گفتگوها میان خاینان به هرچه میانجامد جز صلح
- رده: دیدگاه حزب
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در چهارشنبه، 04 حمل 1400
از چندین سال بدینسو امریکا و غلامانش بر طبل «گفتگوهای صلح» میکوبند تا از عطش مردم ما برای ختم جنگ سوءاستفاده نموده، برنامههای استعماری را در کشور ما به نحو راحتتر پیاده نمایند. از این گفتگوها، گروههای تروریستی حزب اسلامی و طالبان و باداران پاکستانی و امریکایی شان کافی بهره بردهاند، اما برای مردم ما کوچکترین سودی در پی نداشته است جز تشدید جنگ و دهشت، انتحار و انفجار، جنگ خانه به خانه در ولایات و دهات، ترورهای پیاپی، کشته شدن بیش از ۶۰هزار تن از فرزندان مردم که از بینوایی و بیکاری به صف نیروهای امنیتی پیوستهاند و فجایع فراوان دیگر. بخصوص طی ماههای گذشته طالبان جهت کسب حداکثر امتیاز از میز مذاکرات، با تشدید حملات وحشیانه انتحاری و انفجاری مردم را چنان خسته و نگران میسازند تا به هر معاهده ننگین با این گروه ددمنش رضایت دهند.
طی چند سال اخیر باندهای منفور گلبدین و طالبان و اربابان پاکستانی و امریکایی شان به امتیازات زیادی دست یافتند: معامله بیشرمانه با «قصاب کابل» و نصب عروسکگونه این خاین ملی در کابل، بخشیدن مشروعیت جهانی به گروه قرونوسطایی طالبان، رهایی سرکرده تروریستها انس حقانی و چندین سرجنایتکار دیگر طالبی از گوانتانامو، رهایی صدها تروریست حزب راکتیار، رها کردن یکباره پنجهزار آدمکش طالبی بر جان مردم ما، اعلان ختم «جهاد» طالبان علیه نیروهای خارجی و به صفر رسیدن تلفات نیروهای امریکایی و ناتو، سکوت سخیف حکومت مقابل راکتپراکنی، تجاوز مرزی و حصارکشی نظامیان پاکستان و غیره....
زلمی خلیلزاد که چهل سال است در راه خیانت به افغانستان و مردمش گامزن است، در کنفرانس بن وطن ما را به گرگان جهادی سپرد و حال بخاطر منافع کاخسفید تقلا دارد که خونآشامان بیگانهپرور چون انس حقانی، ملابرادر، ملافاضل، عباس استانکزی، امیرخان متقی، ملا سلام حنفی، ملا وثیق، ملا خیرالله، ملا دلاور و غیره را بر سرزمین و مردم ما مسلط سازد.
نمایندگان کشورهای اشغالگر و مداخلهگر و بخصوص زلمی خلیلزاد، منحیث پدروکیل تمامی گروههای تروریست و جنایتکار، پیاپی به مردم افغانستان گوشزد میکنند که «فرصت بینظیر صلح با طالبان را نباید از دست داد». اما این فرصت نه برای مردم افغانستان بلکه برای اجانب و غلامان شان است که در تقسیم مجدد افغانستان و داشتههایش چانهزنی کرده، گند دیگری را زیر نام حکومت موقتِ متشکل از دزدان و قاتلان و چوچههای آیاسآی و واواک بر مردم تحمیل نمایند.
غنی هرچند ظاهرا با دولت موقت مخالفت میکند، اما تاریخ او و هر حاکم پوشالی نشان داده است که «خط سرخ» شان فوری با یک گوشمالی بادار به «خط زرد» مبدل میگردد. از سینهچاکان «جمهوریت» باید پرسید: در وضعیتی که مادری در بامیان وادار به فروش دلبندش میشود تا شکم دیگراناش را سیر کند، وحیدالله در کابل و پدری در ولسوالی جرم بدخشان از فرط تنگدستی دست به خودکشی میزنند، شما آنچنان وجدانباخته و بیشرم اید که به خود اجازه میدهید ۱۸ نوع گوشت زهر جان کنید و میلیونها افغانی دیگر را صرف خریداری ترکاری از جمله لیموی دانهدار و بیدانه کنید. هم و غم شما را چپاول از کد۹۱، بودجه کرونا، «دسترخوان ملی»، کسب قراردادهای پرمنفعت حکومتی، غارت عواید گمرکها و... ساخته کوچکترین همدردی با مردم ندارید که سرنوشت شان برایتان ارزشی داشته باشد. شما حاضرید برای حفظ مقام و کرسی بر جمهوریت و هرچه ارزشهای انسانیاست تف اندازید. شما مدافعان «جمهوریت» نه بلکه خاین به آن بشمار میروید ورنه هرگز حاضر نمیشدید با خاین شاخداری چون راکتیار که تمام عمر علیه تمامی مظاهر دموکراسی و جمهوریت شمشیرکشی کرده و خون ریختانده است، مست الست بالا و پایین شده و حتی این کثافت را همراه خود در کنفرانس مسکو سازید.
میر رحمان رحمانی، پرچمیای جهادیشده برای خوشخدمتی برادران طالبی آمادگی میگیرد.
از حکومت موقت عمدتا مافیاسالاران جهادی و آنانی دفاع میکنند که سرمایههای حرام و بادآورده شان را با آمدآمد طالبان در خطر میبینند و حال میخواهند با قربانی ساختن مردم، به خواست طالبان لبیک گفته جایگاهی برای خود در اداره تحت فرمان طالبان دست و پا کنند. دلیل دمبک زدن سران جهادی و سرخمیشان مقابل نمایندگان خودفروخته طالبان با آن همه حقارت در مسکو و دوحه بر همین مبنا استوار است. کسانی چون رحمان رحمانی، ولی مسعود، راکتیار، عبدالله، خلیلی و دیگران که بعد از شیرین شدن دهن شان در اسلامآباد شعار «حکومت موقت» سر دادند، در تلاش برای حفظ امپراتوری دالر و فساد خود هر امر و نهی پاکستان و چوچهسگان طالبی را میپذیرند.
کنفرانسهای مسکو و استانبول چیز متفاوت از گذشته نیست. امریکا و کشورهایی که به خود چهره خیرخواه مردم افغانستان گرفته و این نشستها را سرهمبندی و میزبانی میکنند، همه در پی منافع خود در کشور ما اند و بس. در این کنفرانسها مردم افغانستان هیچ نمایندهای ندارند و کرکسها برای شان تصمیم میگیرند. بویناک بودن این نشستها را فقط از این میتوان درک کرد که عناصر پلید و معلومالحالی چون کرزی، دوستم، گلبدین، عبدالله، خلیلی، ستانکزی و شرکای جرم شان گویا مدافعان «جمهوریت» در برابر «امارت» میشوند، در حالی که تمامی اینان همفکران ملابرادرها بوده، تاریخ شان بسا خونینتر و خاینانهتر از طالبان است. اینان خود به دهل امریکا و پاکستان و سایر کشورهای مداخلهگر رقصیده اندکترین دلسوزی با مردم تیرهبخت ما ندارند.
بخصوص کنفرانس استانبول تحت سرپرستی اردوغان فاشیست که خود از حامیان بنیادگرایان و قاتلان افغانستان است پذیرفتنی نیست. رژیم مستبد حزب اخوانی عدالت و توسعه ترکیه تحت رهبری اردوغان از حامیان داعش بوده، استبداد عریان و خونخواریاش علیه مردم مبارز کورد در سوریه و عراق و سیاستهای سرکوبگرانهاش در داخل، آن را به ننگ منطقه مبدل ساخته است. نمیتوان از چنین دولت مرتجع و تروریستپرور انتظار داشت که علیه تروریزم و برای صلح در افغانستان تلاشی نماید.
امریکا مثل هر کشور استعمارگر دیگر، برای رضایت مردم افغانستان به قبول بردگی، آنان را برابر انتخاب بین «بد» و «بدتر» قرار میدهد، در حالی که هر دو سناریوی ساخته خود امریکاست و مطابق منافع استراتژیکش یکی را بر مردم ما تحمیل خواهد کرد. و برای این که مردم را متفرق ساخته و از همبستگی و مبارزه انقلابی آنان بکاهند، با دسیسههای انگریزی، اختلافات قومی، ملیتی، مذهبی، سمتی و زبانی را میان شان شعلهور ساخته یکی را به جان دیگری میاندازند.
مردم ما باید از تاریخ بیاموزند که طی بیش از چهل سال گذشته، کنفرانسها و گفتگوها و امضای توافقنامههای رنگارنگ برای ختم جنگ در افغانستان چه تحت سرپرستی ملل متحد و چه کشورهای همجوار و غربی هیچ یک به نتیجهی مثبت نرسیده است چون این مذاکرات همه میان خاینان و جنایتکاران و صاحبان خارجی شان بوده که هر کدام برای منافع خود و رسیدن به کرسی چانهزنی کرده و ذرهای دلسوزی به حال مردم ستمکش ما نداشتهاند. این تازهترین گفتگوها نیز از این امر مستثنی نیست.
امریکا به ادامه خیانت در کنفرانس بن که افغانستان را به گرگان «ائتلاف شمال» و ریزهخواران تکنوکراتش سپرد، باز هم تقلا دارد تا مردم ما را زیر پای آیاسآی و غلامانش قربانی سازد. باید مقابل این توطئه خونین و خاینانه مقاومت کرده آرام ننشینیم چون آنچه از این ساخت و پاختها بیرون میشود صلح نه بلکه قبرستانیتر شدن افغانستان و برگشت به عصر سگجنگیهای کابل و تکرار سلطه جهل و بربریت طالب است، طالبی که طی ماههای گذشته نشان داد که کماکان خونریز و دشمن تمامی مظاهر انسانیت است. فقط یک مشت روشنفکران زرخرید و گدیگکهای کرایی نوع حبیبه سرابی، فوزیه کوفی، فاطمه گیلانی و امثالهم اند که میکوشند طالبان را اهلیشده وانمود سازند. اما مردم ما که خون فرزندان و جگرگوشههای شان در سر و روی سران سفاک طالبی میبینند، این اراذل وطنفروش و جانی را هرگز نخواهند بخشید.
تا زمانی که مردم افغانستان خود آگاه، متحد و همدست نشده و تحت لوای یک تشکل عدالتخواه و مترقی به جنگ انواع بنیادگرایی و حامیان و تمویلکنندگان امریکایی، پاکستانی، ایرانی، عربستانی، ترکی و... شان نروند، هیچ راه دیگری برای رهیدن از فاجعه جاری افغانستان متصور نیست. پس هر حرکت عملی ضدبنیادگرایی و ضدامپریالیستی آگاهیبخش و موثر است. باید نیروها و عناصر پیشرو مدعی عدالت و دموکراسی برای آگاهی و بسیج مردم در هر سطح ممکن تلاش ورزند که فقط با یک جنبش وسیع تودهای میتوان به سلطه خاینان ملی و اشغالگران بیرونی پایان بخشید. جز این هیچ راه میانه برای صلح و خوشبختی در سرزمین ما وجود ندارد.