قتل‌عام وحشیانه مردم قریه غروقشلاق توسط روس‌ها و نوکران شان

قریه غر و قشلاق

بیست و نه سال قبل، روس‌ها و نوکران‌شان به روز جمعه ٣ جدی ١٣٦٣ قریه غروقشلاق در ولسوالی چهاردره ولایت کندز را به خاک و خون کشیدند. در این روز مکدر بیش از ٧٠٠ زن و مرد، پیر و جوان تیرباران و هست و بودشان به آتش کشیده شد.

این فاجعه غم‌انگیز ساعت ١٠ صبح آغاز و تا عصر ادامه یافت. آنان حتا حیوانات اهالی را کشتند و تمام غله‌جات را نابود کردند تا زنده‌جانی در این قریه باقی نماند.

چون بیشترین مقاومت مردم علیه اشغالگران روس از همین قریه سازماندهی می‌شد و مردم به صورت خودجوش به مبارزه برخاسته بودند، روس‌ها جهت سرکوب این خیزش ابتدا جویبارهای این منطقه را خشک نمود سپس به قتل‌عام مردمش آغاز کردند.

تیمور
تیمور باشنده قریه غروقشلاق که از این قتل عام خونبار جان سالم بدر برد.

به گفته مردم این قریه در همان سال‌ها اکثر جوانان در نبرد علیه روس‌ها به شهادت رسیدند. از جمله غلام قادر پسر ملا موسی سرگروپ مجاهدین که مربوط هیچ یک از تنظیم‌های جهادی نبود و تا آخرین لحظه مقاومت کرد. در مقابل گروه‌هایی مربوط قومندان امیر چوغه‌ای از حزب اتحاد اسلامی سیاف، قاری رحمت‌الله از جمعیت اسلامی و سید حمیدالله از حزب اسلامی در مخالفت شدید غلام قادر قرار داشتند که نمی‌خواست تنظیم‌هایی که با هم در گیر بودند، در این قریه جای پا داشته باشند.

از این قتل‌عام خونبار فقط دو تن از باشندگان غروقشلان که در روز حادثه در قریه بودند جان سالم بدر بردند که یکی تیمور می‌باشد. وی که فعلا دهقان است، همان روز در گهواره‌اش بود و با آن که بالایش شلیک شده خوشبختانه مرمی اصابت نکرده ولی در اثر صدای آن شنوایی خویش را برای همیشه از دست می‌دهد.

تیمور می‌گوید:

«کاکایم برایم گفت که روز بسیار بدی بود و همه مردم قریه را کشتند. پدر و مادرم نیز در همین جا دفن هستند می‌گویند که بالای من هم فیر کرده بودند اما زنده ماندم و بعدا هم بی‌سرنوشت در خانه مردم کلان شدم. اگر پدر و مادرم زنده می‌بود شاید زندگی خوب می‌داشتیم و به جای دهقانی به مردم تحصیل می‌کردم.»

عبدال‌رسول بابه که امروز هیچ کسی را ندارد، در این فاجعه ٤ پسر و ٣ دختر جوان و خانمش را از دست داده است. اینان یکی از فقیرترین خانواده‌های این قریه به شمار می‌رفتند که آنچه را داشتند نیز در نتیجه حمله وحشیانه روس‌ها و نوکران شان برباد رفت.

حسین صوفی
حسین صوفی یکتن از بازماندگان قتل عام غروقشلاق

حسین صوفی که در روز قتل عام بخاطر خریداری به بازار ولسوالی رفته بود واقعه را چنین بیان می‌کند:

«زمستان سرد بود و برف هم می‌بارید ابتدا مردم باور نداشتند که چنین کشتار را راه اندازی کنند چون هر باری که تانک‌ها به قریه می‌آمد، صرف خانه‌ها را تلاشی می‌کردند و مجاهدین را می‌پالیدند و بر می‌گشتند. اما این بار با افراد دولتی که از همان محل بودند آمدن و گفتند که جوانان تان علیه ما جنگ می‌کنند تا تسلیم شان نکنید از اینجا نمی‌رویم و بعدا گفتند که در صورت عدم تسلیمی شان قریه را قتل عام می‌کنیم . بعدا ریش سفیدان قریه برای جلوگیری از قتل عام قرآن را پیش کردند اما موثر واقع نشد و کشتار را شروع کردند که همه را در خانه‌های شان کشتند و بعد آتش زدند و فامیل خودم نیز شهید شدند. همان روز برای سودا گرفتند به ولسوالی رفته بودم.»

طراح اصلی این جنایت ضد بشری دو تن از افسران خلق و پرچم به نام‌‌های ولی‌جان و صمد از همان منطقه بودند. آنان بیش از ۳۰۰ عسکر روس را با ١٥ تانک به این قریه راهنمایی کردند. دشمن این تصور خام را داشت که با چنین اقداماتی، مقاومت مردم افغان پایان یافته و دیگر خطری از این مناطق متوجه شان نخواهد بود.

بعد از قتل‌عام تا ١٠ روز دیگر، کسی جرأت داخل شدن به غروقشلان را نداشت و حتی اجسادی‌ طعمه حیوانات وحشی گردیدند تا بالاخره مردم قرای مجاور آمده اجساد را اکثرا در خانه‌های شان به شکل دستجمعی دفن نمودند. هنوز هم بعضی از این گورهای جمعی همچو مزاری در حویلی‌هایی وجود دارند.

بعدها بازماندگان و وابستگان قربانیان و نیز مردم سایر قرای نزدیک، آنجا را «قریه قتل‌عام» نام گذاشتند تا این جنایت المناک روس‌ها و نوکران خلق و پرچم فراموش نگردد. در این اواخر بعضی از ملاها با حمایت ولایت کندز کوشیدند تا آن را دوباره به غروقشلاق مسما نمایند اما با مخالفت شدید مردم مواجه شدند.

شاهدان عینی
شماری از شاهدان عینی قتل عام غروقشلاق کندز

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 108 نفر