گروههای اوباش شبهنظامی، حربه امریکا برای سرکوب ملتها
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در سه شنبه، 20 عقرب 1393
گروپهای شبهنظامی راستگرا در کلمبیا همانند باندهای جنگسالار افغان، نیروهایی اند که در بیشترین درگیریهای داخلی آن کشور دست دارند و بهمثابه پایگاه اجتماعی امریکا برای خرابکاری و سرکوب عناصر پیشرو نقش بازی میکنند. یکی از مشخصات مداخلات امریکا در کشورهای گوناگون این بوده که در کنار دولتهای دستنشاندهاش، گروههای اوباش و جنایتکار را نیز حمایت و تسلیح نموده تا از آنان جهت اهدافش سود ببرد. بناً حمایت مستقیم و غیرمستقیم امریکا از طالبان و جنگسالاران محلی افغان و رسمیت بخشیدن به آنان تحت عنوان «اربکی» بر اساس همین سیاست استوار است که تاریخچه طولانی دارد. در این مقاله نمونه کلمبیا را به بررسی میگیرم.
برای نخستین بار در جریان جنگ سرد گروههای شبهنظامی در کلمبیا به مشوره امریکا در فبروری ۱۹۶۲ رویکار آمدند که تا امروز این کشور از شر آنان رهایی ندارد و بنابر آمار رسمی، عامل هفتاد الی هشتاد فیصد جرم و جنایت در آن کشور اند. امریکا از نفوذ سوسیالیزم به قاره امریکا و اروپا هراس داشت، به همین منظور دست به ساختن گروههای شبهنظامی زد تا احزاب، سازمانها و دولتهای ملی-دموکرات را نیست و نابود کند و از طرف دیگر تلاش داشت تا بر قاچاق کوکایین که تجارت سودآور محسوب میشود کنترول داشته باشد. جهت پیادهنمودن همین سیاست دولت امریکا یک گروپ نظارت به رهبری جنرال ویلیام.پ یاربروغ (General William P.Yarborough) را به کلمبیا فرستاد تا از قدرت و نفوذ «فارک»(۱) معلومات دقیق به دست بیاورد و همچنان بهخاطر سرکوب آن به دولت کلمبیا مشورههای «مفید» بدهد.
جنرال ویلیام، یکی از طراحان اصلی شبهنظامی ساز باندهای مافیایی در کلمبیا
جنرال ویلیام در یک دیدار مخفی با مقامات بلندرتبه دولت گفت که جهت سبوتاژ و از بینبردن چپها در کلمبیا، نیاز به ساختن باندهای شبهنظامی دارند. او افزود که افراد این گروههای باید تمرینات لازم را ببیند تا شیوههای پیشرفته شکنجه، کشتار، اقرارگرفتن، انفجاردادن و... را یاد بگیرند و امریکا از این برنامه کاملا پشتیبانی خواهد کرد. رهبری این گروهها را عمدتاً زمینداران، قاچاقچیان موادمخدر، اعضای نیروهای امنیتی، سیاستمداران فاسد و شرکتهای چند ملیتی داشتند. شبهنظامی رهبران اتحادیههای کارگری، معلمان، کارگران، روشنفکران، فعالان حزب «فارک» و طرفداران آنان را مورد هدف قرار میدادند و این جنایات تا امروز ادامه دارند.
در سال ۱۹۷۰ تجارت کوکایین به حیث منبع درآمد بسیار مهم مبدل گشت. تمامی زمینداران یا زمینهای خود را موادمخدر کشت میکردند و یا آن را «بوره» یعنی بدون کشت میگذاشتند. احزاب مترقی و مردمی شدیداً مخالف این روش بودند. آنان زمینهای غصبشده توسط زمینداران بزرگ را از چنگ آنان میگرفتند و در بین دهقانان تقسیم مینمودند. این کار باعث شد تا زمینداران و صاحبان کارتلها گروههای شبهنظامی را تمویل و تسلیح نمایند. در این زمان آنان به کمک دولت کلمبیا و نمایندگی امریکا در آن کشور توانستند دهها باند به نامهای MAS، ACDEGAM، MORENA، HKG3، FEFAL و AKM ... را ایجاد کنند. این گروهها در مدت کم دهها سوسیالیست، معلم و رهبر اتحادیه را کشتند.
امریکا بهخاطر ضدیت با شوروی و سرکوب خونین احزاب سوسیالیستی و دموکرات یکی پی دیگر دست به ساختن و تجهیز باندهای اوباش زد. در بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ امریکا جنایتکارترین و درندهترین افرد گروه «ایتلاف ضدکمونیستی امریکا» یا (AAA or Triple A) را ساخت. این گروپ از همان ابتدا شروع به ترور، اختطاف و بمباردمان مواضع «فارک» نمود. «ایتلاف ضدکمونیستی امریکا» مستقیما تحت رهبری اردوی ملی کلمبیا و سفارت امریکا در بوگوتا فعالیت میکرد.
قتلها و خودسریهای اوباشان به حدی زیاد شد که دولت مجبور گردید تا به شکلی جلو آن را بگیرد ولی تا آخر موفق به این کار نشد. ظاهرا دولت کلمبیا در سال ۱۹۸۹ احکامی را صادر نمود تا فعالیت گروههای شبهنظامی را محدود کند و بهخاطر نظارت بر فعالیتهای آنان کمیسیونها و پولیس ویژه ساخت ولی همهی این تلاشها نتیجهای در پی نداشت زیرا در پشت پرده از طرف امریکا و خود دولت کلمبیا تمویل و تجهیز میشدند.
سند غیرردهبندیشده امریکا که درمورد ایجاد گروه «ایتلاف ضدکمونیستی امریکا» حرف میزند.
با ناتوانی دولت در کنترول جنایتکاران، امریکا دخالت نمود و به دولت کلمبیا پیشنهاد کرد تا این گروهها را در قالب پولیس «مبارزه با موادمخدر» تنظیم کند. دولت کلمبیا این پیشنهاد را پذیرفت و پولیس مبارزه با موادمخدر را ساخت. این عمل باعث شد تا گروههای جنایتکار به شکل قانونی به جنایات خود ادامه دهند. «کلمبین ژورنال» به تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۰۲ در مطلبی به نقل از «دیدهبان حقوق بشر مینویسد»:
«شبکههای نظامی که توسط امریکا ایجاد شدند جنایات و کشتار غیرنظامیان را به شکل چشمگیر افزایش دادند.»
اثر اولیور ویلر و دریو کوتلی در کتاب «کوکایین، جوخههای مرگ و جنگ علیه تروریزم (امپریالیزم امریکا و مبارزه طبقاتی در کلمبیا)» مینویسند که «سی.آی.ای» با گروههای شبهنظامی یکجا بعضی از قاچاقچیان موادمخدر را دستگیر میکند ولی این عمل آنان بر صادرات کوکایین به امریکا هیچ تاثیر ندارد. اینان بهخاطر پاشیدن خاک بر چشم جهانیان این کار را میکنند. آنان عملا با کارتلهای بزرگ قاچاق رابطهی پیدا و پنهان دارند. این گروهها و سی.آی.ای تنها گروههایی را هدف قرار میدهند که با آنان رابطه نداشته باشند.
امریکا و دولت کلمبیا در سال ۲۰۰۳ برنامه «ملکیسازی» را آغاز کردند که تا سال ۲۰۰۶ ادامه یافت. با این کار، جنایتکاران جنگی بخشیده شده یکبار دیگر بر سرنوشت مردم حاکم گردانیده شدند. برنامه «ملکیسازی» از طرف افراد و سازمانهای مدافع حقوق بشر سخت انتقاد شد. تجربه برنامه «ملکیسازی» در افغانستان نیز زیر نام «دی.دی.آر» و «اربکیسازی» عملی گردید که در نتیجه قدرت جنگسالاران وحشی در ولایات بهصورت روزافزون بیشتر گردید و دست شان در هرگونه جنایت و چپاول آزاد گذاشته شد.
سازمان «عفو بینالملل» در گزارش سالانه ۲۰۰۷ خود مینویسد:
«رسانهها گزارش میدهند که حدود ۳۰،۰۰۰ شبهنظامی سلاحهای خود را بر زمین گذاشتهاند.... ولی شواهد موثق وجود دارد که نشان میدهند در اکثریت مناطق گروههای شبهنظامی به نامهای متفاوت فعالیت دارند و به خشونت علیه بشر ادامه میدهند. شواهدی نیز وجود داردند مبنی بر این که این گروهها با نیروهای امنیتی روابط نزدیک دارند.»
شبهنظامیان گروه «عقابهای سیاه» که پس از برنامه ملکیسازی در گروههای دیگر به جنایات خود ادامه میدهند.
سازمان «دیدهبان حقوق بشر» در سال ۲۰۱۰ در این مورد مینویسد:
«...واضح است که بعضی از گروههای شبهنظامی سلاح خود را بر زمین گذاشتهاند و دستههای خود را رها کردهاند... ولی شواهد قابل توجه وجود دارند که بعضی از آنان بدون خلع سلاح گذاشته شدهاند که به جنایات و خشونت و اعمال غیرقانونی ادامه میدهند.»
«ملل متحد» در گزارش ۲۰۱۰ خود درمورد پروسه خلع سلاح و عفو این جنایتکاران مینویسد:
«اکثر گروههای شبهنظامی بدون این که مورد بازپرس قرار گیرند خلع سلاح شدند و مورد عفو قرار گرفتند. جنایاتی که امروز صورت میگیرند بدون شک علت آن در معافیت شبهنظامیان گذشته است.»
لیونارد ایوان کورتیس، قاضی محکمه در کلمبیا، میگوید:
«هر شب آنان گروه ۵ یا ۶ نفره مردم بیدفاع را پس از شکنجههای ظالمانه و وحشیانه قتلعام میکردند. فریاد این مردم مظلوم به گوش میرسید که خواهان ترحم و کمک بودند.»
یکی از مشهورترین قتلعامها توسط شبهنظامیان در منطقه ماپیریپان بود که به همین نام شهرت یافت. «دیدهبان حقوق بشر» به تاریخ ۲۷ اکتوبر ۱۹۹۸ مینویسد در این قتلعام که در بین تاریخ ۱۴ الی ۲۰ جولای ۱۹۹۷ انجام شد، حدود ۳۰ نفر به نام کمونیست کشته شدند. گزارش میافزاید که شبهنظامیان با خود لیست داشتند و خانه به خانه به دنبال اعضای حزب «فارک» میگشتند.
گزارش ادامه میدهد:
«آنان غیرنظامیان را به مرکز شهر میبردند و در آنجا قبل از کشتن شکنجه میکردند. پس از شکنجه، اعضای بدن آنان را با اره قطع میکردند، در چنگکهای گوشت آویزان میکردند، گلوی آنان را قطع میکردند و بعداً اجساد آنان را در دریایی گواویر میانداختند.»
کشتار چریکهای کلمبیا توسط شبهنظامیان در شهر برنکابرمیخا کلمبیا
قاضی لیونارد ایوان کورتیس میگوید که او در ۵ روز هشت بار به پولیس از این قتلعام احوال داد ولی آنان تا این که شبهنظامیان منطقه را ترک نکردند، نرسیدند. در سال ۱۹۹۹ قاضی کلمبیا، کرنل لینو سانچز (Colonel Lino Sánchez) را متهم به این قتلعام نمود. کرنل لینو رییس عملیاتی اردو کلمبیا بود و از طرف اردوی امریکا تمرینات خاص دیده بود.
به همین ترتیب دهها قتل دیگر نیز توسط این لاشخواران انجام شد که در پهلوی هزاران کشته منجر به مهاجرت ۳ میلیون نفر گردید که در وقت خود پس از سودان، بزرگترین مهاجرت داخلی محسوب میشد.
این مشت نمونه خروار از جنایت این دستپروردههای امریکا در داخل کلمبیا بود. این جنایات به داخل مرزهای کلمبیا محدود نمیماند بلکه امریکا بهحیث ابزار از این جنایتپروران بهخاطر سرنگونی و بیثباتی دولتهای دموکرات دیگر استفاده مینمود.
یک عملیات برونمرزی این گروه در هندوراس علیه دولت دموکرات خوزه مانوئل زلایا روسالس بود. روسالس در مصاحبهای با امی گودمن به تاریخ ۳۱ می ۲۰۱۱ میگوید که چون وی طرفدار سرسخت فیدل کاسترو و هوگو چاوز بود و پیمان «الترناتیف بولیواری» را امضا کرده بود و میخواست کشور را به سوی ترقی و پیشرفت سوق دهد، به همین خاطر خار چشم امریکا واقع شد. او میافزاید که امریکا به شبهنظامیان راستگرا اسلحه و امکانات مهیا نمود تا علیهاش توطئه کنند و او را از قدرت برکنار کنند. براساس همین برنامه بود که در ۲۸ جون ۲۰۰۹، آنان با اسلحه وارد خانه روسالس شده و او را به زور ابتدا به پایگاه نظامی امریکا در «پالمیرولا» بردند و از آنجا به کاستوریکا منتقل کردند.
عملیات دیگر گروه شبهنظامی راستگرا علیه دولت هوگو چاوز بود. این گروه مرتجع تلاش نمود تا طی یک کودتا دولت چاوز را سرنگون کند، ولی موفق به این کار نشد، اما قاضی دولت ونزویلا به نام دانیالو اندرسن را کشت. دولت ونزویلا به اتهام قتل دنیالو، یکتن از اعضای گروه شبهنظامی راستگرا به نام (Vasquez De Armas) را دستگیر نمود. او در تحقیقات خود اعتراف نمود که ماموران اف.بی.آی و سی.آی.ای به آنان دستور داده بودند تا علیه دولت چاوز توطئه کنند و زمینه سقوطش را مساعد سازند. گزارشهایی نیز وجود دارند که در اعتراضات اخیر در ونزویلا نیز همین گروهها دست داشتند.
یکی از خصوصیات بارز دولت جنایتپرور امریکا این است که دولتهای ملی-دموکرات و مردمی را آرام نگذاشته به شیوههای مختلف تلاش میکند زمینه سرنگونی آن را مساعد سازد. بهطور مثال، میتوانیم بگویم که توطئه علیه دولت ملی داکتر محمد مصدق را در ایران؛ سرنگونی دولت دموکراتیک جاکوب اریبنز در گواتیمالا؛ قتل پاتریس لومومبا در کانگو؛ کودتا علیه دولت ملی-دموکرات خوان بوش در دومینیکن؛ کودتا علیه دولت دموکراتیک جواو گلرات در برازیل؛ کودتا علیه دولت دموکراتیک سوکارنو در اندویزیا؛ سرنگونی دولت شهزاده سیهانوک در کامبوج؛ سرنگونی دولت خوان توریس در بولیوی؛ کودتا علیه دولت آلنده سالوادور در شیلی و صدها عمل ضدانسانی امریکا نشاندهنده این است که کاخ سفید هرگز نمیخواهد تا مردم جهان در صلح و آرامش زندگی کنند و کانون جنگ، تروریزم، بربادی و خشونت در جهان است.
پاورقی:
۱- سازمان چریکی فارک که به عنوان شاخه نظامی حزب کمونیست کلمبیا فعالیت میکرد، در سال ۱۹۶۴ تاسیس شد. این سازمان موسوم به نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (Fuerzas Armadas Revolucionarias de Colombia) که با حروف اول نامش فارک خوانده میشود، یک گروه چریکی چپگرای کلمبیایی است. مقامهای دولت کلمبیا تخمین میزنند که سازمان فارک دارای ۸ هزار چریک است. فارک عمده قوای خود را در جنگلهایی واقع در مناطق جنوب کلمبیا متمرکز کرده است و یکی از پایگاههای اصلی آن در یکی از کوهپایههای آند واقع است.
سازمانهای مدافع حقوق بشر میگویند که شبهنظامیان کلمبیا در بیشترین جنایات در این کشور دست داشتهاند.