جان مومیا ابوجمال در خطر است، به دفاع از او برخیزیم!
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در یکشنبه، 17 جوزا 1394
مومیا ابوجمال، قدیمیترین و سرشناسترین زندانی سیاسی امریکا و از مدافعان تسلیمناپذیر حقوق سیاهان در وضعیت خطرناک صحی قرار داشته دولت امریکا میکوشد با محرم ساختن او از امکانات تداوی باعث مرگ او گردد. در سراسر جهان، سازمانها و شخصیت های عدالتخواه با راه اندازی کارزاری به دفاع از او برخاسته اند بدینوسیله ما هم از این مبارز تبعیض و ستم علیه سیاهان حمایت نموده به معرفی او میپردازیم.
مومیا ابوجمال چهره نامآور و فعال حقوق سیاهپوستان به تاریخ ۲۴ اپریل ۱۹۵۴ در امریکا به دنیا آمد. او در فلادفیا امریکا زندگی میکرد جایی که خشونت علیه باشندگان آن ایالت به اوجش رسیده بود. سیاهان مورد غضب پولیس قرار میگرفتند، خانههای شان به آتش کشیده میشد و اعتراضات شان با گلوله پاسخ داده میشد. این تبعیض و کشتار بیرحمانه بر ابوجمال تاثیر گذاشته او را واداشت تا دست به مبارزه زند. او چند بار توسط افراد نژادپرست سفیدپوست مورد لت و کوب قرار گرفت و پس از آن بود که در سال ۱۹۶۹ به «حزب پلنگان سیاه» پیوست و بخاطر حقوق سیاهپوستان رزمید. او در مصاحبهای با «تود ستیون» در سال ۱۹۸۲ در مورد پیوستنش با «حزب پلنگان سیاه» میگوید که در جوامعی که قدرت در دست چند نفر باشد صدای اقلیتها شنیده نمیشود به همین خاطر دست به اسلحه بردم چون قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید.
اجساد سیاهپوستان سوزانده شده در فلادفیای امریکا
مومیا ابوجمال در جوانی
مومیا ابوجمال به خاطر فعالیتش در حزب «پلنگان سیاه» از پوهنتون اخراج شد ولی از مبارزه دست نکشید. او بخاطر تساوی حقوق سیاهپوستان مبارزه میکرد و نهادهای «جامعه امریکایی-افریقایی» و «انجمن ژورنالیستان سیاهپوست» را بنیانگذاری نمود. مومیا خبرنگار ورزیدهای بود که نابسامانیهای جامعه خویش را در رادیوها و روزنامهها انعکاس میداد. در یک برخورد میان پولیس فلادفیا و سیاهپوستان معترض، یک پولیس کشته میشود که در مقابل پولیس دهها تن را به قتل رسانیده و ۵ تن را بدون اثبات جرم به زندان میاندازد. مومیا این رویداد را گزارش میدهد. بخاطر افشای حقایق و گزارشها در مورد بدرفتاری پولیس علیه سیاهان بود که دولت امریکا در صدد خاموشی او شد.
ابوجمال بخاطر امرار زندگی، بعد از وقت تکسیرانی میکرد. به تاریخ ۹ دسامبر ۱۹۸۱ او حین رانندگی در توطئهای از قبل طرح شده به جرم کشتن افسر پولیس به نام دانیال فوکنر دستگیر و به اعدام محکوم گردید. در مستند «تمام زندگی من در زندان» واقعه کشته شدن پولیس و دستگیری مومیا به تصویر کشیده شده است. درین فلم با ارایه اسناد فراوان به اثبات رسانده شده که ابوجمال در این قتل هیچگونه دخالت نداشت. قاضی فلادفیا بر اساس شاهدی سه تن، ابوجمال را به اعدام محکوم نمود. از جمله سه تن شاهدان دو تن آن دروغین بودند و یکتن آن مومیا را در حال فیر کردن ندیده بود. یک تن از شاهدان اقرار میکند که پولیس او را به زور وادار ساخت تا شاهدی دهد. داکتر معالج مومیا میگوید که در محل حادثه یک مرمی به سینه ابوجمال نیز اصابت نموده بود و او نمیتوانست صحبت کند. این اظهارات داکتر، اتهام شاهد دومی را که میگفت «در شفاخانه ابوجمال فریاد میکشید که من به آن حرامزاده فیر کردم و امیدوارم که او بمیرد»، نیز رد میکند.
حکم اعدام وی با مخالفت شدید سازمانهای حقوق بشر و مدافعان سیاهپوستان روبرو شد و ۲۵۰۰ نفر به سرکها برآمدند و خواهان لغو حکم اعدام شدند. «سازمان عفو بینالملل» محاکمه وی را غیرعادلانه خواند. مومیا بارها از دولت خواست تا دوسیه وی بازگشایی شود ولی این خواست پذیرفته نشد. اما فشارهای فراوان جهانی باعث شد که دولت تا امروز از تطبیق اعدام جلوگیری کند.
قبل از زندانی شدن، مومیا ابوجمال فرد صحتمند و ورزشکار بود ولی در زندان به انواع امراض مبتلا گردید. او که از نزدیک به ۳۰ سال در زندان به سر میبرد، از مرض شکر به شدت رنج میبرد و میزان شکر خون او به ۷۷۹ رسید. در این مدت او شدیدا وزن باخته و دچار تکلیف جلدی نیز گردیده است. دولت با دادن صبحانه شیرین و غذای نمکی خواست درجه شکر او را بلند ببرد تا در زندان بمیرد و مسئولیت آن به دوش دولت نباشد. به تاریخ ۳۰ مارچ ۲۰۱۵ وضعیت صحی وی بسیار وخیم شد ولی پولیس او را فقط بخاطر یک روز در شفاخانه محلی بستری نمود و پس از شوک دادن او را دوباره به زندان آورد. داکتران میگویند این شیوه تداوی به او کفایت نمیکند چون او نیاز به مراقبت طولانی و جدی دارد.
ویدیا جمال، خانم مومیا وضعیت وی را نگرانکننده خواند. او میگوید: «مومیا به سختی تنفس میکند. تمام وجود او لرزه دارد و نمیتواند غذا خود را خودش بخورد. چوکی تایردار عادی به او داده اند که وی این توانایی را ندارد که آنرا به واسطه دست حرکت دهد... شوهرم بیگناه است. آنان تلاش نمودند تا شوهرم را با فیر مرمی در صحنه از بین ببرند و بعد در شفاخانه با دور کردن پایپ ادرارش کوشش کردند تا مومیا را بکشند و حال سعی دارند تا با دواهای غلط و تحریککننده مرض شکر، او را بکشند. یگانه راه نجات، معالجه مومیا به واسطه داکتران واقعی است و بس چون هرآن امکان این وجود دارد که با بلند رفتن درجه قند، مومیا در کوما برود و یا گردههایش از فعالیت بازبمانند.»
دولت امریکا کوشش میکند که زندانیان سیاسی را با دادن شعاع و قند و نمک بیش از حد به امراض گوناگون دچار سازد و از این طریق مرگ آنان را طبیعی جلوه دهد. وزارت عدلیه آن کشور اعلام نمود که در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ بیش از ۴۰ درصد زندانیان سیاسی که تعداد شان به ۸۰۰۰۰ نفر میرسد به سرطان، تکالیف قلبی، فشار بلند خون و شکر مبتلا اند. سازمانهای صحی علت این امراض را دادن بیش از کاربوهایدرت یا قند و نمک در رژیم غدایی زندانیان میدانند.
با وخیم شدن وضعیت صحی مومیا ابوجمال افراد و سازمانهای مدافع حقوق بشر از سراسر جهان در راهپیماییهای وسیع خواستار رسیدگی به وضعیت او شده اند. آنان با تماسهای مکرر بر دیپارتمنت اصلاحات (Department of Corrections) فشار وارد نمودند تا وی را رها نموده به شفاخانه مجهز انتقال دهند. این در حالی است که میلیونر جان دوپونت (John DuPont) که به اتهام قتل در زندان به سر میبرد آزادانه میتواند به دلخواه خود شفاخانه برود و از امکانات پیشرفته برخوردار باشد.