مارسیلا: مادرم تمام آرزوها و خوشیهای ما را با خود زیر خاک برد
- رده: گزارشها
- نویسنده: مریم مروه
- منتشر شده در سه شنبه، 05 ثور 1396
به تاریخ ۲۲ جدی ۱۳۹۵ ماموران پایین رتبه پارلمان که اکثر آنان تنها سرپرست فامیل شان بودند مورد حمله انتحاری گروه وحشی طالب قرار گرفتند که در نتیجه دهها کشته و زخمی به جا گذاشته خانواده های نادار زیادی را در سوگ نشاند. فریده ۴۱ ساله یکی از قربانیان این حادثه المناک بود. او که تقریبا ۹ سال قبل شوهرش ملا محمد را در اثر بیماری سرطان از دست داد، یگانه نانآور چهار فرزندش بود.
فریده ۴۱ ساله به تاریخ ۲۲ جدی ۱۳۹۵ توسط حمله انتحاری گروه وحشی طالبان به شهادت رسید.
مارسیلا ۲۰ ساله، احمد ضیا ۱۸ ساله، شکیب ۱۶ ساله و نازنین ۹ ساله که تمامی شان متعلم مکتب اند در سوگ مادر نشسته وضعیت شان دل هر انسان را خونین میسازد. آنان در یک اتاق نمناک در گوشهای از خانه مامای شان زندگی دشوار و فقیرانهای دارند. مارسیلا از وضعیت مامایش که در هلمند سرباز است گفت: «چند روز قبل خانمش به علت مریضی عملیات شد ولی او حتی پول کرایه راه نداشت تا به کابل بیاید.» او که هیچ کسی جز آن ماما ندارد، بخاطر آینده خواهر و برادرانش که سخت نگران است.
مارسیلا که بار سنگین سرپرستی بر شانههای نحیفش افتاده، به مجرد دیدن ما بغض گلویش را گرفت و اشک از چشمانش جاری شد. بعد از گذشت مدت طولانی ما تنها کسانی بودیم که به دلجویی او رفته بودیم بنا خیلی میخواست با ما درد دل کند. وی که امیدش را از دست داده، اولین جملاتش این بود که با مرگ مادر زندگی برایشان دشوار و تاریک شده و با مادر، خوشیها و آرزوهای شان را نیز دفن کردند. مارسیلا درحالیکه تنفر از دولت و مقامات وجودش را فرا گرفته و با قهر سخن میگفت، قادر نبود جملاتش را تکمیل کند:
«مادرم به خاطر همی دولت کشته شد. امنیت خود را خوب گرفته میتوانند، یک وکیل و یک پیسهدار کشته نمیشه همیشه مردم غریب چرا؟ ای دولت آنقدر بیکفایت است که به درد ای ملت هیچ نمیخورد.»
محل زندگی خانواده فریده
نازنین ۹ ساله که محبت پدر را هرگز ندیده، مادر یگانه امید زندگی اش بود. به گفته خواهرش او کاملا به مادر وابسته بود و با شهادت تکیهگاهش نه حاضر است مکتب برود و نه علاقهای برای بیرون شدن از خانه و بازی با کودکان همسنش دارد. نازنین کاملا گوشهگیر شده و پیهم میگرید.
آنان میگویند دولت برایشان در ابتدا وعدههای زیادی داد اما طبق معمول در عمل هیچ یک عملی نشده و حتی معاش حقیقی و اکرامیه مادرش را به آنان نداده اند.
بیبیگل، مادر فریده
بیبیگل ۷۰ ساله، مادر شهید فریده است که مرگ نابهنگام دختر او را ضعیف و ناتوان ساخته با آه و ناله دردناک به اشرف غنی، عبدالله و دیگران نفرین میفرستاد:
«دخترکم از اول هیچ روز خوش ندیده بود، هردم شهید بود. کاش میتوانستم خدمت همین طفلکهایش را کنم. خدا آه و ثنا مردم داغدیده و دلسوخته ما اشرف غنی را بگیره پاچاهیش را سرش چپه کنه و آرامی را بیاورد. خداوند اولاد اشرف غنی و دیگرایشه همی قسم توته توته کند که از دل غریب و بیوه و یتیم خبر شوند.»
شکیب و نازنین
شکیب ۱۶ ساله که به صورت خواهرش خیره شده اشک میریخت در لحظات آخر صدایش را بلند کرد:
«روز فاتحه مادرم در پارلمان باز سه انتحاری آمده بود اما بخاطری که خودشان آنجا بودند دستگیر شان کردند و وکیلی که میخواست انتحاریها را داخل کند او را هم گرفتند. خود شان انتحاریها را کمک میکنند. دولت خودش دست دارد در این کارها. میبینید که خودشان را هیچ چیز نمیشه حتی یکی شان تا حال زخمی هم نشده.»