درگیری مرزی در تورخم و سوءاستفاده از احساسات ملی مردم
- رده: دیدگاه حزب
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در شنبه، 29 جوزا 1395
از چند روز بدینسو، آوازه درگیری مرزی میان نیروهای افغانستان و پاکستان در سرحد تورخم همهجا را فراگرفته است. بازار جنگ با پاکستان در شبکههای اجتماعی بهویژه فیسبوک گرم است و حتا تصاویر رویدادهای دیگر زیر نام منازعه مرزی به نشر میرسند.
افغانستان کشوری است اشغالشده که بنابر آمار رسمی دولت بیشتر از ۱۰ میلیون در زیر خط فقر زندگی میکنند؛ انتحار و انفجار به یک امر معمول مبدل شده و همه روزه جان دهها تن از هموطنان ما را میگیرد؛ جنایتکاران جنگی بهجای محاکمه رهسپار ارگ میشوند؛ براساس ردهبندی سازمان «شفافیت جهانی» افغانستان سومین کشور مفسد جهان میباشد؛ مطابق آمار «سازمان صحی جهان»، افغانستان سومین کشوری با رقم بالای مرگ و میر کودکان زیر سن پنج است؛ براساس آمار «صندوق جمعیت ملل متحد – یوانافپیای» و «صندوق کودکان ملل متحد – یونیسف»، افغانستان بلندترین رقم مرگ و میر مادران در هنگام زایمان در آسیا و دومین در جهان را داراست؛ از تولیدکنندگان اصلی کوکنار در جهان است و ۳.۵ میلیون معتاد را در خود جا داده است؛ معادنش توسط جنگسالاران دولتی حیف و میل میگردند؛ مطابق همهپرسیها اکثریت مردم از «حکومت وحشت ملی» ناراض اند و دهها فاجعه دیگر.
از سوی دیگر پاکستان علاوه بر غرق بودن در فساد اداری و ناامنی و بحران سیاسی، با فجایع شدید اقتصادی درگیر است و مردم بخصوص ایالتهای فراموششدهاش روزگار سختی را پشت سر میگذرانند. آفات و حوادث طبیعی در چند سال اخیر همچو هیولای بیرحمی مردم فقیر و ستمکش این کشور را به سیهروزی میکشاند. سیلاب، زلزله و مخصوصا قحطی و خشکسالی سالانه صدهاهزار انسان را در این کشور با خطر مرگ مواجه ساخته است که اکثر قربانیان زنان و کودکان اند. هر سال دهها تن بنابر فقر مهلک بهشکل گروهی دست به خودکشی میزنند ولی دولت خاینپرور این کشور صاحب قدرت اتمی است و بیشترین بودجه ملی سالانهاش را صرف نظامیگری و تربیت و تمویل تروریزم مینماید.
تاریخ جنگهای ناعادلانه گواه آنست که رژیمهای خاین و ناکارا برای پوشاندن ضعف شان گاهگاهی بر دهل دروغین جنگ و تخاصم با همسایهها میکوبند تا احساسات ملی مردم را به بازی گیرند. حال هم دولتهای افغانستان و پاکستان برای انحراف اذهان عامه و پنهان نگهداشتن خیانتهای بیشمار شان دعوا و درگیریهای پرسروصدا راه میاندازند و به تحمیق مردم میپردازند تا در غوغای ناشی از آن نفسی به راحتی کشیده در پس پرده به معاملهگری و چپاول شان ادامه دهند.
نکته جالب این است، آنانی که ناف شان توسط آیاسآی بریده شده و یا هم دستپرورده سیآیای، کیجیبی و واواک هستند، امروز طبل جنگ با پاکستان را مینوازند. افراد و گروههای مرتجعی که تا دیروز در دفاع از امضای قرداد دوجانبهی امنیتی با امریکا گلو پاره میکردند و بیشرمانه پای این سند وطنفروشی مهر تایید میگذاشتند، به یکبارگی نقاب جدید بر چهرههای منفور شان کشیده و داد دفاع از مادروطن و نوامیس ملی میزنند. اشغالگر، اشغالگر است، چه دولت پاکستان باشد یا امریکا و یا هم روس و انگلیس.
گردهمایی احزاب چپ پاکستان علیه طالبان در تقبیح کشتار کودکان مکتبی پشاور
خط دیورند مانند مسئله کشمیر میراث منحوس استعمار انگلیس است که تا کنون منبع تخاصم باقی مانده است. مردم و تاریخ ما بدون شک معاهده دیورند را که از سوی امیر وطنفروش به امضا رسیده، یک خیانت ملی میشمارند. ولی درعینحال باید پذیرفت که سرنوشت مردم خیبر پشتونخوا و بلوچستان که البته از وضعیت نسبتاً بهتر اجتماعی و اقتصادی برخوردار اند، باید از طریق یک همهپرسی آزاد و عادلانه تعیین گردد. این امر طبعاً هنگامی میسر خواهد بود که در هردو کشور دولتهای مستقل و مردمی روی کار باشند. غر و فش سردار داوود، نجیب و یک تعداد امروزی دیگر مقابل پاکستان هرگز به معنی دفاع از منافع ملی افغانستان نمیباشد، بلکه دولتهای خودکامه و ضدمردمی همواره خواستهاند با سوءاستفاده از احساسات ملی، خط دیورند را وسیله قرار داده اذهان عامه را از شرایط پرخفقان کشور منحرف سازند و بدینوسیله به دیکتاتوری شان ادامه دهند. از سوی دیگر مشتی از تجزیهطلبان وطنی خط دیورند را حل شده میدانند، نه از منظر حقوق ملیتها بلکه از دید قومپرستانه که مبادا با الحاق این مناطق به افغانستان فیصدی نفوس پشتونها بیشتر شود.
تعدادی گره اصلی دستاندازیها و سیهکاریهای حکام پاکستان نسبت به مردم ما را در همین خط دیورند میبینند. اما این فکر کاملا اشتباه است. دولت پاکستان تبانی با امریکا و انگلیس در منطقه فعال و از چندین دهه بدینسو مجری پروژههای تروریستپروری آنان بودهاست. این کشور عملا بارها اعلان کرده که قضیه خط دیورند را پایان یافته میپندارد و امریکا نیز چندی قبل اعلان نمود که این خط را منحیث مرز به رسمیت میشناسد. ولو دولت افغانستان دیورند را به رسمیت بشناسد، این کوچکترین تاثیری بر اوضاع نداشته و دستدرازیهای خونین و ستمگرانه حکام و بخصوص نظامیان آن در کشور ما ادامه خواهد یافت.
درصورتی که جنگ میان افغانستان و پاکستان در بگیرد، ضربات جانی و مالی آن را فقط تودههای نگونبخت این دو کشور بخصوص افغانستان متحمل خواهند شد و بس! در این جنگ اگر در این سوی مرز گلمحمد لغمانی به شهادت میرسد، در آن سو هم یک گلمحمد دیگر کشته میشود نه پسر راحیل شریف و کدام عضو ارشد آیاسآی. اگر مرز مسدود میگردد، مریضان درمانده افغان جان خواهند باخت نه فرزندان ع و غ و دیگر سران دولتی که در قصرهای شان در امریکا، هند، دوبی و دیگر کشورهای پیشرفته زندگی میکنند. مردم توان خرید یک سیر آرد را نخواهند داشت نه ارگنشینان، آنان که همیشه کلوچه میخورند. انگور شمالی، سیب غزنی، کچالوی بامیان، خربوزه کندز، زردآلوی غوربند، انار کندهار و فراه خواهند گندید که دهقانش در انتظار فروش حاصلاتش یک سال تمام عرق ریخته است تا قرض خود را بپردازد و تا سال آتی زنده بماند.
کنسرت مشترک گروههای پیشرو موسیقی «لال» از پاکستان و «مورچه ها» از افغانستان در برنامه فرهنگیای که توسط «حزب همبستگی افغانستان» در جون ۲۰۱۳ اختصاص یافته بود برگزار شد و شرکت کنندگان از آهنگ های انتقادی و دلنشین داکتر تیمور رحمان، مهوش وقار و مسعود حسن زاده گردانندگان دوگروه پرصلابت لذت بردند. برنامه مشترک هنرمندان عدالتخواه افغانستان و پاکستان در یک شامگاه خاطره انگیز این ایده را در انسان تقویت مینمود که اگر عناصر و نیروهای مترقی و آزادیخواه دو کشور علیه ارتجاع و دولتهای فاسد و ضدمردمی شان متحد شوند، بدون شک میتوانند نقش مهمی در دگرگونی اوضاع منطقه و رهاندن آن از چنگال عفریت جهالت بنیادگرایی و استعمار ادا نمایند.
این وظیفه و رسالت افراد و نیروهای مردمی و پیشرو دو کشور است به تودههای شان آگاهی دهند که در جال پرفریب حاکمانی که میکوشند از احساسات ملی مردم استفاده سوء کرده رذالتهای خود را بپوشانند، اسیر نشوند. مردم باید رازهای پنهان یکچنین بازیها را درک کنند و درباره آن بیاندیشند. هیتلر میگفت «خوشبختی بالاتر از این برای دولتها وجود ندارد که مردم شان تفکر نکنند.» پس باید این «خوشبختی» را با فکر کردن و درک حقایق از چنگ حکام عوامفریب و چپاولگر بیرون کنیم.
هرگونه جنگی تحت رهبری یک دولت ضدملی و پوشالی و نوکر بیگانه، جنگ میهنی نه بلکه نزاعی است در خدمت حاکمان فاسد دو کشور و باداران امریکایی و انگلیس شان. مردم عام دو کشور با اظهار همبستگی و همدلی با یکدیگر باید علیه دول خاین خویش برخیزند و نگذارند فرزندان شان گوشت دم توپ آنان گردند. آنچه در تورخم طی چند روز رخ داد، باعث شد که چندین خانواده با از دست دادن نانآوران شان در سوگ بنشینند که کسی از حال شان نخواهد پرسید، اما زمینه را به چند معاملهگر مهیا ساخت که با لشکر محافظان شان به تورخم رفته عکسهای یادگاری بگیرند و بدینوسیله خود را عناصر ملی و وطندوست جلوه دهند! اما مضحکتر از آن وضع آنانیست که از یکسو لاف دفاع از خاک و وطن را میزنند اما از سوی دیگر از امریکا گلایه دارند که چرا از تمامیت ارضی افغانستان علیه پاکستان به دفاع برنخاسته است!
ملت افغانستان دستان خونین دولتهای پاکستان و آیاسآی را با فرو ریختن کاخ پوشالیان لمیده در کرسیهای دولتی قطع کرده میتوانند و نه در یکچنین جنگهایی که سودی به حال ملت نخواهد داشت. در این جنگ، هیچ کشور برنده و بازنده وجود نخواهد داشت. برندگان جنگ دولتمندان خاین و بازندگان هم مردم تیرهروز هردو کشور خواهند بود.
مردم افغانستان تنها زمانی میتوانند از آن همه خیانتها و تروریستپروریهای دولت و نظامیان پاکستان انتقام گیرند که ابتدا کار را با خاینان داخلی و نوکران آن کشور یکسره کرده در وطن ما یک دولت نسبتا دموکراتیک و ملی رویکار آید، تا آن زمان، هیچ جنگی با پاکستان یا کشور دیگر به نفع ملت ما نخواهد بود بگذریم از اینکه با تجهیزات فرسوده و اردوی ناتوان کنونی رفتن به جنگ یک کشور مسلح با سلاح هستوی مسخره است.