«گروگان خمینی»، کتاب افشاگر روابط پنهانی امریکا و رژیم مستبد ایران
- رده: کتاب
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در دوشنبه، 22 جوزا 1402
رابرت دریفوس، نویسنده و محقق امریکایی است که مقالات و گزارشهای زیادی در افشای سیاستهای غارتگرانه امریکا و تبانی این کشور با بنیادگرایی اسلامی نوشته است. او در مورد خود میگوید: «برای نزدیک به پانزده سال، من به عنوان یک روزنامهنگار مستقل که در مجلات و داستانهای تحقیقی در زمینههای سیاسی و امنیت ملی تخصص دارد، کار کردهام. من مستقر در الکساندریا، ویرجینیا، حداقل یک دهه است که برای رولینگ استون مینویسم. شاید من بیشتر به خاطر آنچه که به نظر من داستانهای نوآورانه درباره جنگ در عراق، جنگ با تروریزم و سیاست خارجی ایالات متحده پس از ۱۱سپتامبر است، شناخته شده باشم. در سال ۲۰۰۲، من همچنین اولین تحلیل از جنگ بین پنتاگون و سیا بر سر سیاست در قبال عراق را نوشتم و در سال ۲۰۰۴، من با همکاری "مادر جونز" آنچه را که هنوز کاملترین گزارش از کار دفتر برنامههای ویژه در تولید اطلاعات گمراهکننده یا نادرست درباره عراق است، با عنوان "کارخانه دروغ" نوشتم.»
رابرت دریفوس، نویسنده کتاب «گروگان خمینی»
وی دو کتاب ارزشمند و افشاگرانه به نامهای «بازی شیطانی» و «گروگان خمینی» نیز نوشته است که نقاب از چهره اسلامگرایان و خمینی که به ظاهر مخالف امریکا و غرب اند، دریده است. کتاب «بازی شیطانی» قبلا در سایت حزب همبستگی معرفی شده است و اکنون میخواهم کتاب «گروگان خمینی» را معرفی نمایم.
رابرت دریفوس در «گروگان خمینی» سازمانهای اطلاعاتی امریکا، انگلیس و متحد طبیعی آنها اسراییل را در ایجاد سازمان ارتجاعی و ضدبشری اخوانالمسلمین افشا نموده است. این کتاب که در ده فصل گردآوری شده است، حاوی تفصیل رقابت امریکا با نفوذ روسیه و آموزش و گسیل جاسوسان خارجی و بومی به ایران اشاره داشته و نیز روابط آنرا بعد از جنگ جهانی دوم در پیوند به اهداف استراتیژیک غرب در جهان بخصوص خاورمیانه شرح میدهد.
چهار فصل اول کتاب متمرکز بر رابطه و حمایت امریکا از خمینی است. دریفوس مینویسد که امریکا و انگلیس بخاطر حاکم ساختن خمینی بر مردم ایران میلیونها دالر به مصرف رسانیدند. رادیو بیبیسی در تبلیغات به نفع آخوندها و علیه مزدور سابقش شاه نقش تعیینکننده داشت. او مینویسد:
«در اواخر پاییز، بیبیسی دیگر بطور مستقیم و رسمی به پخش پیامهای خمینی همت گمارد. شاه چندین بار انگلیس را بخاطر این اعمال تهدید کرد. حتی یکبار گفت که اگر این تبلیغات ادامه یابد روابط خود را با آن کشور قطع خواهد نمود، اما دولت انگلیس مرتباْ در جواب میگفت که کوچکترین کنترولی از جانب دولت روی این رادیو وجود ندارد... نطقهای خمینی به فاصله نیم ساعت پس از ایراد نمودن به وسیله رادیویی بیبیسی پخش میشد.
در این موقع بیبیسی که عنوان هماهنگکننده عملیات مخصوص اداره اطلاعات و امنیت را به عهده داشت شروع به پخش شایعاتی مبنی بر دیوانه شدن شاه، فرار شاه، خلاصه کنار رفتن او به نفع پسرش نمود.»
دلیل عمده حمایت امریکا و انگلیس از خمینی مبارزه با چپ در ایران و تربیه مذهبیون تندرو بود که علیه نفوذ شوروی در آسیا بیایستد. آنان وقتی دریافتند که دیگر نوکر شان شاه در برابر موج عظیم مبارزات مردم و بخصوص چریکهای فدایی خلق و دیگر نیروهای چپ نمیتواند تاب بیاورد، دست به کار شدند تا یک نیروی ارتجاعی و جنایتکار را جانشین آن سازند که جنبش انقلابی را بصورت خونین سرکوب و تضعیف نماید. با حمایت غرب بود که خمینی جلاد بزرگترین قتلعام نیروهای چپ و مترقی در ایران را روی دست گرفته دهها هزار تن از نجیبترین فرزندان خلق ایران را در کشتارگاههایش شکنجه و اعدام نمود.
دریفوس مینویسد:
«دولت کارتر در راه رسیدن این مقصود (حمایت از خمینی) قدم به قدم از مرحلۀ تبلیغات و زمینهچینی تا تامین اسلحه که معاملات آن بطور پنهانی با افسران ارتش خاین به شاه انجام میشد و نهایتاْ تا مرحله اخراج شاه در ژانویه (۱۹۷۹) دخالت مستقیم داشت.
دیوید آرون عضو کمیتۀ امنیت ملی که با وارن کرستوفر و رمزی کلارک همکاری میکرد یک تیم ۶۰ نفری از مامورین "سیا" را برگزید و پس از یک سلسله تعلیمات خاص نظامی در ژانویۀ ۱۹۷۹همزمان با ورود "ژنرال هویزر" وارد ایران شدند، این تیم مامور تسهیل در امور انتقال قدرت به خمینی وهمکارانش بودند.»
در ۱۵ نوامبر ۱۹۷۹، عکسهای خمینی در انگلستان چاپ و به ایران جهت تبلیغات به نفع وی فرستاده شد.
آری بن مناشه (Ari Ben-Menashe)، کارمند «مرکز فعالیتهای اطلاعاتی و ضدجاسوسی اسراییل» در کتابش «پول خون» نیز از روابط تنگاتنگ ایران و اسراییل پرده برداشته مینویسد:
«ظهور خمينی در ايران، برای اسرایيل موهبتی بود که کمتر در درازای سالهای زياد، در اين منطقه روی داده بود.... او گوئی برای انجام هدفهای ما روی کار آمده بود و ما باور داشتيم که منافع امنيت ملی ما ايجاب میکرد که به او کمک و ياری دهيم.»
خمینی زیر شعار مبارزه با استکبار جهانی و شیطان بزرگ «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» با اکتهای ضد امریکایی و ضد اسراییلی طوری وانمود میکرد که این کشور الگویی از کشورهای مستقل جهان است، اما در حقیقت این دستگاه شکنجه و کشتار و عوامفریبی توسط قدرتهای امپریالیستی در کنفرانس «گوادلوپ» نطفهگذاری گردید. این شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» کاذب و گولزننده که به خاطر اغفال تودهها مورد استفاده قرار میگرفت، طرح انگلیسی-امریکایی بود و خمینی آن را اجرا میکرد.
دریفوس در این مورد مینویسد:
«در لحظاتی که خمینی تبلیغات وسیعی علیه امریکا راه انداخته بود و این کشور را شیطان بزرگ مینامید محمولۀ بزرگ وسایل نظامی جهت ماموران امنیت و ارتش خمینی در حال حرکت به سوی ایران بود. این لوازم نظامی جهت سرکوب کردهای غرب ایران شدیداْ مورد نیاز بود.»
رابطه عاشقانه «سیا» و «امآی۶» با خمینی دیرینه است. دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» مینویسد:
«داستان کودتا که به طور مشترک توسط سیا و ام آی۶ اداره میشود، بارها گفته شده است. با این حال، این واقعیت که این دو سازمان اطلاعاتی برای تضعیف و در نهایت سرنگونی مصدق، با روحانیون ایران، علما، همکاری نزدیک داشتند، تقریباً هرگز گزارش نشده است. اوباشان خیابانی که در آن نقش مهمی را ایفا کردند توسط سیا خریداری و به واسطه نطق احساساتی علما بسیج شدند و خواستار برکناری نخست وزیر و بازگشت شاه بودند. آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، نماینده ارشد اخوانالمسلمین در ایران و مرشد و سلف آیتالله روحالله خمینی بهعنوان روحانی برجسته اسلامگرای ایران، یکی از شخصیتهای اصلی این مبارزات انتخاباتی بود.
به گفته مقامات دولت پیشین ایران، خود خمینی که در آن زمان یک ملا گمنام، میانسال و پیرو کاشانی بود، در تظاهرات سازمان یافته سیا و طرفدار شاه علیه مصدق شرکت داشت.»
مطالعه این کتاب به تمامی خوانندگان سایت «همبستگی» توصیه میشود تا آگاهی شان در رابطه به بازی موش و پشک امریکا و آخوندهای ایران و حمایت این کشور به اصلاح صادر کننده دموکراسی از بنیادگرایی و اخوان و آخوند، ارتقا یابد. با درک این حقیقت، مزدوری و غلامی امروزی طالبان به امریکا و غرب نیز برایتان ملموستر قابل درک میگردد.