افشاگری رابرت بییر، کارمند پیشین سیآیای در مورد جنگ بالکان
- رده: ترجمه از منابع بیرونی
- نویسنده: میلوس کوپوردیا | مترجم: احمر
- منتشر شده در پنج شنبه، 23 حمل 1397
نویسنده: میلوس کوپوردیا | مترجم: احمر
۱۰ اکتوبر ۲۰۱۲
در سالیان متمادی، تعداد زیاد نظامیان پیشین و کارمندان استخباراتی کتابها و مقالاتی درمورد کار و مقاصد روسای شان نوشتهاند. این افشاگریها همیشه زمانی بیشتر جالب بودهاند که موضوع بحث گپ دل شما را بیان نموده احساس میکردید که بایست آگاهی مردم تغییر یابد.
رابرت بییر کارمند بلندپایه پیشین سیآیای و نویسنده نوشتههای متعدد درمورد کارفرمایان پیشین خود در دوره اداره بیل کلنتن و جورج دبلیو. بوش است. نوشتههای وی برای مقامات کنونی امریکا آزاردهنده بوده و از اینرو سبب بازداشت او در چندین مورد شده است.
منحیث کارمند عامل سیآیای، او از ۱۹۹۱-۱۹۹۴ در یوگسلاویا و خاور میانه کار کرد. او در چندین مستند تلویزیون «نیشنل جیوگرافیک» اشتراک ورزیده و بوش را متهم میکند که برای نفت، جنگ راه انداخته است! مصاحبه ذیل با رابرت بییر توسط میلوس کوپوردیا در کانادا انجام شده و بر برخی از تصورهای غلط عامه پیرامون رویدادهایی که منجر به تجزیه یوگسلاویا شد، روشنی میاندازد.
چهوقت به یوگسلاویا رسیدید و نخستین وظیفه تان چه بود؟
برای نخستین بار توسط هلیکوپتر با سه جاسوس دیگر در ۱۲ جنوری ۱۹۹۱ به سارایوو (پایتخت بوسنیا هرزگوین. م) رسیدم. وظیفه ما این بود که تروریستهای فرضی صربستان را تحت نظر داشته باشیم که قرار بود به سارایوو حمله کنند.
تروریستهای فرضی کیها بودند و چرا توقع میرفت که به سارایوو حملهور شوند؟
معلومات درمورد گروهی موسوم به «صربستان عالی» و برنامه آتی شان ارایه شد که گویا آنان بر ساختمان کلیدی در سارایوو با این هدف تهاجم خواهند برد تا بوسنیا از یوگسلاویا جدا شود.
آیا چنین گروهی وجود داشت و کار واقعی شما در سارایوو چه بود؟
چنین گروهی هرگز وجود نداشت و ما توسط فرماندهی مرکزی مان فریب داده شده بودیم. وظیفه ما این بود که مردم را هشدار داده و هراسی در میان سیاستمداران بوسنیایی پخش کنیم. در اصل، ما ذهن آنان را با این نظریه پر میکردیم که صربها حمله خواهند کرد. در ابتدا، نیرنگ این داستان را خوردیم ولی در فرجام پی بردیم که درباره گروهی داستانها و هراس پخش میکنیم که اصلا وجود ندارد.
عملیات مذکور برای چه مدتی ادامه داشت و نامش چه بود؟
برای من به مدت دو هفته ادامه یافت، زیرا به من امر شد که برای وظیفه دیگری به سلوانیا بروم. این عملیات برای یک ماه دیگر ادامه داشت و نام رمز آن «ایستینا» بود که دقیقا چنین چیزی نبود.
چرا به سلوانیا رفتید؟
به من گفته شد که سلوانیا آماده اعلام استقلال خود از یوگسلاویا است. برایم پول داده شد، چند میلیون دالر که باید سازمانهای غیردولتی، احزاب و سیاستمداران اپوزیسیون، تمام کسانی که آماده پخش و انگیزش مردم بودند را تمویل میکردم.
با درنظرداشت فعالیتهای تبلیغاتی مذکور، نظر خودت درمورد سیآیای چه بود و همکارانت چه فکر میکردند؟
مطمینا که شما وظیفه دادهشده از جانب سیآیای را رد نمیکنید، بخصوص در زمانی که همه در حالت پرتنش بودند و وضعیت پرجنون و فقدان بصیرت در وجود شما ایجاد میگردد. جاسوسان و کارمندان بلندرتبه زیادی ناپدید شدند، زیرا از کار تبلیغاتی علیه صربها در یوگسلاویا ابا ورزیده بودند. درمورد دروغهایی که توسط سیآیای و سیاستمداران امریکایی گفته میشد، کاملا شوک دیده بودم. اغلب جاسوسان سیآیای در بخش تبلیغات کار میکردند، ولی بهطور کامل از کاری که انجام میدادند آگاه نبودند، زیرا در یک بعد پروژه دخیل بوده و فقط آنانی که تمام قطعههای تصویر را یکجا میکردند، اهداف کار را فهمیده و آنان سیاستمداران بودند.
پس تبلیغات فقط برضد صربها صورت میگرفت؟
بلی و نخیر. تبلیغات با این هدف به راه انداخته میشد که جمهوریها تقسیم و ایالتها از یوگسلاویای مادر جدا شوند. باید برهای را جهت قربانی برمیگزیدیم که برای همهچیز مقصر پنداشته میشد. کسی که مسئول تمام جنگ و خشونت شناخته شود. برای این کار، صربستان انتخاب گردید چرا که این کشور جانشین یوگسلاویا شد.
آیا نام سیاستمداران یوگسلاویای پیشین را گرفته میتواند که از سیآیای پول گرفتند؟
بلی، هرچند این مسئله حساسی است. استیپی میسیچ، فرانیو تویمن، عالیا ایزیبیگویچ، تعداد بیشمار مشاوران و دولتمندان یوگسلاویا، و همچنان جنرالها، روزنامهنگاران و حتا بعضی از قطعات نظامی صرب. برای مدتی رادوان کارادزیچ پول دریافت میکرد، اما وقتی پی برد که قربانی شده و متهم به ارتکاب جنایات در بوسنیا خواهد شد، از گرفتن پول اجتناب ورزید. دولت امریکا با وی بازی میکرد.
شما از تمویل و کنترول رسانهها صحبت کردید، این به چه شکل پیش برده میشد؟
این آشکاراست که برخی از جاسوسان سیآیای مسئولیت نوشتن اعلامیههای رسمی را داشتند و خبرنگار فقط آن را میخواند. مطمینا که خبرنگاران بیاطلاع از همهچیز بودند، چون آنان دستورالعملها را از جانب روسای شان دریافت میکردند و آنان بهنوبه خود از جانب رییس شان که وی گماشتهشده ما یعنی سیآیای بود. وظیفه کلی این بود که از طریق تلویزیون نفرت و ناسیونالیزم را تحریک کرده و در میان مردم نفاقافکنی کنیم که علیه یکدیگر برخیزند.
درمورد سریبرینیکا همه میدانیم. آیا میشود درباره آن شرایط کمی وضاحت بدهید؟
بلی، در ۱۹۹۲ دوباره در بوسنیا بودم، اما این بار باید قطعات نظامیای که نمایندگی از بوسنیا میکردند را آموزش میدادیم. کشوری که اخیرا استقلال خویش را اعلام کرده بود. سریبرینیکا، یک داستان اغراقآمیزی بود و متاسفانه که بیشتر مردم شکار آن شدند. تعداد مردمی که در آنجا کشته شدند، بخشی از بازاریابی سیاسی را میساخت. رییس من که پیش از این سناتور در امریکا بود، چندین بار به من گفته بود که روزی در بوسنیا بازیای به راه انداخته خواهد شد. یک ماه پیش از این که نسلکشی فرضی مذکور در سریبرینیکا به وقوع بپیوندد، به من گفت این شهرک در سراسر جهان شناخته خواهد شد و به ما دستور داده شد که رسانهها را آگاه بسازیم. هنگامی که از وی پرسیدم که چرا این نکته را میگوید، به ما دستور داده شد که با استفاده از ارتش نوتاسیس بوسنیایی باید بر خانهها و مردم سریبیرینکا حمله کنیم. طبعا که صربها به خواست ما عمل میکردند، چرا که تحریک شده بودند و برای این کار پول میگرفتند.
کی مسئول نسلکشی در سریبیرینکا شده میتواند؟
بسیار ساده است، کشتار در سریبیرینکا توسط بوسنیاییها، صربها و ما امریکاییها صورت گرفته است. مگر تمام اتهام به پای صربها پایان یافت. متاسفانه بیشتر قربانیان به نام مسلمان دفن شدند، اما آنان صربها یا ملیتهای دیگر بودند. چند سال پیش، یکی از دوستانم که جاسوس پیشین سیآیای بود و اکنون در «صندوق جهانی پول» کار میکند، گفت که سریبیرینکا ناشی از پیمان میان دولت امریکا و سیاستمداران بوسنیایی بود. شهر سریبیرینکا قربانی شد، زیرا پس از اتهام این جنایت علیه صربها، امریکا دلیلی برای حمله پیدا کرد.
چرا فکر میکنید که یوگسلاویا از هم پاشید و چرا دولت تان میخواست نقشی در آن داشته باشد؟
همهچیز پرواضح است. افرادی که به آرامی جنگ را برافروختند و سپس داد و واویلای صلح را سر دادند، امروز صاحبان شرکتهایی اند که موادمعدنی منطقه را استخراج کرده و مالکیت آن زمینها را به عهده دارند! بسیار به سادگی، آنان شما را برده خود ساخته و مردم شما بهطور رایگان کار میکنند، تولیدات به آلمان و امریکا میروند و آنان پول کمایی میکنند! در فرجام، شما باید برای صادراتی پول بپردازید که خود تان ساختهاید و از این که شما هیچ پولی ندارید، باید آن را قرض کنید. این داستان تمام کشورهای بالکان را میسازد!
شما منحیث جاسوس سیآیای در کوسوو کار نمیکردید، اما فشارهایی از جانب امریکا وجود داشت؟
دقیقا! کوسوو بنابر دو دلیل مورد نظر بود، اول بهخاطر موادمعدنی و منابع طبیعی و دوم برای پایگاه نظامی ناتو در کوسوو! در قلب اروپا این بزرگترین پایگاه نظامی میباشد.
آیا کدام پیامی برای مردم یوگسلاویای پیشین دارید؟
بلی دارم. گذشتهی نزدیک خویش را فراموش کنید، چون نمایشی و ساختگی است. شما مورد سوءاستفاده قرار گرفتید و آنان به خواست شان رسیدند. این احمقانه است که شما تا هنوز از یکدیگر نفرت داشته باشید. قوی بوده نشان دهید که شما از همهچیز آگاهی دارید و میدانید که مسئول این همه کیست. قلبا از شما پوزش میخواهم و به همین دلیل از مدت طولانی بدینسو رازهای سیآیای و قصر سفید را برملا میسازم.