فقر و بحران غذایی برنامهریزیشده برای تداوم سیطره امریکا بر جهان
- رده: ترجمه از منابع بیرونی
- نویسنده: نویسنده: کالین تادهنتر | مترجم: میرویس
- منتشر شده در دوشنبه، 12 جدی 1401
کودک گدا در شهر مزار
نویسنده: کالین تادهنتر | مترجم: میرویس
منبع: «گلوبل ریسرچ» | تاریخ نشر: ۲۴ اگست ۲۰۲۲
در مارچ ۲۰۲۲، انتونیو گوتریش، منشی عمومی مللمتحد، در رابطه به مسئله اکراین و «توفان گرسنگی و فروپاشی سیستم جهانی غذایی» ناشی از آن هشدار داد و گفت قیمت مواد غذایی، نفت و کود زراعتی نسبت مختلشدن زنجیرههای تدارکاتی به طور سرسامآوری رو به فزونیست و این بحران فقیرترینها را ضربه میزند و بذر بیثباتی سیاسی و آشوب را در سراسر جهان خواهد کاشت. اما طبق اظهارات «هیئت بینالمللی متخصصان سیستمهای غذایی پایدار»، در حال حاضر غذا به حد کافی مهیا بوده و خطر کمبود عرضه در سطح جهان وجود ندارد.
یعنی از یک سو ما شاهد وفور مواد غذایی و از سوی دیگر قیمتهای سربهفلککشیده آن استیم. پس مسئله کمبود مواد خوراکی نی بل احتکار آن و تخریب بیشتر یک سیستم اساساً ناقص جهانی غذایی است که در خدمت منافع شرکتهای تجارت زراعتی و تامینکنندگان ملزومات آن، به قیمت اضمحلال نیازهای مردم و انهدام امنیت غذایی حقیقی قرار دارد.
جنگ در اکراین یک زدوخورد جیوپولیتیک بر سر تجارت و انرژی و تا حد زیادی آغاز یک جنگ نیابتی امریکا در مقابل اروپا و روسیه از طریق تجرید اروپا از روسیه و اعمال تحریمها علیه روسیه برای لطمهزدن به اروپا و وابستهساختن بیشتر آن به امریکاست.
پروفیسور اقتصاد، مایکل هدسن، اخیراً اعلام داشت که جنگ در آخرین تحلیل علیه اروپا و آلمان است و هدف از تحریمها جلوگیری از ازدیاد تجارت و سرمایهگذاری اروپا و سایر متحدان امریکا در روسیه و چین میباشد. سیاستهای نیولیبرالیستی از ۱۹۸۰ تا امروز اقتصاد امریکا را بیبنیان ساخته و با فرسودگی شدید زیربناهای تولیدی آن، یگانه راه برای ادامه یکهتازیاش، تضعیف چین و روسیه و اروپاست.
هدسن میگوید که از یک سال بدینسو، بایدن و نیومحافظهکاران امریکایی در تلاش بودهاند که «نارد ستریم ۲» و تمامی تجارتهای انرژی روسیه با جهان را مسدود نمایند تا امریکا قادر به استمرار انحصارگری خود باشد. علیرغم مورد توجه واقعشدن «برنامه سبز»، امریکا هنوزهم برای نمایش قدرت جهانی خود متکی به انرژی سوخت فسیلی است. حتا با دورشدن روسیه و چین از دالر، گردانندگی و نرخگذاری نفت و گاز (و قرضهای آن) به دالر، برای مساعی امریکا در راستای نگهداشت هژمونیاش کلیدیست.
خیل زنان گدا دربرابر نانواییهای کابل
امریکا از قبل میدانست تحریمها علیه روسیه چه انجامی دارد. تحریمها در خدمت تقسیم جهان به دو بلوک و دامنزدن به جنگ سرد جدید بین امریکا و اروپا از یک سو و چین و روسیه به حیث دو کشور اصلی از سوی دیگر خواهند بود. سیاستگذاران امریکایی میدانستند که اروپا از قیمتهای صعودی انرژی و مواد خوراکی برباد رفته و کشورهای واردکننده غذا در «جنوب جهانی» (شامل افریقا، امریکای لاتین و ممالک عقبنگهداشتهشده آسیایی. م.) به دلیل تزاید قیمتها زیان میکشند.
این اولین باری نیست که امریکا برای حفظ سلطه جهانی و با بالابردن قیمت کالاهای حیاتی، کشورها را در دام قرض و وابستگی اسیر ساخته، بحران مهیبی را طرح میریزد.
در سال ۲۰۰۹، اندریو گوین مارشل روشنگریهایی داشت در مورد این که چگونه در ۱۹۷۳ -اندکی پس از منسوخشدن ستندرد تلا- هنری کسنجر نقش کلیدیای در دسیسهچینیهای مسایل خاورمیانه داشت (جنگ عرب و اسراییل و «بحران انرژی») و این امر در خدمت بقای سیادت عالمگیر امریکا واقع شد. امریکای که عملاً خود را به دلیل جنگ ویتنام ورشکسته کرده بود و توسط رشد اقتصادی آلمان و جاپان تهدید میشد. کسنجر با استکثار هنگفت قیمت نفت «اوپک» کمک کرد تا شرکتهای نفتی انگلیسی-آمریکایی (که در معاملات نفت بحر شمال غرق قرض شده بودند) سود کافی کمایی کنند. همچنین سیستم دالرهای نفتی را با سعودیها مستحکم کرد و متعاقباً کشورهای افریقایی را که مسیر صنعتیشدن (بر پایه نفت) را در پیش گرفته بودند، به دلیل جهش قیمتهای نفت، روی نوار چرخ وابستگی و قرض قرار داد. باور اکثریت هم بر این است که سیاست قیمت بالای نفت با هدف لطمهزدن به اروپا، جاپان و کشورهای در حال توسعه بودهاست.
امروز امریکا یک بار دیگر با قسمتهای وسیعی از بشریت در جنگ است، جنگی که با هدف نابودسازی و اطمینانیافتن از وابستگی و افلاس مالی آنان در مقابل امریکا و موسسات مالی امریکایی -بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول- است. صدها میلیون انسان به دلیل سیاستهای امریکایی فقر و گرسنگی خواهند کشید (و میکشند). انسانهای (که ظاهراً امریکا و شرکت فایزر (نخستین تولیدکننده واکسن کرونان. م.) و سایرین بسیار به آنان اهمیت میدهد و میخواستند بر بازوهای هرکدامشان واکسینی بزنند) که در بازیهای بزرگ استراتژیک به صورت تحقیرآمیزی، ضایعات جانبی خطاب میگردند.
خلاف تصور اکثریت، امریکا در محاسبه عواقب تحریمها علیه روسیه اشتباه نکرده است. مایکل هدسن خاطرنشان میسازد که قیمتهای رو به افزایش انرژی در خدمت شرکتهای نفتی امریکا و پرداختهای آن به حیث یک صادرکننده انرژی است. علاوه بر این، منظور دیگر از تحریمها، کاهش صادرات روسیه (گندم و گاز مورد استعمال برای تولید کود زراعتی) و افزایش قیمت محصولات زراعتی است، این هم به نوبه خود در منفعت امریکا به عنوان یک صادرکننده محصولات زراعتی خواهد بود. به این منوال است که امریکا خواهان تداوم یکهتازیاش بر سایر کشورهاست.
مطابق آمار معتبر یکونیم میلیون انسان بیخانمان در امریکا زندگی میکنند.
سیاستهای فعلی امریکا نیز برای ایجاد بحران غذا و قرض (مخصوصاً در کشورهای فقیر) طراحی شدهاند. امریکا میتواند از بحران فعلی قرض استفاده جسته و کشورها را وادار به خصوصیسازی و لیلام داراییهای عامه خود کرده و قرضهای خود را زیادتر صرف پرداخت واردات بیشتر نفت و مواد خوراکی کنند. این استراتژی امپریالیستی از طریق قرضهای «کمک برای کوید-۱۹» میآید و در همسویی با هدف مشابهی قرار دارند. در سال ۲۰۲۱، بررسی موسسه «اکسفام» از قرضهای «صندوق بینالمللی پول» برای کوید-۱۹ نشان میدهد که ۳۳ کشور افریقایی به اتخاذ سیاستهای ریاضتی تشویق شدند. فقیرترین کشورهای جهان قرار است در سال۲۰۲۲، ۴۳ میلیارد دالر قرض بپردازند که در غیر آن، میتواند مصرف واردات مواد خوراکی این کشورها را پوشش دهد. همچنان «اکسفام» و «دیافآی» (توسعه مالی بینالملل) فاش کردهاند که ۴۳ کشور از ۵۵ کشور عضو اتحادیه افریقا مجبور به تقلیل خدمات عامه به ارزش ۱۸۳ میلیارد دالر طی پنج سال آینده اند. انسداد اقتصاد جهانی در مارچ ۲۰۲۰ (قرنتین) باعث آغاز بیسابقه قرضداریهای جهانی شد. «شرایط» قرضها، یعنی دولتهای ملی باید در برابر مقاصد موسسات مالی غربی تن دهند. این قرضها عمدتاً به دالر است و باعث تقویت دالر و قدرت نفوذ امریکا بر کشورها میشود.
کودک قحطیزده افریقایی
امریکا در حال ایجاد یک نظم جهانی نوینی است که متضمن باقیماندن قسمت اعظم «جنوب جهانی» در مدار نفوذ خودش و ملحقنشدن این کشورها در جبهه روسیه و مخصوصاً چین با ابتکار جاده کمربندیاش برای شکوفایی اقتصادی باشد. پس از کرونا، جنگ در اکراین، تحریمها علیه روسیه و بحران برنامهریزیشده غذا و انرژی اساساً به همین هدف است.
در سال ۲۰۱۴، مایکل هدسن ابراز داشت که امریکا توانسته از طریق زراعت و کنترول بر عرضه مواد غذایی بر اکثر مناطق «جنوب جهانی» تسلط یابد. استراتژی قرضدادنهای جیوپولیتیک «بانک جهانی» و متقاعدکردنشان به کشت محصولات نقدی -تولیدات زراعتی صادراتی- کشورها را با کمبود مواد خوراکی مواجه ساخته تا خود را با محصولات غذایی خود تغذیه نتوانند. صنعت نفت و زراعت به عنوان قسمتی از ستراتژی جیوپولیتیک امریکا به هم عمیقاً تنگاتنگ اند. مفهوم معمول «امنیت غذایی» که توسط غولهای بینالمللی زراعت مانند «کارگیل» Cargill، «آرچر دنیل میدلند» Archer Daniel Midland، «بنج» Bunge و «لویس دریفوس» Louis Dreyfus ترویج و توسط «بانک جهانی» حمایت میگردد، مبتنی بر توانایی ملل برای خرید غذا است. این هیچ ربطی به خودکفایی نداشته ولی ربط بسیاری به بازارهای جهانی و زنجیرههای تدارکاتی تحت اداره ابرتاجران زراعتی دارد.
در کنار نفت، استیلای زراعت جهانی هم از چندین دهه تا امروز، یکی از محورهای استراتژی جیوپولیتیک امریکا بوده است. «انقلاب سبز» به لطف ثروتاندوزیهای نفتی و تطابق ملل فقیر با طرح زراعت سرمایهای و وابسته به مواد کیمیاوی -و نفت- صورت گرفت، مللی که برای انکشاف زیربنا و ملزومات آن بازهم نیازمند قرض اند. این امر مستلزم به دام انداختن کشورها در یک دستگاه غذایی جهانی است که متکی به کشت تک محصول زراعتی برای کسب عاید تبادلات خارجی مرتبط به پرداخت قرضهای دالری و دستورالعملهای «اصلاحات ساختاری» بانک جهانی و «صندوق بینالمللی پول» میباشد. چیزی که نتیجه آن سقوط بسیاری کشورها از خودکفایی غذایی به مناطق مواجه با کمبود غذایی بوده است.
و آنچه ما شاهد آن استیم قرار گرفتن کشورها روی نوار چرخهای تولیدات زراعتی صادراتی است. احتیاج به سعر خارجی (دالر امریکا) برای خرید نفت و مواد خوراکی، ضرورت به تولیدات زراعتی صادراتی نقدشونده را فزونی میدهد. «توافقنامه سازمان تجارت جهانی درمورد زراعت» رژیم تجارتی لازم برای وابستگی به شرکتها را تضمین میکند که به عنوان «امنیت غذایی جهانی» تبلیغ میگردد. موضوع مطروحه در گزارش «نودانیا انترنیشنل» (جولای ۲۰۲۲) زیر عنوان «کاشتن گرسنگی، درویدن منفعت - یک بحران غذایی برنامهریزیشده» نیز توضیح داده شدهاست که قوانین معاملات بینالملل و لیبرالیزم تجارتی به نفع تاجران بزرگ زراعت بوده و هنوزهم به سوارهگیری خود از راه تطبیق «انقلاب سبز» ادامه میدهند.
در ادامه این گزارش میخوانیم که چگونه مذاکرات لابیگری و تجارتی امریکا توسط مدیر عامل اسبق «خدمات سرمایهگذاری کارگیل» و «گلدمن ساکس»، دن اسموتز (که در سال ۱۹۸۸ توسط رونالد ریگن به حیث مذاکرهچی سرکرده برای مذاکرات «توافقنامه عمومی تعرفه و تجارت» در یوروگوی گماشته شده بود) رهبری میشد. این امر موجب شد منافع تجارتی زراعت امریکا در قوانین جدیدی تجارت جهانی و امواج بعدی گسترش زراعت صنعتی توسعه یابد. «توافقنامه سازمان تجارت جهانی در مورد زراعت» مصوونیت دهقانان از نوسانات قیمتها در بازار جهانی را حذف نموده و همزمان با آن، دو استثنا برای امریکا و اروپا میشود تا سبسیدیکردن زراعت خود را ادامه دهند.
«نودانیا» خاطرنشان میسازد:
«با حذف پشتیبانیها و سبسیدیهای تعرفههای دولتی، دهقانان فقیر فقیرتر شدند. نتیجه این عدم توازن عایدات محصولاتی دهقانان با آنچه مصرفکنندگان برای آن میپردازند، درآمد کمتری دهقانان و قیمتهای بالاتر برای مصرفکنندگان بودهاست، چون دلالان تجارت زراعت در این میان بیشترین بهره را میبرند.»
«امنیت غذایی» منجر به زایلشدن خودکفایی غذایی شده و در خدمت حفظ قدرت شرکتها و تعمیمات بازار جهانی قرار میگیرد. نیازی به نگاهی فراتر از هند نیست تا این واقعیت را عملاً ببینیم. قانون اخیر زمین در هند که فعلاً لغوشده برای «شوک درمانی» نیولیبرالیستی این کشور به تصویب رسید، که سایر ممالک تجربه آن را دارند. قسمتی از این قانون «لیبرالیزهکردن» برای صیانت از سود اعظمی زراعت امریکا بود تا با به دامانداختن هند در ناامنی غذایی از طریق مجبورساختن این کشور به انهدام ذخایر خوراکی احتیاطی خود -که برای امنیت غذایی کشور بسیار حیاتی است- و سپس با خریدهای مزایدتی در بازارهای بیثبات جهانی از تاجران زراعت با ذخایر خارجی خود غذا بخرد. دولت هند تنها با اعتراضات گسترده و یکساله دهقانان از رفتن به این مسیر باز داشته شد.
بحران امروزی هم به وسیله احتکار دامن زده میشود. «نودانیا» با اشاره به تحقیقات «لایتهوس رپورتس» Lighthouse Reports و «دی وایر» The Wire توضیح میدهد که چگونه شرکتهای سرمایهگذاری، بانکها و صندوقهای تامینی با احتکار محصولات زراعتی از تزاید قیمتهای مواد خوراکی سود میبرند. قیمتهای آتی تولیدات، دیگر به عرضه و تقاضای واقعی در بازار مرتبط نیستند، بلکه صرفاً بر اساس احتکار تعیین میگردند. آرچر دنیلز میدلند، بنج، کارگیل و لوئیس دریفوس و صندوقهای سرمایهگذاری مانند بلک راک Black Rock و ونگارد Vanguard هم کماکان به قساوتهای فجیع مالی خود ادامه میدهند که در نتیجه آن قیمت نان در برخی از کشورهای فقیر تقریباً دو برابر شدهاست.
«راهحل» نومیدانهای که توسط صنعت جهانی زراعت برای بحران غذایی کنونی ترویج میشود، تشویق دهقانان به تولید بیشتر و تلاش برای دستیابی به محصول بهتر است، گویا بحران ناشی از کمبود تولید است. این راهحل یعنی ملزومات کیمیاوی بیشتر، فناوریهای مهندسی ژنیتیک بیشتر و چیزهایی از این قبیل که دهقانان را بیشتر از پیش غرق در وام نموده و در دام وابستگی قرار دهند. این همان دروغ کهنهای است که: جهان بدون محصولات سرمایهداری گرسنه مانده و به مقدار بیشتر آن نیازمند است. حال آن که واقعیت چیز دیگریست، جهان با گرسنگی و افزایش قیمتهای مواد خوراکی ناشی از دستگاه حاکم صنعت بزرگ زراعتی مواجه است. و بازهم همان داستان قدیمی است: انکشاف فناوریهای جدید در جستجوی راهحل یک معضل و سپس استفاده از بحرانها به عنوان توجیهی برای عرضه آنها در حالی که دلایل اساسی چنین بحرانهایی را نادیده میگیرند.
«ناودانیا» راهحلهای ممکن برای وضعیت فعلی را براساس اصول آگرواکولوژی (بومشناسی زراعتی)، زنجیرههای کوتاه عرضه، خودکفایی غذایی و دموکراسی اقتصادی ارایه میکند، سیاستهایی که طی سالها در بسیاری از مقالات و گزارشهای رسمی شرح داده شدهاند.
درمورد مبارزه علیه تعرض بر معیارهای زندگی مردم، حمایت از جنبش کارگری با تجمعات در جاهایی مانند بریتانیا مطرح است. رهبر اتحادیه راهآهن، میک لینچ، خواستار بسیج یک جنبش کارگری مبتنی بر همبستگی و آگاهی طبقاتی برای مقابله با طبقه میلیاردری است که از منافع طبقاتی خود به حدت آگاهی دارد.
از دیر زمانی، «طبقه» در جریان مباحثات اصلی سیاسی غایب بوده است. تنها از طریق اعتراض سازمانیافته و متحدانه است که مردم عادی دریچهای مییابند برای تاثیرگذاری معنادار علیه نظم جدید جهانی ستمگر و مستبدانه و حملات ویرانگر به حقوق، زندگی و معیارهای زندگی مردم عادی که امروز شاهد آن استیم.
درحالیکه هند در حدود ۳ صد هزار کودک گدا را دارد، گرانترین خانه شخصی جهان به ارزش ۲.۶ میلیارد دالر مربوط موکیش امبانی یکی از میلیادرهای این کشور در شهر بمبی ساخته شده است.