یورش خونین طالبان بر «مساو» و تماشاگری دولت

طالبان

نخستین حملات بهاری طالبان، ‌با وحشت تمام در ولایت فراه آغاز گردیده‌است. این تهاجم با استخدام و تجهیز ۵۰۰ الی ۶۰۰ نفر از سوی طالبان به هدف درهم‌کوبیدن کمربند امنیتی ولایت فراه صورت گرفته‌است و تا اکنون یکی از قوی‌ترین عملیات‌های طالبان در ولسوالی پشت‌رود فراه محسوب می‌شود. جنگ جمعه شب (۱۴ حمل ۱۳۹۴)، که ویرانی‌های فراوانی را به جا گذاشته‌است و تا اکنون ۲۱ کشته و ده‌ها تن را زخمی ساخته‌است. به گفته داکتران شفاخانه ولایتی فراه تا حال ۱۷ نفر مجروح که شامل پولیس محلی، مردم ملکی و اردوی ملی می‌گردند همراه با ۴ تن شهید به آنجا آورده شده‌اند که زنان و کودکان معصوم نیز شامل قربانیان اند.

یک تن از منسوبین ارگان‌های کشفی و امنیتی فراه که نخواست نامی از وی برده شود، گفت:

«طرح و سازماندهی این حمله وسیع یک ماه قبل برنامه شده بود و پلان عملی‌کردن آن سه روز پیش طی یک جلسه طالبان در دولت‌آباد/بالابکوک گرفته می‌شود و ما این جریان را به مسوولان امنیتی و مقامات ولایت گزارش دادیم، ولی اصلا به آن توجه نشد و از وقوع فاجعه جلوگیری نکردند. حتی وقت‌کُشی کردند تا این حادثه رخ داد. مقامات ذیصلاح در همان شب حمله، ۳۰ نفر از کندک واکنش سریع را بدون قومندان کندک در ساحه سوق می‌دهند که آنان نیز به جای این که در مسیر طالبان کمین کنند، بیراهه زده و در گوشه‌ی دیگر شب را سپری می‌کنند.»

این واقعه در ۱۸ کیلومتری شهر فراه در یکی از بزرگ‌ترین قریه‌جات مربوط آن به نام مساو واقع می‌شود. این قریه بزرگ توسط ۶ قومندان اربکی یا پولیس محلی(۱) که هر قومندان دارای ۴۰ نفر، در ۶ پوسته می‌باشند، کنترول می‌گردد. قرار گفته‌های مردم محل، طالبان شب‌هنگام تمام نیروی خود را از طریق قریه خرابه داخل مساو کرده و در ۱۸ مسجد آن سنگرگیری می‌کنند و درست ساعت ۲ شب، هماهنگ عملیات گسترده‌ای را بر ۶ پوسته امنیتی و خانه‌های سران پولیس محلی آغاز نمودند که تا فردا شب ساعت ۱۱ بجه جنگ ادامه داشت و با تلفات جانی و ویرانی خانه‌های مردم بی‌دفاع پایان یافت.

شاهدان عینی می‌گویند طالبان سه نفر انتحاری نیز با خود داشتند که در اولین فرصت یکی از آنان خود را بالای ملای مسجد آن قریه منفجر ساخت و به تعقیب آن دو نفر دیگر نیز در داخل مساو جایی‌ که با موانع برمی‌خوردند، خود را انفجار می‌دادند. پایه آنتن کمپنی «روشن» را از کار انداختند و پل جوی برنگ‌توت، پلچک‌های راه شهر کهنه و یک پل دیگر را که منتهی به شهر فراه می‌شد، در نخستین ساعات شب منفجر ساختند تا راه مواصلاتی قطع گردد.

چهار زن کشته‌شده در ولایت فراه
۲۵ میزان ۱۳۹۳: چهار زن کشته‌شده توسط طالبان در ولایت فراه

فرد دیگری از این محل که جزیی از نیروهای مدافع است، می‌گوید:

«دولت با آن که از جریان تهاجمی طالبان واقف بود، به ما اطلاع نداد تا همه نیرویی که داشتیم، جابه‌جا می‌کردیم. ما غافلگیر شدیم. از سوی دیگر طالبان تجهیزات بهتر نسبت به ما دارند، آنان با کلاشینکوفی مسلح اند که اصلا انقطاع نمی‌کند، پی‌کا و راکت دارند، ولی کلاشینکوف‌های ما که ساخت هنگری است، بعد از چند فیر بند می‌شوند و راکت و داشکه نیز نداریم و هر گروپ تنها یک پی‌کا دارد و به همین رقم نیروی کمکی هم به موقع نمی‌رسد و در برابر هر نفر ما ۱۰ نفر طالب قرار داشت.»

نیک محمد، قوماندان پوسته پشت رود، باز محمد قوماندان امنیه ولسوالی، منیرخان قوماندان واکنش سریع، با تمام امکانات دست داشته، نیروهای امنیتی مسوول امنیت آنجا اند که اگر دست به کار می‌شدند، در همان ساعات اول شب به سادگی می‌توانستند دشمن را درهم ‌کوبند و یا عقب زنند ولی آنان در فاصله کم به تماشای صحنه جنگ نشستند. به همین سبب دشمن با خاطر آسوده تعدادی از خانه‌های مردم بی‌گناه را در خرابه و مساو به آتش کشید و تنها حاجی دل‌جان، آمر امنیت و سرپرست قومندانی امنیه فراه، با نیروهایش ساعت ۲ بعد از ظهر به کمک پولیس محلی شتافت. این صحنه در حالی تماشایی و مسخره گردید که ساعت یک و نیم ظهر ۱۵۰ طالب تازه‌نفس از ولسوالی بکواه به کمک یاران خونریز خود رسیدند و جنگیدند و ۲۵ تن از کشته‌شدگان شان را همراه با زخمی‌ها در تاریکی شب بیرون کشیدند.

بعد از ساعت‌ها جنگ،‌ طیارات بم‌افکن از میدان‌هوایی شیندند به نشانه همکاری وارد کارزار جنگ می‌گردد و به‌جای هدف قراردادن دشمن، ۶ تن از کارگران مظلوم را که برای نیش‌زدن تریاک در مزرعه پنهان شده بودند، هدف قرار داده به شهادت می‌رساند.

اما دفاع مردم از قریه‌هایشان تحسین‌برانگیز بود. تعدادی از مردم محل نیز که از وحشت طالبان به ستوه آمده‌اند، با تمام وجود جانانه جنگیدند و از قریه‌های شان در برابر مشتی از مزدوران بیگانه که جز آدمکشی و ویرانی به‌خاطر رضای خاطر اربابان شان وظیفه دیگری ندارند، به دفاع برخاستند، شهید دادند و خانه و زندگی شان نیز به ویرانه مبدل شد. اما از دورویی و بی‌تفاوتی دولت، چنان به خشم آمده‌اند که یک تن از آنان در صحبت تلفنی گفت:

«اگر ما مقاومت نمی‌کردیم، این چند شراب‌خور و خواب‌رفته درون ولایت را در همان دقایق نخست این درندگان می‌دریدند و یا شاید ما نمی‌دانیم سردمداران فعلی قدرت شریک جرم طالبان مزدور باشند ورنه چرا در برابر جان و مال مردم بی‌تفاوت و نظاره‌گر اند. اگر آنان به موقع به کمک ما می‌شتافتند، طالبان هرگز قادر نبودند، مرده‌های شان را از میدان جنگ بیرون کشند و با خیال راحت به سوی پایگاه‌های شان بروند. اگر وضع چنین باشد ما نیز مانند مردم کنسک سلاح به زمین می‌گذاریم و دولت می‌داند و دفاع از حریمش.»

این حادثه کشنده که باعث تباهی زندگی مردم گردید، در حالی در فراه به وقوع می‌پیوندد که والی، رییس امنیت و قومندان لوا در کابل مصروف مسایل خود اند و قومندانی امنیه نیز با سرپرست کنترول می‌گردد.

در این جنگ طالبان طبق دستور باداران پاکستانی و امریکایی شان از ولسوالی خاک ‌سفید، بکواه و سایر مناطق فراه همانند جبهه مجهز شرکت کردند، مردم را کشتند، ویرانی به بار آوردند و با خاطر آسوده به‌سوی مراکز آشکار خود شتافتند، تا برنامه‌های شوم بعدی را علیه مردم فقیر ترتیب دهند. دولت فاسد فعلی نیز همدست سایر دشمنان پایش را به حلقوم مردم نهاده، داد از ملی‌بودن اما با بی‌تفاوتی خاینانه نظاره‌گر آلام جانکاه مردم اند.

این یورش خونین طالبان عمدتا در رسانه‌ّهای افغانستان نیز انعکاس چندانی نیافت و با سکوت برگزار شد. بی‌تفاوتی دولت با وجود اطلاع قبلی و سانسور رسانه‌ای ماجرا می‌رساند که باید دست‌هایی در درون نظام در آن دخیل باشد و در پس پرده این حمله‌ کم‌سابقه طالبان در فراه، برنامه‌های وسیع‌تری در حال اجرا باشد که با گذشت اندک زمان روشن خواهد شد.



یادداشت:

۱- یکی از قومندان‌های این منطقه فرد منفور و جلادصفتی است به نام منشی حبیب که در زمان رژیم خلق و پرچم در فراه صاحب صلاحیت بوده و جنایات بی‌شماری را در حق فراهیان مرتکب گردیده‌است . او که به نام حبیب گاو مشهور بود، اکنون بدون بازپرس قانونی در لباس قوم درآمده و قومندانی می‌کند و نامش شده حبیب خان.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 117 نفر