درد دل خانوادههای قربانیان حمله بر «مسجد امام زمان»
- رده: گزارشها
- نویسنده: ماریا و توفان
- منتشر شده در دوشنبه، 13 سنبله 1396
به تاریخ ۳ سنبله ۱۳۹۶ بر «مسجد امام زمان» در خیرخانه شهر کابل توسط آدمخواران داعشی حمله صورت گرفت. هرچند، رسانهها گزارش دادند که در این حادثه ۲۸ تن کشته و بیش از ۵۰ تن زخمی شدهاند، اما شاهدان و فامیلهای قربانیان تنها تعداد شهیدان را بیش از ۵۰ تن میگویند. پس از گذشت چهار روز، با جمعی به محل حادثه سر زدیم تا جویای حال بازماندگان این حادثه شویم. به درب مسجد که رسیدیم، دیوار را پر از عکسهای شهیدان این حادثه دیدیم که هرکدام با شعارهایی عجین شده بودند. از پولیس کنار مسجد نشانی شماری از خانوادههای قربانیان را خواستیم، ناگهان از جایش بلند شده و با دستش بهطرف مردی که از کنار مسجد میگذشت، اشاره کرده گفت: «آن مرد، خانمش را در این حادثه از دست داده و دخترش نیز زخمی شده است.» با خودم گفتم، یافتن بستگان قربانیان در این سرزمین چقدر ساده است، لازم نیست حتا اندکی جستجو کنی، به هر سو که بنگری، مرد، زن و کودکی را میبینی که یکی از عزیزانش را از دست داده است.
به درب مسجد عکسهای شهیدان این حادثه با شعارهایی عجین شده بودند.
به آن مرد نزدیک شدیم و پیش از اینکه چیزی بگوییم، کمره را در دستانم دیده فهمید که میخواهیم گزارش بگیریم، با عصبانیت گفت: «چه فایده؟ ها برادر... چه فایده؟ چه بگویم؟ چرا بگویم؟ کی میشنود؟ توته توته میشویم، بعداً میآیید از ما عکس و فلم میگیرید و به غنی و عبدالله نشان میدهید که از درد ما خوشحال شوند؟» مدتی سکوت کرده و به چشمانش میدیدم. گفتم، «راست میگی کاکا!»... بالاخره ما را به خانهاش دعوت کرده و حاضر شد درد دلش را به ما بگوید.
بسمالله
نام او بسمالله است، خانمش را در این حادثه از دست داده و دخترش که ۱۵ سال دارد، سه مرمی خورده و فعلاً در شفاخانه بستری است. این مرد رنجور میگوید:
«عبدالله به من چه خواهد کرد؟ غنی به من چه خواهد کرد؟ زمانی که انتخاب میشدند، هر یک وعدههای چرب و نرم میدادند. میگفتند که اینطور میکنیم، که آنطور میکنیم، در پیشروی خانهی هر نفر باید یک موتر باشد! حال ببینید که در پیشروی خانهی هر نفر یک داعشی ایستاده است!... سر خون ما نرخ ماندهاند، به شهید صد هزار، به زخمی ۵۰ هزار، آیا خون ما اینقدر بیارزش است که قیمت میگذارند؟! آیا برای همین پیدا شدهایم که کشته و زخمی شویم؟»
بسمالله میگوید که بیش از ۵۰ سال میشود که در خیرخانه زندگی میکند و از طریق غرفه سگرتفروشیاش برای خانواده خود نان کمایی میکند. خانهاش کرایی است و اکثر مصارف زندگیاش را با قرض میپردازد.
پس از اینکه از خانه بسمالله برآمدیم، دوباره به مسجد سر زدیم، در حال عکس گرفتن از چهار طرف مسجد بودیم که ملای مسجد آنجا ایستاده بود و خواست با ما مصاحبه کند. تا هنوز به صحبت آغاز نکرده بود که مردی با صدای بلند و گلویی پر از بغض که چند قدم آن طرفتر ایستاده بود، گفت: «اینها در حادثه آن روز نبودند، همهی آنان گریخته بودند. از اینها چرا میپرسید؟ بروید از فامیلهای شهدا بپرسید، از کسانی بپرسید که داغ به دل دارند. اینان هیچ حرمتی به خون شهدای ما ندارند!» بین آنان اندکی مشاجره صورت گرفت.
ملای مسجد امام زمان
نبی
پس از لحظهای از آن مرد که نبی نام داشت، خواستیم با ما مصاحبه کند. او که پدر و مادرش را در این حادثه از دست داده با چشمان پراشک و آهی که هر لحظه گلویش را میگرفت، گفت:
«هربار رییسجمهور تسلیت میگوید. تسلیت جایی را نمیگیرد! جگر کسی میسوزد که گلبتههای خود را اینجا گور کرده است! به این آغا صاحبها چه معلوم میشود!»
مسجد کاملاً به یک مخروبه مبدل شده است.
نبی جزيیات حادثه را برای ما شرح داد. او گفت که تروریستها یک مرمی را هم بیجا نزدند و با هر مرمی یک نفر را شهید میکردند. پس از این که مرمی شان خلاص شد، زنان و کودکان را با لگد و برچه میزدند. گفته میشود حتا تعدادی را با چاقو گردن بریدند. در اخیر که به مقصد خود رسیدند، خود شان را انفجار دادند. در ادامه علاوه کرد که تا ساعتها هیچکسی نبود که به داد مردم برسد، پس از این که همهچیز تباه شد، نیروهای امنیتی آمدند و عکسهای فیسبوکی گرفتند. در ضمن از ملای مسجد شکایت داشت که هیچ پولی را صرف امنیت مسجد نکرده است.
نبی: «تروریستها یک مرمی را هم بیجا نزدند و با هر مرمی یک نفر را شهید میکردند.»
یکی از افرادی که بر بازسازی مسجد نظارت میکرد، صحن حویلی مسجد را به ما نشان داد که ۲۴ تن از قربانیان حادثه در آنجا دفن شدهاند. پدر و مادر نبی نیز در آنجا دفن اند. وقتی مسجد را ترک میکردیم، نبی بر سر قبر پدر و مادرش ایستاده و به طرف آنان خیره بود. در آن لحظه آخرین جملهاش در ذهنم خطور کرد: «من روحاً مردهام، این تنها جسمم است که این طرف و آن طرف سرگردان است!»
۲۴ تن از قربانیان حادثه در صحن حویلی مسجد دفن شدهاند.
بستگان قربانیان بر سر قبرهای عزیزان شان
سقف مسجد
اصابت مرمیها در سقف مسجد بخوبی نمایان است.
محلی که در اخیر انتحاری خود را انفجار داده است.
پوستر پدر و مادر نبی که از جمله قربانیان این حادثه بودند.
استاد غلام رسول حیدری، یکی از قربانیان این حادثه
شماری از قربانیان این حادثه