متن سخنرانی نجيبه جان در محفل حزب همبستگی به مناسبت روز جهانی زن
- رده: بیانیهها
- نویسنده: حزب همبستگي افغانستان
- منتشر شده در سه شنبه، 15 حمل 1391
دوستان گرامی،
همه ساله هشتم مارچ به مثابه روز جهانی زن از جانب دولت و نهاد های گوناگون طی محافل بیشماری تجلیل میگردد و با بیان ستمکشیدگی های زنان کشور ما، تعدادی به حال زنان ما آه و ناله سر میدهند و قضیه در همینجا پایان مییابد و در طی ۳۶۴ روز باقی مانده، زنان وطن ما به فراموشی سپرده میشوند.
اما بخش زنان "حزب همبستگی افغانستان" امسال برای اولین بار تصمیم گرفت که محفل امروزی را دایر نموده و از زاویه و دید دیگری بر مسئله زن و درد و فریاد استخوانسوز زنان وطن ما بپردازد و هیاهوی کرکننده اما دروغین و سودجویانه اشغالگران امریکایی و مزدورانش از رنجکشیدگی زنان افغانستان را افشا و محکوم نماید.
حدیث رنج و بدبختی های زنان افغانستان در دروان حاکمیت جهل و جنایت جهادیان و طالبان بر همگان روشن است که ممکن در هیچ دورهای از تاریخ ما زنان وطن ما به این حد زیر چرخ استبداد، ارتجاع، مردسالاری و بنیادگرایی خرد و خمیر نشده بودند. دنیایی به اصطلاح آزاد به رهبری امریکا درین سالهای خونین که فاجعه حقوق زن به بدترین و وحشیانه ترین صورتش در وطن ما حکمفرما بود، سکوت اختیار کردند و لگام مزدوران شانرا در ارتکاب هرگونه خیانت و جنایت نسبت به زنان و مردان وطن ما باز گذاشتند.
بعد از حادثه یازدهم سپتامبر که امریکا آنرا بهترین زمینه برای اشغال افغانستان و حضور نظامی در قلب آسیا دانست، سردمداران کاخ سفید، آنهایی که زندگی انسانها برایشان به اندازه پرکاه ارزش ندارد، یکباره به خاطر وضعیت اسفبار زنان افغانستان آغاز به ریختن اشک تمساح نمودند و شعار "رهایی زنان افغان از چنگ طالبان" را دلیلی برای لشکرکشی شان به افغانستان جار زدند و طوری تبلیغات راه انداختند که گویا با ورود امریکا و ناتو به افغانستان، کشور ما به بهشتی برای زنان مبدل خواهد شد!
اما در همان اولین روزهای پس از سرنگونی رژیم ددمنش طالبان، در جریان کنفرانس بن، وقتی امریکا آدمکشان و میهنفروشان ائتلاف شمال را به دور میز مذاکره نشاند، به سفیده مالی شان پرداخت و زمینه بازگشت این خاینان را بر قدرت مهیا نمود. تمامی عناصر آزادیخواه افغانستان میتوانستند آینده را بخوبی پیشبینی کنند که فرقی با گذشته نخواهد داشت.
در طی بیش از دهسال حضور امریکا و دولت پوشالی کرزی، زنان افغانستان همچنان در جهنم سوزان بسر میبرند و دولت کوچکترین توجهی به بهبود وضعیت آنان انجام نداده است. امریکا و چاکرانش فقط به تغییرات ظاهری و فریبنده در مورد زنان بسنده کرده و خواستند از آن سود تبلیغاتی ببرند و مردم غرب را تلقین نمایند که گویا حضور نظامی امریکا و ناتو به خاطر تغییر وضعیت زنان مفید بوده است و باید آنان همچنان از سیاست های اشغالگرانه امریکا حمایت نمایند. اما در واقع آنان یک خیانت نابخشودنی دیگری را در حق زنان ما مرتکب شدند و سرنوشت آنان را بازهم به دست یک مشت عناصر فاسد، جنایتکار، مرتجع و ضدزن سپردند که در نتیجه زن ستیزی و ستم بر نیم پیکر جامعه ما بصورت هولناک و باورنکردنی همچنان ادامه یافت و امروز افغانستان برای زنانش کماکان تنور سوزان است.
اینان حضور شصت و چند زن در پارلمان، یکی دو وزیر زن و وزارت امور زنان را بزرگترین دستاورد عنوان میکنند اما همه میدانیم که زنانی سرکاری، بلی گوی جنایتکاران و گدی گک های کوکی درین نهاد ها جابجا شده اند که کوچکترین دلسوزی در برابر رنج های استخوانسوز زنان ما ندارند و خود بالای حقوق زن در کشور تجارت میکنند. موجودیت دهها زن مرتجع و جنگسالارپسند از نوع فوزیه کوفی، فرشته حضرتی، صدیقه بلخی، نوشین اربابزاده، آمنه افضلی، قدریه یزدانپرست و دیگران در صحنه سیاسی کشور بیارزش است چون اینان نماینده راستین ستمکش ترین زنان ما نبوده و با افکار بنیادگرایی و طبق سیاست های اشغالگران امریکایی میخواهند زنان ما را به دام اندازند و از دردهای آنان جهت پیاده کردن اهداف صاحبان خارجی و داخلی شان سوءاستفاده نمایند.
دوستان گرامی،
دولت مزدور کرزی و باداران غربی شان در حالی از بهبود وضعیت زنان حرف میزنند که غم انگیزترین تراژیدی خشونت، ستم، بی رحمی، خود سوزی، تیزاب پاشی و کشتار علیه زنان ما جاریست. داستان های هولناک آمنه ها، صائمه ها، بشیره ها، نفیسه ها، گلبیبیها، نادیه انجمن ها، سحرگل ها و هزاران زن مظلوم دیگر که با قساوت بی مانندی توسط ستمگران مافیاگر جهادی و طالبی و شرایط خشونت بار مرد سالار حاکم ناشی از آن زجرکش میشوند و قتل عام زنان و کودکان بوسیله اشغالگران امریکایی و ناتو هروجدان خفتهای را تکان میدهد.
حزب ما مبارزه در راه تامین حقوق زن را همانند استقرار و تحکیم دموکراسی وعدالت اجتماعی مبتنی بر سیکولاریزم از وظایف مبرم شمرده است و تا تحقق کامل آن لحظهای باز نخواهد ایستاد. لیکن از یاد نبریم رهایی زنان در کشور اشغال شده و غارت گشته در چنگ و دندان اهریمنان خارجی و داخلی بدون کسب استقلال و راندن سگان مذهبی و غیر مذهبی اشغالگران میسر نیست.
دهسال اشغال و حاکمیت مافیایی جهادی در کشور درسهای زیادی به ملت ما به همراه داشت. ما از همان ابتدا میگفتیم که آزادی، دموکراسی و عدالت ارزش هایی والایی اند که ممکن نیست به وسیله یک قدرت خونخوار بیرونی و به زور توپ و تفنگ برای ملتی ارزانی گردد. تاریخ ملتهای بیشماری گواه آنست که این ارزش های انسانی تنها با زور و بوسیله توده های نادار ممکن است کسب گردند. تا وقتی مردم فقیر و ستمکش خود به خاطر آزادی و رهایی برنخاسته و زیر لوای یک نیروی مترقی و ضدبیگانه متحد نشده اند، ممکن نیست که زنجیر های ستم و استبداد را پاره کرده به خوشبختی و بهروزی دست یابند. تجارب خونین و دردناک چندین دهه گذشته افغانستان نشان داد که قدرت های بیرونی و نیروهای سیاه و مرتجع و میهنفروش چه از نوع مذهبی و غیرمذهبی آن تنها هیزم آور منازعه و بدبختی های ملت ما بوده اند و نه میخواهند و نه میتوانند که دردی از درد های ملت را التیام بخشند.
تا وقتی زنان وطن ما به آگاهی نرسند و خود به خاطر احقاق حقوق شان متحد نشده و مبارزه نکنند، فاجعه حقوق زن در کشور ادامه خواهد داشت. باید زنان ما به نیروی خود واقف گردند و بدانند که زنان همپای مردان میتوانند و باید در رهیدن از زنجیر ستم و نابرابری ها به میدان مبارزه برآمده و نقش شانرا بازی کنند. آنان باید به این آگاهی دست یابند که وقتی تمام ملت ما در زنجیر های جهل و جنایت و اشغال فشرده میشوند، شعار حقوق زن از جانب حکام مستبد شعار دروغین و خاینانهای بیش نیست. تاریخ مبارزات مردمی جهان بارها ثابت کرده است که بدون اشتراک فعال زنان هیچ مبارزه آزادیخواهانه به پیروزی نخواهد رسید.
امریکا و غرب به خاطر اهداف استراتژیک، نظامی و اقتصادی شان به افغانستان آمده اند و به خاطر رسیدن به آن حاضرند ملت ما را هزار بار زجرکش نمایند. اینان با دالر و امکانات یک تعدادی عناصر ضدملی و وطنفروش را از هیچ به وزیر و والی و سفیر و قومندان و چه و چه ارتقا دادند و دست شانرا در هر گونه چپاولگری و ستم و جنایت باز گذاشت. و حال همان خاینان ملی زمینه پایگاه های دایمی امریکا را در کشور مهیا میسازند که برای مردم ما مفهومی جز بردگی و بدبختی دایمی را نخواهد داشت. اگر ملت ما خود سونوشت شانرا بدست نگیرند، تا ابد در دست این مشت خاینان ملی اسیر مانده زندگی پرتحقیر در بندگی و ناداری شان پایانی نخواهد داشت.
در بسا کشورهای جهان، روشنفکران نقش مهمی در بیداری و رهبری مبارزات آزادیخواهانه ایفا نموده اند، اما متاسفانه در کشور ما پول و امکانات امریکا، پاکستان، ایران و دیگر کشورها توانست کتله وسیعیای از آنان را از شرف و وجدان تهی ساخته در بهترین حالت به عناصر خنثی، فاسد و بلندگوی ارتجاع مبدل نماید. در کشور ما امروز بخش اعظم به اصطلاح روشنفکران خود بدترین خاینان به ملت بوده و در ورای کلمات و جملات زیبا وطن و مردم ما را عمیقتر به دام سیهروزی و مزدوری سوق میدهند. مبارزه و افشای این قماش روشنفکران وظیفه مهم و ضروریست که حزب همبستگی افغانستان از آن هرگز غافل نخواهد ماند. در حالیکه جانیان تنظیمی و غیرتنظیمی با تفنگ و با شلاق استبدادی شان ملت ما را زجرکش میکنند، اما روشنفکران مزدبگیر اینان اینکار را سهلتر و عوامفریبانه تر در ورای کلمات زیبا انجام میدهند و مردم ناآگاه و بیسواد را در دام خاینان میاندازند.
به تازه ترین نمونه از بیشرمی روشنفکران اخته توجه کنید: درحالیکه رژیم آدمکش آخندی ایران به لکه ننگ بشریت مبدل شده و بوی جنایت، آدمکشی و آزادیکشیاش دنیا را گرفته است، اما تعدادی از قلمبدستان افغانستان شرم نکرده به چوبدست های آخند های خونخوار ایرانی مبدل شده اند. مدتی قبل جمعی از شاعران وجدان خفته به سرکردگی کاظم کاظمی و ابوطالب مظفری در برابر خامنهای جلاد در محفل مدیحه سرایی شرکت نموده بر چکمه های خونینش بوسه زدند که خشم آزادیخواهان و نویسندگان شرافتمند و مبارز ایران را برانگیخت. از جمله هادی خرسندی، طنزپرداز پرآوازه و مردمی آن کشور در شعری کاظم کاظمی را محکوم کرده سرود:
بريخت درّ دری را به پای آن سفاک / چه شاعری که کند همنشينی ضحاک!
حضور آدم سالم به محضر جانی / ز ننگ نيز بسی بدتر است ميدانی
حزب ما در حالیکه در مرکز حملات بنیادگرایان جانی و دولت مافیایی کزی قرار دارد، اما از مبارزه علیه روشنفکران خودفروخته و مرتجع نوع بالا غافل نیست و آنرا از وظایف مهمش میشمارد.
هموطنان عزیز،
امریکا و کشورهای مداخلهگر دیگر همیشه بالای تاریک اندیش ترین، ضدملی ترین و فاسد ترین نیروهای سیاسی افغانستان سرمایه گذاری کرده از آنچه هراس دارند، ظهور یک نیروی مردمی، مترقی و ضدبیگانه است چون میدانند که نمیتوانند یکچنین نیروها را با دالر و زور به مزدور خود مبدل کرده در عملی ساختن سیاست های خاینانه شان مورد استفاده قرار دهند. از همینرو عرصه برای اینچنین نیروها همیشه تنگتر شده با محدودیت ها و فشار و سرکوب مواجه میشوند.
حزب همبستگی افغانستان همیشه با اینچنین قیدوبند ها مواجه بوده است و با آنکه با شیوه های مسالمت آمیز به مبارزهاش در چهارچوب قانون ادامه میدهد، اما به مشکل برایش اجازه راهپیمایی و فعالیت داده میشود، اعضایش فقط به خاطر پخش اعلامیه با دستگیری و شکنجه و توهین امنیت ملی مواجه میشوند و بر رسانه های جمعی فشار وارد میگردد که از پوشش خبری اکسیون های بیسابقهاش ابا ورزند. این امر خود گواه آنست که باوجود سروصدا های گوشخراش در باره تحقق دموکراسی و آزادی در کشور، این آزادی و دموکراسی تنها برای نهاد های فروخته شده وابسته به قدرت های بیرونی وجود دارد اما نه برای نیروی ها و شخصیت هایی که حاضر به پذیرش ذلت وابستگی و غلامی نباشند.
ما در شرایط کنونی با الهام از مبارزات آزادیخواهانه ملل تحت ستم و استثمار شده جهان عرب، خیزش های شجاعانه ملتهای کشورهای عربی که دولتهای زورگوی شانرا وحشت زده ساخته اند، خلق های بپاخاسته و مستبد ستیز عرب و با ایمان راسخ به نیرو لایزال توده های گرسنه وبی پناه؛ خود را متعهد در بدست آوردن استقلال افغانستان در قدم نخست میدانیم و بدین ملحوظ همیشه این جمله را سرخط تمام خواست های سیاسی خویش قرار دادیم:
"افغانستان مستقل، آزاد، دموکراتیک و تقسیم ناپذیر که در آن همهی مردم بدون هیچگونه تبعیض ملیتی، جنسی، قومی، مذهبی، لسانی و منطقوی با روحیه همبستگی و احساس آرامش، زیست کنند." فقط زمانی به این هدف میرسیم تا جلادان خونخوار خلق و پرچم، قلاده داران ناموس نشناس و خونریز جهادی و طالبان بربرصفت و آدم کش وحشی با باداران امریکایی، عربستانی، ایرانی و پاکستانی شان به زور بازوان ملت ما از قدرت به زیر کشیده شده محاکمه شوند تا لااقل آخ دل زن و مرد و طفل دردمند ما برآورده گردد.
این آدم خواران زمانی با حلقه آویز شدن برادر قسی شان صدام از تب مرگ دست و پاچه شده بودند و قانون عفو و بخشش خویش را تصویب نمودند اما امروز بار دیگر با گسترش خیزش های بهار عربی که کاخ سلطنت مستبدان راحت طلب عرب را واژگون کرد، تصمیم به حذف تاریخ خونبار سه دهه جنایات،خیانت ها، زنده به گور کردن ها،سینه بریدن ها، رقص مرده ها،چشم کشیدن ها، ادرارخورانیدن ها، بی ناموسی ها، حلال کردن ها، دست بریدن ها، سنگسارها، کتاب سوزی ها، چپاول و ویرانی ملک برباد رفته ما را گرفتند.
فاروق وردک گلبدینی خوب بداند که مردم ما هرگز راکت باران شهر شان توسط امیرک مزدور تر از خودش را فراموش نمیکنند و نه هم ترور روشنفکران و آزادیخواهان کشور شانرا چه رسد به کتمان کردن یک دور تاریخ که از سر تا پا با خون فرزندان شان رنگین است. او بداند که ملت ما هرگز دریده شدن عصمت خواهرکان و مادران ما بدست آدمکشان تنظیمی در دوران حاکمیت وحشیانه آنان را نمیتوانند فراموش کنند. لیکن او بیشرم تر ازینها پا را از گلیم کشید، دیدیم حتی نام لیسه بی بی مهرو را هم به پوهاند پلشت قیوم خان وردک که با گلبدین خاین مانند خودش جان و جگر است، تعویض کرد زیرا میداند کسی درین دولت فاسد و مزدور نیست تا نیش زهرآگین تبعیض گرش را بکشد اما چه سیلی جانانه جوانان ما بررویش کوفتند و برین اقدام ننگینش تف کردند.
امریکا و ناتو که دهسال تمام بر سر ملت ما تجارت کردند، دهها هزار هموطن ما را زیر نام "جنگ علیه تروریزم" قتل عام نمودند، افغانستان را به مرکز مافیای جهانی مبدل نمودند، تضادهای ملیتی و زبانی و مذهبی را به بدترین شکلش در وطن ما شعلهور ساختند و ...، اما حال میخواهند که در دولت متشکل از آدمکشان جهادی و غلامان تکنوکرات و روشنفکر شان، وحشیان منحوس طالبی و گلبدین جلاد این نوکران مزدور آی.اس.آی را نیز شامل نمایند. مردم ما میپرسند، تا دیروز که گلبدین و ملاعمر در لیست سیاه امریکا و متحدین قرار داشتند؛ بر کله بی قیمت هر یک شان ملیون ها دالر جایزه گذاشتند؛ خون های فراوانی زیر نام مبارزه با آنان بر زمین ریختند؛ چه شد که یکباره این تروریست ها شامل لیست سفید گردیدند و با اعزاز و احترام به کاخ ریاست جمهوری راه داده شدند تا این دو جانی و دو باند آدم کش دیگر هم بر سرنوشت ملت ما حاکم باشند؟ مسئولیت این همه خون بیگناهانی که طی ده سال تجاوز، انتحار، ترور وکشتار ریخته شد و منجر به تباهی هستی مردم ستمدیده ما گردید بدوش کیست جز امریکا، متحدین ناتو و نوکران رنگارنگش در دستگاه حاکم.
ملتی که به خاطر استقلال و آزادی مبارزه نکند و در چنبره نیروهای ضدملی و چاکر بیگانگان اسیر باشد، هیچگاهی از اینگونه داغ های ننگ رهایی نخواهد داشت و هر کشور مداخله گر بیرونی و جیره خواران افغانش آنان را در جال فریب و نیرنگ و جنایتش خواهد فشرد. محک اصلی وطندوست، آزادیخواه و آزاداندیش بودن هر فرد و تشکل را در قدم اول باید در این دانست که تا چه حد منافع شخصی و گروهی را بر منافع ملی و و منافع توده های ستمکش ما ترجیح میدهد و در راه رهانیدن و مادروطن و مردم عزادارش به مبارزه قاطع و شجاعانه دست میزند.
"حزب همبستگی افغانستان" در پیشگاه مردم افغانستان چنین سوگندی یاد کرده است و با قبول هرگونه قربانی ها برای یک افغانستان مستقل، آزادی، دموکراتیک و سربلند با متشکل کردن فقیر ترین لایه های جامعه ما بدور از گرایشات خاینانه ملیتی، قومی، زبانی، سمتی، مذهبی و نژادی مبارزه خواهد کرد و دام و دالر اشغالگران خارجی و خاینان داخلی نخواهد توانست آنرا از پیکارش باز دارد.
تنها در یک کشور مستقل، آزاد و دموکرات که مردم بر سونوشت شان حاکم گردند ممکن است که زنان نیز به حقوق بنیادی شان دست یابند و بتوانند همگام با مردم در راه شکوفایی کشور شان سهم شایسته ادا نمایند.