فقر، بدبختی و وحشت در ولسوالی شیرین تگاب فاریاب

فقر، بدبختی و وحشت در ولسوالی شیرین تگاب فاریاب

در جریان کمپاین‌های انتخاباتی، اشرف غنی وعده داده بود که فاریاب را به یک مرکز تجارتی و سرمایه‌گذاری و گدام زراعتی افغانستان بدل خواهد کرد. او در یک سخنرانی خود گفت: «ولایت فقیر و غریب فاریاب را با اقدام در راستای رشد تجارت، زراعت و استخراج معادن آن، به ولایت غنی تبدیل می‌کنیم.» اما با رویکار آمدن دولت وحشت ملی، این ولایت به یکی از بدبخت‌ترین و جنگزده‌ترین ولایات بدل شد و از آنهمه وعده‌های چرب تنها جنگ و کشتار و حاکمیت جنگسالاران بر مردمش اعطا گردید و بس.

شیرین تگاب یکی از ولسوالی‌های فاریاب است که بین ولسوالی‌های دولت‌آباد و خواجه سبزپوش قرار دارد که در ۳۰ قریه مسکونی آن خانواده‌های زراعت‌پیشه زیست داشته عمدتا زندگی بخور و نمیر دارند. وضع امنیتی، اقتصادی و اجتماعی این ولسوالی فوق‌العاده رو به وخامت نهاده که عوامل آن نیز متعدد می‌باشند.

تسلیح نیروهای جنایتکار تنظیمی زیر نام اربکی، حضور و فعالیت وسیع ستم‌پیشگان طالبی، نبود حاکمیت دولت در تامین امنیت و بیکاری از عوامل عمده این وضعیت اسفبار به شمار می‌روند. اکثر جوانان این ولسوالی از بی‌کاری و فقر به ایران و ترکیه پناه برده با تحمل شاق‌‌ترین و طاقت‌فرساترین کارها و هزاران توهین و تحقیر جهت تامین معیشیت حداقل برای خود و فامیل شان شب و روز را سپری می‌کنند. علاوه بر آن، ظلم و تعدی نیروهای به‌اصطلاح خیزش مردمی (اربکی) و طالبان مردم را به ستوه آورده است. در هر قریه یک قوماندان اربکی به بهانه تامین امنیت هرآنچه باب میل شان است، بر مردم بی‌دفاع اعمال می‌کنند. اینان هرکدام از طرف احزاب جنایت‌پیشه چون حزب جنبش، حزب آزادی و جمعیت اسلامی حمایت مالی و نظامی می‌شوند.‌

به‌طور مثال: در قریه کورزاد و سنجی، محمد هاشم آستانگی با داشتن ۵۰-۶۰ نفر مسلح که قبلا از طرف جمعیت حمایت می‌شد حالا در آغوش جنبش پناه برده حاکمیت بلامنازع دارد. در قریه کوه صیاد، قومندان نجیب‌الله فرزند حاجی فیض با داشتن ۳۰۰ تن مسلح از طرف دوستم حمایت شده و همه‌کاره این ولسوالی بوده تحت عنوان جنبش جوانان بر گرده‌های مردم سوار است. قوماندان امنیه، آمر امنیت و آمر جنایی بدون نظر نجیب‌الله یک روز را هم در اداره شان سپری کرده نمی‌توانند و با کمترین سرپیچی، با استفاده از امکانات حزب جنبش تظاهرات و سروصدا به راه می‌اندازند تا خانه‌نشین شان کنند. در قریه فیض‌آباد و رحمت‌آباد، پسر رسول پهلوان به نام شیرآغا و سلام چنته با داشتن ۳۰ نفر مسلح از طرف دوستم تمویل می‌شوند. به همین ترتیب در قریه تورتکل و بلوچ، ملا اکرام‌الدین و نجم‌الدین بخیال با داشتن ۲۰-۳۰ رهزن مسلح از طرف جنبش و غازی (قومندان اربکی) با داشتن ۵-۶ نفر مسلح ظاهرا از جنبش دوستم ولی در حقیقت از طرف جنرال ملک حمایت مالی و نظامی می‌شود.

در قریه تورتکل، شخصی به نام اکرام‌الدین بر مردم وحشیانه ظلم و ستم روا می‌دارد، به‌شمول جریمه، لت و کوب و زندانی‌نمودن مردم ستمکش. او به بصورت دروغین بر هرکسی مهر طالب زده آنان را مورد جنایت قرار می‌دهد. لت و کوب خال مرادبای قلندر، یار‌محمد پهلوان، نوراحمد فرزند خال‌مراد، حاجی آغا رحیم نواسه‌های رستم قصاب از قریه بلوچ و ده‌ها مورد دیگر از نمونه‌های آن اند.

قتل‌های مرموز مانند قتل عباس فرزند خال‌مراد بای، خدای‌بردی فرزند خیرالله کچل، ملا اسحاق فرزند حاجی ابراهیم، پسر قربان‌علی، ملا نبی فرزند حمیدالله، غلام‌سخی فرزند محمد قل بای مورخ ۲۹ عقرب ۱۳۹۵، قتل جوره‌قل سماوارچی با خانمش در اتاق خواب شان، عبدالحق خیاط فرزند حیت‌قل به تاریخ ۳ حمل ۱۳۹۵، لعل‌محمد مشهور به لعل قره، خدای‌رحم ولد برات و محمد آصف فرزند عبدال‌هاشم که از مدتی بدینسو در صفوف نیروهای به‌اصطلاح خیزش مردمی سلاح به دست گرفته و نزد اکرام‌الدین قواماندان کار می‌کرد.

در ۳۰ قوس ۱۳۹۵ ساعت ۱۰ قبل از ظهر، محمد آصف درحالی‌که در هنگام اجرای وظیفه بود توسط همسنگرش، عبدالله ولد طوره‌قل باشنده قریه تورتکل، از پشت سر با شلیک چندین مرمی به قتل رسید. پدر آصف بعد از پایان مراسم تدفین فرزندش، به تاریخ ۵ جدی ۱۳۹۵ طی درخواستی عنوانی ولسوالی خواهان دستگیری قاتل فرزندش و تطبیق قانون و تامین عدالت می‌شود. قومندانی امنیه با ورق جلب چندین بار نتواست قاتل محمد آصف که بر همگان معلوم است را گرفتار کند، چون با مقاومت شدید ملا اکرام‌الدین و برادرش ملا حسام‌الدین روبرو شد. آنان استدلال می‌کنند که گویا سهواً به قتل رسیده و فریاد عدالت‌خواهی پدر محمد آصف را هیچ‌کسی نشنید و قضیه با گذشت فقط چند روز به فراموشی سپرده شد.

اهالی قریه تورتکل و بلوچ توسط طالبان و نیروهای اربکی ملا اکرام‌الدین و غازی تهدید، جریمه و زندانی می‌گردند. آنان حتا از یک قریه به قریه دیگر جهت اشتراک در مراسم جنازه، ختم و خیرات اشتراک نمی‌توانند زیرا به صفت جاسوس هم توسط طالبان و هم اربکی‌ها مجازات می‌گردند.

این بی‌عدالتی و ستم زندگی مردم را شکنجه‌بار ساخته اما هیچ دادرسی وجود ندارد. دولت که باید مدافع مردم باشد، در چنگال کسانی قرار دارد که خود عامل تیره‌بختی مردم اند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 120 نفر