تصاویر دردآور مکاتب بدخشان

تصاویر دردآور مکتب‌های بدخشان

محیط آموزشی سالم و آرام آموزشی بر علاوه استادان ورزیده، بدون تسهیلاتی چون میز و چوکی، کتابخانه، لابراتوار، صنوف کمپیوتر، ساحه سبز و میدان‌های ورزشی، تشناب‌ها و آب آشامیدنی صحی و... میسر نیست. این‌ها اجزای عمده آموزش و پرورش معیاری و حقوق انسانی هر کودک است که بدبختانه شاگردان اکثریت مکاتب افغانستان و بخصوص شاگردان مکاتب بدخشان از آن مطلقا محروم اند. در حال حاضر، تقریبا ۲۵۰ مکتب این ولایت بدون ساختمان اند و شاگردان آن در فضای باز درس می‌خوانند.

مکاتبی هم که تا کنون اعمار گردیده‌اند به مشکل فقط تعداد اندکی از شاگردان را از زیر برف و باران و آفتاب به زیر سقف آورده اما دیگر هیچ‌یک از معیارهای آموزشی سالم را دارا نیست. هنوز تعداد کثیری از صنف‌ها زیر سایه دیوارها و درخت‌ها اند؛ کتابخانه و لابراتوارهایی که در عده‌ای از مکاتب مراکز ولایات ساخته شده‌اند بیشتر جنبه تشریفاتی و نمایشی دارند؛ شاگردان میز و چوکی و کتاب و سایر وسایل درسی کافی را هیچگاهی در دسترس نداشته‌اند؛ اگر در مناطق معدودی شاگردان دختر جرات رفتن به مکتب را هم داشته باشند معمولا به دلیل اینکه مکاتب دیوار احاطه ندارند مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند؛ در دنیای پیشرفته‌ی کنونی که همه چیز در حال الکترونیکی و کمپیوتری شدن است، شاگردان ما تا حال کمپیوتر را با چشم خود ندیده‌اند؛ و...

در گذشته مردم خود در برپا نگه داشتن مکاتب سهم فعال می‌گرفتند و غیر از پرداخت پول و کمک برای معلمان، اتاق‌هایی هم از گل و چوب به شکل محلی می ساختند تا فرزندان‌شان در زیر سقف درس بخوانند اما با دخالت انجوها و موسسات خارجی و داخلی و شایعات دروغین دولت و حیف و میل شدن میلیون‌ها دالر زیر نام انکشاف و بهبود تدریس از یک طرف، و فقر و بیکاری کمرشکن از طرف دیگر،‌ اهالی منطقه در ناامیدی و سیهروزی به سر می‌برند.

مردم به خوبی می‌دانند که تا زمانی که وطنفروشان و جنایتکاران در راس قدرت باشند و برای سرنوشت کودکان مان تصمیم بگیرند، هیچ‌گاهی نباید انتظار بهبود داشت. هنگامی که مکاتب در سطح مدارس دینی به سرکردگی بینادگرایان تنزیل داده شوند، نسل‌های آینده فقط مزدوران و آدمکشان جاهل، خرافاتی، ضد ترقی و تعالی و ضد زن بار خواهند آمد و بس.

در ذیل عکس‌هایی را از وضعیت دردآورد کودکان مکتبی ولسوالی‌های مختلف بدخشان را می‌فرستم تا چهره‌های منفور این دم و دستگاه خاین به‌مثل یونس قانونی و فاروق وردک که میلیون‌ها دالر را زیر نام معارف به جیب زدند، بیشتر برملا گردد. وقتی به این مکاتب و صنف‌ّها نظر می‌اندازی، چنین تصور می‌شود که اتاق‌هایی برای طویله حیوانات ساخته شده باشد و نه کودکان مکتبی. اما از سوی دیگر، دیدن کودکانی که در فقدان ابتدایی‌ترین امکانات به درس و آموزش ادامه می‌دهند، به انسان نیرو و امید می‌بخشد که روزی همین کودکان، مسلح با آگاهی و علم، نخواهند گذاشت جنایتکاری سرنوشت آنان و نسل‌های آتی شان را در قبضه داشته باشند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 93 نفر