر عوامفریب زیر نام «تحلیلگر» و «کارشناس» درمورد «تامین صلح» و گفتگو با طالبان آنچنان باغهای سرخ و سبز برای مردم ترسیم میکنند که تو گویی بعد از دو دهه اشغال وطن ما توسط امریکا و غرب و جویبار خون در کشور، کورگره گشوده شده و افغانستان و مردمش شاهد صلح و خوشبختی خواهند بود. البته فراموش نکنیم که این تبلیغات، مسمومسازی افکار عامه و صحنهآراییها را قبل از امضای «پیمان امنیتی با امریکا» و معامله با حزب فاشیست گلبدین نیز شاهد بودیم اما در عمل جز تشدید جنگ و بدبختی چیزی برای مردم به ارمغان نیاورد.
با این بهاصطلاح صلح و انتخابات دستپخت امریکا، آیا بهروزی و آرامش در انتظار مردم ماست؟
همانگونه که اوباما برای برندهشدن در دور دوم ریاستجمهوری، به داستان اسامه بنلادن پایان داد؛ ترامپ هم نخست درامه ابوبکر البغدادی را به پایان رسانید و اکنون در تلاش است تا پروژه طالبان را که ساخته و پرداخته خود شان است، رنگ دیگری دهد، چون به خوبی میداند که با آنهمه وعدههای زیبای انتخاباتیاش در گذشته، مردم امریکا مثل گذشته با فجایع گوناگون مواجه بوده، سفره امریکاییان خالیتر گردیده و شمار بیخانمانهای آن کشور افزایش یافته است. از اینرو بایست نیرنگی را به کار گیرد تا در انتخابات آتی پیروز گردد. از همین روست که میلیونها دالر را در اختیار خلیلزاد میگذارد تا در تبانی با سران طالبان یک «صلح» فصلی و نمایشی را در افغانستان حکمفرما سازد تا ترامپ با لقب «ختمکننده طولانیترین جنگ امریکا» بر رقبایش پیشی گیرد. همین است که نام سراجالدین حقانی مسبب قتل هزاران انسان بیگناه که دولت امریکا جایزه ده میلیون دالری برای سر او تعیین کرده، یکباره در تاراق مقالهای پرآب و تاب احتمالا نوشتهشده در دفاتر آیاسآی پاکستان در روزنامه «نیویارک تایمز» نمایان میشود تا برای تبدیل این «تروریست بد» به یک «تروریست خوب» زمینهچینی و ذهنیتسازی صورت گیرد. جریانات چند ماه گذشته و جان و جگر شدن علنی خلیلزاد و امریکا با سران طالبان، سیلی محکمی بر دهن آن عده قلمبهدستان اروپانشین است که باوجود ادعای چپ و انقلابی بودن، آنچنان بیمایه و ناشی میشوند که اصطلاح «مقاومت نسبی طالبان در برابر امریکا» را به کار برده به این گروه جنایتپیشه، مزدور و قرونوسطایی وجهه «ملی» میتراشند.
از راست به چپ: فوزیه کوفی، لیلا جعفری، ماری اکرمی در کنفرانس دوحه.
شماها آنقدر حقیر اید که در بدل سفر خارجی و چند شب رهایش در هوتل پنجستاره و چندهزار دالر بر شرف و وجدان و همهچیز تان پا بگذارید، ولی روزی رسیدنیست که زنان افغانستان انتقام خون زرمینهها، فریدهها، تبسمها و هزاران زن قربانی توحش طالبی را از این هیولاهای قرن گرفتنی اند و آن وقت شما دلقکان نیز از دادگاه عدالت فرار نخواهید توانست.
دولت جنگافروز امریکا، همان طوری که در ۲۰۰۱ پس از اشغال افغانستان، توسط خلیلزاد سران تنظیمهای جهادی –همانهایی که تا دیروز دموکراسی را معادل کفر خوانده و حتا شنیدن صدای تقتق بوت زنان را حرام میدانستند– را یکشبه در لباس دموکرات و مدافع حقوق زنان در کنفرانس بن آرایش داد، حالا هم خلیلزاد این پدروکیل جنایتکاران افغان را ماموریت داده تا طالبان جانی و زنستیز را در دوحه سفیدهمالی کرده رسمیت جهانی ببخشد. به این هدف، تعدادی از زنان وجدانخفته مانند فوزیه کوفی، حبیبه سرابی، شاهگل رضایی، زینب موحد، اصیلا وردک، ماری اکرمی، جمیله افغانی، لیلا جعفری و چند گدیگک دیگر را نماینده زنان افغان تراشیده و در کنار شیرمحمد عباس ستانکزی، ملا برادر، عبدالسلام حنفی، سهیل شاهین و کفتاران دیگر مینشاند تا این دشمنان زن و انسانیت را در چهره انسانهای «تغییر یافته» و متمدن به نمایش گذارد. ملالی شینواری منحیث زینتالمجلس ارگ آنچنان عاری از شرف میشود که به تعریف و تمجید «پیراهن و تنبان پاک و عطر لوکس» نمایندگان طالبان میپردازد (برنامه «چهرهها»، تلویزیون ملی) تا حق سفر به دوحه و چند شب رهایش در هوتل پنجستاره را حلال کرده باشد.
عدهای از تحلیلگران غربی ادعا میکنند که افغانستان یک کشور بهشدت عقبمانده و سنتی بوده و دموکراسیای که از سوی امریکا بر این کشور تحمیل گردیده کارساز نیست. به جواب این تبلیغاتچیهای امپریالیزم باید گفت که جنایات دولت تان را در عقب این جملات و نظریهپردازی مسخره پنهان نکنید. کاخ سفید و شرکایش بانیان دموکراسی نه بلکه از چهل سال بدینسو تحمیلکنندگان تروریزم، بنیادگرایی، جهالت و مافیا بر مردم و وطن ما بودهاند. تودهها و آزادیخواهان ما طی یک قرن گذشته برای دموکراسی و عدالت رزمیده و قربانی دادهاند. اگر امروز ارزشهای معین انسانی در وطن ما جا باز کرده، این حاصل جانفشانی و قربانی شخصیتهای بزرگی چون سیدکمال، عبدالخالق، عبدالرحمن محمودی، مینا، ناهید ساعد، اکرم یاری، غلاممحمد غبار، غلام نبیخان چرخی، مجید کلکانی، سرور جویا، سرور واصف و هزاران شخصیت برازنده و انقلابی سرزمین ما است. امروز حتا قرونوسطیاندیشانی چون سیاف، گلبدین، عبدالله، محقق، عطا و دیگران تحت تاثیر افکار عامه مجبور گشتهاند خود را بنیانگذاران دموکراسی وانمود سازند -دموکراسیای که تا دیروز سایهاش را به گلوله میبستند. مردم ما همانند تمامی ملتهای دیگر با دموکراسی و ترقی مشکلی نداشتهاند، این دولت اشغالگر امریکا و شرکای غربی و منطقویاش اند که با خیانت به مردم نگونبخت ما دستنشاندگانی بهسان کرزی و غنی و عبدالله را به زور بی۵۲ تحمیل کرد که با کارکردهای خاینانه و «انتخابات»های پرفساد و مفتضح شان ارزشهای دموکراتیک را بین مردم بیاعتبار میسازند.
بگذار خلیلزاد با برادرخواندههای طالب خویش همآغوشی کرده چهره پلید خود را در نقاب «فرشته صلح» بپوشاند، اما محکمه تاریخ وی را در صف مکناتن، کیوناری، الکساندر برنز و دهها سگدو دیگر استعمار قرار خواهد داد.
اشرف غنی که بدون اجازه امریکا نفس هم کشیده نمیتواند، ابتدا بهصورت خیلهخند طالبان را به آیسکریم دعوت کرد و پس از این که آنان با دولت امریکا در پس پرده به توافق رسیدند، به امر بادار «هفته کاهش خشونت» از جانب طالبان را پیششرط صلح با آنان گذاشته و گویا این که طالبان در این مدت مورد آزمایش قرار میگیرند. غنی و دیگر همدستان مزدورش فقط خود را فریب داده میتوانند و نه مردم ما را. مگر طالبان از ۱۳۷۵ تا کنون با اعمال خونین و افکار عصر حجری شان آزمایش ندادهاند؟ آیا میشود در مدت یک هفته تمام جنایت این باند آدمکش را پاک کرد؟ احیانا در آزمایش شما معلمان سختگیر ناکام شدند، آیا اینقدر جرات و وجدان دارید که برخلاف میل امریکا زبان شور دهید؟
امریکا و غلامانش هم به خوبی درک کردهاند که طالب بدون خشونت و تفنگ دیگر جایگاهی در جامعه نداشته به هیچ و پوچ مبدل میگردد و صاحبان پاکستانی شان هم به این زودی از تروریستپروری و تبدیل افغانستان به مخروبه دستبردار نیست. به همین دلیل است که مقامات امریکایی بارها اعلام کردهاند که توافق با طالبان به معنی آمدن صلح در افغانستان نیست بنابر این اصطلاح جدید «کاهش خشونتها» را ابداع کردند. البته در این شکی نیست همانگونه که طالبان طی دو دهه گذشته ضربه مهمی به نیروهای امریکایی و ناتو وارد نکرده و دهشت شان عمدتا متوجه مردم عام ما بوده و دهها هزار انسان بیگناه را وحشیانه به نابودی کشانیدهاند، در آینده نیز سربازان و پایگاههای امریکایی را هدف قرار نخواهند داد و به این تعهد به پدران امریکایی شان پابند خواهند ماند.
«حزب همبستگی افغانستان» به کرات اعلام داشته است که گروههای ارتجاعی و جنایتپیشه که اوامر بیگانگان را برآورده میسازند، هیچگاهی پیامآور صلح شده نمیتوانند. همانگونه که معاهده با راکتیار کوچکترین تغییری در کاهش جنگ و کشتار در افغانستان نداشت، از این معامله تازه نیز فقط طالبان سود برده، هیچ مرهمی بر زخمهای مردم ما گذاشته نخواهد شد. حضور امریکا در افغانستان عمدتا برای تبدیل آسیا به مرکز تروریزم و بیثباتی است تا رقبایش و بخصوص چین و روسیه را تهدید نموده با مشکلات دچار نماید. این استراتژی امریکا پابرجاست و متقابلا کشورهای منطقه نیز آرام ننشسته عملا در پی خرید و تجهیز باندهای مشابه در کشور ما اند تا تروریزم را با تروریزم پاسخ دهند. همین اکنون اکثر طالبان در غرب کشور جیرهخوار رژیم منفور «ولایت فقیه» ایران اند. این روزها مخالفتها از جانب بخشهایی از طالبان را نیز شاهدیم که دیگر قبله بدل کرده از اوامر شورای کویته پیروی نمیکنند. متاسفانه در دورنمای سیاست جهان و بخصوص افغانستان، در کوتاهمدت نشانی از ختم جنگ و بازگشت به ثبات حداقل را نمیتوان دید. امریکا نیز از لقمه چرب افغانستان به زودی دستبردار نیست و تمامی نیروهایش را از کشورما بیرون نخواهد کرد. به فرض محال طالبان رام شده از خشونت و جنگ دست بردارند، امریکا نیروی ذخیره دیگری چون داعش را وارد میدان خواهد کرد زیرا همیش برای ادامه حیاتش دشمنان فرضی برای خود میسازد تا مردماش را در وحشت نگهداشته و برعلاوه ملامتی تمام بدبختیهای داخلیاش را بر گردن این دشمن بیندازد و بحران و خیزشهای داخلی را تا حدی مهار نماید. گذشته از اینها، ادامه زورمداری جنگسالاران که این روزها مگسوار به دور عبدالله حلقه زدهاند، مافیای موادمخدر و معادن، گروههایی چون حزب تحریر، القاعده، جمعیت اصلاح، شبکه حقانی، داعش، حزب ترکستان اسلامی، فاطمیون، جماعت تبلیغی، نجم وغیره منحیث ویروسهای خطرناکی در جامعه ما اند که امنیت و آینده افغانستان را تهدید نموده زهر جهالت و توحش شان را در جامعه تزریق میکنند، تا وقتی دست این گروههای استخباراتی و مرتجع از جامعه ما کوتاه نشود، چشمانداز آینده برای مردم ما کماکان تاریک خواهد بود.
حضور برادران جهادی، طالبی، خلقی، پرچمی و تکنوکرات پهلوی هم در کنفرانس مسکو.
تا دیروز یکدیگر را اشرار، شر و فساد و... مینامیدند و در شاخ به شاخ شدنهای شان مسبب قتل صدها هزار انسان بیگناه گردیدند، اما چون مزدوری و چاکری به بیگانگان مشخصه مشترک شان است، بادار طبق نیازش هروقت خواست از گوش شان گرفته آنان را دور یک میز نشانده در هر پروژهای مثل لتهپاک مورد استفاده قرار میدهد.
ولو باداران امریکایی و غربی طالبان آنان را یک هزار بار ببخشند و خونخوارانی چون انسحقانیها، ملا وثیقها، ملا نوریها، ملا خیرالله خیرخواهها، مولوی نبیعمریها، مولوی فاضلها و دیگر آدمکشان شان را از زندانها رها سازند، اما مردم و تاریخ ما این جمع ماورای ارتجاعی و مزدور و دشمن انسانیت را هرگز نخواهند بخشید. تنها بهخاطر گلوی بریده تبسم و انهدام بتهای بامیان هم که شده، سران این گروه در پیشگاه تاریخ ما محکوم به اشد مجازات اند و چه به صلح تن دهند یا نه، روزی با مجازات سخت مردم ما مواجه خواهند شد.
صلح از راه ساخت و پاخت پیدا و پنهان استعمارگران و غلامان شان تامینشدنی نیست. وظیفه نیروهای مترقی، ضد اشغال و بنیادگرایی است که با قبول زحمات و خطر در بسیج مردم تلاش نمایند. فقط با یک جنبش جدی ضدبنیادگرایی و ضد اربابان امریکایی، ایرانی و پاکستانی شان، میتوانیم افغانستان را از بدبختی و جنگ و تجزیه نجات داده به شاهراه ترقی گامزن ساخت. مردم بایست به دور از اختلافات قومی، سمتی، لسانی، نژادی و دینی دست به دست هم داده با شعار «نه امریکا، نه جهادی، نه طالبان؛ قدرت به دست مردم!» بر گرد نیروها و شخصیتهای مترقی و عدالتخواه حلقه زنند.