ولایت فقیه ایران، حامی و تطهیر‌کننده طالبان

عزاداری بازماندگان یکی از قتل‌عام‌های السلوادور
یکی از پایگاه‌های آموزش نظامی طالبان در مرز میان نیمروز و ایران که توسط رژیم خون‌آشام ایران ساخته شده است.

پیرامون نوکری و وابستگی گروه طالبان به دولت پاکستان و آی‌اس‌آی فراوان آمده است. طی ۲۰ سال گذشته هرباری که حمله انتحاری و انفجاری در افغانستان رخ داده، انگشت به‌سوی این دولت تروریست‌پرور نشان رفته که بدون شک نقش جنایت‌کارانه و ویران‌گر آن به کسی پوشیده نیست و در بسیاری فلاکت‌های سرزمین خونین‌ مان دست دارد، اما به نقش پرخون رژیم ایران کم‌تر یا نسبتاً هیچ پرداخته نشده‌است. رژیم خون‌ریزی که افزون بر شکنجه، زندان و اعدام‌ انقلابیون و معترضان این کشور، خالق تنظیم‌های هشت‌گانه شیعه در افغانستان بود و حامی تنظیم‌های منفور جمعیت اسلامی و حزب اسلامی. و قلم‌فروشانی هم‌چون کاظم کاظمی، ابوطالب مظفری، قنبرعلی تابش، حسین فخری، ضیا رفعت، سیدعسکر موسوی، ضیا قاسمی، یعقوب یسنا، نجیب بارور، مجیب مهرداد، رضا محمدی و... را اماله نموده تا تبهکاری‌هایش را در افغانستان و حتا در داخل ایران سفیده‌مالی کنند. اما رژیم خون و خیانت از مغازله و هم‌آغوشی با دایناسورهای طالبی نیز هرگز درنگ نمی‌کند که در پایین به نمونه‌هایی از این جنایت‌پروری‌ها می‌پردازیم:

در ۳ اسد ۱۳۸۹ (۲۵ جولای ۲۰۱۰)، روزنامه گاردین براساس «یادداشت‌های جنگ افغانستان» (اسناد محرم دولت امریکا که توسط سایت ویکی‌لیکس در ۲۵ جولای ۲۰۱۰ افشا گردیدند) درمورد روابط تنگاتنگ طالبان با رژیم خون‌آشام ایران می‌نویسد:

سند ویکی‌لیکس
سند رده‌بندی‌شده ارتش امریکا که توسط سایت ویکی‌لیکس افشا گردیده است: یکی از افراد وابسته به اسماعیل خان موسوم به فیض احمد با اعضا طالبان هراتی در مشهد ایران ملاقات نمود تا درباره برنامه‌‌های حمله علیه دولت افغانستان صحبت کنند. ادعا می‌شود که این فرد در حال حاضر در مشهد زندگی می‌کند و از اسماعیل خان نمایندگی می‌کند. [فیض] احمد با اعضای طالبان هرات هر یک بسم‌الله دیوانه، معروف لنگ و وکیل لنگ دیدار نمود که در صورت امکان ترتیب حملات را علیه دولت افغانستان بدهند.

«در حال حاضر، یک گروه مشترک طالبان در ایران مستقر اند. گروه مذکور متشکل از ۸ رهبر اصلی اند که هرکدام با هفت محافظ سفر می‌کنند. این رهبران برای استخدام سربازان به داخل افغانستان می‌‌آیند که در گام نخست کارمندان سازمان‌های خیریه و دولتی را مورد هدف قرار خواهند داد، و اگر حملات کامیاب باشند، سپس بر نیروهای امریکایی حمله‌ور خواهند شد. این گروه‌‌ها از تاکتیک حمله و فرار با استفاده از تفنگ کلاشینکوف و بمب‌های کنارجاده‌ای سود خواهند جست.

دولت ایران به هرکدام جنگ‌جو در بدل کشتن یک سرباز افغان ۱۰۰ هزار روپیه (معادل ۱۷۴۰ دالر امریکایی) و کشتن یک کارمند دولت ۲۰۰ هزار روپیه (معادل ۳۴۸۱ دالر امریکایی) می‌پردازد.

گزارش می‌شود که در ۲۰۰۵، استخبارات ایران (بر بنیاد اسناد یادداشت‌های جنگ، منظور از استخبارات ایران، سپاه پاسداران می‌باشد) ۱۰ میلیون افغانی را به منطقه‌ای در مرز ایران انتقال دادند. ادعا می‌گردد که این پول در موتر کرولای مودل ۱۹۹۰ که در داخل بسته‌های غذایی پنهان شده بودند و چهار سرنشین آن اعضای حزب اسلامی گلبدین (حزب تروریست همکار القاعده بوده و توسط جنگ‌سالار بدنام موسوم به گلبدین رهبری می‌شود) بودند به منطقه‌ای نامعلومی انتقال داده شد.

اسناد نام‌برده به بسیاری فعالیت‌های پنهانی دیگر ایران اشاره می‌کند: در جون ۲۰۰۶، گزارش رسیده که دو مامور سازمان مخفی ایران با هویت جعلی افغان به منطقه سیاه‌گرد [ولسوالی غوربند] پروان آمده‌اند.... این دو ایرانی وظیفه داشتند تا مردم عام منطقه را برای تبلیغ علیه مقامات دولت و نیروهای ائتلاف [خارجی] تحریک کنند.

و در ادامه گزارش آمده است که در بیرجند ایران پایگاه مهمی موجود است که در آنجا مقامات ایرانی اعضای طالبان و حزب اسلامی گلبدین را آموزش می‌دهند و از همان‌جا مواد منفجره و موترهای آماده انفجار را به داخل افغانستان انتقال می‌دهند.

این نخستین باری نیست که ایران متهم به هم‌کاری در آماده‌سازی بمب‌های دست‌ساز می‌گردد. در گزارشی در می ۲۰۰۶، ادعا می‌شود که افراد گلبدین پس از خریداری ۲۰۰ موتر از پاکستان و ایران، این‌ها را برای جابه‌جاسازی دستگاه انفجاری ابداعی آماده می‌کنند. گزارش می‌شود که در اپریل ۲۰۰۸، طالبان پرزه‌های ۲۰ آله‌ی کنترول از راه دور را از ایران دریافت کرده‌اند تا علیه نیروهای بریتانیایی در ولسوالی سنگین [هلمند] استفاده شوند.

سند ویکی‌لیکس
سند رده‌بندی‌شده ارتش امریکا که توسط سایت ویکی‌لیکس افشا گردیده است: سازمان‌های استخباراتی دشمن از مظاهره‌ها در شمال افغانستان جهت مختل‌ساختن وضعیت امنیتی پشتیبانی می‌کنند. [نام حذف شده]، معاون شاخه جمعیت اسلامی در شمال افغانستان می‌باشد که شهروندی روسیه را دارد و توسط سازمان‌های استخباراتی روسیه و ازبکستان حمایت می‌شود. سازمان استخباراتی روسیه و ازبکستان به وی اسلحه داده‌اند. [نام حذف شده] در نظر دارد تا ترتیب مظاهره‌هایی را بدهد. «حزب جنبش» در نزاع علیه «حزب آزادی» توسط استخبارات روسیه کمک می‌شود تا سمت شمال را ناامن سازد. انجینر عارف، یکی از رهبران شورای نظار که توسط آی‌اس‌آی حمایت می‌شود با همان نیت [ناامن‌سازی سمت شمال] در نظر دارد مظاهره‌ای را به راه اندازد. هردو [نام حذف شده] و انجینر عارف مشغول تبلیغات برضد نیروهای خارجی و دولت افغانستان در سمت شمال اند. هدف سازمان استخبارات روسیه این است که از جمعیت اسلامی حمایت کند تا نفوذش را در سمت شمال کشور به اثبات رسانیده با این امید که رییس‌جمهور کرزی در اداره خود اعضای بیش‌تر این حزب را شامل سازد. احمد ضیا مسعود، معاون رییس‌جمهور و از اعضای ارشد جمعیت اسلامی، با افرادی در ستیز است که از برگزاری مظاهره‌های آینده جلوگیری می‌کنند. او فشار می‌آورد که والی فاریاب، آمران امنیت ملی در ولایت‌های جوزجان، فاریاب و کندز را با اعضای جمعیت اسلامی جاگزین کند.

براساس این اسناد، ایران آماده است تا از رهبران طالبان و صفوف‌شان میزبانی کرده و زمینه تداوی زخمیان‌شان را فراهم کند و ‌می‌تواند به‌مثابه‌ی گذرگاهی برای تروریستان خارجی‌ای عمل کند که مشتاق پیوستن به جنگ اند. گزارش مخفی دیگری مورخ سپتامبر ۲۰۰۵ لیست نام‌هایی از رهبران طالبان را ارایه می‌کند که در مشهد ایران گردهم آمده‌اند و گمان می‌رود برنامه حمله‌های آینده را پی‌ریزی می‌کنند. در گزارش اکتوبر ۲۰۰۶ ادعا می‌گردد که ایران برای انتقال مجروحان طالبان به تهران ترانسپورت فراهم نموده است.

در مارچ ۲۰۰۹، استخبارات نظامی گزارش دادند که گروهی بیش‌تر از ۱۰۰ طالب افغان و خارجی به‌شمول ۱۵ تروریست چچنی به منظور انجام حملات انتحاری از ایران به افغانستان داخل شده‌اند.

در گزارش دیگری بیان گردیده که ایران می‌خواهد در پیاله چای مقامات دولتی افغان زهر بریزد، شیوه‌ پاکیزه‌ای کشتن نسبت به حملات انتحاری؛ و هم‌چنان ناآرامی‌ها را در ولایت‌های نسبتاً امن شمال دامن بزند.»

در گزارش «در هجوم طالبان ایرانی بر فراه چه گذشت؟» منتشرشده ۱۴ جوزای ۱۴۰۱ در سایت حزب همبستگی می‌خوانیم:

«واقعیت امر این است که طراحان و مجریان جنگ فراه سپاه پاسداران رژیم ایران بوده که امروز در عقب طالبان به صورت گسترده در کنار روسیه و پاکستان ایستاد اند. تمام امکانات مالی و تسلیحاتی و حتا نیروی انسانی از طریق مرزهای ایران به این ولایت و سایر ولایات هم‌جوار منتقل می‌گردد.»

افزون بر این، برخی از باشندگان فراه می‌گفتند که نزدیکان‌شان برای کار به ایران رفته بودند ولی وقتی طالبان بر فراه یورش آوردند آنان از طریق سپاه پاسداران ایران استخدام و برای جنگ به شهر فرستاده شده بودند یا این که از جانب نظامیان ایرانی با آنان تماس گرفته شده بود که پسرشان در جنگ فراه کشته شده و جسدش را از مرز تسلیم شوند. پای طالبان ایرانی حتا در جنگ‌های هلمند، غزنی و میدان وردک دیده می‌شد.

جعفر مهدوی
جعفر مهدوی با زیر پا کردن خون شهدای «جنبش روشنایی» که تا دیروز خود را یکی از رهبران آن قلمداد می‌کرد، به امر رژیم آزادی‌ستیز ایران به پابوسی طالبان شروع کرده و از «روح لطیف» انس حقانی، این عامل صدها انتحار و انفجار و قاتل مردم افغانستان بخصوص هزاره‌ها و شیعیان، یاد کرد.

هم‌چنان در ۲۴ سرطان ۱۳۹۶ (۱۵ جولای ۲۰۱۷)، نشریه نیویارک تایمز پس از تسلط طالبان بر شهر فراه نوشت:

«استخبارات افغانستان با اشاره به چندین مراسم خاک‌سپاری در ایران می‌گویند که چهار کماندوی ایران در میان مردگان زیاد بوده‌اند. بزرگان روستاها به مقام‌های ولایتی فراه گفته‌اند که اغلب پیکرهای مرده و زخمی طالبان دوباره به آن سوی مرز ایران برده شدند، جایی که تروریستان در آنجا استخدام و آموزش داده شده‌اند.

ایران مداخلات پنهانی شدیدی را انجام داده است که اندک آن‌ها اکنون در انظار عمومی قرار گرفته است. این دولت به دهشت‌افکنان محلی طالبان اسلحه و پول فراهم نموده، آموزش داده و به فرماندهان طالبان پناه‌گاه و برای موترهای‌شان تیل می‌دهد. مقام‌های افغان و غربی می‌گویند که ایران با استخدام مهاجران سُنی نیروهای طالبان را تقویت کرده‌اند.

محمد عارف شاه‌جهان، کارمند بلندرتبه استخبارات که به تازگی سمت والی فراه را به عهده گرفته می‌گوید: "سیاست منطقوی تغییر کرده است. قوی‌ترین طالبان، طالبان ایرانی اند."»

سید عیسی حسینی مزاری
پس از این که جمعی از جوانان در اعتراض به قساوت‌های رژیم خون‌آشام ایران علیه پناهجویان افغانستان بر درب جاسوسخانه این کشور در کابل رنگ سرخ پاشیدند، رژیم آزادی‌ستیز جمعی از نوکران‌اش را فرستاد تا بر سفارت گل بپاشند و بر شانه‌‌ی سفیر منفورش چپن بیندازند.

به همین گونه، ملا اختر منصور، رهبر پیشین طالبان پس از مرگ ملا عمر، در هنگام برگشت از ایران توسط طیاره بی‌سرنشین امریکایی در بلوچستان پاکستان کشته شد و این یگانه دیدار مقام‌های ایران و طالبان با هم‌دیگر نبود و دیدارهای فراوان پنهان و ویران‌گر داشتند.

سال گذشته پیش از سقوط رژیم دست‌نشانده غنی، دولت آخرین دست‌وپایش را زد تا بدنه گندیده خود را نجات دهد و به همین منظور تلاش ورزید تا در ولایت‌های مختلف گروه‌های اوباش و رهزن و اختطاف‌گر، تحت رهبری جهادیان را زیر نام «خیزش‌های مردمی» علیه طالبان بسیج کند، رژیم خون‌آشام ایران هم از قافله پس نماند و بخشی از فرماندهان و نیروهای «لشکر فاطمیون» را به مناطق مرکزی افغانستان فرستاد تا سهمی از دربدری‌های مردم این کشور برده و حزب وحدت را که مانند احزاب هفت‌گانه پشاوری دیگر میان مردم جای پا ندارد دوباره نفس ببخشد یا به گفته باشندگان مناطق مرکزی «وندی‌‌های گذشته» را زنده کند و به‌طور عملی در جنگ‌ها دخیل سازد، ولی با حاکمیت طالبان، همین نیروها یک‌شبه با طالبان یک‌جا شده و یا به گونه آشکارا به دفاع از طالبان برخاستند. این رژیم خاین‌پرور برای بار دوم تورن اسماعیل، این جاسوس دیرینه‌اش را از چنگ طالبان رها کرده و به ایران انتقال داد تا برای روز مبادا مورد استفاده قرار دهد و جهت حفظ جای پا عبداللطیف نظری را به‌مثابه معین وزارت اقتصاد افغانستان گماشت. علاوه بر آن، مهره‌هایی هم‌چون سیدعیسی حسینی مزاری و جعفر مهدوی را وظیفه داد که به‌اصطلاح به نمایندگی از قوم هزاره و شیعیان برای طالبان خوش‌خدمتی کنند.

عبداللطیف نظری
رژیم خون‌آشام ایران که در گذشته از طریق جهادیان شیعه، نویسندگان خادی-جهادی، جاسوس‌خانه‌هایش و «لشکر فاطمیون» دست بالایی در افغانستان داشت، به علاوه از چندین سال بدینسو دست نوازش بر طالبان نیز می‌کشید، برای بار دوم تورن اسماعیل، این جاسوس دیرینه‌اش را از چنگ طالبان رها کرده و به ایران انتقال داد تا برای روز مبادا مورد استفاده قرار دهد و جهت حفظ جای پا عبداللطیف نظری را به‌مثابه معین وزارت اقتصاد افغانستان گماشت.

در ۱۹ جوزای ۱۴۱۰ (۹ جون ۲۰۲۲)،‌ «تلویزیون منوتو» گزارشی را پخش نمود که کلیشه‌‌هایی از پنجره‌های سنتی و گل و گلدان در چند چهارراه شهر کابل نصب شده‌اند:

«تلویزیون منوتو دریافته است که این پنجره‌ها به هم‌کاری یک کمیته فرهنگی سپاه پاسداران ایران زیر نام "دفتر رسانه‌ای مرد" فعالیت دارد. چاپ و موادی که برای ساخت این پنجره‌ها به کابل برده شده است، پیش از این در کابل امکان‌پذیر نبود و حالا ایران این نوع دستگاه چاپ را در اختیار طالبان قرار داده است. ارزش این پروژه فرهنگی ایران میلیون‌ها دلار است، چون قرار است ساخت و ساز این پنجره‌های سنتی در جاده‌ها و چهارراهی‌های ۳۴ ولایت افغانستان انجام شود.»

سید عیسی حسینی مزاری
سید عیسی حسینی مزاری، از نوکران نامی رژیم خون‌آشام ایران در افغانستان که برای چند سال با گرفتن پول از جاسوس‌خانه رژیم ایران در کابل، عکس‌های خمینی و خامنه‌ای دجال را بلند کرده زیر نام روز جهانی قدس راه‌پیمایی برپا می‌کرد، به امر بادار با طالبان بیعت کرده و علیه راه‌پیمایی‌های افغانان و ایرانیان برضد طالبان در چند شهر این کشور قوله کشید.

و در ادامه درمورد ساخت سریال تلویزنی توسط سپاه نیز می‌گوید:

«سپاه تنها برای بازسازی چهره فرهنگی شهرها تلاش نمی‌کند. در این مدت، یک سریال کوتاه تلویزیونی به نام "راه پاک" برای طالبان ساخته است... سریالی که تا کنون ۳۰ قسمت توسط کارگردانان و تهیه‌کنندگان ایران چون جواد مزدآبادی، بابک نبی‌زاده و اکبر تحویلیان ساخته شده است. محتوای این سریال، حکومتی را معرفی می‌کند که مهربان است و به چالش‌های اجتماعی زود رسیدگی و هم‌واره با فساد مبارزه می‌کند. به گفته‌ی منابعی، هزینه ساخت این سریال کوتاه یک میلیارد تومان بوده است.»

اگر از یک سو رژیم خون و خیانت ایران گاهی جهادیان و قلم‌به‌دستان‌شان و گاهی هم طالبان را مورد ناز و نعمت قرار می‌دهد، ولی از سوی دیگر مردم مبارز و آزاده‌ ایران را داریم که همیش در کنار مردم دربدر افغانستان ایستاده‌اند و در اوج قتل‌های زنجیره‌ای رژیم و اعتراضات ۱۳۷۸ وقتی تمام جهان مردم افغانستان را به فراموشی سپرده و از ستم و جنایات طالبان چیزی نمی‌گفتند، همین آزادگان بودند که سر دادند: «مرگ بر طالبان، چه در کابل چه در تهران!» و با حاکمیت دوباره طالبان، ایرانیان آزاده بودند که به دفاع از مردم افغانستان در اعتراضات شهرهای گوناگون اشتراک ورزیدند. و ما یک بار دیگر تکرار می‌کنیم: همبستگی میان مردم ایران و افغانستان به‌هیچ‌وجه نه با تایید و یا سکوت مقابل جنایات نظام ضدبشری ایران بلکه مطلقاً با موضع‌گیری قاطع و افشای بی‌دریغ رژیم و جیره‌خوارانش در افغانستان میسر است و بس! ما به گفته‌ی شاملوی بزرگ عدوی تو نه بلکه انکار تو استیم!

نرگس محمدی
۱۷ سنبله ۱۴۰۰: نرگس محمدی، از زنان آزاده‌ی ایران که برای چند روز از زندان مرخصی گرفته بود در راه‌پیمایی علیه طالبان و حمایت رژیم ایران و پاکستان از این گروه قسی، در مقابل سفارت پاکستان در تهران اشتراک کرده و با چند زن معترض دیگر پس از ضرب‌وشتم توسط پلیس جانی این کشور برای چند ساعتی بازداشت شد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 568 نفر