معارف و پوهنتون تخار اسیر جاهلان بنیادگرا

معارف و پوهنتون تخار اسیر جاهلان بنیادگرا

چند دهه قبل افراد سنتی و عقب‌مانده اگر باسواد می‌شدند و به پوهنتون‌ راه می‌یافتند، معمولا به انسان‌های آگاه و مترقی تبدیل شده و قادر بودند در تغییر افکار دیگر افراد جامعه نقش ایفا نمایند. بعد از حاکم شدن جانیان تنظیمی و طالبی در کشور، مکاتب و پوهنتون‌های ما به آن مراکز بنیادگرایی و جهالت تبدیل شد که به مراتب از فضای بیرون تاریک‌اندیش‌تر بوده و حتی افراد بیسواد و عامی، روشنتر و بهتر از محصلان بنیادگرا، اندیشه و قضاوت دارند.

پوهنتون تخار به عنوان تنها کانون علمی و اکادمیک این ولایت، مثل پوهنتون‌های ولایات بدخشان، کندز، بغلان و پروان، به مرکز کار و جلب و جذب حزب‌التحریر، جمعیت اصلاح، جمعیت اسلامی و حزب اسلامی تبدیل شده و اکثر استادان افکار بنیادگرایی و داعش‌پروری را در ذهن جوانان ناآگاه تزریق می‌کنند. بخصوص حزب التحریر که افکار داعشی را ترویج و تبلیغ می‌کند، در این پوهنتون بیشتر از همه فعال است و در تمامی موارد حرف اول و آخر را می‌زند. این حزب بدون جواز از وزارت عدلیه در میان محصلان فعالیت گسترده دارد، اداره پوهنتون و مقامات ولایت به آنان کاری ندارند. محصلان روشنفکر معتقدند که به یقین کشورهای امپریالیستی و در راس آمریکا از این حزب بدنام حمایه مالی می‌نمایند تا این گونه وسیع فعالیت نماید و با ترویج افکار داعشی زمینه آمدن داعش را در منطقه آسان سازد.

زن‌ستیزی‌، فرقه‌گرایی‌، ملیت‌پرستی‌، سمت‌پرستی‌ و انواع گوناگون حق‌تلفی‌ها در پوهنتون تخار در اوج خود قرار دارد. محصلان دختر به خاطر لباس، چادر و دیگر مسایل مورد توهین قرار می‌گیرند و با آنان برخورد غیراخلاقی و غیرانسانی صورت می‌گیرد.

در این جا به طور نمونه به چند مثال بسنده می‌کنم:

مولوی عبدالمعروف تفکری
مولوی عبدالمعروف تفکری

مولوی عبدالمعروف تفکری «استاد» فاکولته حقوق و علوم سیاسی در اولین روزهای درس امسال به دختران موعظه کرد که زنان و دختران نباید به پوهنتون و دیگر موسسات تعلیمی و فرهنگی بروند چون زنان را خداوند بخاطر کارخانه و بچه‌داری آفریده است. او همیشه در صنف دختران را ناقص‌العقل خوانده و رفتن آنان را به مراکز تعلیمی گناه نابخشودنی می‌داند و به محصلان گفته که زنان در بیرون از خانه چشم‌پاره، بی‌حیا و فاحشه می‌شوند.

محیط طبیبیان بنیادگرای دیگریست که به عنوان استاد در پوهنتون تخار کار می‌کند. او برعلاوه تدریس افکار بنیادگرایی، به دختران محصل فرمان داده تا در وقت گشت و گذار در دهلیز و صحن پوهنتون باید صورت خود را بپوشانند. این ملای داعشی در ماه رمضان سال جاری وارد صنف شده به دختران محصل گفت: «روی تان را بپوشانید، زیرا همه تان برای من نامحرم هستید و الا روزه‌ام خراب می‌شود.» وی اضافه کرد: «به خدا قسم اگر قهر خدا نباشد و اگر دستم برسد می‌خواهم خود را در میان شما انتحار کنم.»

معارف و پوهنتون تخار اسیر جاهلان بنیادگرا
مجتهد

امسال بنا به پافشاری مولوی تفکری و طرفدارانش در پوهنحی ادبیات صنوف دختران و پسران را جدا نمودند زیرا از نظر آنان یکجا درس خواندن پسران و دختران غیرشرعی بوده و در اسلام جواز ندارد. مولوی عبدالمعروف تفکری، محیط طبیبیان و استاد مجتهد مانند سایر بنیادگرایان از یک سو اکثرا در طرز لباس پوشیدن، حجاب، چادر، خندیدن و صحبت‌ کردن محصلان دختر دخالت کرده و همیشه می‌خواهند تا همه منطبق به ذوق و خواست آنان عمل نمایند و مدام گوشزد می‌نمایند که در روز امتحان نمره کامیابی بستگی به طرز لباس و رفتار محصلان دارد، شعار آنان اینست که ما به درس و لیاقت کاری نداریم، فقط حجاب، لباس و رفتار خود را اصلاح نمایید. اما از سوی دیگر همین استادان از چندین محصل دختر خواست‌های نامشروع داشته اند.

در کنار محیط زن‌ستیز در پوهنتون تخار مسایل ملیتی و منطقوی وسیعا و مخربانه دامن زده می‌شود. هر استاد به همشهریان و وهم‌زبانان خود توجه بیشتر دارند و دیگران مخصوصا آنانی که از مناطق دور افتاده اند، مورد تمسخر قرار می‌گیرند.

وضعیت مکاتب و لیسه‌های ولایت تخار اسفناک‌تر از پوهنتون آن می‌باشد، اکثر مکاتب اداره سالم و معلمان مسلکی و دلسوز ندارند. بر علاوه رخصتی‌های عمومی مثل عید، رخصتی تابستانی و زمستانی، هفته‌ها تعطیلات غیررسمی هم وجود دارد. اداره مکتب و معلمان شاگردان را غیرمستقیم وا می‌دارند که به مکتب نروند، آنان در این جریان شاگردان غیرحاضر نمی‌کنند. معلمان و منسوبین مکاتب با استفاده از این وضع به کارهای شخصی خود می‌پردازند. استادان و کارمندان نه به اساس لیاقت و درایت بلکه بر اساس واسطه و رشوه مقرر شده‌اند و فقط به فکر پر کردن جیب خود اند، هیچ پلانی برای بهبود مکتب و معارف ندارند.

اگر به اداره مکاتب مراجعه کنید، بی‌نظمی را به وضوح می‌توان دید. در ساعات درسی مخصوصا در تایم‌های بعد از ظهر‌ اکثر معلمان و سرمعلمان در اداره می‌خوابند. شاگردان مظلوم بی‌سرنوشت وقت خود را می‌گذرانند و در طول هفته یکی دو ساعت بیشتر درس نمی‌خوانند. به همین دلیل والدین شاگردان که توانایی اقتصادی دارند ترجیح می‌دهند فرزندان شان را به مکاتب خصوصی سه پارچه ‌نمایند.

هیات ریاست معارف همیشه به مکاتب خصوصی توجه کرده و هر هفته از اداره و تدریس آنان «ارزیابی» می‌کنند زیرا ازین طریق هم نان چاشت برای شان می‌دهند و شکم شان را سیر می‌کنند و هم یک مقدار پول به جیب شان می‌ریزند.اما این هیات‌ها ماه‌ها به مکاتب دولتی سر نمی‌زنند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 65 نفر