بربریت امریکا در دومینیکن، درس عبرت برای افغانستان
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در شنبه، 25 اسد 1393
جمهوری دومینیکن کشور کوچک دهمیلیونی است که در جزایر هیسپانیولای دریای کارائیب در قاره امریکا موقعیت دارد. این کشور از بدو تاسیسش تحت تاخت و تاز کشورهای استعمارگر اسپانیا، فرانسه و امریکا قرار داشت. در ١٩٠٥ تمامی شریانهای اقتصادی این کشور را امریکا در دست گرفت و تا کنون با دستاندازیها و چپاول و جنایاتش زندگی مردم را تیره و ابتر نگهداشته است.
به تاریخ ١٥ می ١٩١٦ نیروهای دریایی امریکا در دومینیکن فرود آمدند. آنان پس از یک درگیری مختصر حاکمیت را به چنگ گرفته، یک دیکتاتور نظامی را بهحیث رییس دولت نصب کردند. آنان تمامی روشنفکران و منتقدان تجاوز خارجی را تیرباران و یا تبعید کردند. نوکران امریکا زمینهای دهقانان را غصب و در آن مزارع نیشکر را که آن زمان سود سرشار برای استعمارگران داشت، گسترش دادند. این همه نابسامانی باعث شد که مردم دست به مقاومت بزنند. آنان گروپ مسلح چریکی به نام «سلاح بهدستان» (Gavilleros) را تشکیل دادند و علیه اشغالگران امریکایی آغاز به مبارزه مسلحانه کردند. امریکا بهخاطر سرکوب این گروه، باند اوباشان تحت عنوان «پولیس ملی» را ایجاد کرد که تا امروز بهمثابه چماق امریکا در آن کشور حضور دارند. بالاخره پس از مبارزه طولانی و مقاومت سرسختانه مردم، امریکا آن کشور را ترک کرد ولی با آن هم قانون اساسی دلخواه را تصویب نموده، رژیم پوشالیاش را بر سر کار نگهداشت.
از سال ١٩٣٠ الی ١٩٦٠ رافایل لینیداس ترخیلو (Rafael Leonidas Trujillo) دیکتاتور خونخوار و جنایتکار مزدور امریکا در قدرت بود که هر صدای مخالف را به شکل وحشیانه خاموش و اعتراضات مردم را بیرحمانه سرکوب میکرد. با منفورشدن بیش از حد ترخیلو میان مردم، امریکا او را طی یک دسیسه کشت و به تعقیب فرد متعصب دیگری را جایگزین کرد که دیری نگذشت با عکسالعمل مردم روبرو شده، مجبور به فرار از کشور شد.
کارگران و دهقانان مسلح در سرکهای دومینیکن به دفاع از حقوق خود برخاستهاند
در همین زمان بود که زمینه برای یک انتخابات مهیا شد که طی آن خوان بوش (Juan Bosch) فرد دموکرت و ملی بهمثابه رییس جمهور برنده گردید. او زمینهای دهقانان را که توسط سرمایهداران غصب شده بود، به آنان بازگرداند. خوان بوش از سرمایهداری و استعمار نوین کینهی عمیقی به دل داشت. همین امر باعث شد تا امریکا بهخاطر سرنگونی او و سرکوب افکار ملی و دموکراتیک دست به مداخله دیگری بزند و در ماه سپتامبر ۱۹۶۳ افسران نظامی با کمک مالی و تسلیحاتی امریکا طی یک کودتا دولت خوان بوش را سرنگون و او را مجبور به ترک وطن کرد. نظامیان جنرال الیاس ویسن وای ویسن (Elías Wessin y Wessin) را رییسجهمور انتخاب کردند.
طرفداران خوان بوش که متشکل از کارگران و دهقانان بودند دست به اعتصابات و اعتراضات گسترده زدند. اینان که به نام «مشروطهخواهان» شهرت داشتند در سال ۱۹۶۵ سلاح در دست به جادهها ریختند تا از استقلال و دموکراسی در کشور شان پاسداری نمایند. آنان تحت رهبری فرانسیسکو کامانو (Francisco Caamaño) نیروهای مرتجع دولتی و دست راستی را با شکست عبرتناک مواجه نموده کنترول چندین شهر را به دست گرفتند.
امریکا با ٤٥٠٠٠ عسکر، ٤١ کشتی جنگی و طیارههای بمبافکن پیشرفته به بهانه «دفاع از جان شهروندان»اش آن کشور را اشغال کرد.
مشروطهخواهان که بهخاطر دفاع از جان و مال شان درمیان دهقانان و کارگران اسلحه توزیع کرده بودند، به آنان میآموختند که یگانه راه رسیدن به یک کشور دموکراتیک، مستقل و ملی در شکستاندن زنجیرهای سرمایهداری از طریق مبارزه مسلحانه و متحدانه نهفتهاست.
کاخ سفید هراس داشت که مبادا کیوبای دیگری در زیر ریشش رشد کند بنا تلاش نهایی نمود که دولتهای دستنشاندهاش را برسرکار نگهدارد. این وحشت امریکا باعث شد که بار دیگر به تاریخ ٢٦ اپریل ١٩٦٥ بر این کشور هجوم نظامی برد. با درسگیری از گذشته، این بار امریکا با ٤٥٠٠٠ عسکر، ٤١ کشتی جنگی و طیارههای بمبافکن پیشرفته به بهانه «دفاع از جان شهروندان»اش آن کشور را اشغال کرد.
امریکا چون ضربات محکمی از نیروهای انقلابی دومینیکن خورده بود، این بار به سان مار زخمی بیرحمانه دهقانان و کارگران و عناصر ملی را سرکوب و قتل عام نمود. نوام چامسکی به نقل از سازمان عفو بینالملل مینویسد: «گفته شده که در سال ۱۹۷۰ در هر ۳۴ ساعت یک مرگ یا ناپدیدشدن اتفاق افتادهاست.»
نورمن گال خبرنگار امریکایی به تاریخ ٢٢ جولای ١٩٧١ در نشریه «نیویارک بوکس» نوشت:
«ترور در دومینیکن همانند موج جاری کشتارهای سیاسی گواتمالاست... که در آنجا جوخههای مرگ شبه نظامی توسط نیروهای مسلح و پلیس سازمان یافتهاند، و این دو کشور، سالها از حمایت کافی مادی و مشورتی امریکا برخوردار بودهاند.»
در گزارشی تحت عنوان «جمهوری دومینیکن: نمونه امریکایی توسعه جهان سوم» که توسط پروفیسور نوم چامسکی و ادوارد هارمن تهیه شده، گفته میشود:
«از سال ۱۹۷۱ آهنگ کشتار کاهش یافت، اما قتلهای سیاسی بر پایه ثابتی همچنان ادامه داشت. در هفتم مارچ ۱۹۷۵، اورلاندو مارتینز، روزنامهنگار و منتقد رژیم، در نزدیک خانهاش مرمی خورد. حبس و شکنجه زندانیان سیاسی همچنان نقش خود را برای حفظ ثبات ایفا میکند. خروج مداوم ناراضیان جان بدر برده از جوخههای مرگ، که اهرم مبارزه بر علیه رژیم کشور پلیسی تحت سلطهی خارجی هستند، نیز ادامه دارد.»
رافایل لینیداس ترخیلو دیکتاتور نظامی و چهره منفور دومینیکن
خوان بوش رییس جمهور ملی و دموکرات دومینیکن
تجاوز امریکا دومینیکن را به مخروبه مبدل کرد. طبق آمار رسمی که از سوی دولت دستنشانده بیرون شده، امریکا در این جنگ حدود ٦٠٠٠ نظامی و غیر نظامی را کشت.
فساد گسترده، رشوهستانی و چپاول مشخصه تمامی کشورهایی است که در آن امریکا پا گذاشته و ما نمونه آن را سیزده سال است در افغانستان تجربه میکنیم.
الن رادینگ (Alan Riding) خبرنگار روزنامه «نیویارک تایمز» به تاریخ ٦ جون ١٩٧٥ نوشت:
«فساد آشکار بخشهای نظامی و غیر نظامی دولت، مشکلات زندگی مردم فقیر شهری را که دستمزد شان علیرغم تورم شدید ۱۹۶۶ به بعد پایین نگهداشته شده، شدیدتر میکند».
او در ادامه روشهایی را شرح میدهد که رییسجمهور بالاگویر (Balaguer) با آن کنترل را در دست میگیرد:
«آزادگذاشتن افسران ارتش در پرکردن جیبشان. مثلا با معاش رسمی ۷۰۰ دالر در ماه، اکثر ۳۷ جنرال کشور در خانههای بسیار مدرن زندگی میکنند، سوار لیموزین میشوند، و صاحب مزارع و فارمهای حیوانات هستند.»
رییسجمهور پوشالی وضعیت را به سرمایهگذاری خارجی و غارت منابع داخلی به نفع امریکا آماده ساخت. او ارتش را در خدمت سرمایهداران بزرگ قرار داد. اتحادیههای کارگری را از بین برد و به جای آن اتحادیههای زرد را ساخت تا از شورش و اعتصاب زحمتکشان جلوگیری کند.
این وضعیت نابسامان شکاف طبقاتی بین فقرا و اغنیا را بسیار وسیع کرد. زندانها پر از رهبران ملی و چپ گردید، شرایط کار به مردم بسیار دشوار شد. زنان به کارهای طولانی مدت واداشته میشوند، از آنان استفاده جنسی صورت میگیرد و در صورت گرفتن حمل کشته میشوند. مزد زنان کمتر از مردان است. به آنان در مقابل کار ١٢ ساعته ٣٠ الی ٤٠ سنت میپردازند. بیگاری یا کار اضافی در کارخانهها بسیار معمول است. در اکثر کارخانهها دروازهها را میبندند تا کارگران فرار نکنند. کارگرانی که خواهان ازدیاد مزد و یا کاهش زمان کار هستند به شکل فجیع لت و کوب یا کشته میشوند. سوءتغذیه به شکل گسترده در اطفال دیده میشود. جرج.ب.ماتیوس مدیر سازمان خیریه (CARE) در دومینیکن میگوید: «در تمام دومینیکن حتا در مرکز آن میتوان اطفال را با شکمهای پندیده دید.»
امروز هم زمین در دومینیکن در چنگ فیودالها است. تقریبا ٤٨ فیصد کشتزارهای زراعتی را فقط یک فیصد جمعیت در اختیار دارد. بالاتر از ٣٠ درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند که عاید کمتر از ٢ دالر در روز دارند و یک تعداد وسیع با کمتر از یک دالر در روز با زندگی پرمشقت بهسر میکنند.
زمین در دومینیکن در چنگ فیودالها است. تقریبا ٤٨ فیصد کشتزارهای زراعتی را فقط یک فیصد جمعیت در اختیار دارد. بالاتر از ٣٠ درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند که عاید کمتر از ٢ دالر در روز دارند و یک تعداد وسیع با کمتر از یک دالر در روز با زندگی پرمشقت بهسر میکنند. از هر سه نفر یکی بیکار است. برای هر ٩٤٩ نفر، فقط یک داکتر وجود دارد. از آب آشامیدنی صحی و برق در اکثر مناطق خبری نیست. از هر ١٠٠٠ طفل، ٤٧ تن قبل از تولد میمیرند. اکثریت کودکان از صنف سوم به بالا زمینه تحصیل ندارند.
این است وضعیت کشوری که امریکا در آنجا دموکراسی صادر کردهاست. افغانستان هم امروز وضعیت بدتر از دومینیکن دارد. امریکا و دلالان داخلیاش کشور ما را با فساد و بدبختیهای بیمانندی مواجه نموده، زمینه چپاول امریکا را مهیا ساختهاند. آنچه در افغانستان تجربه میشود، قبلا در اکثر کشورهایی که امریکا بر آنها تجاوز نموده، دیده شدهاست. گذشته از هر چیز دیگر، جریان شیادی بهاصطلاح انتخابات ریاستجمهوری اوج خودفروختگی و مزدورمنشی چاکران امریکا را در افغانستان نمایان ساخت.
مردم دومینیکن امروز هم به شدت مصروف پیکار برای دموکراسی و عدالت بوده به این باورند که بدون یکپارچکی ملی و مبارزه آزادیخواهانه نمیتوان به دموکراسی واقعی و استقلال دست یافت.
تجربه دردناک دومینیکن و دهها کشور دیگر تحت چنبره امریکا این درس را به مردم افغانستان میدهد که ابرقدرت جنگافروز و غارتگر به هیچ کشور جز بدبختی و جنگ و کشتار هدیهای نداشتهاست و تا وقتی امریکا در کشور حضور دارد، فکر رسیدن به اندکترین ثبات، امنیت، رفاه و رستگاری خواب و خیالی بیش نیست.
پوستر تبلیغاتی امریکا در دروان اشغال دومینیکن که در آن نوشته شده: «زندهباد آزادی و نه به کمونیزم»
قیام مسلحانه کارگران و دهقانان در سرکهای سانتودومینگو. در شعار روی دیوار نوشته شده: «یانکی به خانه خود برگرد»