محتوای کتاب «یک مرد و یک موترسایکل»، اثباتگر جاسوسی کرزی به سیآیای
- رده: مقالات
- نویسنده: قباد
- منتشر شده در جمعه، 25 سرطان 1400
چگونگی روی کار آمدن تنظیمهای هفتوهشتگانه و آدمخواران طالبی و وابستگی سرجنایتکاران جهادی به سازمانهای جهنمی آیاسای، سیآیای، موساد، واواک، امآی۶ و غیره دیگر معما نیست. روزنامهنگاران و ماموران استخباراتی سالها قبل با انتشار مقالات و کتب مستند نقاب از چهره گلبدینها، سیافها، خلیلیها، دوستمها، مسعودها و غیره جانیان حاکم دریدهاند. اگر از همگانی شدن دهها سند افشاگر راجع به خاستگاه خونخواران بنیادگرا توسط پدران شان بگذریم، بردگی تکنوکراتهایی از جنس کرزی به سیآیای نیز پنهان نمانده و با ارایه اسناد موثق توسط کرنل امام و بیتهدم ماهیتشان برملا شده است.
«یک مرد و یک موترسایکل (حامد کرزی چگونه به قدرت رسید)» اثر بیتهدم، ژورنالیست و نویسنده هالندی است که بر اساس مصاحبههای انجام شده با ۱۵۰ تن در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تهیه گردیده و با جزيیات بیان میدارد که کرزی چگونه سوار بر سرپنجه سیآیای به قدرت رسید.
حامد کرزی که تاریخ انقضایش به ارباب پایان نیافته است، در آخر دوره حاکمیت پوشالیاش تلاش ورزید با قیافهگیری «ضدامریکایی» خود را فرد «ملی» جا بزند تا با این نوع مداریگری و نیرنگ، برایش زمینه ایفای نقشی در برنامههای آتی امریکا مهیا گردد. اما محتوای کتاب بیتهدم (که کرزی نیز آن را تایید کرده است)، علاوه بر اثبات غلامی این شاه شجاع امریکایی، از شبکه مافیای خانوادگی در راس احمد ولی کرزی (امپراتور مواد مخدر و غصب زمین در کندهار) و بستگان قومیاش نیز پرده برمیدارد که با حمایه سیآیای به مثابه والیان و قومندانان در ولایات مختلف نصب و با چپاول میلیاردها دالر از هیچ به سران مافیا مبدل شدند.
با مرور این کتاب آگاه میشویم که کرزی از بدو پیدایش گروه عصرحجری طالبان با آنان همسو شد که زمانی فرد مورد نظر ملاعمر به حیث «نماینده» رژیم خوفناک طالبی در «سازمان ملل» نیز مطرح بود. بلی، او با منش سازشطلب خود چه در دوران خرمستی جنایتپیشگان جهادی و چه در امارت خونبار طالبی تلاش ورزید تا در تقسیم قدرت بین لاشخواران به «مقام» نایل شود اما پس از ناکام شدن در احراز چوکی، خود را گرمتر در آغوش سیآیای انداخت. این گدیگک امریکا بعد از جلوس در قدرت نه تنها بانی و مروج فساد و شبکههای مافیای قومی در افغانستان شد بلکه دوشادوش برادر کهنهکار و باتجربهتراش خلیلزاد، مو به مو سیاستهای تقویه گروههای تروریستی از جمله طالبان درنده توسط امریکا را پیاده نموده و بر کالبد شاریده طالبان مزدور روح تازه دمید. وی مطابق خواست امریکا و پاکستان این گروه خونریز را «برادران ناراضی» خطاب کرده و زیر چپناش پرورش داد تا این که آرام آرام زمینه ارتقای این دشمن مردم در سطح «مخالفان سیاسی» مهیا شده و راه برای رهایی هزاران تروریست طالبی از زندانها هموار گردید.
در اینجا بخشهایی از کتاب «یک مرد و یک موترسایکل...» را که به رابطه و وابستگی کرزی به سیآیای میپردازد، تایپ نموده و در اختیار خوانندگان محترم سایت «حزب همبستگی افغانستان» قرار میدهم.
کرزی ناگهان برخاست و اکثر موارد غیرمترقبه را ارائه نمود: آیا یک قطعه عکسی که من و گریگ در ترینکوت با همدیگر گرفته بودیم، میخواهی؟ من گفتم: «بله، البته که میخواهم» (از مصاحبه نویسنده با کرزی در ۲۰۰۸، صفحه ۹)
***
این کتاب نشان خواهد داد، چگونه گروهی که کرزی به آنها متکی بود، خود را در سالهای گذشته از طریق حمایت و روابط، پولدار ساختند و به والیان میلیاردر و قوماندانان دیکتاتور پولیس تبدیل شدند. (صفحه ۱۰)
***
مشورهی کرزی برای دیپلماتها در سال ۱۹۹۴ این بود که آنها باید از طالبان حمایت کنند. ریچارد سمیت دیپلمات امریکایی و سرقنسول امریکا در پشاور در آن زمان، وی (کرزی) را کاملا به خاطر دارد که به دفترش میآمد. «کرزی میگفت: آنها با انضباط و دارای بینش عالی هستند، آنها برخلاف ما بر اساس گروهها به میان نیامدهاند. من فکر میکنم که کرزی به این باور بود که این سیستم او را نیز کمک خواهد کرد...» (صفحه ۳۰)
***
کرزی... تا پایان سال ۱۹۹۶ در تلاش برای یک کار در حکومت طالبان بود. (صفحه ۳۱)
***
هنگامی که طالبان برای اولین بار در سال ۱۹۹۴ روی صحنه ظاهر شدند، کرزی علاقهمند این جنبش گردید. جنبش مذکور برای خانواده کرزی به معنی فرصت جدید در مبارزه علیه امیر لالی نیز بود... بنابر این کرزی سلاحها، مهمات و مبلغ ۵۰ هزار دالر خود را به رهبران جدید (طالبان) تحویل داد.
با تقدیر از حمایت کرزی از طالبان، وی از طرف ادارهی طالبان نامزد سمت سفیر سازمان ملل متحد شد. (صفحه ۳۷)
***
او (کرزی) میخواست با همه دوست باشد: با امریکا، با پاکستان، با طالبان، با جنگسالاران سابق و با خانوادهی سلطنتی که هنوز در روم به سر میبردند. ریچارد سمیت سفیر امریکا گفت: «این حامد بود که با آنها در تماس شد، نه عبدالاحد.» (صفحه ۳۸)
***
او برای مجاهدین سابق که توسط طالبان رانده شده بودند ویزه ترتیب میداد، تا آنها بتوانند در کنفرانسهای مربوط به افغانستان در جاهای مانند فرانکفورت، استانبول و امریکا شرکت نمایند. دو صد تن از افغانها در سال ۱۹۹۸ در یک کنفرانس در آلمان اشتراک ورزیدند. (صفحه ۳۹)
***
کرزی بازدید از سفارت امریکا در اسلامآباد را بصورت منظم ادامه داد، اکثراً توسط جان محمد و افراد «خود» از ارزگان و قندهار همراهی میشد. (از مصاحبه نویسنده با کرزی، حاجی بهادر، جان محمد و شیرمحمد آخندزاده، صفحه ۴۱)
***
در نزد دیپلوماتهای خارجی، حامد کرزی یک فرد تحصیلکرده، انگلیسیگو و داستانسرای زبردست بود که تبریکات سال نو را با کارتها از سوی سفرای امریکا دریافت میکرد. در افغانستان، حامد کرزی متفاوت بود، با جنایتکاران جنگی و زورمندان ائتلاف میکرد.... مسعود تمام اطلاعات خود را دربارهی القاعده به سی.آی.ای فرستاد. (صفحه ۴۲)
***
امریکاییها همواره به کرزی میگفتند (بعد از سالهای ۱۹۹۶): «شما روشنفکران بسیار خوب هستید، اما بهتر است بروید و با طالبان معامله کنید.» (صفحه ۴۴)
***
(پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱) در حالی که سرازیر شدن پول در شمال و اسلامآباد آغاز شد، حامد کرزی مانند بسیاری از رهبران دیگر در کویته ملاقاتهای مخفیانه با سیآیای داشت. او با یک مامور مخفی که خودش را گریگ مینامید، رابطهی نزدیک پیدا کرد. او و کرزی همدیگر را قبل از ۱۱ سپتامبر میشناختند و چندین بار در کویته دیدار کرده بودند. (صفحه ۵۷)
***
گریگ که بعدا رییس مرکز سیآیای در کابل گردید حامد کرزی را با پول و تیلفونهای ماهوارهای مورد حمایت قرار داد... یکی از همکاران گریگ، بعداً بخشی از تیم سی.آی.ای در شمال، اظهار داشت که سی.آی.ای واقعاً به او (کرزی) مشوره داد که تا زمان رسیدن کمک از سوی تیم کوماندوی امریکا صبر نماید... (کرزی) «من قبل از ۱۱ سپتمبر از آنها کمک خواسته بودم و بعداً دوباره تقاضای کمک نمودم. من به سی.آی.ای تاریخ دقیق حرکتم را به آنجا (ارزگان) نگفتم...» (از مصاحبه نویسنده با کرزی، صفحه ۵۷)
***
در آن لحظه، تیلفونهای کاملا جدید که توسط احمد ولی برادر اندر کرزی ارسال شده بود، در خانههای نگهبانان امنیتی کرزی انتظار کرزی را میکشیدند. تماسها در هر دقیقه ۵ دالر امریکایی هزینه داشت، اما پول هیچ مسالهای نبود، زیرا سی.آی.ای پرداخت میکرد. (پس از ورود کرزی در ارزگان در اکتوبر ۲۰۰۱، صفحه ۸۲)
***
جریان ثابت دالرها و روپیههای سیآی.ای -گاهی اوقات ۸۰۰۰۰ دالر، گاهی اوقات ۱۰۰۰۰۰ دالر، ضمانت میکرد که هیچ کمبودی پول وجود ندارد. در حالی که کرزی در ارزگان بود، احمد ولی میان کویته و دفتر سیآیای در اسلامآباد برای تامین هر چیزی که کرزی نیاز داشت، رفتوآمد میکرد. او ترتیبات مخفی را با مامورین در اسلامآباد، گاهی اوقات در یک پارکینگ زیرزمینی، بعضا به طور نامعلوم در داخل موتر خود در کنار یک جاده مزدحم، منتظر یک موتر دیگری میماند تا در کنارش توقف کند و به دست وی یک جعبهای از تیلفونها و پول را از راه کلکین موتر تحویل دهد. (هفتههای پس از ورود کرزی در ارزگان، سال ۲۰۰۱. شرح این که سیآیای پول فراهم میکرد از مصاحبهی نویسنده با احمد ولی کرزی، صفحه ۸۵)
***
به هر حال، کرزی اکنون در محراق توجه واشنگتن بود. نام وی طی یک جلسه توسط جورج تنت رییس سیآیای به رییس جمهور بوش و وزیر دفاع دونالد رامسفلد مطرح شد. (از مصاحبهی نویسنده با جیمز دابینز و مراجعه به «در مرکز توفان، سالهای من در سیآیای» جورج تنت، ص ۸۶)
***
کرزی برای سی.آی.ای توضیح داد که آنها به کمک نیاز دارند و در همان شب دو چرخبال با چهار نفر امریکایی از راه رسید. در حالی که یکی از چرخبالها در هوا معلق بود، دیگر آن به زمین نشست. در این زمان، قیام کرزی که از آن یک ماه گذشته بود، به یک فرجام رسید. (صفحه ۱۰۴)
***
همه بالای یکدیگر مشکوک بودند. در حالی که امنیت کرزی توسط سی.آی.ای تامین میشد، طالبان در ترینکوت دست به اقدامات زدند. (صفحه ۱۰۵)
***
در آن شب، بیشتر از صد مایل به غرب نمانده بود، گریگ مامور اطلاعاتی سیآیای که با انبوهی از گرد و خاک احاطه شده بود، از چرخبال فرود آمد. او دقیقا بر فراز یک سطح هموار در کوههای نزدیک به درجی فرود آمد. او با عینکهای شببین نگاهی به اطراف انداخت و کرزی را جستجو نمود. در آن تاریکی شب وی را با نام صدا زد: «آیا این شما هستید؟ آقای کرزی، آیا شما در آنجا هستید؟» زمانی که او دوست افغان خود را دید که بر بالای سنگ ایستاده، با گفتن «عالی جناب» از وی به گرمی استقبال نمود. کرزی وقتی این را شنید، خندید. در مصاحبههای ما، کرزی گفت که او نمیدانست که آیا گریگ از قبل به دورهی ریاست جمهوری آیندهی وی اشاره میکرد. (صفحه ۱۰۶)
***
کرزی باید از محل قیام خود به طور سری خارج میشد. او در مدت چهار یا پنج ساعت در پایگاه امریکاییها واقع یعقوبآباد پاکستان خواهد بود... دونالد رامسفلد وزیر دفاع امریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی به تاریخ ۶ نوامبر اظهار داشت: «ما او را برای مذاکره از طریق هوا به پاکستان بردیم.» (صفحه ۱۰۷)
***
برای این که زمان از دست نرود، به چرخبالها فرمان حرکت داده شد. گریگ، مامور سی.آی.ای، طرح را برای افغانها توضیح داد. به افراد گفته شد که زودتر به ارزگان بروند و هرچه زودتر یک پایگاه را در درجی ایجاد نمایند. کرزی و دوازده تن از عساکر نیروهای ویژه امریکایی و یک تیم سی.آی.ای قرار بود که بعدا به آنها ملحق شوند. (صفحه ۱۱۴)
***
برخیها از طالبان هراس داشتند، دیگران بیشتر به کرزی باور نداشتند. حامد کرزی به یکی از آنها گفت: «به آسمان نگاه کنید. طیاره امریکایی را در حال حاضر و در آینده خواهید دید. آنها در اینجا به ما کمک میکنند، اما لازم است که بیرق سفید را از کلکین موتر خود تکان دهید، طوری که پیلوت متوجه شما شود.» (صفحه ۱۲۰)
***
سرانجام این کاروان سواره همراه با کوماندوهای امریکایی در پیش و کرزی و تعدادی از کارمندان سی.آی.ای در عقب و به دنبال آنها دهها تن از افغانها وارد ترینکوت شدند. (صفحه ۱۲۱)
***
۱۴ نوامبر ۲۰۰۱: کرزی در پناه گروه او.دی.ای ۵۷۲ و ماموران سی.آی.ای در دهراوود ارزگان.
همان طوری که نیرویهای ویژه امریکا در ارزگان بدون نیاز به حساب به هر یک از آنها پول توزیع میکرد، احمد ولی نیز مقادیر زیادی از دالرها، روپیهها و تیلفونها را تقسیم مینمود. برخلاف امریکاییها، او دقیقا نوشته است که چه مقدار را توزیع نموده است: یکی ۸۰۰۰۰ دالر و دیگری ۱۰۰۰۰ دالر، دیگری ۵۰۰۰۰ دالر دریافت نموده است. او خودش این ارقام را تعیین مینمود. (صفحه ۱۴۶)
***
قیوم کرزی (سالها قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر)... یک سلسلهای از رستورانتهای خود «هلمند» را در (امریکا) به راه انداخته بود. علاوه بر این، او به نمایندگی از خانواده با وزارت خارجه، سیآ.ی.ای و پنتاگون در تماس بود. (صفحه ۱۵۶)
***
وضعیت در کابل (پس از سقوط آن بدست ائتلاف شمال در ۲۰۰۱) داشت بسیار وخیمتر میشد. عساکر ائتلاف شمال مرتکب قتلهای مخوفی شده بودند و آنها باید متوقف میشدند. (صفحه ۱۵۸)
***
زمانی که من در سال ۲۰۰۸ با کرزی صحبت کردم، وی گفت که امریکاییها بیش از حد غیرنظامیان را به قتل میرساندند، زیرا «آنها از اطلاعات غلط استفاده میکردند.» یقینا حق با او بود: امریکاییها اکثرا در این کشور مملو از رقابتها و منازعات برای انجام دادن ماموریت خود در جمعآوری اطلاعات واقعی قبل از استفاده از سلاحهای خود به شکست مواجه شدند، اما در عین حال، کرزی از اعضای کارمندان حکومت خود که اکثرا منبع اصلی برای این اطلاعات غلط بودند، انتقاد نمیکرد. (صفحه ۱۷۷)
***
چگونه قدرتمندان برجسته توسط عساکر امریکا تشویق گردیدند تا پادشاهان بزرگ منطقه شده و قدرت را بدست گیرند... (صفحه ۱۸۰)
***
پیشرفتهای سیزدهسال گذشتهی منازعات در ارزگان و همچنان در ولایات مهم و ستراتیژیک مانند قندهار و هلمند به ما میگوید که کرزی به شدت به حامیان خود متکی بود، کسانی که اکثراً با حمایت امریکا رقیبان خود را به طور منظم از بین میبرند. حمایت و اتکا به روابط، سیستم بسیار قوی اما مخرب و علت اصلی شکست دولت (فساد در دولت) است. (صفحه ۱۸۶)
***
در اولین مصاحبه حامد کرزی دخالت سی.آی.ای را رد کرد. پس از این که کمککنندهگان ارزگان نام مامور سی.آی.ای را که در سفر آنها را کمک کرده بود افشا کرد، کرزی رابطه خود را با مامور گریگ در مصاحبه دوم تایید کرد. سپس او عکس خود و مامور را که در ترینکوت در نومبر ۲۰۰۱ اخذ نموده بودند، نشان داد. کرزی بازدیدها با مامورین سی.آیا.ی را در اسلامآباد قبل از ورود او به ارزگان را نیز تایید کرد، اما او نخواست موضوع گفتوگوی شان فاش شود. (از مصاحبه نویسنده با کرزی، صفحه ۲۰۷)