قلمبهدستان جیرهخوار افغانستان از وجدان ناتالی پورتمنها هم نمیشرمند!
- رده: مقالات
- نویسنده: احمر
- منتشر شده در چهارشنبه، 20 سرطان 1397
در نوامبر ۲۰۱۷ «بنیاد جایزه جنسیس» ناتالی پورتمن، هنرپیشه، تهیهکننده و کارگردان امریکایی-اسراییلی را بهعنوان برنده جایزه ۲۰۱۸ جنسیس (کتاب پیدایش) اعلام کرد. این جایزه که در ۲۰۱۲ توسط یک میلیاردر یهود روسی در همکاری با دولت اسراییل تاسیس شد، همهساله مبلغ یک میلیون دالر امریکایی را به یهودانی میدهد که در عرصه کار خود دستاوردهای مهمی داشته باشند. پس از اعلام خبر برندهشدن پورتمن، میلیاردر دیگر اسراییلی یک میلیون دالر به آن افزود، اما پورتمن همه را رد نموده و جایزه دولت اسراییل را به دلیل جنایاتی که این رژیم در حق مردم بیدفاع فلسطین مرتکب میشود، به روی شان زد. در ۲۰ اپریل ۲۰۱۸ نماینده خانم پورتمن بیان داشت:
«رویدادهای اخیر در اسراییل برای وی [ناتالی پورتمن] به شدت غمانگیز بوده و او از اشتراک در هر برنامه عامه در اسراییل احساس ناراحتی میکند.»
منظور وی از «رویدادهای اخیر»، «تظاهرات روز سرزمین» فلسطینیان بود که به تاریخ ۳۰ مارچ ۲۰۱۸ در مرز اسراییل و غزه با شرکت ۳۰ هزار تن راهاندازی شده بود. در نتیجه یورش اردوی اشغالگر اسراییل به این تظاهرات، کم از کم ۵۰ معترض فلسطینی با ضرب گلوله کشته و ۳ هزار تن دیگر زخمی یا مسموم شدند.
پس از نشر پیام خانم پورتمن، «بنیاد جایزه جنسیس» اعلام کرد که مراسم تحویل جایزه امسال که قرار بود در جون ۲۰۱۸ برگزار شود لغو گردیده است. دلیل دیگر رد جایزه مذکور توسط پورتمن، حضور بنیامین ناتانیاهو، صدراعظم فاشیست اسراییل در مراسم اهدای آن بود.
این اقدام خانم پورتمن، واکنشهای تندی را بخصوص از جانب «لیکود»، حزب بر سر اقتدار اسراییل به دنبال داشت. اورین هازان، عضو پارلمان اسراییل خواست لغو حق شهروندی پورتمن را مطرح نمود. میری ریگیف، وزیر فرهنگ اسراییل، پورتمن را یک فرد فریبخورده خواند.
ناتالی پورتمن در ۹ جون ۱۹۸۱ در اورشلیم به دنیا آمد و سپس با خانوادهاش رهسپار امریکا شد، ولی به گفتهی خودش هنوز قلبش در اورشلیم است و آنجا را خانهی اصلی خود میداند. وی در بیش از ۵۰ فلم هالیود نقش بازی کرده است و چندین جایزه از جمله جایزه اسکار برای نقش اول زن و جایزه گلدن گلوب برای نقش مکمل زن را به دست آورده است.
و اما ما در وطن تباهشده خود بیشمار قلمبهدستان و فرهنگیان جیرهخواری داریم که از دریافت یک لوح تقدیر بیارزش از خونریزترین مراجع هم عار ندارند. از ذکر و درج اعمالنامههای پرخیانت و جاسوسمآبانه دیگر فرهنگیان افغان در این مطلب کوتاه میگذرم که بدون شک هر کدام آنها نیاز به مقالات جداگانه دارد و فقط اشاره به یک نویسنده مرتجع به نام رهنورد زریاب میکنم که مقایسه آن بیگمان وی را در برابر پورتمنها خجل و روسیاه میسازد.
رهنورد زریاب حتی از دریافت مدالی از سوی فاسدترین و پوشالیترین رییس جمهور تاریخ، حامد کرزی هم شرمی به خود راه نداد.
رهنورد زریاب چاکر کیجیبی و حالا در خدمت رژیم سفاک «ولایت فقیه» را هیچگاهی خون بیش از یک میلیون هموطناش و صدها روشنفکر آزاده این سرزمین که بهدست روسها و دولت دستنشانده شان بر زمین ریخت، آزار نداده و «جایزه دوستی افغان-شوروی» را از جانب متجاوزان روسی و غلامان شان با افتخار پذیرفت. درحالیکه پورتمن از گرفتن جایزه پر نام و نشان و دو میلیون دالر به دلیل اشتراک خونآشامی چون نتانیاهو ابا ورزید. رهنورد زریاب حقیر از دریافت لقب مسخره و ننگین «کارمند شایسته فرهنگ» از سوی نجیب جنایتکار به خود میبالد و بار بار از آن یادآوری مینماید؛ خون پناهجویان افغان هم دم چشمان ناپاکش را نگرفته با سر به جاسوسخانه ایران در کابل دویده و تقدیرنامهاش را دو دسته میگیرد. از روشنفکر خودفروختهای که خون هموطنان خودش ذرهای برایش ارزش ندارد، چگونه میتوان توقع داشت که خون و نجابت سعید سلطانپور، فرزاد کمانگر، جعفر پوینده، محمد مختاری و هزاران آزادیخواه دیگر ایرانی وجدانش را تکان داده و به مصاف خونریزان رژیم ایران نشتافته و از برگزاری «شب رهنورد» در کنار محمود دولت آبادی، این همکاسه رژیم خونآشام ایران و حسین فخری به وجد نیاید.
در ایران تحت حاکمیت آدمکشان مذهبی که هر صدای مخالف به گلوله بسته میشود، زریاب مورد تقدیر قرار گرفته و وی نیز با کمال افتخار جوایز خونپر را از سوی منفورترین رژیم دریافت میکند. کوچکی و سقوط زریاب در حدیست که حتا یک روزنامه افغانستان درموردش نوشت:
«زریاب به دنبال زر است. زریابی که سکه را دوست دارد. او به شتاب به ایران رفت؛ جایزه جلال آلاحمد را پذیرفت...»
رهنورد زریاب و حسین فخری، دو روشنفکر مرتجع کشور در کنار همجنس ایرانی شان محمود دولتآبادی. دولتآبادی اخیرا بهخاطر حضور در افطاری سرجلاد ایران، حسن روحانی مورد تفباران ایرانیان آزادیخواه و باوجدان قرار گرفت.
لیکن واضح است که رهنورد زریاب و امثال وی ولو بزرگترین شهکارهای ادبی و هنری جهان را خلق نمایند، بالاخره برای مزدورمنشی و خفت شان در برابر سفاکترین رژیمها با آثار شان یکجا به زبالهدان هنر فرستاده میشوند، اما این نام ناتالی پورتمن، ژان پل سارتر، مایکل مور، آرونداتی روی، مارلون براندو و... است که جاودانه میماند زیرا قلب آنان در اوج شهرت نیز برای ستمکشان و فراموششدگان تپیده است.