بورسیه فولبرایت، برنامه جاسوسپروری امریکا
- رده: مقالات
- نویسنده: شکور
- منتشر شده در جمعه، 17 اسد 1393
به این ترتیب دولت جنگافروز امریکا به فکر ابداع شیوههای جدید برای حفظ سیادت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی خود در جهان برآمد که از آن به نام «امپریالیزم فرهنگی» یاد میکنند. کنگره امریکا طرح سناتور فولبرایت را عاقلانه یافت و امضا کرد. حاصل کار این برنامه که در سال ١٩٤٦ در چهارچوب سیاست خارجی امریکا تحت عنوان زیبای «مبادلات فرهنگی و آموزشی» شکل گرفت، پدیدآمدن گروه خاصی از جوانان «امریکاییشده» بود که توانستند در ردههای مهم نهادهای فرهنگی، تحصیلی و دوایر دولتی کشورهای شان نفوذ کرده چرخ را به نحوی از انحا به نفع منافع استعمارگرانه امریکا بچرخانند. طی این مدت، ٢٩ تن از این افراد به ریاست حکومتها رسیدهاند. تونی بلیر و گوردن براون دو صدراعظم انگلستان از جمله کسانی اند که از طریق این بورسیهها در امریکا تربیت دیده بودند.
برنامه فولبرایت در بیش از ١٥٥ کشور جهان در حال اجرا میباشد که طی این مدت توانسته نزدیک به ٣٣٠ هزار محصل را از طریق بورسیههای تحصیلی به دور خود جمع کند. این برنامه برای وزارت خارجه امریکا سالانه در حدود ٣٦٠ میلیون دالر هزینه برمیدارد که در مقایسه با بودجه نظامی ٦٨٥ میلیارد دالری و هزینههای تریلیون دالری جنگهای اشغالگرانه، قطرهای از دریا است.
حامد کرزی، اشرف غنی احمدزی، فاروق وردک و عزیزالله لودین که طی یک دهه گذشته مهرههای مهم امریکا در کشور بودهاند، از همان آوان جوانی تحت تربیت قرار داشتند.
برنامه فولبرایت بین سالهای ۱۹۵۲ الی ۱۹۷۹ در کشور ما فعال بود و در این مدت حدود ۲۵۰ افغان در پوهنتونهای امریکا و ۷۵ امریکایی در پوهنتونهای افغانستان تحصیل نمودند. با اشغال افغانستان توسط امریکا، در ۲۰۰۳ این برنامه بهصورت یکطرفه از سر گرفته شد و توجه خاصی به آن صورت گرفت.
پراچی نیک در مقالهای تحت عنوان «بررسی برنامه فولبرایت» که در اگست ۲۰۱۲ برای «پروژه امنیت امریکا - ای.اس.پی» نوشته، نمونه افغانستان را برجسته ساخته مینگارد:
«نمونه افغانستان جالب است که بهمثابه یک حوزه دلبستگی استراتژیک مورد ارزیابی قرار گیرد جایی که وزارت خارجه امریکا نارسایی شدید تعلیمی را تجربه میکند.... شواهد نشان میدهد که دیپلماسی عامه و استراتژی امنیت ملی امریکا در نبود این برنامه صدمه دیدهاست.»
جان کری، وزیر خارجه امریکا عین دیدار با نامزدان بورسیه فولبرایت در سفارت امریکا در کابل.
اعلانات بورسیههای تحصیلی فولبرایت در تلویزیونها و گوشه و کنار شهرهای کشور ما دیده میشوند و دسته دسته مستعدترین جوانان را بعد از تیرشدن از فلترهای رنگارنگ انتخاب و جهت تحصیل و مغزشویی به پوهنتونهای امریکا میفرستند. در حال حاضر افغانستان از میان تمامی کشورها، بیشترین رقم بورسیههای فولبرایت را به خود اختصاص دادهاست. مواجهه امریکا با بحران اقتصادی باعث گردید که میزان بورسیهها را برای بسی کشورها کاهش دهد، اما برعکس در افغانستان این برنامه را افزایش دادهاست. امسال ١٠٠ بورس ویژه برای زنان در «پوهنتون امریکایی افغانستان» اختصاص داده شدهاست.
در سایت سفارت امریکا در کابل، خصوصیات افرادی که در قدم نخست برای بورسیه برگزیده میشوند، چنین ذکر شدهاست: «توانایی در همسازشدن با زندگی در امریکا، علاقمندی قوی برای سرگرمشدن با امریکاییان و استعداد بالقوه در ترویج تفاهم دوجانبه بین ایالات متحده و افغانستان.» در شرایط پذیرش متقاضیان از آنان خواسته میشود که باید با ختم دوره تحصیل حداقل برای دو سال در افغانستان کار نمایند تا سبب «ترویج تفاهم دوجانبه» گردند و در ضمن «منحیث رهبران آینده در ادارت دولتی و خصوصی افغانستان» فعالیت نمایند.
توجه خاص امریکا به افغانستان ناشی از نیاز عاجلش به کادرهای جوان، مستعد و وفادار میباشد که به خوی و بوی امریکاییها آشنا باشند و بتوانند فوری در شریان نظام حاکم داخل شده چرخ دولت مزدورش را در حرکت نگهدارند. از آنجایی که امریکا برنامههای طولانیمدت در کشور ما دارد، باید پیاپی به تربیت مهرههایی بپردازد که در آینده جانبازانه در خدمت استراتژی آن کشور تلاش ورزند.
تعدادی میگویند که حامد کرزی یکشبه مدارج ترقی پیموده به ریاست دولت رسید. اما واقعیت این است که چندین دهه قبل، مثل بسی رهبران جهان سومی خادم امریکا، او تحت بورسیه وزارت خارجه به امریکا اعزام گردیده برای چنین روزی تحت تربیت کاخ سفید قرار گرفته بود.
بعد از بدنامی بیسابقه امریکا در جنگ ویتنام، این کشور از طریق بورسیههای فولبرایت تلاش نمود که آبروی از دست رفتهاش را احیا نموده با تربیت تعدادی از ویتنامیها ذهن مردم را در مورد دولت امریکا تغییر دهد. هیلری کلنتن، وزیر خارجه وقت امریکا، در سخنرانیای در ویتنام به تاریخ ۱۰ جولای ۲۰۱۲ درباره اهمیت برنامه فولبرایت گفت:
«برنامه فولبرایت کمک نموده که تعلقات بین دو کشور را عمیق بسازیم.... این فقط بهخاطر تحصیل و کسب مهارتها نیست بلکه بهخاطر روابط و چشماندازی است که آنان کسب نموده با خود به کشور شان میآورند.»
امریکا تجربه خوب از اجرای چنین برنامهها در افغانستان داشته است. احمد یوسف نورستانی که امروز مدیریت مسخرهترین انتخابات دنیا در کشور ما را به عهده دارد، در ۱۹۷۳ از طریق بورس فولبرایت به امریکا رفت و بعد از اخذ ماستری و دکترا در پروژههای مهم در خدمت امریکا قرار گرفت. او در سالهای مقاومت ضدروسی در پشاور مستقر شده، در برنامههای مختلف تعلیمی که هدف اصلی آنها تربیت کودکان و جوانان افغان با افکار بنیادگرایی بود، سهم فعال داشت. در ضمن، او بهمثابه «متخصص ارشد فرهنگی» اداره معلوماتی امریکا (USIS) مهرههایی از تنظیمهای هفتگانه را انتخاب و جهت تربیت سیاسی و رهبری در چهارچوب بورسیههای فولبرایت، هوربرت همفری و غیره به امریکا میفرستاد. نورستانی از ۲۰۰۱ بدینسو، در پستهای کلیدی دولت کرزی فعال بوده، دولت دستنشانده را در متحققساختن سیاستهای امریکا یاری رسانیدهاست.
شخص حامد کرزی نیز در سال ۱۹۸۷ طی یک برنامه تحصیلی وزارت خارجه امریکا برای آموزش شیوههای رهبری در آن کشور تحت تربیت قرار گرفته بود.
البته تنها فارغان فولبرایت نه که اکثر تعلیمیافتگان «پوهنتون امریکایی بیروت» مانند زلمی خلیلزاد، اشرف غنی احمدزی، انورالحق احدی، محمد یوسف پشتون، محمد همایون قیومی و غیره از مهرههای اصلی امریکا بهشمار میروند که طی ١٣ سال اخیر لابی امریکا و غرب را در گیر و بندهای سیاسی افغانستان رهبری کردند.
سفارت امریکا در کابل از میان هزاران متقاضی ناآگاه از ماهیت این برنامه به اعزام افرادی اولویت میدهد که در بازگشت به افغانستان بتوانند نهاد و انجو ساخته، پروژههای خیالی و عوامفریبانه سفارت و USAID را پیاده نمایند و یا مشاور و رییس «سوپر سکیل» این و آن وزارت درآمده منافع پشت پرده امریکا را تامین نمایند. بازار مکاره انجویی امروز افغانستان را بیشتر همین افراد «امریکاییشده» میچرخانند که با گرفتن میلیونها دالر پروژههای مسخره زیرنام «تساوی جندر»، «ارتقای ظرفیت زنان» و... زنان بلادیده ما را با پنبه سر میبرند.
اهمیت بورسیههای فولبرایت برای امریکا به درجهای است که آن را شامل «پیمان استراتژیک» با افغانستان نیز ساخت. در بخشی از پیمان آمدهاست:
«الف : ايالات متحد امريكا تعهد مینمايد تا ابتكاراتی چون برنامههای تبادل تحصيلی و فعاليتهای مربوط به آن را افزايش دهد كه اين ابتكارات شامل بورسيههای فولبرايت و برنامههای آموزش رهبری برای بازديدکنندگان بينالمللی (Leadership Program International Visitor) میگردد.»
این تنها افغانستان نیست که آماج برنامه جاسوسسازی فولبرایت قرار گرفت. امریکا بعد از تصویب این برنامه در کنگره به سراغ ایران رفت تا نسل جدیدی از «نخبگان» دلبسته امریکا را پرورش دهد. عجله امریکا هم بیدلیل نبود. این کشور از خیزش جنبشهای ملیگرا و چپ در ایران که در دهههای١٩٤٠ و ١٩٥٠ اوج گرفته بودند، بهشدت نگران بود که مبادا نمونهای از انقلاب چین در آنجا تکرار شود. از سوی دیگر صنعت نفت ایران در آن زمان لقمه چربی به امریکا و انگلستان بود که برای تداوم قبضه شان به گردانندگان وفادار و مطیع نیاز داشتند. برای این اهداف، برنامه فولبرایت در چارچوب «کمیسیون مبادلات فرهنگی و آموزشی ایران و امریکا» در ١٩٤٩ وارد عمل شد.
اعلان بورسیه فولبرایت در تلویزیون طلوع
در قسمتی از اسناد محرمانهای که توسط سفارت امریکا در ایران تهیه و برای وزارت خارجه و «سیا» فرستاده میشد، آمدهاست:
«برنامه مبادله آموزشی (برنامه فولبرایت) با ایالات متحده که برای تاثیرگذاری بر رهبران، متخصصان، دانشجویان، معلمان و اساتید پژوهشگر ایرانی طراحی شدهاست، ابزار موثری برای حفظ و توسعه روابط ما با ایران و تقویت عناصری از آن جامعه است که جو مناسبی برای سیاست خارجی ما فراهم کند.... برنامه باید بر اساس درجهای از این اعتقاد پیاده شود که هر بورسیهای برای ایجاد تحول آرام در جامعه خود، پیوندهای سیاسی نزدیک یا حداقل ارتباط دوستانه با ایالات متحده کار خواهد کرد» (FSD, 1959: 3)
حاصل فعالیت سی ساله «کمیسیون مبادلات فرهنگی و آموزشی ایران و امریکا» ظهور طیفی از روشنفکران فرمانبردار امریکا در آن کشور بود. بعد از کودتای ٢٨ مرداد/اسد ١٣٣٢ (١٩٥٣) توسط عمال «سیا» که منجر به سقوط حکومت ملیگرای داکتر مصدق گردید، امریکا با استفاده از «نخبگان فولبرایتی» مانند محمود مهران (وزیر آموزش و پرورش)، رضا حکمت (رییس مجلس)، ناصر ذوالفقاری (شاروال تهران) و صدها تن دیگر توانست به مدت ٢٥ سال دولت خودکامه و سفاک محمدرضا پهلوی را در دست داشته باشد.
کار «امپریالیزم فرهنگی» امریکا تنها به شستشوی مغزی جوانان خلاصه نمیشود، امریکا از این طریق میخواهد حس ملی و آزادیخواهی را در روشنفکران کشته مانع ظهور شخصیتهای مبارز و وطنپرست در کشورهای تحت ستم گردد. بیجهت نیست که سناتور فولبرایت افسوس میکشید که «چقدر زیبا میبود اگر استالین و مالتوف در پوهنتون کلمبیا (نیویارک) درس میخواندند.»
امریکا اگر از یکسو از طریق باندهای جیرهخوار بنیادگرایش روشنفکران مبارز و شخصیتهای ملی ما را سر برید، با عرضه بورسیههای تحصیلی فولبرایت و هزار و یک برنامه به ظاهر فرهنگی و اجتماعی دیگر برای جوانان افغان تلاش نمود تا در این کشور شخصیتهای ملی، مبارز، آزادیخواه و مستقل ظهور نکنند و کشور ما کماکان بهمثابه میدان شغالی برای زورگویی امریکا و نوکرانش باقی بماند.
اعلانات چندین متره بورسیه فولبرایت در گوشه و کنار شهر کابل قرار داشته، از این طریق جوانان مستعد و دلباخته امریکا را شکار و جهت مغزشویی به آن کشور اعزام میدارند.